چهارشنبه 17 تیر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
2 تیر» چهره واقعی فرح پهلوی، ف. م. سخن
20 خرداد» در جمهوری اسلامی پول معجزه می‌کند! ف. م. سخن
پرخواننده ترین ها

این همه پرخاشگری برای چه؟ ف. م. سخن

ف. م. سخن
کسانی که در قالب های به ظاهر متین پرخاشگری هایی - نه علیه حکومت اسلامی٬ که علیه کسانی که هر یک به نوعی و به مقداری٬ رو در روی این حکومت ایستاده اند و با آن مقابله می کنند - روا می دارند٬ اگر دقیق به علل برخورد این چنینی خود نگاه کنند٬ شاید به این نتیجه برسند که بیشتر از روشنگری٬ قصد نیست و نابود کردن طرف مقابل خود را دارند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


ویژه خبرنامه گویا

سال های اول انقلاب در خارج از کشور٬ نشریه ای به دست ام رسید٬ که به طور رایگان توزیع می شد. آن طور که از محتوای این نشریه معلوم بود٬ مطالب آن را عده ای که طرفدار سلطنت بودند و سال های اول از دست دادن قدرت را تجربه می کردند٬ می نوشتند. برخی٬ این نشریه را به ساواکی های فراری نسبت می دادند٬ و برخی دیگر٬ به ارتشی های معزول از ایران رانده شده. نکته ای که در این نشریه جلب توجه می کرد٬ فحش های عجیبی بود که در آن به چشم می خورْد. می گویم عجیب چون این فحاشی ها از نوع معمول و رایج آن نبود و فحش هایی به کار برده می شد که در جامعه کمتر شنیده می شد. متاسفانه اکنون نام آن نشریه را به خاطر ندارم٬ ولی خوب به خاطرم مانده است که بیش از نیمی از مطالب آن با فحش و فضیحت همراه بود. این فحاشی ها نسبت به حکومت تازه به قدرت رسیده ی اسلامی صورت می گرفت و آنان که مخالف این حکومت بودند٬ از دیدن چنین ناسزاهای سخیفی تعجب نمی کردند٬ اما موافقان و بی طرفان٬ نگاه دیگری به چنین مطالبی داشتند: داستان هایی که از فحاشی های ماموران ساواک در زندان ها تعریف می شد حتما صحت داشته٬ یا حکایت هایی که از بد دهنی ارتشی ها بر سر زبان ها بود٬ دروغ نبوده است.

اما تاثیر این فحاشی ها بر مخاطب بی طرف و بخصوص با فرهنگ چه بود؟ آیا با این نوع سخن گفتن٬ کسی جذب گوینده می شد و یا نسبت به حکومت اسلامی علاقه اش را از دست می داد؟ می توان به ظن قریب به یقین گفت نه! چنین برخوردی هیچ تاثیر مثبتی بر فرد بی طرف نمی گذاشت. پس علت نوشتن چنین مطالبی چه بود؟ به احتمال قوی تخلیه ی خشم و ایجاد هراس به شیوه ی بزن بهادر ها در طرف مقابل.

نکته ی مهمی که به نظر به آن توجهی نمی شد این بود که کسی که این گونه می گوید و می نویسد٬ نه شخصیت منفی طرف مقابل٬ که شخصیت منفی خودش را نشان می دهد!

این نوع نوشتن اگرچه امروز کمتر شده٬ ولی در رسانه های تصویری همچنان به چشم می خورد. تلویزیون مشهور به تلویزیون داور٬ به واقع فاضلابی بود از کلام متعفن٬ و توالتی بود تصویری که هر کس می توانست نظر خشم آلود خود را با فجیع ترین کلمات بر روی در و دیوار آن بنویسد. این جا هم مقدار تاثیر چنین کلامی بر افراد بی طرف و حتی مخالف مشخص است. تنها چیزی که این فحاشی ها به مخاطب نشان می داد٬ سطح فرهنگ و شعور و ادب اجتماعی صاحب تلویزیون و کسانی بود که با آن تماس می گرفتند و از تماشای برنامه های آن و شنیدن فحش های رکیک «لذت» می بردند.

از این موارد افراطی و عوامانه که بگذریم٬ به پرخاشگری با زبانی نرم تر و سیاسی تر می رسیم. در این نوع پرخاشگری٬ اگر چه روشنگری به عنوان هدف مشخص می شود٬ اما نتیجه ای عکس عاید مخاطب می گردد. ایجاد سوء ظن٬ بدبینی٬ ترس بی دلیل از فعالان سیاسی پیدا کردن٬ و دلسرد شدن از کسانی که با جان و دل در حال تلاش اند٬ ولی در معرض این گونه پرخاشگری های پنهان قرار دارند.

کسانی که در قالب های به ظاهر متین چنین پرخاشگری هایی - نه علیه حکومت اسلامی٬ که علیه کسانی که هر یک به نوعی و به مقداری٬ رو در روی این حکومت ایستاده اند و با آن مقابله می کنند - روا می دارند٬ اگر دقیق به علل برخورد این چنینی خود نگاه کنند٬ شاید به این نتیجه برسند که بیشتر از روشنگری٬ قصد نیست و نابود کردن طرف مقابل خود را دارند.

پیش از این که مورد اعتراض قرار بگیرم٬ همین جا بگویم که در یک جامعه ی آزاد٬ ما باید همه جور رسانه و گفتاری را تحمل کنیم حتی اگر در آن منطقا فایده و حاصلی نبینیم. بخشی از جامعه٬ هر چند کوچک٬ نیاز به چنین سبْک گفتارهایی دارد. همین هفته نامه ی «شارلی»٬ نمونه ی خوبی است در مطبوعات فرانسوی. بی پروایی و زبان زمخت و پرخاشگرانه ی آن٬ برای او مشتری جلب نمی کند٬ و خوانندگان اش در کشور چند ده میلیونی سی هزار بیشتر نیست؛ اما هست و باید باشد.

موضوعی که در این جا مطرح کرده ام٬ نیاز به مقالات مفصل و متعدد دارد. شاید در این مختصر کافی باشد بگوییم٬ اگر به دنبال تاثیر بر مخاطب و همراه کردن او با اندیشه ها و افکار خودمان هستیم٬ راه آن پرخاشگری و حذف دیگران و تخلیه خشم شخصی نیست. در این مورد بعدها با ذکر نمونه بیشتر سخن خواهیم گفت.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016