دوشنبه 24 فروردین 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

يمن و ميدان ونک تهران: کردار مشابه حکومت فقيه، جمشيد چالنگی

جمشید چالنگی
همزمانی دخالت حکومت ايران در بلبشوی يمن با مذاکرات اتمی تهران و ۵+۱ اين امکان را نه تنها برای اسرائيل بلکه برای عربستان و ديگر کشورهای منطقه نيز فراهم ساخت تا با دراز کردن انگشت اشاره خود به سوی تهران، خطر دست يافتن حکومت ايران را به بمب اتمی برای متحدان غربی خود، به درستی برجسته تر از پيش سازند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 



آنچه حکومت ايران در يمن می کند به سود ايران و مردم ايران نيست. به سود مردم يمن نيز نيست. همچنانکه کردار حکومت ايران در سوريه ،عراق و لبنان نيز نه به سود مردم ايران و نه به سود مردم اين کشورهاست.

راهی که فقيه ايرانی در يمن می رود، راهی ست که پيش از اين ديگرانی چون جمال عبدالناصر رئيس جمهوری فقيد مصر نيزبه نوعی رفته اند.

اين راه هرچند رهروانی چند داشته است اما هموار نيست. به ويژه برای نعلين فقيه.

ناهمواری راه از اين بابت است که که گام نهادن فقيه ايرانی در آن می توانداز جمله نوعی اعلان جنگ به برخی کشور های جنوب خليج فارس و پيش از همه آنها ، عربستان ومتحدانش تلقی شود.پس ازاتحاد دويمن (جنوبی و شمالی) در سال ۱۹۹۰ اهميت اقتصادی اين کشور برای عربستان به ويژه باب المندب روز افزون شد.

اين گذرگاه آبی در تاريخ معاصر منطقه هر از چند گاه اهميت خود را به رخ کشيده است.

در جنگ اعراب و اسرائيل در سال ۱۹۶۷ ناوهای مصری باب المندب، در قلمروی حکومت يمن را زير کنترل گرفتند تا مانع از رسيدن نفت و ساير واردات اسرائيل به بندر ايلات شوند.

اشغال سينا توسط اسرائيل باب المندب را گشود.

در جنگ ۱۹۷۳ بارديگر مصربر باب المندب تسلط يافت اما زمانی بعد انور السادات رئيس جمهوری فقيد مصر فرمان به گشودن آن داد تا هم مصر و هم اسرائيل از رفت و آمد کشتی هابه بنادر اين دو کشور در دريای سرخ بهره مند شود.

بيش ازسه دهه است که که بطور متوط سالانه حدود ۲۰ هزار کشتی ازاين گذراه آبی می گذرند.

نزديک به ۸ در صدنفت صادراتی عربستان ازاين گذرگاه به سوی خريداران می رود.

پس از تنگه ی هرمز ، باب المندب دومين گذر گاه آبی مهم در منطقه است.

اينکه اسرائيل ساليان دراز در پی حضور در اتيوپی و جيبوتی بر زمينه دوستی با اين کشور ها بوده و هست بی علت نبوده و نيست. ا آنگونه که منابع اطلاعاتی گوناگون منتشر ساخته اند اکنون مدتهاست ديده بان های اسرائيل نيز در کنار پايگاه هاو ديده بان های فرانسه ، آمريکا و چند کشور ديگر در اتيوپی و جيبوتی ، ساحل آفريقائی باب المندب اين گذرگاه را زير نظر دارند.

ناوهای جنگی آمريکا و گاه « ناتو» نيز برای ماهيگيری نيست که در آن حوالی می چرخند.
آنچه حکومت ايران در يمن می کند نه بر زمينه ای است که همراهان ِ هم منافعی در منطقه و در عرصه ی بين المللی داشته باشد و نه واکنشی در برابر تهديد عليه ايران و مصالح ايران در منطقه است. نوعی ادامه همان شور حسينی « صدور انقلاب » است.درست که « حوثی» های يمن نيزشيعيان ارادتمند حسين بن علی امام سوم شيعيان هستند اما ارادت و مذهبشان از امام پنجم به بعدمتفاوت از شيعيان ايرانی به راهی ديگر می رود. اختلاف در مورد هشت امام درادامه ی راه و عرصه ی واقعيت های خونبار منطقه می تواند بر توافق چهار جانبه بچربد.

اگر جمال عبدالناصر در ۱۹۶۷دست شوروی و اقمارش رابرشانه داشت ، اما اکنون مسکوی « پوتين » گو که روابط دوستانه ای با تهران دارد به هيچوجه مسکوی« خورشچف » نيست.

در هردو زمينه ، در داخل يمن ودر عرصه منطقه ای و بين المللی ، فقيه ايرانی تنها متحدانی که دارد « حوثی » های چهار امامی است. با فرستادن افرادی از « سپاه قدس» به يمن و اعزام دو يابيشتر ناو جنگی به حوالی باب المندب عملا هراسی در دل آنهمه صاحبان مصالح و منافع در امنيت باب المندب ايجاد نمی کند.

واقعيت اينست که باب المندب و يمن ميدان ونک در تهران نيست که با اعزام بسيجيان و پاسداران خونريز ، بتوان معترضان را پس راند.

چنين اشتباه محاسبه ای ، ايران را به عرصه هائی بسيار زيانبار برای ايران و مردم ايران می کشاند.
همانگونه که در عراق ، سوريه ، لبنان و مسئله ی فلسطينی ها – اسرائيل نيز ، محاسبات ولی فقيه و مخلفات مربوطه سرانجام به زيان ايران بوده است.

دخالت حکومت ايران در هيچکدام از اين عرصه ها حتی با حضور گسترده و پرهزينه اش در عراق ، به حضوری خوشنام در ميان مردم عراق و تعيين کننده در عرصه ی سياسی منطقه تبديل نشده است بلکه همچنان در همان حد«اخلالگری پرخرج» باقی مانده است.

اينرا حتی سازمان فلسطينی « حماس» عليرغم دريافت کمک های صدها ميليون دلاری خود از تهران ،دريافته واز همين روست که اين سازمان نيزدر مسئله ی يمن به عربستان و متحدانش پيوسته است.
آنانکه در گوش و ذهن فقيه تهران ، تصور برقراری حکومتی شيعه در يمن را که فرمانبر تهران باشد پر رنگ می کنند ،ماجرا جوئی های خطرناکی را دامن می زنند که پی آمد هايش از جمله می تواند بروز جنگ تمام عيار شيعه و سنی در منطقه شود.

چنين تصوری اگر توانست « نوری المالکی» را به عنوان گوش به فرمان تهران در بغداد به کر سی دولت بنشاند اما سرانجام آن چه شد جز رشته شدن هرآنچه فقيه در مورد عراق با هزينه ی مردم ايران بافته بود؟

واقعيت ديگری که ناشی از کردار حکومت ايران به ويژه در يمن و سوريه است اين پرسش غم انگيزست که آياگلوله هائی که با کمک و حمايت تهران به سينه مردمان اين دو کشور شليک می شود زمينه ی نفرت و کينه ی بازماندگان اين مردمان و نيزهم قبيله ای ها و هم مذهبانشان را ازايران و ايرانی بر نمی انگيزد؟

از اين منظر ، آنچه حکومت ايران در منطقه می کند به سود نسل های آينده ی ايرانی نيز نيست.

نفيرآتشباری در منطقه چنان بلندست که بانگ « آنچه حکومت ايران در يمن، سوريه ،عراق و لبنان می کند خواست و مورد تاييد اکثريت مردم ايران نيست »، شنيده نمی شود.

همزمانی دخالت حکومت ايران در بلبشوی يمن با مذاکرات اتمی تهران و ۵+۱ اين امکان را نه تنها برای اسرائيل بلکه برای عربستان و ديگر کشورهای منطقه نيز فراهم ساخت تا با دراز کردن انگشت اشاره خود به سوی تهران، خطر دست يافتن حکومت ايران را به بمب اتمی برای متحدان غربی خود، به درستی برجسته تر از پيش سازند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016