گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
29 اردیبهشت» دستور اداره اماکن نيروی انتظامی؛ ۳۰ شغل ممنوع برای بهاييان + سند27 اردیبهشت» کانادا خواستار آزادی هفت رهبر بهایی در ایران شد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خارجیان در دانشگاه های ایران؛ ایرانیان بهائی محروم از آن! حامد صبوری
امّا! امّا حقیقت تلخی که این روند زیبا و مسرّت بخش را زیر سؤال می برد و چهرۀ آن را زشت می سازد، این است که در حالی خارجیان از تحصیل در دانشگاه های ایران بهره مند می شوند که ایرانیان بهائی- و بعضی دیگر از ایرانیان دگراندیش- از تحصیل در همین دانشگاه های میهن¬شان محروم می گردند! ٣٧ سال است بهائیان از ورود به دانشگاه های میهنشان ممنوع شده اند؛ و نه تنها محروم شده اند که از سایر حقوق شهروندی¬شان نیز محروم گردیده اند. (۲) حقیقتاً مسؤولین جمهوری اسلامی ایران دربارۀ این تبعیض عجیب و حیرت انگیز چه پاسخی در برابر عدل الهی و ایرانیان شریف و جهانیان دارند؟! جمهوری اسلامی ایران به این دلیل واهی و غیر بشری که تنها اقلیّت های رسمی در قانون اساسی حق ورود به دانشگاه ها را دارند، و چون دیانت بهائی در زمرۀ اقلیت های مزبور نیست و به زعم ایشان «فرقه ای ضالّه» است، بهائیان را از حق تحصیلات عالیه محروم می کند! و از حقایق تأسف بار آن که، برخلاف ادعای قانون اساسی مبنی بر آزادی عقیده و ممنوعیّتِ تفتیش عقاید، تنها راهی را که پیش پای ایرانیان بهائی برای ورود به دانشگاه های میهن¬شان می گذارند این است که «مسلمان شوند»! باید از جمهوری اسلامی ایران پرسید، برفرض محال که این ادعایشان درست باشد و «دیانت بهائی» به زعم ایشان «فرقه ای ضالّه» باشد (٣) که بهائیان برای بهره مند شدن از حقوق شهروندی شان باید از آن دست کشند و مسلمان شوند، چرا فقط گزینۀ «مسلمان شوند» پیش روی ایشان باشد؟! اگر ادّعا می شود که سنّیان و یهودیان و مسیحیان و زردشتیان در قانون اساسی جزء اقلیّت های رسمی مذکورند و می توانند از حقوق شهروندی و از جمله تحصیلات دانشگاهی بهره¬مند باشند، چرا بهائیان برای بهره مند شدن از این حقوق باید فقط و فقط «مسلمان» شوند؟! براستی چرا نتوانند یهودی یا مسیحی یا زردشتی شوند تا از حقوقشان مطابق به اصطلاح «قانون اساسی» بهره مند گردند؟! حال بگذریم از این که این اقلیّت های دینی نیز چندان از حقوق شهروندی شان بهره مند نبوده و نیستند! مشکل و سؤال بسیار مهمّ دیگر برای جمهوری اسلامی ایران آن که، برفرض محال اگر بهائیان بخواهند برای بهره مندی از حقوق شهروندی مسلمان شوند، چرا حتماً باید فرقۀ شیعه را بپذیرند؟! در اسلام طبق تحقیقی، حدّاقل ۴٨٠ فرقۀ وجود دارد که فقط یکی از این فِرَقْ شیعۀ دوازده امامی است! (۴) بر فرض، چرا حتماً باید شیعۀ دوازده امامی شوند تا نزد اولیای محترم جمهوری اسلامی ایران مقبول افتد؟! آنان که بصیرند دانند و بس! خوش بود گر محک تجربه آید به میان! «حکومت» نزد خدا و نزد عقلای منصفِ عالَم، از احترام و مقام خاصّی برخوردار است. زیرا قانوناً و از نظر انسانی باید حافظِ امن و امان و موجِد و مُمِّدِ رفاه انسان ها فارق و فارغ از تبعیض و تعصّب باشد. باید به صفات عدل و انصاف و شرافت و احترام و محبّت مزیّن باشد تا خدا و خلق خدا آن را در انجام وظایف مقدسه اش یاری نمایند. پس چه لازم و خوش است که مسؤولین محترم جمهوری اسلامی ایران، قدری در این امر تفکر نمایند و خشیة الله را زینت حکومت سازند و رضای خدا را در خلقش بینند؛ خلقی که مأمورند در رفاه و آسایش و عدالت و توسعه و وحدت و محبّتش بکوشند. این صفات و این اهداف به قول نیست، بلکه به عمل است. و اگر به این صفات مزیّن نباشند، این ایشانند و این خدای ناظر و بینا؛ این ایشانند و این محضر ایرانیان شریف؛ این ایشانند و این مولایشان حضرت علی که ادّعای ولایش را دارند که فرموده است: حامد صبوری Copyright: gooya.com 2016
|