جمعه 9 مرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
9 مرداد» نگاهی به آیات قرآن درباره مراسم حج (بخش دوم و پایانی)، آرش سلیم
پرخواننده ترین ها

نگاهی به آيات قرآن درباره مراسم حج، آرش سليم

تعيين کعبه برای محل قربانی کردن، با آيات مائده: ۹۵ تا ۹۷ نيز قابل اثبات است. چارچوب مراسم حج امروزی اما از آيه بقره:۱۹۶ برداشت شده است که در اين نوشتار نقد می شود. ربط دادن حج پيشنهادی قرآن به «استطاعت» مالی و «واجب» دانستن حج بر مبنای توانايی مالی، مورد ديگری است که دراين نوشتار نقد می شود

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


مراسم حج پيشنهادی قرآن در مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ به روشنی بيان شده است. در مراسم قرآنی، خانه کعبه کانون تمام مناسک حج می باشد که به اين سه مناسک محدود شده است: ۱) سه روز گردهمايی، همراه با ۲) قربانی کردن، و ۳) طواف کعبه. تعيين کعبه برای محل قربانی کردن، با آيات مائده: ۹۵ تا ۹۷ نيز قابل اثبات است. چارچوب مراسم حج امروزی اما از آيه بقره:۱۹۶ برداشت شده است که در اين نوشتار نقد می شود. ربط دادن حج پيشنهادی قرآن به «استطاعت» مالی و «واجب» دانستن حج بر مبنای توانايی مالی، مورد ديگری است که دراين نوشتار نقد می شود. گزاره «استطاع اليه سبيلا» در آيه آل عمران:۹۷، درباره توانايی مالی نيست. بلکه تاکيد اين آيه بر رهايی از ضلالتِ بت پرستی و در نتيجه توفيق جستن راهی به خدا و خانه خدا (در مقايسه با خانه بت ها) می باشد.

در اين نوشتار بحث می شود که مراسم امروزه حج پيامد چنين ابهاماتی است: الف) بی اعتنايی به مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ که آيات اصلی مناسک پيشنهادی قرآن می باشد؛ و ب) به جای آيات حج:۲۷ تا ۳۷، مجموعه آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ و به ويژه آيه بقره:۱۹۶ را آيات مناسک حج فرض کردن. که البته حاصل ابهامات چيزی نبوده است جز ترکيبی از دو مراسم رايج ديرينه متعلق به دو گروه قبائل منطقه. دو مراسم که خود بر پايه دو سيستم عقيدتی متفاوت مشرکانه شکل گرفته بوده است! آشکار است که چنين مراسمی با حج پيشنهادی قرآن در مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ فرق دارد. به راحتی می توان ثابت کرد که موضوعِ مجموعه آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳، توصيف مراسم حج مطلوب نيست. در وضعيت موجودِ سلطه مشرکان بر مکه و بر دو مراسم رايج «حج» و «عمره»، در آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ به مومنان عازم حج راهنمايی هايی ارائه شده است. اين افراد پس از وقفه هفت ساله در حج، برای نخستين بار پس از هجرت قصد سفر به مکه قلمرو دشمن و شرکت در مراسم رايج را داشته اند. در معاهده سال ششم هجری در حديبيه اگر چه به پيروان حضرت محمد از سال بعد اجازه شرکت در مراسم رايج ساليانه داده شده بود؛ اما مومنان همچنان نگران خطرات احتمالی ورود به قلمرو مشرکان بوده اند. عدم اطمينان از وفای به عهد مشرکان و ممانعت از شرکت در مراسم يا ايجاد مزاحمت در حين برگزاری مراسم ساليانه حج، دغدغه مومنانی بوده است که از مدينه قصد سفر به مکه داشته اند. در مجموعه آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ متناسب با شرايط ميدانی احتمالی پيش رو برای راحت تر برگزار شدن حج اين افراد، در رابطه با تهيه قربانی، قربانی کردن، تراشيدن سر، و جايگزين اين مناسک در شرايط اضطراری (و شيوع بيماری پوستی در آن سال) آموزه هايی ارائه گرديده است. همچنين در راستای پرهيز مومنان از محتوای شرک گرايانه مراسمِ رايج (نه شکل مراسم) و مرزبندی با ذکر مشرکان، در آيات بعد از بقره:۱۹۶ تذکراتی داده شده است.

در اين نوشتار نخست پيرامون زمينه تنزيل آيات مربوط به موضوع حج در سه وضعيت ميدانی متفاوت بحث می شود. در بخش ۲ چکيده ای از مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ ارائه می گردد و درباره شکل و محتوی حج پيشنهادی قرآن بحث می شود. در بخش ۳ پيرامون مجموعه آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ به چند نکته کليدی اشاره و چکيده ای ارائه می گردد. با نگاهی به اين مجموعه آيات و در رابطه با چند آيه مرتبط، ابهامات و برداشت های رايج از آيه بقره:۱۹۶ می گردد. تلاش اين است که با روشن شدن ابهامات، معنی و منظور آيات درباره مراسم حج روشن تر شود. سپس در بخش ۴ درباره واجب نبودن حج چکيده ای ارائه می گردد. در بخش ۵ پيرامون فرق بين سه روز «ايامِ» معدوداتِ معلوماتِ مراسم حج، و سه روز «اياما» معدودات روزه ساليانه مقرر شده در قرآن توضيح داده می شود [۱]. در بخش پايانی به فلسفه حج در رابطه با «امنيت» و «حرمت» مخلوقات اشاره ای خواهد شد.

۱. نگاهی به سه وضعيت ميدانی متفاوت در رابطه با تنزيل آيات حج

در بررسی آيات قرآن درباره موضوع حج و مناسک آن توجه به سه وضعيت ميدانی کاملا متفاوت در سه مقطع زمانی دوران بعثت پيامبر ضروری می باشد. ابهامات و برداشت های نادرست از آيات قرآن درباره حج، عمدتا پيامد بی توجهی به نوع رابطه بين دو اردوگاه اصلی متخاصم ۱) مشرکانِ ساکنِ مکه و ۲) مومنانِ ساکنِ مدينه در سه مقطع زير می باشد:

الف) از هجرت به مدينه و قبل از معاهده حديبيه،
ب) از معاهده حديبيه تا فتح مکه، و
ج) بعد از فتح مکه.

تنها پس از فتح مکه پيروان پيامبر قادر بودند مناسک حج را آزادانه و طبق آن چه خود می خواستند برگزار کنند. در اين مقطع است که مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ نازل می شود و در اين آيات است که مناسک حج پيشنهادی قرآن با محوريت خانه کعبه اعلام می شود. و با نزول اين آيات است که پيامبر در مدينه فراخوان عزيمت به مکه برای برگزاری مراسم حج می دهد. طبق روايات تاريخی غير از سفر سال ششم هجری (که اهدافی سياسی داشت) و به معاهده حديبيه انجاميد، تا مکه از سلطه مشرکان آزاد نشده بود پيامبر هرگز از مدينه عازم حج و شرکت در مراسم رايج مشرکان نشد.

در مقطع زمانی «ب» يعنی از زمان انعقاد معاهده حديبيه تا آزاد شدن مکه، اگر چه به ياران پيامبر اجازه داده شده بود برای شرکت در مراسم حج ساليانه به مکه بيايند اما هنوز معلوم نبود سران مشرکان مکه به تعهد خود طبق معاهده وفادار بمانند. به بيان ديگر در اين مقطع هم امنيت مومنان عازم از مدينه در وضعيت نامطمئن خاکستری بوده است و هم می بايست به مراسم رايج ديرينه که تحت نظارت و سلطه سران مشرکان برگزار می شده است بپيوندند. پس بديهی است قبل از نزول آيات حج:۲۷ تا ۳۷ و نامشخص بودن حج مورد نظر قرآن، پيرو ان پيامبر همچنان مناسک حج خود را بر اساس وابستگی قبيله ای آباء و اجدادی طبق يکی از دو مراسم عمده موجود موروثی «حج» و «عمره» و همراه با مشرکان برگزار کنند! آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ در شرايط «ب» و با در نظر گرفتن واقعيت ميدانی اين مقطع يعنی برگزاری مراسم زير سلطه و نظارت مشرکان دشمن نازل شده است. در اين آيات با توجه به شرايط نامطمئن ميدانی و خطرهای احتمالی پيش رو و همچنين پيشگيری از لغزش های احتمالی شرک گرايانه نوايمان آورندگان (طبق عادت جاهلی و در شرايط همراه شدن با مشرکين)، راهنمايی هايی ارائه گرديده است؛ شامل مواردی چون:

• چگونگی به جا آوردن مراسم در هر دو حالت:
الف) ناامنی و مزاحمت مشرکان و ناتمام ماندن مراسم، و
ب) فراهم شدن فرصت برگزاری کامل مناسک.
• انجام دادن مناسک برای خدا (نه بت ها).
• طلب استغفار از خدا.
• پرهيز از فسق و جدال.
• «ذکر» نام خدا و مرزبندی با ذکر مشرکان.
• بی اشکال بودن کوتاه کردن مراسم رايج.

با توجه به شرايط سلطه مشرکين و احتمالا شايع بودن بيماری پوستی واگيردار در آن سال، به مومنان عازم حج تاکيد شده است که اگر خواستند سه روز «ايام معدوات» حج موروثی را (که در هر دو مراسم مشترک بوده است) با دو روز کوتاه کنند اشکالی ندارد.

در شرايط ميدانی «الف»- از هجرت به مدينه تا معاهده حديبيه- پيروان پيامبر نه تنها اجازه ورود به مکه نداشتند که در شرايط جنگی، هر جا دو طرف متخاصم با هم رو برو می شدند ملزم به کشتن يکديگر بودند! پس می توان با اطمينان خيلی زياد گفت که هر جا در قرآن از سفر حج ايمان آورندگان سخن رفته است بعد از انعقاد معاهده حديبيه بوده است.

قبل از هجرت و در دوران اقمت پيامبر در مکه، شرکت پيروان او در مراسم حج به عنوان يک مشکل مطرح نبوده است. چرا که از يک طرف تعداد پيروان پيامبر بسيار اندک بوده است و در جمعيت زائران گم بوده اند و از طرف ديگر هنوز در خارج از مکه به نيرويی در مقابل مشرکان و به تهديدی عليه مشرکان تبديل نشده بودند.

۲. نگاهی به آيات حج:۲۷ تا ۳۷ و مناسک حج پيشنهادی قرآن

پس از فتح مکه و در شرايط مکه آزاد شده، از يک طرف امنيت پيروان پيامبر در برگزاری مراسم حج کاملا تامين بوده است و از طرف ديگر می توانستند مراسم خود را آزادانه و آن طور که می خواهند برگزار کنند. در اين مقطع است که در مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ به پيامبر فرمان فراخوان سفر حج داده می شود و مناسک حج مومنان اعلام می گردد. در اين آيات است که مناسک حج پيشنهادی قرآن با محوريت کعبه (هم برای قربانی کردن و هم برای طواف) توصيف می شود. به لحاظ تکنيکی نيز می توان گفت که برای حفظ وحدت، بخش مشترک هر دو مراسم يعنی گردهمايی «ايام معدودات» مبنای تجويز مراسم نوين (اما حول کانون کعبه) برای همه مومنان قرار گرفته است. در اين بخش چکيده ای از اين مجموعه آيات ارائه می گردد و در مقايسه با مجموعه آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ به نکاتی اشاره می شود.

نکات اصلی مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ در رابطه با زمان و مکان و افعال مناسک شامل موارد زير است:

• فرمان به پيامبر برای فراخوان مردم جهت سفر حج (حج:۲۷)
• زمان مناسک: «ايام معلومات» (حج:۲۷)
• قربانی کردن با ذکر خدا در محل «بيت العتيق» / خانه کعبه (حج:۲۸، حج:۳۳ و ۳۴، حج:۳۶)
• خوردن خوراک از گوشت قربانی ها (حج:۲۸)
• دادن گوشت قربانی به نيازمندان (حج: و حج:۳۶)
• زدودن آلودگی و وفای نذرها (حج:۲۹)
• طواف «بيت العتيق» / خانه کعبه (حج:۲۹)
• اجتناب از پليدی بت ها (حج:۳۱)
• اجتناب از گفتار بيهوده (حج:۳۱)

برخی نکات ديگر درباره مناسک حج و اهداف شرکت در مراسم که بر آن تاکيد شده است:

• دو بار تاکيد بر اين که اين آيات آموزه های حج است (حج:۳۰ و ۳۲)
• پاسداشت «حُرُمَاتِ اللَّهِ» و «شَعَائِرَ اللَّهِ» (حج:۳۰ و ۳۲)
• انجام مراسم فقط برای خدا و شريک نگرفتن برای خدا (حج:۳۱)
• وحدانيت خدا و مسلم بودن به خدا و فروتنی (حج:۳۴)
• بشارت به کسانی که با ذکر خدا دلشان خشيت گيرد (حج:۳۵)
• بشارت به شکيبايان در سختی ها و نمازگزاران و انفاق کنندگان (حج:۳۵)
• هشدار شديد به کسانی که برای خدا شريک بگيرند (حج:۳۱)
• شکرگزاری برای رام کردن چهارپايان برای استفاده (حج:۳۶)
• تقوای قلوب و اين که تقوای حاصل از اين مناسک به خدا می رسد نه گوشت قربانی ها! (حج:۳۲ و حج:۳۷)
• ستايش خدا برای هدايت کردن مومنان و بشارت به محسنين (حج:۳۷)

با استناد به آيات مائده:۹۵ تا ۹۷ نيز می توان با قطعيت گفت که محل قربانی کردن مراسم حج خانه کعبه تعيين گرديده است. می دانيم که سوره مائده در ترتيب نزول از آخرين سوره های نازل شده بر پيامبر می باشد و ترتيب نزول آن را سوره ۱۱۲ يا سوره ۱۱۳ می دانند. ترتيب نزول سوره حج ۱۰۳ يا ۱۰۴ ذکر می شود که با اين حساب بين نزول سوره حج و سوره مائده حدود ده سوره نازل شده است. بقره از اولين سوره های مدنی است. بين سوره بقره تا سوره حج حدود پانزده سوره نازل شده است.

البته می دانيم که طواف کعبه و قربانی کردن حيوانات بخشی از مناسک جاهلی رايج بوده است. اينجا در مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ از آن همه مناسک حج جاهلی فقط اين دو به عنوان «حرمات الله» و «شعائرالله» پذيرفته شده است و در مراسم حج پيشنهادی قرآن گنجانده شده است. به بيان ديگر با گنجاندن طواف کعبه و قربانی کردن برای خدا در مراسم پيشنهادی و آن را مراسم حج دانستن («ذلک» در حج:۳۰ و ۳۲)، ساير مناسک رايج رد شده است. يک استثنا «صفا» و «مروه» در آيه بقره:۱۵۸ می باشد که از اين دو نيز به عنوان «شعايرالله» نام برده شده است: «ان الصفا والمروه من شعاير الله». اما در اين مورد گفته شده است هر کس بين اين دو طواف کند اشکالی ندارد (مرتکب گناهی نشده است): «فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه ان يطوف بهما» (بقره:۱۵۸). با اندکی آشنايی با ادبيات قرآن می توانيم با قطعيت بگوييم که استفاده از عبارت «فلاجناح عليه» نه تنها توصيه آن امر نيست که طعم اکراه نيز دارد! برای مثال جايی که در احزاب:۵ برای خطای غير عمد از عبارت «ليس عليکم جناح» استفاده شده است: «وَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ فِيمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَکِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُکُمْ»؛ به اين مفهوم نيست که مرتکب خطا شدن- اگر چه آن خطا غير عمدی باشد- امر پسنديده ای است! کسی ديگران را به انجام خطای غيرعمد دعوت نمی کند! لازم به يادآوری است که در دنباله آيه «صفا و مروه»، فراخوان به «خير» است آنجايی که خدا شاکر بندگان خود می شود: «ومن تطوع خيرا فان الله شاکر عليم»! از طرف ديگر چون بقره:۱۵۸ يک آيه تکی است و با آيات مجاور آن يک فراز را تشکيل نمی دهد، می توان گمانه زنی کرد که اين آيه در پاسخ يک پرسش و يا برای ابهام زدايی نازل شده باشد. در آن زمان که مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ درباره حج مورد نظر قرآن هنوز نازل نشده بوده است و حج همچنان به روش جاهلی برگزار می شده است؛ در اين آيه گفته شده است طواف صفا و مروه هم اشکالی ندارد! شايد علت ابهام اين بوده است که چرا «عرفات» و «مشعر» در بقره:۱۹۶ ذکر شده است اما از «صفا» و «مروه» سخن نرفته است! درباره اين آيه در بخش بعد در رابطه با آيات سوره بقره نيز بحث شده است

در پايان اين بخش اشاره ای می شود به تفسير برخی از مفسرين در رابطه بين آيه حج:۲۶ و حج:۲۷. از آن جا که در آيه حج:۲۶ از حضرت ابراهيم و بنيان نهادن «البيت» توسط او سخن رفته است، آيه حج:۲۷ را فرمان خدا به حضرت ابراهيم و فراخوان حج توسط او تفسير می کنند! اين برداشت کاملا نادرست است و بسياری از مفسرين نيز آن را قبول ندارند. در نوشتار ديگری درباره نقش حضرت ابراهيم، دين ورزی ابراهمی، و «بيت» های بنيان گذاری شده توسط ابراهيم که در قرآن به عنوان الگو به حضرت محمد و پيروانش ارائه شده بحث خواهد شد. در سوره حج قبل از مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷، در آيه حج:۲۵ مشرکان حاکم بر مکه که به آموزه های قرآن کفر ورزيدند و از ورود پيروان پيامبر به مسجدالحرام جلوگيری کردند (سال حديبيه) نکوهش می شوند. در دنباله تاکيد می شود که مسجدالحرام برای همه می باشد؛ چه ساکنين مکه و چه کسانی که به آن سفر می کنند. سپس در ادامه در آيه حج:۲۶ در مقايسه با رفتار تبعيض آميز مشرکان با ياران پيامبر و جلوگيری از ورود پيامبر و يارانش به مسجدالحرام، الگوی حضرت ابراهيم يادآوری می گردد: پرهيز از شرک و فرق نگذاشتن بين مردم در استفاده از «البيت» که او بنيان نهاد و خود در آن خادم همه بود. درباره «البيت» در رابطه با مکان های «مقدس»، سرزمين ها «برکت داده شده»، و مکان های «حرام» در راستای روشن شدن برخی ابهامات و برخی برساخته ها در نوشتار ديگری بحث خواهد شد.

۳. نگاهی به آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳

گفته شد که حتی پس از امضا معاهده حديبيه در سال ششم هجری، مسلّم نبود سران مشرکان مکه به تعهد خود طبق معاهده وفادار بمانند و به کاروان حج اعزامی از مدينه آسيبی نرسانند. آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ متاثر از چنين شرايط و با در نظر گرفتن خطرات بالقوه برای کسانی که (عمدتا) از مدينه و برای نخستين بار پس از هجرت قصد ورود به مکه قلمرو دشمن را داشته اند نازل شده است. طبق اين معاهده مومنين مقيم مدينه از سال بعد اجازه داشته اند به مدت سه روز برای برگزاری مراسم حج وارد مکه شوند. اما حتی اگر به زائران اجازه ورود به مکه داده می شد، هنوز نگران بوده اند که آيا مشرکان دشمن مسلط بر مکه و کعبه هنگام برگزاری مراسم با آنان چگونه برخورد می کنند! در صورت برخورد و جلوگيری از مراسم آنان در مرحله ای تکليف ناتمام ماندن مراسم شان چه می شود! چرا که می بايست به جمعيت انبوه زائران مشرک بپيوندند و مراسم را همراه و زير نظارت آنان برگزار کنند. پس با توجه به وضعيت موجود (سلطه دشمن و مراسم رايج) و خطرات احتمالی پيش رو، برای رفع نگرانی و دغدغه کسانی که قصد حج داشته اند در آيات سوره بقره راهکارهايی ارائه شده است.

يادآوری می شود که در اين مقطع هنور آيات حج پيشنهادی قرآن (حج:۲۷ تا ۳۷) نازل نشده است. پس در نزول آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳، وضعيت موجود در شکل مراسم رايج ديرينه (عمره و حج) به رسميت شناخته شده و مبنا می باشد. اما تلاش شده است محتوی آن را از پرستش (خورشيد و ماه) و ذکر شريکان خدا (چون لات و عزی و منات و اساف و نائله) به پرستش و ذکر خدا تغيير دهد! به بيان ديگر درست است که مومنان مجبورند در شکلِ مراسم دنباله روی مشرکان باشند اما در هر مرحله ای از مناسک جاری شرکت داشته باشند بايد برای خدا و با ياد خدا و ذکر خدا باشد. در شرايطی که مومنان پس از معاهده حديبيه و در نخستين مراسم حج بعد از هجرت حتی از امنيت خود در قلمرو دشمن مطمئن نبوده اند، چه کسی قدرت و جرئت آن را داشته است که خودِ مراسم را زير سئوال ببرد و خواستار تغيير يا اصلاح آن شود؟! فراموش نکينم که در معاهده حديبيه به مشرکان امتيازاتی داده شده بود و سلطه مشرکان بر مکه به رسميت شناخته شده بود!

از طرف ديگر افراد کاروان اعزامی از مدينه همه در سابقه شرک يک دست نبوده اند و مراسم حج آباء و اجدادی يکسان نداشته اند. بسياری از کسانی که در مدينه ايمان آوردند از قبائل غير قريش بودند که به علت سيستم عقيدتی مشرکانه متفاوت برخی مناسک آنان با قبائل قريش متفاوت بود. مجموعه آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ با اين زمينه و فرق نگذاشتن بين تعلقات مناسکی آنان يعنی «حج» و «عمره» نازل شده است. بديهی است که در غياب آموزه جديد و معرفی مناسک مورد نظر قرآن، هر دسته تمايل داشته باشد مراسم را طبق سنت خودش برگزار کند (به ويژه پس از هفت سال محروم بودن از مراسم). اينجاست که در بقره:۱۹۶ از هر دو قسم مراسم «حج» و «عمره» نام برده شده است و افراد کاروان اعزامی مومنان را در اجرای مناسک به سبک خود آزاد گذاشته است. اگر چه با حرکت دست جمعی از هر دو مراسم بهره می برده اند!

با توجه به آيه بقره:۱۹۹ که به مومنان گفته شده است به جمعيت اصلی بپيوندند (ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ)، می توان گمانه زنی کرد که افراد کاروان کوچک مومنان خواهی نخواهی در مراحل مختلف - مستقل از اين که برخی مراحل مراسم جزو مراسم خودش باشد يا نباشد- با هم حرکت می کرده اند. به بيان ديگر از هر دو مراسم- مستقل از شکل آن- با ذکر و ياد خدا تمتع می برده اند.

اگر به آيه بقره:۱۹۶ و آيات بعد از آن در مقايسه با مجموعه آيات حج:۲۷ تا ۳۷ دقت کنيم به روشنی می بينيم که در آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ هيچ جا سخن از «ذلک» و «شعائرالله» و «حرمات الله» و تاکيد مجدد بر بزرگداشت آن مانند آيات سوره حج نيست (ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ، ذَلِکَ وَمَن یُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ). از طرف ديگر برخلاف آيات ديگر سوره بقره در «مقرر کردن» روزه و غيره، در آيه بقره:۱۹۶ از عبارت «کتب عليکم» برای «حج» و «عمره» استفاده نشده است. آيه بقره با «وَأَتِمُّواْ» شروع شده که در دنباله بحث خواهد شد که اتفاقا اشتباه اکثر مفسرين از همين واژه نخست آيه شروع شده است!

راهکارهای ارائه شده در آيه بقره:۱۹۶ برای دو سناريوی پيش رو الف) عدم امنيت (فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ)، و ب) تامين امنيت (فَإِذَا أَمِنتُمْ)؛ به زبان ساده و روان به شرح زير است:

الف) عدم امنيت - حالتی که در مرحله ای قبل از پايان مراسم از ادامه برگزاری مراسم آنان جلوگيری شود؛
الف۱) برای قربانی کردن هر چه ميسر شد (در مکه و حومه) تهيه کنند.
الف۲) تا (از مراسم بهره مند نشده ايد و) قربانی به محل ذبح نرسيده است سر خود را نتراشند (و ذبح نکنيد).
الف۲-۱) اما اگر کسی به علت بيماری يا ابتلا به بيماری پوستی ناچار شد سرش را بتراشد، اشکالی ندارد به جای آن فديه بدهند.
ب) تامين امنيت- حالت به پايان رساندن مراسم؛
ب۱) هر کس از انجام مراسم بهره مند شد قربانی کند.
ب۲) برای قربانی کردن هر چه ميسر شد (در مکه و حومه) تهيه کنند.
ب۲-۱) اگر کسی قربانی تهيه نکرد ده روز روزه بگيرد: سه روز آن در روزهای حج و هفت روز پس از بازگشت به ديار خود.
ب۲-۲) هفت روزه پس از بازگشت برای کسی است که اهل مکه نباشد (اهالی مکه بايد ده روزه را بدون انقطاع کامل کنند)

بقره:۱۹۶:
وَأَتِمُّواْ الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ؛
فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ:
فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ،
وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَکُمْ حَتَّی یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ،
فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِيضًا أَوْ بِهِ أَذًی مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ.
فَإِذَا أَمِنتُمْ:
فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَی الْحَجِّ،
فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ،
فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ.
ذَلِکَ لِمَن لَّمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ.
وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ.

در فهم اين آيه آن قدر ابهام زياد بوده است که حتی در ترجمه آن اختلافات زياد و پرانتز نويسی ها فراوان وجود دارد! در اکثر ترجمه ها حتی بين جمله ها سازگاری منطقی وجود ندارد و برخی موارد مبهم گذاشته شده است! در ادامه به چند نکته در رابطه با آيات بقره:۱۹۶ تا ۲۰۳ و به ويژه در رابطه با ابهامات موجود پيرامون بقره:۱۹۶ اشاره می شود:

۱. آيه با «اتموا» به مفهوم انجام دادن (به انجام رساندن)، شروع شده است. در آيه گفته شده است تمام مراحل مراسم حج و عمره را برای خدا برگزار کنيد؛ در مقايسه با قبل که «برای خدايگان/ بت ها» انجام می دادند! کاملا روشن است که تاکيد آيه يادآوریِ «برای خدا انجام دادن» مناسک پيش رو می باشد که قصد آن را دارند و اين مجموعه آيات برای راهنمايی آنان نازل می شود. اين «لِلّهِ»، از نوع «إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ» (آل عمران:۱۵۴) می باشد که بارها در رابطه با موضوعات گوناگون در آيات قرآن تکرار شده است. هر فعل مومن بايد برای/ در راه خدا باشد. پس مستقل از اين که «حج» و «عمره» را چه فرض کنيم، تاکيد «اتموا لِلّهِ» به منزله تجويز يا به زبان فقها تشريع مراسم رايج حج و عمره نيست. برای روشن تر شدن موضوع به چند نمونه ديگر «لِلّهِ» نگاهی می اندازيم:

• وَأَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ (نساء:۱۴۹)
• وَقُومُوا لِلَّهِ قَانِتِينَ (بقره:۲۳۸)
• وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ (بقره:۱۵۶)
• فَإِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِيعًا (نساء:۱۳۹)
• الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی هَدَانَا (اعراف:۴۳)
• وَلِلَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَیٰ (اعراف:۱۸۰)
• إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ (يونس:۲۰)
• لِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا فِيهِنَّ (مائده:۱۲۰)

اشتباه مشابه درباره فعل «تَمَتَّعَ» رخ داده است که از آن «حج تمتع» درآورده اند! در صورتی که در آيه به سادگی گفته شده است از هر دو مراسم بهره ببريد؛ همان بهره معنوی که منظور همه عبادات و مناسک می باشد (مستقل از شکل آن و اين که کدام مناسک تعلق آباء و اجدای کدام قبائل بوده است). برای مثال از آياتی که به کافران گفته شده است از کفر خود «تمتع» بريد، آيا می توان حکم «کفرِ تمتع» برساخت: قُلْ تَمَتَّعْ بِکُفْرِکَ قَلِيلًا إِنَّکَ مِنْ أَصْحَابِ النَّارِ (زمر:۸)؟! در آل عمران:۷۵ آمده است در ميان اهل کتاب کسی است که می توان به امانت داری او در يک مال انبوه مطمئن بود اما کسی هم هست که نمی توان به يک دينار به او اعتماد کرد. آيا امروزه ما بايد کارمان اين باشد که ميان اهل کتاب دنيا بگرديم و اين دو نفر را پيدا کنيم، به يکی اعتماد کنيم و به ديگری بدبين باشيم؟! همانطور که «ايام معدودات» و «ايام معلومات» مراسم حج برای مخاطبان قرآن معلوم پيشنی بوده است، به هنگام نزول آيه بقره:۱۹۶ برای مخاطب معلوم پيشينی بوده است که «حج» و «عمره» چيست. اگر مناسک اين دو حج و فرق بين آن برای مخاطب معلوم نبوده است، کجای قرآن قبل از نزول بقره:۱۹۶ درباره مناسک «حج» و «عمره» توضيح داده شده است؟

۲. تهيه قربانی- گزاره «فما استيسر من الهدی» به معنی «تهيه قربانی هر طور ميسر شد»، در دو بخش الف و ب بقره:۱۹۶ تکرار شده است. در چارچوب کلی آيه و با توجه به پويايی آيه در واگذاری تصميم گيری مطابق شرايط ميدانی پيش رو به زائران، تکرار آن به اين معنی است که هر حال (چه الف و چه ب) نگران تهيه قربانی نباشيد. تهيه قربانی نه تنها قبل از سفر ضرورتی ندارد که در محل هم اگر مقدور نشد اشکالی ندارد. در صورت تامين امنيت و اتمام مراسم می توانيد عوض قربانی روزه بگيريد.

۳. نتراشيدن سر- جمله «ولا تحلقوا رووسکم حتی يبلغ الهدی محله»، اينجا يک آموزه پايه مستقل است، نه شرط جمله «فما استيسر من الهدی». گفته شده است که (طبق روال مرسوم) سر خود را تا پايان مراسم و قربانی کردن نتراشيد. اما در ادامه تاکيد شده است که اگر به علت بيماری و در شرايط ويژه شيوع بيماری مجبور شديد سر خود را قبل از پايان مراسم بتراشيد اشکالی ندارد. به عوض تراشيدن زود هنگام سر می توانيد روزه بگيريد يا صدقه بدهيد يا چيزی را قربانی کنيد: «فمن کان منکم مريضا او به اذی من راسه ففديه من صيام او صدقه او نسک». پس اينجا نيز بدون دخالت در حرام و حلال رايج جاهلی در رابطه با تراشيدن سر، خيال زائران را در تراشيدن زودهنگام راحت کرده است! طبق برخی روايت های تاريخی در آن سال يک نوع بيماری پوستی شايع بوده است که افراد زيادی از آن رنج می برده اند. با اين آموزه افرادی که در مسير و يا حين انجام مراسم به اين بيماری شايع واگيردار مبتلا می شدند از قبل تکليف خود را درباره تراشيدن زودهنگام سر می دانسته اند. اين مشکل در حالی بوده است که خود مراسم حج نيز در گرو نحوه برخورد مثبت يا منفی مشرکين مکه بوده است. در اين شرايط دغدغه و تشويش، آموزه بقره:۱۹۶ به کمک آن ها آمده و خيال اين افراد را هم از مشکل تراشيدن سر و هم از مشکل تهيه قربانی راحت کرده است.

با آموزه های اين آيه تا اينجا، می توان تجسم کرد که زائران تا هر مرحله از سفر حج و مراسم آن جلو رفته باشند، آن دسته از افرادی که به بيماری پوستی شايع دچار شده باشند، بدون نگرانی از تراشيدن زودهنگام در رابطه با حرام و حلال حج سنتی خود، تا حالا سر خود را تراشيده اند. در مورد تهيه نکردن قربانی نيز خيالشان تا پايان مراسم راحت است. آن هايی که قربانی تهيه نکرده اند بدون زحمت تهيه و حمل قربانی با خود و بدون خسارت مالی خريد قربانی، به شهر خود برمی گردند. چرا که مراسم تمام نشده قربانی ندارد.

۴. روزه به عوض قربانی- اگر مشرکان مانع نشدند و توانستند مراسم خود را تمام کنند، هنوز هم تهيه نکردن قربانی اشکالی ندارد. می توانند به جای قربانی روزه بگيرند: «لم يجد فصيام ثلاثه ايام فی الحج وسبعه اذا رجعتم تلک عشره کامله». در پايان ميان افراد کاروان مومنين کسانی هستند که به علت بيماری مجبور شده اند سر خود را قبل از پايان حج بتراشند. به افراد ديگر کاروان نگاه می کنند که در حال تراشيدن سر خود و خارج شدن از احرام می باشند. اما غصه نمی خوردند و دغدغه ای ندارند که مرتکب گناهی شده اند و نمی توانند بدون تراشيدن سر چطور احرام خارج شوند. طبق بقره:۱۹۶ به جای تراشيدن سر می توانند روزه بگيرند يا صدقه بدهند و يا قربانی کنند. در رابطه با قربانی، در پايان مراسم هيچکدام از افرادی که قربانی تهيه نکرده اند دغدغه ای ندارند چرا که تکليف شان مشخص بوده است: تا حالا به جای آن سه روزه گرفته اند و هفت روزه باقيمانده را پس از بازگشت به مدينه به جا می آورند.

۵. تراشيدن سر و ابهام رابطه آن با قربانی کردن در ترجمه های قرآن- در اثر ابهامات ناشی از فهم ساختاری آيه بقره:۱۹۶، تراشيدن سر در جمله «ولا تحلقوا رووسکم حتی يبلغ الهدی محله » خود به يک مشکل و معمای بزرگ تبديل شده است! در ترجمه های موجود عموما اين طور ترجمه شده است که اگر مانع برگزاری مراسم شما شدند سرتان را نتراشيد تا قربانی به محل ذبح برسد و پس از قربانی کردن سرتان را بتراشيد (به نشانه پايان حج). خب با اين تفسير آيا اين پرسش پيش نمی آيد که اگر مشرکان با برخورد مانع انجام مراسم مومنان شوند، زائران مومن چگونه قادر خواهند بود قربانی خود را به محل قربانگاه برسانند؟! در اين شرايط خصومت، حيوانات زبان بسته با چه تدبيری می توانند خود را از مانع مشرکان عبور دهند و خود را به قربانگاه برسانند؟! از طرف ديگر اگر قرار باشد در هر دو حالتِ «الف» و «ب» آيه بقره:۱۹۶، هم سر خود را بتراشند و هم قربانی کنند پس فرق بين حالت الف- تامين امنيت و ب- عدم تامين امنيت و منظور آيه بقره:۱۹۶ از تفکيک اين دو حالت چيست؟ برای نمونه به سه ترجمه آيه برای حالت الف- «فان احصرتم» دقت می کنيم. در هر سه ترجمه گفته شده است قربانی را ذبح کنيد:

مکارم شيرازی: آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهای خود را نتراشيد تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود (

فولادوند: اگر [به علت موانعی] بازداشته شديد آنچه از قربانی ميسر است [قربانی کنيد] و تا قربانی به قربانگاه نرسيده سر خود را متراشيد.

خرمشاهی: هر آنچه ميسر باشد قربانی کنيد، و سرتان را نتراشيد، تا قربانی به قربانگاه برسد.

مستقل از تفسير آيه، در وهله نخست آشکار است که معنی گزاره «فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ»، ذبح کردن قربانی نيست بلکه تهيه قربانی می باشد. همانطور که گفته شد اينجا منظور اين است که با توجه به شرايط ميدانی و سبک و سنگين رفتار مشرکان در مکه تصميم بگيرند که آيا اصلا قربانی بخرند يا نخرند. حتی اگر گمانه زنی آن ها غلط از آب درآمد و قربانی تهيه نکردند نگران نباشند، به جای ذبج قربانی روزه بگيرند. اما از آن جا که فرق بين دو حالت «فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ» و «فَإِذَا أَمِنتُمْ» به طور ساختاری خوب فهميده نشده است، مترجمين با پرانتز نويسی حيوان زبان بسته ای را که هنوز تهيه نشده است قربانی کرده اند!!

۶. تراشيدن سر و احرام - در سيستم دينی مشرکانه رايج، تراشيدن سر پس از پايان حج هم يک تکليف واجب بوده است و هم فعلی بوده است که با انجام آن از حالت احرام در می آمده اند و از اين به بعد مراعات محدوديت های حالت احرام برداشته می شده است. کسانی که به علت محبور نشده اند سر خود را قبلا بتراشند اين فعل را انجام می دهند. با توجه به مواردی که تا حالا بحث شد با آيه بقره:۱۹۶ تکليف احرام افرادی که قبلا سر خود را به علت بيماری تراشيده اند اما به مرحله پايان احرام رسيده اند روشن شده است. نه لازم است سر تراشيده را دوباره بتراشند و نه دغدغه حرام و حلال دارند که بدون تراشيدن سر از حالت احرام خارج می شوند. البته در حالت «احرام» بودن جاهلی، هم شامل رعايت نکات مثبت بوده است و هم نکات منفی خرافی! برای مثال در اين حالت وارد شدن از در خانه را حرام می دانستند و در نتيجه از پشت خانه و از طريق پشت بام وارد منزل خودشان می شدند (بقره:۱۸۹)! يا برای مثال پوشيدن دوباره لباسی که با آن طواف می کرده اند حرام بوده است. در نتيجه کسانی که در اثر تنگدستی نمی توانستند لباس خود را دور بيندازند در محل کعبه برای طواف لباس کرايه می کردند. و يا اگر به لحاظ مالی آن قدر فقير بودند که نمی توانستند لباس کرايه کنند لخت مادرزاد طواف می کردند! جالب است يادآوری شود که بر خلاف آن چه امروز از مغنعه به عنوان پوشش رايج آن مردم سخن می رود، حتی در سال ده هجری برخی از زنان لخت مادرزاد کعبه را طواف می کرده اند!

در ادامه به نکاتی درباره آيات بقره:۱۹۷ تا ۲۰۳ اشاره می گردد:

۷. بقره:۱۹۷، پرهيز از فسق و جدال و تقوا توشه سفر- يادآوری ماه های حج و اين که هر کس حج را بر خود فرض کرد بايد از زمان حج از آميزش جنسی و فسق و جدال بپرهيزد. بر تقوا تاکيد می شود و اين که بهترين توشه سفر حج تقوا می باشد.

۸. بقره:۱۹۸، يادآوری ذکر خدا در عرفات و مشعر- در بقره:۱۹۸ به عبور از عرفات و مشعر اشاره می شود، که زائران مومن در اين مکان ها بايد به ذکر خدا بپردازند. از آن جا مشرکين در اين دو محل آداب و ذکر ويژه مشرکانه خود را دارند، به مومنان عازم حج همراه با يادآوری پيشينه گمراهی آنان (در ذکرهای مشرکانه) و توفيق هدايت خدا که نصيبشان شده است سفارش ذکر خدا می شود: فَإِذَا أَفَضْتُم مِّنْ عَرَفَاتٍ فَاذْکُرُواْ اللّهَ عِندَ الْمَشْعَرِ الْحَرَامِ وَاذْکُرُوهُ کَمَا هَدَاکُمْ وَإِن کُنتُم مِّن قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّآلِّينَ! می توان گمانه زنی کرد که اشاره آيه به مناسک آن دسته از مشرکان است که در مراسم خود در محل کوه عرفات خورشيد را ستايش می کنند و در مشعر (مزدلفه) به ستايش ماه می پردازند.

۹. عرفات- مشعر/ صفا-مروه در رابطه با عمره و حج- اينجا نگاهی ديگر می اندازيم به آيه بقره:۱۵۸ در رابطه با بقره:۱۹۸. تک آيه بقره:۱۵۸ در سوره بقره می تواند دليل خوبی باشد بر اين گمانه زنی که در آن سرزمين دو نوع مراسم به نام «حج» و «عمره» رايج بوده است- اين که عرفات و مشعر جزو مناسک رايج يک گروه، و صفا و مروه جزو مناسک گروه ديگر بوده است! شايد بتوان گفت که اين دو مراسم حتی رقيب يکديگر نيز بوده اند. اينجا برای حفظ وحدت ايمان آورندگان که دسته ای به مراسم «حج» و دسته ای به مراسم «عمره» علائق قبيله ای داشته اند، گفته شده است که طواف صفا و مروه برای هر دو گروه اشکالی ندارد:«ان الصفا والمروه من شعاير الله فمن حج البيت او اعتمر فلا جناح عليه ان يطوف بهما». اگر به آيه بقره:۱۵۸ دقت کنيم مشاهده می کنيم که «اعتمر» با صيغه فعل به کار رفته است: «فمن حج البيت او اعتمر». پس می توان گفت که «عمره» حج نبوده است بلکه خودش يک مراسم با فعل مستقل خودش بوده است! در اين آيه به هر دو گروه مومنان که در يک کاروان عازم برگزاری مراسم بوده اند گفته شده است طواف بين صفا و مروه برای هر دو گروه اشکال ندارد. چرا که هر دو گروه کاروان از عرفات شروع می کنند در حالی که جزو مراسم يک گروه نمی باشد. خلاصه اين که مستقل از شکل مراسم که مهم نيست کدام به کدام گروه تعلق دارد، هر دو گروه با ياد و ذکر خدا از مجموع مراسم بهره («تمتع») معنوی ببرند.

۱۰. آيه بقره:۱۹۹، پيوستن کاروان مومنان به جمعيت انبوه مشرکان- به نظر می رسد در مکانی باشد که گروه برگزار کننده مراسم «عمره» و گروه برگزار کننده «حج» به هم می پيوستند و همه به با هم سوی منی روانه می شدند. چرا که اين بخش از مناسک در هر دو گروه مشرکان يکسان بوده است. اگر اين آيات آن چنان که فقها می گويند برای تشريع حج نازل شده بود، معنی ندارد بگويد به مردم بپيونديد! کدام مردم؟! اينجا نيز بر طلب مغفرت از خدا تاکيد شده است: ثُمَّ أَفِيضُواْ مِنْ حَیْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.

۱۱. بقره:۲۰۰، ذکر خدا چون ذکر پدران خود- در آيه بقره:۲۰۰ نيز سخن از ذکر خداست جايی که مشرکان در مراسم رايج پدران خود را ذکر می کنند: اذْکُرُواْ اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آبَاءکُمْ! در دو آيه بقره:۲۰۱ و ۲۰۲ بر دعای کسانی که برای حسنه در هر دو دنيا دعا می کنند تاکيد شده است.

۱۲. بقره:۲۰۳، کوتاه کردن «ايام معدودات» و تاکيد بر تقوا- در آيه بقره:۲۰۳ بيان می شود که اگر سه روز «ايام معدودات» را به دو روز کاهش دهيد اشکالی ندارد: وَاذْکُرُواْ اللّهَ فِی أَیَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقَی وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ. «ايام معدودات» از قبل رايج يوده است و خدا آن را تعيين نکرده بوده است. اما چون برای آنان مهم بوده است خيال آن ها را راحت کرده است که فکر نکنند با ترک زودهنگام مراسم مرتکب گناه می شوند. دو روز يا سه مهم نيست. تقوای الهی که هدف دين ورزی و محتوی اين مراسم که وسيله نزديگی به خدا است مهم می باشد! در آن شرايط پردغدغه برگزاری مراسم تحت سلطه دشمن و شيوع بيماری واگيردار و غيره، بر کيفيت تاکيد شده است و با کم کمتر کردن کميت.

۱۳. چند ترجمه از آيه بقره:۱۹۶- برای راحتی خوانندگان گرامی و امکان مقايسه با مطالب ارائه شده در اين نوشتار، در زير سه ترجمه توسط سه مترجم و مفسر مختلف آورده شده است:

مکارم شيرازی:

و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانيد! و اگر محصور شديد، (و مانعی مانند ترس از دشمن يا بيماری، اجازه نداد که پس از احرام بستن، وارد مکه شويد،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنيد، و از احرام خارج شويد)! و سرهای خود را نتراشيد تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود) و اگر کسی از شما بيمار بود و يا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) بايد فديه و کفارهای از قبيل روزه يا صدقه يا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بيماری و دشمن) در امان بوديد، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او ميسر است (ذبح کند)! و هر که نيافت، سه روز در ايام حج، و هفت روز هنگامی که باز می‏گرديد، روزه بدارد! اين، ده روز کامل است. (البته) اين برای کسی است که خانواده او، نزد مسجدالحرام نباشد اهل مکه و اطراف آن نباشد. و از خدا به پرهيزيد و بدانيد که او، سخت کيفر است!

تفسير مجمع البيان:

و حجّ و عمره‏[ی خود] را برای [خشنودی‏] خدا [بشايستگی ]بپايان بريد؛ پس اگر [بعد از پوشيدن لباس احرام، به‏سبب خطر دشمن يا بيماری و مانند آن، از به‏انجام‏رساندن آداب آن‏] بازمانديد، هرقربانی که [برايتان ]امکان‏پذير است، [قربانی کنيد] و سرهای خود را نتراشيد تا قربانی به جايگاه خود برسد. و هرکه از شما بيمار بود يا از ناحيه سرش در رنج بود [و ناچار شد زودتر از هنگام مقرّر، سرخود را بتراشد]، بايد فديه‏ای بدهد [و آن عبارت است‏] از روزه‏گرفتن يا صدقه‏دادن يا قربانی‏کردن. و چنانچه [از خطر ]امنيت يافتيد، بعد از انجام‏دادن عمره، حجّ خود را آغاز کنيد؛ و هر [نوع‏] قربانی که [برايتان ]امکان‏پذير است، [قربانی کنيد؛] و آن کس که [قربانی ]نيافت، سه روز در [روزهای اعمال‏] حجّ و هفت روز آنگاه که [به وطن خود] بازگشت،روزه بدارد؛ و اين ده روز کامل است. اين [دستور] برای کسی است که خانواده وی در نزديکی مسجدالحرام نباشد. و [شما ای مردم!] پروای خدا را پيشه سازيد، و بدانيد که خدا سخت کيفر است.

تفسير الميزان:

حج و عمره‏ای را که آغاز کرده‏ايد تمام کنيد حال اگر مانعی شما را از اتمام آن جلوگير شد هر مقدار از قربانی که برايتان ميسور باشد قربان کنيد و سرهايتان را نتراشيد تا آنکه قربانی به محل خود برسد پس اگر کسی مريض بود و يا از نتراشيدن سر دچار آزاری می‏شود سر بتراشد و کفاره آن را روزه بگيرد يا صدقه‏ای دهد يا گوسفندی ذبح کند و اگر مانعی از اتمام حج و عمره پيش نيامد پس هر کس که حج و عمره‏اش تمتع باشد هر قدر از قربانی که می‏تواند بدهد و اگر پيدا نمی‏کند و يا تمکن ندارد به جای آن سه روز در حج و هفت روز در مراجعت که جمعا ده روز کامل می‏شود روزه بدارد، البته اين حج تمتع مخصوص کسانی است که اهل مکه نباشند و بايد از خدا بترسيد و حکم حج تمتع را انکار مکنيد و بدانيد که خدا شديد العقاب است

[ادامه مقاله را با کلیک اینجا بخوانید]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016