گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
13 اسفند» سخنرانی نتانياهو در کنگره آمريکا: پرانتزی سو تفاهم برانگيز در مورد تاريخ ايران، جمشيد چالنگی23 بهمن» انقلاب ايران و خاورميانه: سرنوشت جوامع بیپرسش، جمشيد چالنگی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! يمن و ميدان ونک تهران: کردار مشابه حکومت فقيه، جمشيد چالنگیهمزمانی دخالت حکومت ايران در بلبشوی يمن با مذاکرات اتمی تهران و ۵+۱ اين امکان را نه تنها برای اسرائيل بلکه برای عربستان و ديگر کشورهای منطقه نيز فراهم ساخت تا با دراز کردن انگشت اشاره خود به سوی تهران، خطر دست يافتن حکومت ايران را به بمب اتمی برای متحدان غربی خود، به درستی برجسته تر از پيش سازند
راهی که فقيه ايرانی در يمن می رود، راهی ست که پيش از اين ديگرانی چون جمال عبدالناصر رئيس جمهوری فقيد مصر نيزبه نوعی رفته اند. اين راه هرچند رهروانی چند داشته است اما هموار نيست. به ويژه برای نعلين فقيه. ناهمواری راه از اين بابت است که که گام نهادن فقيه ايرانی در آن می توانداز جمله نوعی اعلان جنگ به برخی کشور های جنوب خليج فارس و پيش از همه آنها ، عربستان ومتحدانش تلقی شود.پس ازاتحاد دويمن (جنوبی و شمالی) در سال ۱۹۹۰ اهميت اقتصادی اين کشور برای عربستان به ويژه باب المندب روز افزون شد. اين گذرگاه آبی در تاريخ معاصر منطقه هر از چند گاه اهميت خود را به رخ کشيده است. در جنگ اعراب و اسرائيل در سال ۱۹۶۷ ناوهای مصری باب المندب، در قلمروی حکومت يمن را زير کنترل گرفتند تا مانع از رسيدن نفت و ساير واردات اسرائيل به بندر ايلات شوند. اشغال سينا توسط اسرائيل باب المندب را گشود. در جنگ ۱۹۷۳ بارديگر مصربر باب المندب تسلط يافت اما زمانی بعد انور السادات رئيس جمهوری فقيد مصر فرمان به گشودن آن داد تا هم مصر و هم اسرائيل از رفت و آمد کشتی هابه بنادر اين دو کشور در دريای سرخ بهره مند شود. بيش ازسه دهه است که که بطور متوط سالانه حدود ۲۰ هزار کشتی ازاين گذراه آبی می گذرند. نزديک به ۸ در صدنفت صادراتی عربستان ازاين گذرگاه به سوی خريداران می رود. پس از تنگه ی هرمز ، باب المندب دومين گذر گاه آبی مهم در منطقه است. اينکه اسرائيل ساليان دراز در پی حضور در اتيوپی و جيبوتی بر زمينه دوستی با اين کشور ها بوده و هست بی علت نبوده و نيست. ا آنگونه که منابع اطلاعاتی گوناگون منتشر ساخته اند اکنون مدتهاست ديده بان های اسرائيل نيز در کنار پايگاه هاو ديده بان های فرانسه ، آمريکا و چند کشور ديگر در اتيوپی و جيبوتی ، ساحل آفريقائی باب المندب اين گذرگاه را زير نظر دارند. ناوهای جنگی آمريکا و گاه « ناتو» نيز برای ماهيگيری نيست که در آن حوالی می چرخند. اگر جمال عبدالناصر در ۱۹۶۷دست شوروی و اقمارش رابرشانه داشت ، اما اکنون مسکوی « پوتين » گو که روابط دوستانه ای با تهران دارد به هيچوجه مسکوی« خورشچف » نيست. در هردو زمينه ، در داخل يمن ودر عرصه منطقه ای و بين المللی ، فقيه ايرانی تنها متحدانی که دارد « حوثی » های چهار امامی است. با فرستادن افرادی از « سپاه قدس» به يمن و اعزام دو يابيشتر ناو جنگی به حوالی باب المندب عملا هراسی در دل آنهمه صاحبان مصالح و منافع در امنيت باب المندب ايجاد نمی کند. واقعيت اينست که باب المندب و يمن ميدان ونک در تهران نيست که با اعزام بسيجيان و پاسداران خونريز ، بتوان معترضان را پس راند. چنين اشتباه محاسبه ای ، ايران را به عرصه هائی بسيار زيانبار برای ايران و مردم ايران می کشاند. دخالت حکومت ايران در هيچکدام از اين عرصه ها حتی با حضور گسترده و پرهزينه اش در عراق ، به حضوری خوشنام در ميان مردم عراق و تعيين کننده در عرصه ی سياسی منطقه تبديل نشده است بلکه همچنان در همان حد«اخلالگری پرخرج» باقی مانده است. اينرا حتی سازمان فلسطينی « حماس» عليرغم دريافت کمک های صدها ميليون دلاری خود از تهران ،دريافته واز همين روست که اين سازمان نيزدر مسئله ی يمن به عربستان و متحدانش پيوسته است. چنين تصوری اگر توانست « نوری المالکی» را به عنوان گوش به فرمان تهران در بغداد به کر سی دولت بنشاند اما سرانجام آن چه شد جز رشته شدن هرآنچه فقيه در مورد عراق با هزينه ی مردم ايران بافته بود؟ واقعيت ديگری که ناشی از کردار حکومت ايران به ويژه در يمن و سوريه است اين پرسش غم انگيزست که آياگلوله هائی که با کمک و حمايت تهران به سينه مردمان اين دو کشور شليک می شود زمينه ی نفرت و کينه ی بازماندگان اين مردمان و نيزهم قبيله ای ها و هم مذهبانشان را ازايران و ايرانی بر نمی انگيزد؟ از اين منظر ، آنچه حکومت ايران در منطقه می کند به سود نسل های آينده ی ايرانی نيز نيست. نفيرآتشباری در منطقه چنان بلندست که بانگ « آنچه حکومت ايران در يمن، سوريه ،عراق و لبنان می کند خواست و مورد تاييد اکثريت مردم ايران نيست »، شنيده نمی شود. همزمانی دخالت حکومت ايران در بلبشوی يمن با مذاکرات اتمی تهران و ۵+۱ اين امکان را نه تنها برای اسرائيل بلکه برای عربستان و ديگر کشورهای منطقه نيز فراهم ساخت تا با دراز کردن انگشت اشاره خود به سوی تهران، خطر دست يافتن حکومت ايران را به بمب اتمی برای متحدان غربی خود، به درستی برجسته تر از پيش سازند. Copyright: gooya.com 2016
|