گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 اردیبهشت» درباره چند جنجال بهداشتی- اسلامی٬ مسعود نقره کار30 فروردین» نقش سیاسی مدّاحان در حکومت اسلامی٬ مسعود نقره کار
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! درباره شيخ شيپور و شمس قناتآبادی، مسعود نقرهکارآخوند گونهها دارد. آخوند لوطی و جاهل و لات يکی از اين گونههاست. شيخ شيپور آخوند لوطیای بود بديههگو و بداههساز که برای انبساط خاطر شاه صدای شيپور صادر میکرد، و شمس قناتآبادی به هنگام که آخوند بود چاقوکشی در زورخانه را به نام خود ثبت کردآخوند گونه ها دارد. آخوند لوطی و جاهل و لات يکی از اين "گونه"هاست. اين گونه ازآخوندها علاوه براينکه در بيوت خود از لوطی ها، و جاهل ها و لات ها استفاده کرده اند، برخی شان خود در زمره ی لوطی ها، و "جاهل ها و لات ها" بودند و هستند. برخی از اين نوع آخوندها در دربار و کنار سلاطين نقش "دلقک "( طلخک، طلحک ودلخک) بازی می کردند. برخی محافظ آخوندهای کله گنده بودند، آخوند هائی بودند که بزن بهادرو جاهل مسلک و لات منش بودند و دردرگيری های مختلف حضور فعال داشتند، و پاره ای از اين نوع آخوندها نيزدر گروه های فشار و کشتار وترور ايفای نقش کرده اند. دردوره قاجاريه برخی ازشيخ ها و آخوندها برای انجام کارهای مختلف دردربار مورداستفاده قرار می گرفتند. "شيخ شيپور" يکی از آنها بود، شيخی که نقش دلقک ايفا می کرد و "چيزهای خنده دار و مضحک صادر می ساخت" وبا اجرای برنامه و تاتر فی البداهه و بديهه گوئی های اش خاطر شاه و درباريان منبسط می ساخت. رفتار اين آخوند اما به گونه ای بود که او را در زمره ی لوطيان نيز آورده اند. شيخ شيپور شيخ حسين، مشهور به شيخ شيپور و ملقب به امين العلماء، دردربار ناصرالدين شاه روزگار می گذراند. او را دلقلک دوره ناصری و مظفری نيز خوانده اند. وی که مورد توجه و علاقه ميرزا علی اصغر خان اتابک بود، تا هنگامی که حيات داشت، نقش دلقک بازی کرد. او را " لوطی" می پنداشتند و نوشته اند بخشی از درآمداش را صرف کمک به نيازمندان و فقرا می کرد. "شيخ شيپور"...آخوندی بود بلندقامت، و وجه تسميهٔ شيخ شيپور و شهرت وی بدين نام، به اين دليل بود که با دهان خود و بدون هيچ وسيله و اسبابی، مانند شيپورزنها، شيپور میزد..."(۱). شيخ شيپوردرمجالس عروسی اعيان حاضر می شد و با بيانات با مزه ی خود حضار را می خنداند. وی حنجره ای بسيار قوی داشت، با " صدائی گاوی " که به قول خودش می توانست در" بيات گاو" بخواند." وقتی در بيات گاو می خواند از صدای پيانو هم سبق می برد...خيلی ها خواستند از او تقليد کنند ولی شيخ شيپور نشدند..." در باره شيرين کاری ها و مزه پرانی های شيخ شيپور نقل ها و روايت ها کم نيستند: "...دهم ذيحجه ۱۳۰۹ هجری قمری: امشب شيخ شيپور که آخوند دلخکی است، و در اين سفر، ملتزم رکاب عزيزالسلطان –مليجک- است، خودش را مهمان کرده، شامی خورد و پولی گرفت و رفت..." " ....پس از ورود حاج شيخ فضل الله کجوری، معروف به نوری، و شمس العلماء عبدالرب آبادی قزوينی، و حاج شيخ علی اکبر بروجردی (محرر حاج شيخ فضل الله)، و حاج ميرزا هادی (پسر حاج شيخ فضل الله) به طهران، که همگی با هم در سال ۱۳۱۹ هجری قمری به مکه رفته بودند، در يکی از روزهای سال ۱۳۲۰ هجری قمری، حاج عبدالغفارخان نجم الدوله آنان را دعوت میکند. از شيخ شيپور هم، که در سفر مکه با آنان همسفر بوده، برای شرکت در اين مجلس دعوت میشود و يا اينکه خودش بدون دعوت میرود. پس از حضور همهٔ آقايان در مجلس، صحبت از سفر مکه و وقايع اتفاقيه که در اين سفر رخ دادهاست، به ميان میآيد. از جمله از اين ماجرا که دزدان به قافلهٔ حضرات زده و آنان را لخت کرده و پياده در بيابانها، رها میکنند. آقايان مدتی حيران و سرگردان میمانند تا اينکه بعد، حکومت از اين امر مطلع شده و برای هريک خری حاضر میکنند تا بر آن سوار شده و به راه خود ادامه دهند. شيخ شيپور، اين حکايت را از ابتدا تا انتها نقل میکند تا بدانجا میرسد که خرها را برای سواری حاضر میکنند، و سپس چنين به صحبت خود ادامه میدهد: «... خلاصه برای هريک از ماها، خری آوردند، آقا يک خر (در اينجا شيخ شيپور با دست به شيخ فضل الله اشاره میکند)، آقا هم يک خر (اشاره به روحانی بعدی)، آقا هم يک خر، آقا هم يک خر..." و در هرکدام از اين آقاها، با دست به يکی از آقايان حاضر، يعنی شمس العلماء، آقاعلی اکبر بروجردی و غيره و غيره اشاره میکند، تا سرانجام اشاره او به جايی میرسد که حاج ميرزاهادی نوری، يعنی پسر شيخ فضل الله نشسته بوده، پس به وی اشاره کرده و میگويد: «آقا هم يک کرّه خر... " مهدی بامداد در کتاب شرح حال رجال ايران، می نويسد: " شيخ شيپور اواخر عمر به مکه میرود و بعد از اين سفر به لقب امين العلماء ملقب میشود." تاريخ تولد شيخ شيپور نا روشن است اما نقل است : " وی به سال ۱۳۳۴ ه.ق در حالی که قدری بيش از ۵۰ سال داشت ، در تهران درگذشت." سيد شمسالدين قناتآبادی سيد شمسالدين قناتآبادی معروف به آقا شمس را از " شخصيت های سياسی مطرح در دهه بيست و سی "دانسته اند. وی ازآخوندهای جاهل و لاتی بود که عبا و عمامه کنار گذاشت و به جرگه ی سياستمداران مُکلا پيوست. شمس قنات آبادی "....که به طورغيررسمی با ملکه مادرازدواج کرده بود با شروع انتخابات دوره نوزدهم مجلس شورای ملی ، وعده کرد که در صورت انتخاب به نمايندگی لباس روحانيت را کنار خواهد نهاد.... و به وعده خود عمل کرد.." ، " ....وی با پذيرش شرط دربار -حسين علا و اسدالله علم- که خارج شدن اش از کسوت روحانيت بود، به نمايندگی خوار و ايوانکی ورامين انتخاب شد. رژيم پهلوی اين عمل وی را ستود و به مناسبت تغيير لباس، حسين علا نخست وزير وقت برای وی کت و شلوار هديه فرستاد..." . شمس قنات آبادی فرزند سيد محمدحسين پيشنماز قناتآبادی در سال ۱۲۹۳ خورشيدی در محله قناتآباد تهران زاده شد. پس از پايان تحصيلات ابتدايی در مکتبخانه قناتآباد، وارد دارالفنون شد. در سن بيست سالگی راهی حوزه علميه قم گرديد. وی به " دليل فساد اخلاقی و شرارت با دو پرونده به اتهام چاقوکشی در زورخانه و منافی عفت در شهربانی و دادسرای قم بنابه درخواست روحانيون قم ازاين شهرستان اخراج و راهی نجف شد " و تا سال ۱۳۲۵ در عراق اقامت داشت. پس ازبازگشت به تهران، خود را به محافل سياسی و آيتالله کاشانی نزديک کرد و به سخنگو و" وزير شعار" کاشانی بَدَل شد. پس از ترور عبدالحسين هژير به دست فدائيان اسلام، درسال ۱۳۲۷ مجتبی نواب صفوی - که در باره اختلاف های او با شمس نيز بسيار گفته و نوشته شده است - با تشکيل" مجمع مسلمانان مجاهد"، به عنوان تشکيلات علنی فدائيان اسلام موافقت کرد و شمس قناتآبادی اولين رئيس آن مجمع شد. " هدف از تشکيل اين مجمع پيگيری منظم و آرام فعاليت های علنی فدائيان اسلام بود". برخی اين مجمع را " بازوی اجرائی آيت الله کاشانی" نيزخوانده اند. اين مجمع به طور عمده متشکل از کسبه های مختلف بود که تا تير ماه ۱۳۳۱ در کنار نهضت ملی و جبهه ملی بود ولی با جدايی مصدق از آيتالله کاشانی به مبارزه با مصدق پرداخت. گفته شده شمس قناتآبادی در بروز جدايی آن دو رهبر سياسی و مذهبی نقش داشت حاج مهدی عراقی در خاطرات اش در " ناگفته ها" درباره شمس قنات آبادی گفته است: عباس مظاهری در کتاب خاطرات زندان اش نقل می کند:
شمس قنات آبادی به هنگام نخست وزيری مصدق و پس از ورود به مجلس شورای ملی از مصدق و دولت او حمايت کرد، " ....با آغاز اختلافات، جناح راست جبهه ملی يعنی مظفر بقايی، حسين مکی، حائریزاده، و جناح طرفدار دربار جمال امامی، سيدمهدی ميراشرافی، شمس قناتآبادی و بهادری، و با استفاده از کرسی نمايندگی مجلس در برابر دکتر مصدق موضع گرفتند. در انتخابات هيئت رئيسه مجلس شورای ملی، کاشانی را به رياست مجلس انتخاب کردند تا از نفوذ وی برای مقابله با دکتر مصدق استفاده کنند...." پس از سقوط دولت دکتر مصدق" قناتآبادی به اتفاق بقائی و حائریزاده با فضلالله زاهدی ملاقات کرد و تا مدتی در جلسات مشاوره با نخستوزير کودتا شرکت داشت. شمس پس از سقوط دکتر مصدق، با حمايت زاهدی به نمايندگی از مردم شهرشاهرود وارد مجلس شد. اما روابط اش با زاهدی نيز بهم خورد.در. وی پس از انقضای دوره نوزدهم ديگر به مجلس راه نيافت". قنات آبادی که مدت ها با داير کردن دفترخانه اسناد رسمی در تهران امرار معاش میکرد از سال ۱۳۳۵ وارد کار تجارت شد و به تدريج با مهدی ميراشرافی سرمايهدار معروف دوستی برقرار کرد، و به توصيه ميراشرافی از طرف سپهبد عزيزی استاندار خراسان به قائممقامی نايبالتوليه منصوب شد." سخنرانیهای وی درمجلس، که ميزان کمونيست ستيزی او نيز می نمود، زيرکانه و کينه توزانه بود و او را به سبک منبریِ آخونديسم نزديک می کرد. او که مدعی بود مصدق، بستگان خود را بدون شايستگی بر مسند امورگذاشته است. دريکی از مهم ترين سخنرانی های اش می گويد: شمس قنات آبادی از ابتدای دهه ۱۳۴۰ تا زمان مرگش درسال ۱۳۶۷ به کارهای تجاری مشغول بود. ــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|