گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
18 مرداد» توافق هستهای وین: شکست محور "اپوزیسیون همسو"، تل آویو، و "دلواپسان" تهران٬محمد سهیمی- بخش دوم10 تیر» مقایسه دو رویکرد و استراتژی: مبارزه مسالمت آمیز در برابر مبارزه خشونت آمیز و مداخله نظامی، محمد سهیمی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! توافق هستهای وین: شکست محور "اپوزیسیون همسو"، تل آویو، و "دلواپسان" تهران٬محمد سهیمی"اپوزیسیون همسو" که از تمامی مواضع اسرائیل و حامیان آنها در آمریکا حمایت کرده است، و هر انتقادی از خود را با اتهام مضحک و بی پایه "آمریکا-ستیزی" منتقدین "پاسخ" داده است، امیدوار بود که آمریکا و متحدان در سوریه نیز دست به دخالت به اصطلاح بشر دوستانه زنند، و بعد به سراغ ایران روند.[برای دریافت منابع و مراجع مقاله نسخهی پیدیاف آن را باز کنید] "دلواپسان" تهران، اپوزیسیون طرفدار تحریم و حمایت به اصطلاح بشردوستانه، و مخالفان برنامه هستهای که به ناگهان "فوق ملی گرا" شده اند، قادر نیستند این نکته ساده که توافق هستهای به سود کشور است را باور کنند. به قول زنده یاد احمد شاملو (قریب به مضمون)، "سختترین کار یاد دادن چیزی به کسی است که برای یاد نگرفتن آن پول دریافت کرده است." مقدمه سرانجام پس از ۲۰ ماه مذاکرات فشرده هستهای بین دولت آقای حسن روحانی و کشورهای ۵+۱ -- پنج عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل و آلمان -- موافقتنامه جامع هستهای بین دو طرف در ۱۴ آوریل ۲۰۱۵ در شهر وین به امضا رسید. این موافقتنامه محدودیتهای مهمی را برای برنامه هستهای ایران برای مدت دستکم ۱۰ سال در نظر گرفته، و برنامه را تحت نظارت شدیدتر آژانس بینالمللی انرژی هستهای قرار خواهد داد. در مقابل، تحریمهای کمر شکن اقتصادی غرب بر ضدّ ایران، که نقض غیر قانونی و فاحش حقوق بشری مردم ایران بودند به تدریج لغو خواهند شد. شش روز بعد شورای امنیت سازمان ملل نیز قطعنامههای قبلی خود بر ضدّ ایران را لغو کرد و به اتفاق آرا قطعنامه جدید۲۲۳۱ را در چهار چوب فصل هفتم منشور سازمان ملل به تصویب رساند که در واقع اصول اجرای توافق نامه را مورد حمایت قرار میدهد. یادآوری میشود که اجرای قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل که در چهارچوب فصل هفتم منشور به تصویب رسیدهاند برای تمامی اعضای سازمان ملل الزامی است. متن کامل توافقنامه را در اینجا بخوانید. ضمیمه مربوط به تعهدات هستهای ایران در اینجا میباشد، و ضمیمه مربوط به لغو تحریمها در اینجا. توافقنامه در باره همکاریهای بین دوطرف برای راکتورهای هستهای برای تولید برق و موضوعات دیگر را در اینجا مطالعه کنید. طرح تشکیل کمیسیون مشترک دو طرف برای حل و فصل اختلافات احتمالی آینده، بخصوص در باره بازدید از مراکز نظامی ایران، در اینجا توصیف شده است. چگونگی اجرائی کردن توافقنامه در اینجا توصیف شده است. یک لیست نیز از اموال توقیف شده ایران و شرکتها و اشخاص حقیقی که مورد تحریم قرار گرفته بودند نیز در اینجا است. جمعاً کلّ متن توافق و ضمیمههای آن ۱۵۸ صفحه میباشند. شکست بزرگ برای آیتالله خامنهای هر چند که مذاکرات هستهای با ۵+۱ و توافق با آن بدون رضایت آیتالله خامنهای ممکن نبود، ولی به نظر نگارنده این توافق شکست بزرگی برای سیاستهای داخلی ایشان است. آقای محمود احمدینژاد را آیتالله خامنهای و سرداران تندرو سپاه بر مردم ایران تحمیل کردند، ولی اگر آقای خامنهای سیاست معتدل آقای خاتمی را در باره برنامه هستهای ادامه میداد، غرب بهانهای برای فرستادن پرونده هستهای ایران به شورای امنیت سازمان ملل، که اقدامی غیر قانونی بود، نداشت. تحریمهای شورای امنیت بر ضدّ مردم ایران نیز کاملا غیر قانونی هستند، چرا که شورا مراحل لازم را برای اعمال تحریم طی نکرد. این موضوعها را نگارنده در یک مقاله انگلیسی بسیار مفصل در سال ۲۰۰۷ مورد بحث قرار داد، و خوشبختانه بعد از آن مقاله بسیاری از کارشناسان حقوق بینالملل نیز آنرا تائید نمودند. بنا بر این خیال خام یکدست کردن حاکمیت، اعتماد بیجا به آقای احمدینژاد که دولت ایشان بی لیاقت ترین، فاسد ترین، و مختنقترین دولت ایران در چند دهه گذشته است و تحمیل ایشان در دوره دوم ریاست جمهوری به مردم، نفرت آقای خامنهای از اصلاح طلبان و آقای خاتمی، و جنبش سبز و رهبران عالیقدر آن، مهندس میر حسین موسوی، همسر ایشان خانم دکتر زهرا رهنورد، و آقای مهدی کروبی، و قدرت خود را مهمتر از مصالح و منافع کشور قرار دادن نقش مهمی در ایجاد جو جهانی بر ضدّ ایران بازی کردند. در نتیجه، شکست سیاست هستهای آقای احمدی نژاد -- اگر بتوان بدان سیاست گفت -- و بازگشت به سیاست هستهای معتدل دولت آقای خاتمی شکست بزرگی برای حامی اصلی ایشان، یعنی آقای خامنهای نیز میباشد. قبل از پرداختن به واکنش گروهها و شخصیتهای مخالف توافق هستهای اجازه دهید در باره خود توافق به بحث بپردازیم. مانند همیشه لینک به تمامی منابع استفاده شده در نسخه پی دی اف مقاله موجود هستند. مراحل پنجگانه اجرای توافق ساختار و اجرای توافق وین دارای پنج مرحله است: مرحله اول: روز اعلام، ۱۴ جولای ۲۰۱۵، روزی که توافق هستهای در وین اعلام شد. مرحله دوم: روز قبول، ۹۰ روز بعد از تصویب توافق توسط شورای امنیت سازمان ملل، روزی که دو طرف مراحل اجرای تعهدات خودرا آغاز میکنند. مرحله سوم: روز [آغاز] اجرا، روزی که اتحادیه اروپا و سازمان ملل بیشتر تحریمات مربوط به برنامه هستهای را لغو خواهند کرد، بخصوص در زمینه انرژی [نفت و گاز] و مؤسسات مالی و بانک ها. آمریکا نیز اجرای تحریمات انرژی و مالی را متوقف کرده، تعدادی از اشخاص حقیقی را که تحت تحریم هستند از لیست تحریم خارج کرده، و پرزیدنت اوباما با حکم ریاست جمهوری خود تحریمهای رؤسای جمهور آمریکا بر ضدّ ایران را لغو خواهد کرد. اینروز احتمالا ۱۵ دسامبر ۲۰۱۵ خواهد بود، ولی برای اجرائی شدن آقای یوکیا امانو مدیر آژانس بینالمللی انرژی هستهای باید به شورای حکّام آژانس اعلام کند که ایران به سوالات کنونی آژانس پاسخ قانع کننده داده است. مرحله چهارم: روز عبور، روزی که آغاز عبور پرونده هستهای ایران از حالت کنونی به یک پرونده عادی، مانند دیگر اعضای آژانس است. اینروز روزی است که یا مدیر آژانس اعلام میکند که برنامه هستهای ایران مسالمت آمیز است، و یا هشت سال از روز قبول. در این روز باقی مانده تحریمها در باره موشکهای بالیستیک لغو خواهند شد. دولت آمریکا نیز لوایح مربوط به لغو تمامی تحریمهای هستهای آمریکا را به کنگره تقدیم خواهد کرد. مرحله پنجم: روز پایانی، روزی که پرونده ایران کاملا عادی شده است. شورای امنیت یک قطعنامه مبنی بر پایان مدت توافقنامه صادر میکند، و تمامی تحریمها برچیده خواهند شد. این روز ۱۵ سال از روز قبول است. مواضع پیشین و تعهدات دوطرف در توافق وین مطابق معمول، مانند تفاهم نامه ۲ آوریل لوزان، برخی از هموطنان خارج از کشور در باره امتیازهای داده شده توسط جمهوری اسلامی ادعاهای زیادی را مطرح نمودهاند. بنا بر این، مانند مقاله پیشین نگارنده درباره تفاهم نامه لوزان، مقایسه مواضع دو طرف قبل از آغاز مذاکرات در ۲۰ ماه پیش با آنچه که خودرا بدان در توافق نامه وین متعهد کردهاند بخوبی میزان صحت و سقم اینگونه ادعا هارا نشان خواهد داد. تمامی نکات مورد بحث بر مبنای متن انگلیسی توافقنامه میباشند. راکتور ۴۰ مگاواتی آب سنگین اراک ایران: این یک راکتور تحقیقاتی است، ولی آماده ایم که طراحی آنرا تغییر دهیم تا پلوتونیوم کمتری تولید کند، و تضمین میکنیم که زباله سوختی راکتور را پردازش دوباره برای جدا سازی پلوتونیوم از آن نکنیم. غرب: راکتور اراک باید با یک راکتور آب سبک با ظرفیت کمتر جایگزین شود. توافق وین: مغزه راکتور اراک، آنطور که جمهوری اسلامی پیشنهاد کرده بود، تغییر خواهد یافت تا پلوتونیوم کمتری تولید کند [۱۰ در صد طرح اولیه] و زباله به خارج فرستاده خواهد شد. ایران برای ۱۵ سال نه تاسیسات پردازش دوباره زباله سوختی برپا خواهد کرد، نه در باره آن تحقیق خواهد کرد، و نه راکتور آب سنگین خواهد ساخت. تاسیسات غنی سازی فردو ایران: تاسیسات، که اکنون دارای حدود سه هزار سانتریفیوژ است، تحت نظارت آژانس بینالمللی انرژی هستهای بکار خود ادامه خواهد داد. غرب: تاسیسات باید تعطیل و در نهایت ویران شود. توافق وین: ۱۹۰۰ سانتریوژ از فردو خارج میشود و بخشی از باقیمانده سانتریفیوژها برای جدا سازی ایزوتوپ های هستهای برای پژوهش و مصارف پژشکی مورد استفاده قرار میگیرند. فردو به یک مرکز تحقیقاتی تبدیل میشود. اورانیوم غنی شده در فردو نگهداری نخواهد شد. این محدودیتها برای ۱۵ سال خواهند بود. تعداد سانتریفیوژ ها ایران: ۹۵۰۰ سانتریفیوژ کنونی که در حال تولید اورانیوم غنی شده هستند بکار خود ادامه خواهند داد، و ده هزار سانتریفیوژ ساخته شده در فرصت مناسب نصب خواهند شد. غرب: ایران باید فقط حدود ۵۰۰ سانتریفیوژ به منظور داشتن یک "برنامه غنی سازی سمبولیک" باشد. باقیمانده سانتریفیوژها باید نابود شوند. توافق وین: ایران دارای ۵۰۶۰ سانتریفیوژ فعال در نطنز برای غنی سازی و ۱۰۴۴ سانتریفیوژ در فردو برای ۱۰ سال خواهد بود، و از سال یازدهم قادر خواهد بود که تعداد آنهارا به تدریج افزایش دهد. باقیمانده سانتریفیوژها تحت نظارت آژانس انبار خواهند شد. برای ۱۵ سال اول سطح غنی سازی اورانیوم ۳.۶۷ درصد خواهد بود. در پیشنهاد خود به اروپا در سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ دولت آقای خاتمی قبول کرده بود که تعداد سانتریفیوژ ها ۳۰۰۰ باشد. تحقیقات در باره سانتریفیوژهای پیشرفته ایران: تحقیقات باید ادامه یابند. غرب: تحقیقات باید کاملا متوقف شوند. توافق وین: برای ۱۰ سال اول ایران قادر خواهد بود که تحقیقات بر روی سانتریفیژهای ای ار-۴، ای ار-۵، ای ار-۶ و ای ار-۸ را ادامه دهد. سانتریفیوژ بسیار پیشرفته ای ار - ۸ دو نسل جلو تر از پیشرفتهترین سانتریفیوژی که در حال حاضر در ایران مشغول بکار است، یعنی ای ار - ۲م، میباشد. در هشت سال اول فقط آزمایشهای مکانیکی انجام خواهند شد. در سالهای نهم و دهم آزمایشهای غنی سازی با حد اکثر ۳۰ سانتریفیوژ انجام خواهند شد. مدت توافق ایران: هفت سال. غرب: [در ابتدای مذاکرات] ۲۵ سال؛ [در مراحل میانی مذاکرات] مدت "دو رقمی". سطح غنی سازی ایران: سه تا پنج در صد برای سوخت راکتور آب سبک بوشهر و راکتورهای بعدی. ۱۹.۷۵ در صد برای تامین سوخت راکتور تحقیقاتی تهران، که بعد از آن متوقف خواهد شد. غرب: غنی سازی در سطح ۳-۵ در صد در ۵۰۰ سانتریفیوژ، و هیچگونه غنی سازی در سطح بالاتر. توافق وین: جمهوری اسلامی پس از توافق موقت ژنو غنی سازی در سطح ۱۹.۷۵ در صد را متوقف کرد [حتی بیشتر از سوخت راکتور تهران ذخیره شده بود]. برای ۱۵ سال اول سطح غنی سازی اورانیوم ۳.۶۷ درصد خواهد بود. میزان ذخیره اورانیوم غنی شده در ایران ایران: ذخیره در ایران باقی خواهد ماند و به صفحات و میلههای سوختی تبدیل خواهد شد. غرب: تمامی ذخیره باید به خارج فرستاده شود. توافق وین: در هر برهه از زمان ایران میتواند تا ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده در سطح متوسط ۳.۶۷ در صد داشته باشد. مابقی باید برای تبدیل به میلههای سوختی به خارج ارسال شوند، و یا در بازارهای بینالمللی به فروش روند. در حقیقت ایران صادر کننده اورانیوم غنی شده خواهد بود، و اورانیوم غنی شده ایران در حدود کیلویی ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ دلار فروش خواهد رفت. مدت زمان محدودیت ۱۵ سال خواهد بود. کدّ اصلاحی ۳.۱ پادمان ایران: اجرای کدّ اصلاحی بعد از لغو تمامی تحریم ها غرب: اجرای کدّ اصلاحی از روز بعد از امضا قرار داد توافق وین: نظر غرب تأمین شد. پروتکل الحاقی ایران: بازرسیهای بیشتر اجازه داده خواهند شد، و پروتکل در مرحله آخر پس از لغو تحریمها به تصویب مجلس خواهد رسید. جمهوری اسلامی پروتکل را در سالهای ۲۰۰۳-۲۰۰۶ برای مدت دو سال و نیم بطور داوطلبی اجرا کرده بود. غرب: ایران باید پروتکل را تصویب و اجرا کند. توافق وین: ایران پروتکل را داوطلبی به اجرا خواهد گذاشت، و پس از تائید صلح آمیز بودن برنامه غنی سازی ایران آنرا به تصویب مجلس خواهد رساند. در هشت سال اول قرارداد ایران الزامی به تصویب پروتکل توسط مجلس ندارد. ایران: مانند گذشته. غرب: "هر لحظه و در هر جأ" که آژانس تقاضا کند. توافق وین: همانطور که در زیر شرح داده شده است، بازدید ها "هر لحظه و در هر جأ" نخواهد بود. آژانس مسئول بازدیدها و نمونه برداریها از مراکز خواهد بود. بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ کارشناس انجام کارها را بر عهده خواهند داشت. ایران فقط به کارشناسانی اجازه بازدید و کار خواهد داد که با کشور آنها روابط دیپلماتیک دارد، و بنا بر این کارشناسان کانادأیی و امریکأیی قادر نخواهند بود از ایران بازدید کنند. مدرنترین تکنولوژی در بازدیدها بکار خواهند رفت. آژانس به تمامی مراکزی که در آنها مواد و وسائل مربوط به غنی سازی وجود دارند، و یا در آینده وجود خواهند داشت، دسترسی خواهد داشت. مبنای قانونی بازدیدها پادمان ۱۹۷۴ ایران با آژانس و پروتکل الحاقی خواهند بود. معادن اورانیوم ایران برای ۲۵ سال و مراکز تولید سانتریفیوژها برای ۲۰ سال تحت نظارت بیشتر آژانس خواهند بود. مکانیزم بازدید از مراکز غیر هستهای و نظامی ایران: بازدید از مراکز نظامی ممنوع میباشد. غرب: برخی از مراکز نظامی مورد سؤ ظن باید بر طبق اصل "هر لحظه، هر جأ" بازدید شوند. توافق وین: بازدیدها دلبخواهی و از هر جأ نخواهد بود، و دارای یک مکانیسم تعیین شده نیز میباشد که اینچنین خواهد بود. در روز "صفر" آژانس از ایران تقاضا میکند که در باره یک مرکز مشکوک به فعالیت هستهای، چه نظامی و چه غیر نظامی، توضیح دهد. اگر بین روزهای اول تا چهاردهم توضیح ایران قانع کننده نبود، آژانس تقاضای خود برای بازدید از آن مرکز را "با ذکر دلایل و اسناد خود" به ایران تسلیم خواهد کرد. تا پایان روز چهاردهم ایران و آژانس در باره چگونگی بازدید و گستردگی آن توافق خواهند کرد، و یا نگرانیهای آژانس از طرق دیگر بدون بازدید برطرف خواهند شد. اگر در پایان روز چهاردهم توافق حاصل نشود، بین روزهای پانزدهم و بیست و یکم اختلاف به یک کمیسیون مشترک که اعضای آن از ایران، کشورهات ۵+۱، و نماینده رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا خواهند بود ارجاع داده خواهد شد. نظر اکثریت اعضای کمیسیون، پنج رأی یا بیشتر، باید به اجرا درآید، و تا روز بیست و یکم چگونگی اجرای تصمیم به دوطرف ابلاغ خواهد شد. بنا بر این ایران، چین و روسیه قادر نخواهند بود که با نظر آژانس مخالفت کنند، مگر آنکه دستکم یک کشور غربی نیز با آنها همراه شود. بین روزهای بیست و یکم و بیست و چهارم ایران باید تصمیم را به اجرا گذارد. اگر در آغاز روز بیست و پنجم ایران هنوز از اجرای تصمیم کمیسیون مشترک، هر چه که باشد، سرباز زند، موضوع به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده خواهد شد. اگر در پایان روز سی أم ایران هنوز از اجرای تصمیم سرباز زند، تحریمهای سازمان ملل بطور خودکار و بدون احتیاج به رأی دوباره شورا [برای جلوگیری از وتوی روسیه و چین] به اجرا درخواهد آمد. بازدید از مجموعه نظامی پارچین یکی از موارد مهم اصطکاک بین جمهوری اسلامی و آژانس، مجموعه نظامی پارچین در جنوب شرق تهران است. در سال ۲۰۰۴ آژانس ادعا کرد که ایران در حدود سال ۲۰۰۰ در آنجا آزمایش هایی با مواد انفجاری غیر هستهای با توان بسیار بالا انجام داده است. این انفجارات برای آغاز واکنش زنجیرهای هستهای که منجر به انفجار هستهای میشوند لازم است. در آن زمان ایران پروتکل الحاقی را بطور داوطلبی به اجرا گذاشته بود. در نتیجه تیم کارشناسان آژانس در فوریه و نوامبر ۲۰۰۵ از پارچین دیدن کرده و از ساختمانهای مشکوک که خود تقاضای بازدید کرده بودند نمونههای خاکی و هوائی برداشتند. پس از آن آژانس اعلام کرد که مواد هستهای و یا مواد منفجره غیر هستهای با توان بالا در نمونهها دیده نشده است، و پرونده پارچین بسته شد. ولی آقای آمانو در گزارش "جنجالی" نوامبر ۲۰۱۱ خود این موضوع را دوباره زنده کرد، و از آن زمان به ایران فشار آورده است که اجازه بازدید از پارچین را داشته باشد، ولی ایران این تقاضا را تا ماه پیش قبول نکرده بود. در هفته قبل از اعلام توافق وین آقای آمانو به ایران سفر کرد. ایران و آژانس توافق کردند که ایران به تمامی پرسشهای باقیمانده آژانس درباره گذشته برنامه هستهای ایران تا پایان ماه سپتامبر پاسخ دهد. بر طبق گزارش منابع آژانس یک بازدید از پارچین نیز انجام خواهد شد. موشکهای بالیستیک ایران ایران: در دستور کار مذاکرات نیستند. غرب: موشکها باید بخشی از مذاکرات باشند. برای مدتی نامعلوم تحریم فروش چنین موشک هایی به ایران لغو نخواهد شد. توافق وین: تحریمهای سازمان ملل برای مدت هشت سال باقی خواهند ماند. اگر آژانس در مدتی کمتر از ۸ سال صلح آمیز بودن برنامه را تائید کند، تحریمهای موشکی در زمان گزارش لغو خواهند شد. البته باید توجه داشت که از زمان پایان جنگ با عراق، علیرغم تحریم موشکی ایران، جمهوری اسلامی به پیشرفتهای بسیار مهمی در باره تولید موشکهای پیشرفته داشته است، که آنها کماکان و علیرغم تحریم ادامه خواهند داشت. تحریم خرید و فروش سلاحهای غیر هستهای ایران: باید همزمان با تحریمهای اقتصادی لغو شوند. غرب: برای مدتی نامعلوم تحریمها لغو نخواهند شد. توافق وین: تحریمها بعد از ۵ سال لغو خواهند شد. اگر آژانس در مدتی کمتر از ۵ سال صلح آمیز بودن برنامه را تائید کند، تحریمها در زمان گزارش لغو خواهند شد. تبدیل فردو به یک مرکز بینالمللی تحقیقات مجله ساینس، یکی از معتبرترین مجلات علمی جهان، گزارش مفصلی در باره تبدیل فردو به یک مرکز بینالمللی تحقیقات منتشر کرده است. بر طبق توافق وین ایران قبول کرده است که تحقیقات خود در باره غنی سازی را محدود به طریق سانتریفیوژ کند، و تحقیق در باره غنی سازی با استفاده از لیزر را برای ۱۰ سال انجام ندهد. البته این امتیاز مهمی نیست، چراکه اصولا غنی سازی لیزری برای کاربرد عملی قابل استفاده نیست. یک امتیاز مهم تحقیقاتی ایران به غرب قبول عدم تحقیق برای ۱۰ سال بر روی فلز اورانیوم میباشد. این فلز دارای مصارف صنعتی است، و همچنین در سلاحهای غیر هستهای مورد استفاده قرار میگیرد، اگرچه بشدت سمّی است. ولی کارشناسان آمریکا میگویند که ایران قادر خواهد بود که تحقیقات در سطح آزمایشگاهی را ادامه دهد. از ۱۰۴۴ سانتریفیوژ باقیمانده در فردو ۳۴۸ سانتریفیوژ برای تولید ایزوتوپهای هستهای مورد استفاده قرار خواهند گرفت. کارشناسان روسی در چند هفته گذشته از فردو دیدن کردهاند و بخشی از سانتریفیوژهای فعال در فردو را برای تولید عنصر ایریدیوم--۱۹۱ آماده خواهند کرد. سپس یک نوتران به ایریدیوم تولید شده در اراک اضافه خواهد شد تا ایریدیوم--۱۹۲ تولید شود که در دوربینهای گاما بکار خواهند رفت که قادر است نقص درونی درونی ساختار فلزات را شناسایی کند. بر طبق گزارش مجله ساینس، پژوهشگران ایرانی و امریکائی در حال برسی نصب یک شتاب دهنده خطی کوچک در فردو هستند که برای تحقیقات در فیزیک هستهای و اختر شناسی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در اوائل سال ۲۰۱۶ ایران از پژوهشگران در سطح جهان دعوت خواهد کرد که پیشنهادات خودرا برای انجام پروژههای مشترک تحقیقاتی دیگر در فردو به ایران تسلیم کنند. غرب در توافق وین همچنین به ایران قول همکاری در باره تحقیقات جوش هستهای (فیوژن) داده است، و ایران قادر خواهد بود در تحقیقات راکتور پژوهشی بینالمللی گرماهستهای (ترمونوکریل) شرکت فعال داشته باشد. به گفته کارشناسان امریکائی ایران دارای تعداد زیادی از بهترین پژوهشگران و مهندسین در این زمینه میباشد که در این پروژهها مورد استفاده قرار خواهند گرفت. قول کمک غرب به ایران برای محافظت از تاسیسات هستهای یکی از بندهای توافق که خیلی کم مورد توجه قرار گرفته است در ضمیمه ۳، بند ۱۰ توافق است. بند ۱۰ اعلام میکند: "کشورهای ۵+۱، و در صورت لزوم احتمالا کشورهای دیگر، آماده هستند تا با ایران در باره اجرای اصول امنیت [تاسیسات] هستهای همکاری کنند. همکاری در باره مورد زیر پیش بینی میشود. بند ۱۰.۱: همکاری به صورت برگزاری کلاسهای آموزشی و دورههای کوتاه مدت برای تقویت توانائی ایران برای جلوگیری، محافظت از، و واکنش به تهدیدات امنیتی به تاسیسات هستهای و سیستم ها، و هم چنین توانائی بخشی برای محافظت موثر و قابل دوام از تاسیسات هستهای. بند ۱۰.۲: همکاری از طریق آموزش دادن و برگزاری دورههای کوتاه مدت برای تقویت توانائی ایران برای محافظت، و واکنش مصر به تهیدت امنیتی هستهای، از جمله خرابکاری. " به یاد داشته باشیم که آمریکا و اسرائیل در گذشته اقدام به خرابکاری در تاسیسات هستهای ایران نمودند، از جمله خرابکاری از طریق ویروس کامپیوتری استاکسنت، بمب گذاری، و ترور دانشمندان و کارمندان مهم برنامه هستهای. این بند از توافق خشم لابی و طرفداران اسرائیل را برانگیخته است . بعنوان مثال، اینجا، اینجا، اینجا، و اینجا را ببینید. نقض حاکمیت ملی؟ به نظر نگارنده،ادعاهای برخی در اپوزیسیون خارج از کشور و همچنین "دلواپسان" تهران مبنی بر اینکه حاکمیت ملی ایران با این مکانیزم نقض خواهد شد بی اساس است. در حال حاضر اگر آژانس از یک کشور عضو که پروتکل الحاقی را به اجرا گذاشته است تقاضای بازدید از یک مرکز مشکوک، چه نظامی و چه غیر نظامی، را نماید، انکشور ملزم به اجرای بلافاصله آن میباشد، و در غیر اینصورت شورای حکّام آژانس پرونده را به شورای امنیت خواهد فرستاد، در حالیکه بر طبق مکانیسم وین ایران حق اعتراض، حق ارجای آن به کمیسیون مشترک، و حتی حق اعتراض در شورای امنیت را خواهد داشت، و در واقع این فرصت را خواهد داشت که کشورهای ۵+۱ را قانع کند که تقاضای آژانس بی اساس است. معیارهای دوگانه غرب و مدعیان جدید حاکمیت ملی شکی نیست که محدودیتهای قبول شده از طرف ایران برای مدت ۱۰-۱۵ سال خارج از معاهدههای بینالمللی در باره برنامههای هستهای هستند و بر ایران با توجه به شرایط حاضر تحمیل شدهاند. ولی، باید از خود پرسید: چه کشوری و یا کشور هایی این محدودیت ها را بر ایران تحمیل کرده اند؟ آمریکا و متحدانش . باید به چه کشوری و یا کشور هایی اعتراض کرد؟ آمریکا و متحدانش . اگر رژیم جمهوری اسلامی حاکم بر ایران نبود و ایران دارای یک حکومت کاملا دمکراتیک بود، ولی سیاست مستقل خود را دنبال میکرد، غرب همچنان این محدودیت ها را (بخاطر اسرائیل) بر ایران تحمیل میکرد. بنا بر این، اعتراض مدعیان جدید نقض حاکمیت ملی، که تا قبل از توافق وین به شدّت مخالف برنامه هستهای بودند ولی حالا اشک تمساح برای ان و حاکمیت ملی میریزند، باید به غرب باشد، نه به جمهوری اسلامی، و دیکتاتوری مذهبی بودن تهران تفاوتی در این مساله ایجاد نمیکند. این معیارهای دوگانه غرب است که به کشور هایی مانند ایران تحمیل میشود. باید به زورگویانی که سیاست های سلطه گرانشان را به دیگران تحمیل می کنند اعتراض کرد، نه تحت سلطه ای که برای دوری از جنگ مجبور به پذیرش تحمیل ها شده است. اپوزیسیون خارج از کشور اگر نگران استقلال کشور است و تصور میکند که با قبول اجرای پروتکل الحاقی حاکمیت ملی نقض خواهد شد، چرا از حاکمیت ملی در برابر زورگویان دفاع نمیکند؟ در گذشته آژانس گزارش داده است که کره جنوبی، تایوان و مصر همگی به صورت مخفی در حال آزمایش و تحقیق برای ساخت سلاح هستهای بودند، بخصوص کره جنوبی که در برنامه مخفی خود بسیار هم پیشرفت کرده بود. علاوه بر اینکه کره جنوبی دارای برنامه سلاح هستهای در دهه ۱۹۷۰ بود، ولی ظاهراً آنرا در ۱۹۷۵ متوقف کرد، این کشور مخفیانه مقدار کمی پلوتونیوم تولید کرده بود، و با استفاده از لیزر اورانیوم را در سطح ۷۷ درصد غنی سازی کرده بود. آژانس اینهارا برسی در سال ۲۰۰۴ کرد، ولی اعلام کرد که قول کره جنوبی را برای توقف آزمایشات قبول کرده است، و هیچ مجازاتی برای این کشور در نظر نگرفته شد. تایوان نیز دارای برنامه محرمانه ساخت سلاح هستهای بود، ولی بعد از کشف آن هیچ مجازاتی برای آن در نظر گرفته نشد. در نوامبر ۲۰۴ آژانس مقدار کمی پلوتونیوم در مصر کشف کرد. با توجه به اینکه مصر دارای راکتور هستهای نیست، این کشف دارای معنای بخصوصی بود. ولی آژانس مایل نبود که این کشف را جدی بگیرد که دلیل آن کاملا سیاسی بود: اتحاد مصر با اسرائیل و آمریکا. آیا پرونده این کشورها به شورای امنیت سازمان ملل فرستاده شد، که باید میشد؟ خیر. آیا غرب در باره این سه کشور سروصدا راه انداخت؟ خیر. آیا این سه کشور حتی در شورای حکام آژانس محکوم شدند؟ خیر. آیا به آنها تحریم اقتصادی تحمیل شد؟ خیر. چرا؟ زیرا غرب معیارهای دوگانه دارد، و باید به آنها اعتراض کرد. چرا اپوزیسیون خارج از کشور که معتقد است با اجرای پروتکل الحاقی حاکمیت ملی نقض خواهد شد، یکبار به ۲۰۰--۸۰ کلاهک هستهای اسرائیل، پنج زیردریأیی آن که مجهز به این موشکها هستند، و تسلیح انکشور به مدرنترین سلاح، آنهم با پول مالیاتی ما مردم در آمریکا اعتراض نمیکند؟ نکته مضحک دیگر این جاست که اکثریت قریب به اتفاق مدعیان جدید نقض حاکمیت ملی همان هایی هستند که چند سال پیش معتقد بودند که در جهان کنونی دیگر استقلال و مرزهای ملی بدان معنی گذشته مفهومی ندارد. ولی حال ناگهان "فوق ملی گرا" شدهاند، و برای استقلال و حاکمیت ملی اشک تمساح میریزند. همه چیز در اینان یافت میشود، مگر عرق ملی. جنجال برای هیچ لابی اسرائیل در آمریکا و حامیان آن، و جناح راست افراطی آمریکا جنجالی برپا کردهاند مبنی بر اینکه توافق ایران با آژانس در هفته پیش از اعلام توافقنامه وین به این دلیل پنهانی است که آژانس امتیازهای زیادی به ایران داده است که آمریکا و متحدان مایل نیستند اسرائیل و دیگر مخالفان توافق از آن آگاه شوند. در شهادت آقای جان کری وزیر خارجه آمریکا در سنای آمریکا بدین موضوع اشاره شد و حملات شدیدی توسط سناتورهای جنگ طلب جمهوری خواه به آقای کری انجام شد که اعتراض دموکرات هارا بدنبال داشت، چرا که حملات به آقای کری بسیار توهین آمیز و شخصی نیز بودند. آقای رابرت کورکر، سناتور جمهوریخواه و رئیس کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، به آقای کری گفت که ایشان توسط ایران "چاپیده" شدند. سناتور جیم ریش، سناتور جمهوریخواه آیداهو به آقای کری گفت که ایشان "فریب" خوردند. "دلواپسان هستهای" تهران و برخی در "اپوزیسیون" ایرانی خارج از کشور که در واقع متحد عملی لابی اسرائیل و عربستان سعودی هستند نیز بدین ادعا دامن زدند ولی در جهت دقیقا برعکس، مبنی بر اینکه دولت آقای روحانی امتیازهای زیادی اعطا کرده است. صرف نظر از اینکه این مخالفان و جنگ طلبان فقط بدنبال کارشکنی و ایجاد جو منفی بر ضدّ توافق هستند، تمامی آنها از عدم دانش در اینگونه مسائل رنج نیز میبرند. اینها فرصت هر کاری را دارند، جز مطالعه و تحقیق که نیازمند تخصص است. قرارداد اخیر آژانس با ایران بخشی از اجرای پادمان ایران است. پادمان هر کشور عضو آژانس و امضأ کننده پیمان عدم گسترش سلاحهای هستهای، ان پی تی، قراردادی محرمانه بین آن کشور و آژانس است، و فقط درصورتی قابل انتشار است که دوطرف رضایت دهند. بعنوان مثال، پادمان ایران و آژانس، که در ۱۹۷۴ به امضا رسید، هرگز منتشر نشده است، درحالیکه پادمان آمریکا با آژانس منتشر شده است. بنا بر این، هرگونه توافقهای جنبی بین دوطرف در باره چگونی اجرای پادمان نیز سرّی است. آقای آمانو دعوت سنای آمریکا برای گفتگو در آنجا را قبول کرد، ولی نه تنها سنای آمریکا قدرت قانونی برای احضار آقای آمانو را ندارد، بلکه ایشان از اختیارات قانونی برای صحبت در باره مفاد توافق آژانس با تهران نیز برخوردار نیستند ، مگر اینکه ایران با آن موافقت کند. زمانیکه آقای جان کری در سنای آمریکا در باره توافق وین صحبت کردند، سناتورهای جنگ طلب آمریکا از ایشان راجع به توافق آژانس با ایران پرسش نمودند، ولی ایشان پاسخ داد که متن توافق را ندیده است، چون محرمانه میباشد. توافق خوب یا بد؟ به گمان روزنامه نیو یورک تایمز که حامی اسرائیل است توافق وین تقریبا یک "بازی تساوی" برای دوطرف بود. ایران امتیازات مهمی به غرب داد، ولی امتیازات مهمی نیز دریافت کرد. بسیاری از کارشناسان حقوق بینالمللی که در باره مساله برنامه هستهای ایران صاحب نظر هستند نیز معتقدند که توافق وین برای ایران بسیار خوب است. بعنوان مثال اینجا را ببینید. مخالفت شدید با توافق توسط اسرائیل، لابی آن در آمریکا، و حامیان آن در میان جمهوری خواهان، راست افراطی آمریکا و نئوکانها نیز بهترین دلیل برای قابل قبول بودن توافق برای ایران است. نگارنده معتقد است که، با توجه به شرایط کنونی، توافق وین قابل قبول است.خوانندگان گرامی خود تصمیم بگیرند. واکنشهای مخالفین به توافق وین حال که اصول و تعهدات دوطرف کاملا شرح داده شدهاند، بهتر است به توصیف واکنش مخالفان ایرانی و غیر ایرانی توافق بپردازیم. البته مخالفت "دلواپسان" تهران احتیاجی به توصیف ندارد. نقش "دلواپسان" در ایجاد بحران هستهای، سود سرشار آنها، چه اقتصادی و چه سیاسی، از بحران، و وحشت از "دست دادن همه چیز" در یکی دو سال آینده کاملا آشکار هستند. محور شرارت واقعی در یک سخنرانی جنگ طلبانه در ۲۹ ژانویه ۲۰۰۲ در کنگره آمریکا، پرزیدنت جرج دبلیو بوش وجود یک "محور شیطانی" تخیلی را اعلام کرد که اعضای آن عراق، جمهوری اسلامی، و کره شمالی بودند. حدود یک ماه بعد از آن سخنرانی رسوا، نگارنده در یک مقاله انگلیسی نوشت که محور شرارت واقعی متشکل از اپوزیسیون جنگ طلب ایران خارج از کشور (و متحدان امریکائی و غیر امریکائی آن)، راست افراطی اسرائیل، و بنیادگرایان تهران هستند که خواهان جنگ با ایران هستند. نگارنده توضیح داد که اپوزیسیون جنگ طلب ایرانی و راست افراطی اسرائیل خواهان سرنگونی جمهوری اسلامی از طریق مداخله آمریکا در ایران است، و بنیادگرایان تهران نیز خواهان یک جنگ محدود با آمریکا برای تحکیم پایههای قدرت خود و تشدید اختناق در کشور به بهانه تهدید برای امنیت ملی ایران میباشند. گذشت زمان درستی تحلیل و نظر نگارنده را ثابت کرد. مواضع راست افراطی اسرائیل به رهبری آقای بنیامین نتانیاهو آنقدر روشن است که احتیاجی به توضیح ندارد. لابی اسرائیل و متحدان آن در آمریکا در حال حاضر سخت مشغول تلاش برای شکست دادن توافق در کنگره آمریکا هستند، و دستکم ۱۰۰ میلیون دلار برای این هدف هزینه خواهد کرد . در این راه، مطابق معمول، فرقه خائن و جاسوس مجاهدین نیز با آنها همکاری میکند. مقاله خوب آقای جیمز کاردن را درباره کوشش لابی اسرائیل برای شکست توافق وین را در این مطالعه کنید. شاخه سوم این گروهها "اپوزیسیون همسو" ایران در خارج از کشور بود. برخی از اعضای این "اپوزیسیون" با خروج از کشور و مهاجرت به آمریکا از انواع و اقسام بورسهای تحصیلی و "تحقیقاتی" در مؤسسات راستگرای آمریکا (موقوفه ملی برای دموکراسی یا ند ، انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، ...) برخوردار شدند، انواع و اقسام بودجه هارا برای تاسیس وبسایتها و مراکز و برنامههای "تحقیقاتی" در باره ایران و خاور میانه دریافت کردند، به ملاقات بدنامترین و جنگ طلبانهترین سیاستمداران آمریکائی رفتند، از مداخله به اصطلاح بشر دوستانه در لیبی حمایت کردند، که منجر به نابودی لیبی شده است، فرمان همان مداخله را برای سوریه نیز صادر کردند، و از آمریکا به مردم ایران فرمان دادند که تحریمهای کمرشکن اقتصادی را تحمل کنند که رژیم در تهران سرنگون شود، در حالیکه خود در آمریکا مشغول زندگی راحت بودند. این گروه با صدور یک بیانیه با امضا ۱۸۴ نفر به دروغ ادعا کردند که استفاده نظامی خیالی ایران از دانش هستهای به مرحله تعیین کننده رسیده است و صلح و امنیت جهانی را تهدید میکند، که دقیقا همان زبان بند ۴۱ فصل هفت منشور سازمان ملل بود که مداخله نظامی در چنین کشوری را قابل قبول میکرد. برای اعتبار بخشیدن به بیانیه جنگ طلبانه خود، بیانیه نویس و سخنگوی این گروه همچنین به دروغ به روزنامه راست افراطی وال استریت ژورنال گفت که اصلاح طلبان سرشناس تهران از بیانیه پشتیبانی کردهاند، همان اصلاح طلبانی که هر روز مورد حمله اعضای همین گروه قرار میگیرند. همان بیانیه نویس حالا از "کالبدشکافی پروژه هسته ای" سخن می گوید. از نظر نگارنده این کار بسیار ارزندهای میباشد، ولی کالبد شکافی دروغ هایی که ساختند و ترویج کردند و پوزش خواهی از مردم ایران برای آن دروغها نیز باید بخشی از اینکار باشند. آقایان حتما بخاطر دارند که تحریم های کمرشکن اقتصادی را همچون "جراحی سرطان" ضروری قلمداد می کردند. حالا هم بنام کالبد شکافی حقایق را نمیگویند: همانطور که نگارنده بارها نوشته و گفته است، دولت آقای خاتمی حاضر بود محدودیتهای بیشتری از توافق وین را قبول کند تا به بحران ساختگی در باره برنامه هستهای پایان دهد، ولی این دولت جنگ طلب پرزیدنت بوش، همان دولتی که ایدئولوگ "همسویی" برای اتحاد با آن تبلیغ میکرد، بود که پیشنهاد آقای خاتمی را ردّ کرد. بنا بر این مسئولیت بخش بسیار مهمی از عواقب تحریمهای کمر شکن اقتصادی با آن دولت جنگ طلب بود. این نکته نه ادعای نگارنده، بلکه حقیقتی است که آقای کری، پرزیدنت اوباما، و آقای جًک استرا وزیر خارجه وقت بریتانیا با روشنی تمام بیان کردند. تمامی منابع مستند اینها در مقالات قبلی نگارنده وجود دارند. ایدئولوگ "همسویی" در همان زمان می نوشت که اپوزیسیون باید با دولت بوش "همسو" شود، از حمله نظامی به افغانستان و عراق و لیبی حمایت کرد، و به اپوزیسیون اخطار می کرد که به طور "مکانیکی" خشونت های تروریست های سوریه را رد نکنند، و از خشونت های آنان درس بگیرند. ایدئولوگ "همسویی" به همراه دوست جنگ طلبش که خود را "استاد دانشگاه پرینستون" معرفی می کرد، نویسندگان ثابت آن وبسایت "زرد" هستند که سالانه فقط نیم میلیون دلار از دولت کانادا دریافت می کند. از نظر اینها و دوست دیگرشان که خودرا "پروفسور بازنشسته" معرفی" میکند، دروغ فقط برای مخالفین آنها مذموم است منابع مستند این اینها نیز در نقد های مفصل نگارنده هم به زبان انگلیسی [اینجا، اینجا، اینجا، و اینجا] و هم به زبان فارسی [اینجا، اینجا، اینجا، اینجا، و اینجا] وجود دارند، و بنا بر این نیازی به تکرار آنها نیست. مقاله تاریخی دکتر حمید دباشی به نام "ستون پنجم پسامدرن" در نقد بیانیه این گروه واقعاً خواندنی و فراموش نکردنی است. نگارنده خود در یک مقاله مفصل انگلیسی با عنوان "دخالت بشر دوستانه یا تجاوز عریان نظامی؟" به نقد آن بیانیه جنگ طلبانه پرداخت که اکثریت بزرگ امضا کنندگان آن از تجاوز نظامی به لیبی حمایت کرده بودند. یکی دیگر از امضا کنندگان آن بیانیه مدتی در انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، که بازوی تحقیقاتی لابی اسرائیل، آیپک، است کار می کرد و رفیق حمام و گرمابه پاتریک کلاسون، مدیر تحقیقات در انستیتو، بود که همیشه مواضع بسیار تند و جنگ طلبانهای در برابر ایران داشته است. کلاسون بارها روشهای مختلفی را برای حمله به زیر بنای هستهای ایران، و یا آغاز جنگ با کشور مارا توصیه کرده است که نگارنده در دو مقاله مفصل انگلیسی [اینجا و اینجا] به ایشان پاسخ داده است. همکار عزیز پاتریک کلاسون که مدعی بود استفاده نظامی ایران از انرژی هسته ای به مرحله تعیین کننده ای رسیده که صلح و امنیت جهانی را بخطر انداخته، بعداً به دادگاهی رفت و شهادت داد که سپاه پاسداران مسئول حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر بوده، و با افتخار این را در تلویزیون آمریکا گزارش داد و گفت که طی چند هفته آینده با افشای این موضوع جنجالی جهانی برپا خواهد شد. حداقل چند سال از آن دروغ پردازی خطرناک گذشت و هیچ خبری نشد. کارمند ایرانی لابی اسرائیل ، حزب دمکرات، و ایران همانطور که در بالا ذکر شد، انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک، یا وینپ، بازوی تحقیقات لابی جناح افراطی اسرائیل، یعنی آیپک است، که در سال ۱۹۸۵ تاسیس شد. بنیان گذار آن مارتین ایندیک، معاون آن زمان گروه تحقیقات آیپک و سفیر سابق آمریکا در اسرائیل، بود که میخواست انستیتو "با اسرائیل دوستانه باشد،" ولی تحقیقات با اعتبار نیز انجام دهد، که البته ذکر نکرد که "اعتبار" را چه کسی تعیین میکند، دستگاه سیاسی اسرائیل، یا کارشناسان بیطرف. ایندیک در دولت پرزیدنت بیل کلینتون طراح "مهار دوگانه" ایران و عراق در دهه ۱۹۹۰ بود که منجر به تحریمهای اقتصادی بر ضدّ عراق شد که دستکم، بر طبق گزارش سازمان یونیسف سازمان ملل، ۵۷۶،۰۰۰ کودک و نوجوان عراقی را به هلاکت رساند. رشید خالیدی، استاد امریکأیی- فلسطینی دانشگاه کلمبیا وینپ را "درندهترین دشمن اعراب و مسلمانان و مهمترین وسیله تبلیغ صهیونیستها در آمریکا" نامیده است. در کتاب معروف خود، لابی اسرائیل، در صفحات ۱۷۵ و ۱۷۶استیون والت و جان مرشایمر وینپ را "قسمتی از هسته اصلی لابی اسرائیل در آمریکا" نامیده اند. اگر نگاهی به نشریات و وبسایتهای مترقی آمریکا بیندازیم، خواهیم دید که از وینپ بدون هیچ استثنأئی بعنوان بخشی از لابی اسرائیل نام برده میشود. ادامه این نوشته را اینجا بخوانید Copyright: gooya.com 2016
|