گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! آیا قرآن کلام خداست؟ ب. بینیاز (داریوش)مسلمانان مؤمن هنوز بر این باورند که قرآن «کلام الله» است. طبقِ نظر مسلمانان، الله توسطِ جبرئیل پیامهای خود را - یعنی وحیها- را به محمد رساند و محمد هم برای اطرافیانش بازگو کرد و این اطرافیان باسواد او، این الهامات یا وحیها را بر روی سنگ، استخوانِ کتف حیوانات، چرم و غیره مینوشتند.مسلمانان مؤمن هنوز بر این باورند که قرآن «کلام الله» است. طبقِ نظر مسلمانان، الله توسطِ جبرئیل پیامهای خود را - یعنی وحیها- را به محمد رساند و محمد هم برای اطرافیانش بازگو کرد و این اطرافیان باسواد او، این الهامات یا وحیها را بر روی سنگ، استخوانِ کتف حیوانات، چرم و غیره مینوشتند. سرانجام روزی عثمان، خلیفهی سوم از خلفای راشدون، همهی این وحیهایی که به طور پراکنده روی این اشیاء نوشته شده بودند جمع آوری کرد و قرآن کنونی را شکل نهایی داد. اظهارات بالا البته پس از حداقل 150 تا 200 سال پس از قدرتگیری عربها توسط داستاننویسهای اسلامی (راویان) نگارش شده است و ما تاکنون هیچ مدرکِ ملموس و واقعی که ادعاهای بالا را تأیید کند در دست نداریم. پیش از آن که به اصل موضوع بپردازیم شاید لازم باشد که به دو واژهی «الله» و «جبرئیل» اشاره کنیم. ریشهی واژهی «الله»، «اِل» یا «ئل» است. بنا بر ارزیابی آرتور جفری ریشهی این واژه به عبرانی و سُریانی برمیگردد. البته باید یادآوری کرد که همین واژه در زبان اوگاریتی نیز وجود داشت. در زبان سُریانی، «اله» است و در عربی با حرفِ تعریف معینِ «ال» در آغاز آن به «الله» تبدیل گردید. برای نمونه ما واژههایی چون «بابل / بابئل» که ترکیبی است «باب + ئل» [دروازهی خدا]، اسرائیل jisre,el «کسی که با خدا برای ما دعوا میکند»، دانیئل דניאל (خدا داور من است/باشد) بر خوانندگان روشن است. جبرئیل نیز ترکیبی است از «جبر» یعنی «مرد» و «ئل» (خدا)، یعنی «مرد خدا» [واژهی عبری]. واژههای «ال / ئل» [خدا] و جبرئیل، از گنجینهی واژگان گذشتگان به اسلام رسیده و ربطی به نوآوری اسلام ندارد. این نشان میدهد که اسلام در چه محیطی فرهنگی - دینی شکل گرفته است. در کجای قرآن سخن از پنج بار نماز شده است؟ چگونه شد که مسلمانان موظف و مکلف شدهاند پنج بار در روز نماز بخوانند؟ هیچ کس نمیداند از چه زمانی نمازهای پنجگانهی مسلمانان شکل نهایی خود را گرفت. اگرچه قرآن در روندِ شکلگیری و بازنویسیاش چند بار اصلاح شد ولی در نسخهی نهایی این کتاب، ما هیچ اثری از نمازهای پنجگانه نمیبینیم. در سورهی اُسرا (سوره 17) دو نماز، یکی از غروب تا تاریکی و دیگری در صبح تعیین شدند. در سورهی 30 (روم) به طور مشخص از دو نماز «عصر» و «صبح» سخن است. و در سورهی 2 (بقره) از سه بار نماز حرف زده میشود؛ یعنی یک «نماز میانه»، میان صبح و عصر، بدان اضافه شده است. ترتیب سورههای زیر، بر اساسِ «تاریخ نزولشان» یا به زعم ما تاریخ نگارششان میباشد. سوره 17 (اُسرا)، آیه 78 [نزول 50] أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ كَانَ مَشْهُودًا سوره 30 (روم)، آیه 17 [نزول 84] فَسُبْحَانَ اللَّهِ حِينَ تُمْسُونَ وَحِينَ تُصْبِحُونَ سوره 2 (بقره)، آیه 238 [نزول 87] حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى وَقُومُواْ لِلّهِ قَانِتِينَ همانگونه که خواننده مشاهده میکند، «الله»ی مسلمانان «کلام» خود را تغییر میدهد یا بهتر بگوییم «اصلاح» میکند. این که چرا «الله» از همان آغاز نتوانست تعدادِ نمازها را برای مسلمانان مشخص وتعیین کند، پرسشبرانگیز است. و تازه پس از آن که الله این مرحلهی «تکاملی» را طی کرد و سرانجام به سه بار نماز در روز رسید، چه کسی به خود این اجازه داد که در «کلام الله» دست ببرد و آن را پنج بار در روز کند؟ ایگناز گلد زیهر در مقالهی «اسلام و ایرانیت» به این نتیجه رسید که نماز پنجگانه از زرتشتیها برگرفته شده است: «نمازهای روزانهای که از سوی محمد تعیین شد در اصل دو بار در روز بود؛ بعدها سومین نیز بدان اضافه شد؛ چیزی که در قرآن هم آمده است و محمد آن را «الصَّلاَةِ الْوُسْطَى» (نماز میانی) نامید: نماز صبح، عصر و ظهر منطبق است با «شاخریت»، «مینچاه» و «عربیث» یهودیان. گلدزیهر ادامه میدهد: «ولی هر چه بیشتر نهادهای دینی ایرانی [زرتشتی/م] در مبانیِ آیینی مسلمانان نفوذ میکردند، دیگر این نمازهای سهگانه را کافی نمیدیدند. تا آن جا که به کمیتِ مناسکِ عبادت برمیگردد، حالا همه میخواستند مانند زرتشتیان باشند. همانگونه که جمیز دارمستتر نشان داده، پنج «گاهِ» (اوقات عبادت) ایرانیان را برگرفتند و نمازهای سهگانه را به پنج تا ارتقا دادند. ملاحظه میکنید که چگونه اسلام در مبانیِ اصلیاش تحت تأثیر فرهنگِ دینی ایرانی قرار گرفته و در همین راستا شکل نهایی و معتبر خود را یافت.» (1) کارل بروکلمن نیز در همین باره مینویسد: «محمد در مکه برای پیروانشان فقط دو بار نماز، در مدینه طبقِ الگوی یهودیان سه بار نماز در روز و سرانجام همین سه بار تحت تأثیر فرهنگ دینی ایرانی [زرتشتی/م] به پنج بار ارتقاء یافت.» (2) دیدیم که بر پایهی روندِ زمانیِ نگارش قرآن یا به اصطلاح مسلمانان «نزول آیات»، ابتدا دو بار و سرانجام سه بار در روز تعیین شد. این اصلاحات یا تغییرات نشانگر دو چیزند: یا اسلام متأثر از محیط یا زیستگاه خود بوده و به همین دلیل نویسندگان قرآن برای آسان کردن پیوستن مردم به دین جدید دست به چنین اصلاحاتی زدند، یا قرآن کلام الله است ولی «الله» به درستی نمیدانست که مردم چند روز باید او را عبادت کنند؛ به همین دلیل سخنان خود را تغییر میداد. و سرانجام چون علمای اسلامی متوجه شدند که خود الله هم برنامهی دقیقی دربارهی نماز ندارد، آنها خودسرانه تعداد نماز روزانه را به پنج بار ارتقاء دادند. قرآن و شرابخواری نویسندگان قرآن تنها در خصوصِ تعداد روزانهی نماز دچار سردگمی نبودند. مسئلهی شرابخواری هم چند بار در قرآن «اصلاح» شد. سه تا چهار سده بعد از اسلام، علمای اسلامی متوجه «تغییر یا اصلاحِ کلام الله» شدند. باید برای آن توضیحی مییافتند. آنها این «اصلاحات» را زیر عنوان «نسخ و منسوخ» طبقهبندی کردند: یعنی این که الله، کلام یا حکم خود را از بین میبرد و یک حکم دیگر به جای آن میگذارد. سوره ۷ (اعراف)، آیه 33، [نزول 39] بگو پروردگار من فقط زشتکاریها را چه آشکارش [باشد] و چه پنهان و گناه و ستم ناحق را حرام گردانیده است و [نیز] اینکه چیزى را شریک خدا سازید که دلیلى بر [حقانیت] آن نازل نکرده و اینکه چیزى را که نمىدانید به خدا نسبت دهید سوره ۲ (بقره)، آیه ۲۱۹ ، [نزول 87] درباره شراب و قمار از تو مىپرسند بگو در آن دو، گناهى بزرک و سودهایى براى مردم است و[لى] گناهشان از سودشان بزرگتر است و از تو مىپرسند چه چیزى انفاق کنند بگو مازاد [بر نیازمندى خود] را این گونه خداوند آیات [خود را] براى شما روشن مىگرداند باشد که بیندیشید. سوره ۴ (نساء)، آیه ۴۳ ، [نزول 92] اى کسانى که ایمان آوردهاید در حال مستى به نماز نزدیک نشوید تا زمانى که بدانید چه مىگویید و [نیز] در حال جنابت [وارد نماز نشوید] مگر اینکه راهگذر باشید تا غسل کنید و اگر بیمارید یا در سفرید یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان آمیزش کردهاید و آب نیافتهاید پس بر خاکى پاک تیمم کنید و صورت و دستهایتان را مسح نمایید که خدا بخشنده و آمرزنده است سوره ۵ (مائده)، آیه ۹۰، [نزول 113] اى کسانى که ایمان آوردهاید شراب و قمار و بتها و تیرهاى قرعه پلیدند [و] از عمل شیطانند پس از آنها دورى گزینید، باشد که رستگار شوید. (3) الله در سوره اعراف دو چیز را حرام کرده است: «زشتکاریها» و ساختن «شریک برای خدا». زشتکاریها در خود هیچ چیز را نمیرساند و یک کلیگویی است. به عبارتی هنوز الله تصور روشنی از زشتکاریها نداشت. تنها تصورش این بود که به جبرئیل بگوید که به محمد بگوید که محمد هم به مردم بگوید که: خدا اصلاً دوست ندارد که مردم برای او شریکی درست کنند. در سوره بعدی، بقره، که جبرئیل برای محمد میآورد و رسول الله هم آن را به مردم اعلام میکند، الله تصور مشخصتری از زشتکاریها به دست میآورد. در این سوره البته هنوز الله دقیقا نمی داند که آیا واقعاً شراب خوری و قمار خوباند یا بد. به همین دلیل میگوید که در شرابخواری و قمار «هم سود هست و هم ضرر». در سوره بعدی، نساء، الله به مردم هشدار میدهد که اجازه ندارند وقتی شراب خوردند نماز بخوانند. یعنی من که میدانم شماها شراب مینوشید، ولی لطفا اگر ممکن است به هنگام مستی مرا ستایش نکنید یعنی نماز نخوانید! سرانجام الله پس از سالها متوجه میشود که شرابخواری اصلاً خوب نیست و به همین دلیل به این نتیجه میرسد که در سورهی «مائده» آن را یک بار و برای همیشه ممنوع اعلام کند. 1- Goldziher, Ignaz: Islam und Parsismus. In: Der frühe Islam, pp. 726-427 Copyright: gooya.com 2016
|