گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
8 شهریور» مسئول سازمان بسیج جامعه زنان: تحرک فمینیستها در کشور افزایش یافته است2 شهریور» سهم زنان در انتخابات مجلس هشتم و نهم
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! معرفی کتاب "جمعیت و سیاست در ایران؛ از دوران سلطنت مشروطه تا جمهوری اسلامی" نوشته ماری لادیه-فولادیبه همراه چکیده پیشدرآمد نگارنده برای برگردان فارسی بیدارزنی: کتابی که با عنوان «جمعیت و سیاست در ایران از دوران سلطنت مشروطه تا جمهوری اسلامی» در پیش روی دارید در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۲) از سوی «موسسه ملی مطالعات جمعیتی فرانسه» (INED) در مجموعه «دفترهای موسسه ملی مطالعات جمعیتشناسی فرانسه» (Les Cahiers de l’INED) به شماره ۱۵۰ به زبان فرانسه به چاپ رسیده است. این کتاب بر پایه رساله دکترای نگارنده در رشته جمیعت شناسی و علوم اجتماعی تهیهشده که در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) در مدرسه مطالعات عالی در علوم اجتماعی پاریس (EHESS) مورد دفاع قرار داده و با کسب درجه بسیار عالی همراه با تبریکات متفقالرای هیئت ژوری به تصویب رسیده است. در سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) انتشارات دفتر پژوهشهای فرهنگی پیشنهاد ترجمه و چاپ کتاب به زبان فارسی را مطرح کرد. کار برگردان کتاب از فرانسه به فارسی به آقای فرهومند واگذار شد. ترجمه آقای فرهومند برای مقابله و بازخوانی به نگارنده ارسال شد. پسازاین مرحله کتاب برای ویرایش و چاپ برای ناشر به ایران فرستاده شد. این امر تقریباً همزمان با انتخاب محمود احمدینژاد به ریاست جمهوری است. پس از گذشت چند ماه، ناشر بدون ارائه استدلال یا توجیهی، به نویسنده اعلام کرد که فعلاً چاپ اثر منتفی است. اکنون پس از گذشت ۱۰ سال ظاهراً ناشر بهطورکلی از انتشار کتاب صرفنظر کرده است. اما ازآنجاکه به باور نگارنده، علیرغم گذشت زمان و حتی کهنه و قدیمی شدن آمارهای به کار گرفتهشده، نگرش و تحلیلهای جمعیت و جامعهشناسی آن همچنان به قوت خود باقی است و بهویژه به لحاظ سیاست اسلامی سازی علوم انسانی و اجتماعی و همچنین تعیین سیاست جدید جمعیتی از سوی جمهوری اسلامی، انتشار این کتاب نهتنها سودمند بلکه ضروری به نظر میرسد. بهمنظور توجیه این مدعا، ابتدا میبایستی خاطرنشان ساخت که موضوع اصلی کتاب، بررسی تحولات جمعیتی و جامعهشناختی ایران از ورای عملکردهای دو رژیم سیاسی سلطنتی و جمهوری اسلامی است. فرض نویسنده بر این است که ویژگی تاریخ معاصر ایران را بدون آنکه به مسائل جمعیتی بپردازیم نمیتوان دریافت و همچنین نمیتوان مسائل جمعیتی را بدون رجوع به متن کلی جامعه موردبررسی قرارداد. به این منظور نویسنده با اتخاذ روشهای تجزیهوتحلیل جمعیتشناسی که در بعد زمانی و همچنین مکانی به کار گرفته شدهاند، توانست تمامی روند تحول جمعیتی، اجتماعی و سیاسی ایران را بررسی کرده و دریافت بهتر و روشنتری از آن ارائه دهد. در همین این راستا ضمن نشان دادن غنای دوران گذار جمعیتی در ایران و کنشهای آن با روند انقلابی، نگارنده در پی آن شد که چهارچوب اجتماعی، سیاسی و اقتصادیای که جامعه ایران در آن تحولیافته را از نو تعریف کرده و جایگاهی را که انقلاب ۱۳۵۷ در این چهارچوب اشغال میکند را آشکار نماید. درواقع اثر حاضر در بستر روند توسعه علوم انسانی و اجتماعی که فرایند آن از اواسط سالهای ۱۳۷۰ در ایران آغاز گشته بود، قرار میگرفت. در آن دوره، انتشار روزنامه و مجلات جدید با محتوی وزین و پربار در زمینههای مختلف علوم انسانی و اجتماعی و همچنین ترجمه آثار متعدد و ارزشمند متفکران، فلاسفه و جامعه شناسان غربی، شتاب چشمگیری به بسط، گسترش و پیشرفت این علوم در ایران دادند. اما دیری نگذشت که رهبر و دولتمردان تمامیتخواه جمهوری اسلامی بر آن شدند که با تمام قدرت بر سر راه پیشرفت این علوم، که بهزعم آنها در رشد جنبش مدنی و درنتیجه توسعه دموکراسی نقش بسزایی بازی میکنند، بایستند. برای همه این دلایل میتوان بر اهمیت و ضرورت انتشار این اثر تاکید ورزید. در این رابطه لازم به یادآوری است که باآنکه بحث اسلامی شدن دانشگاهها با آغاز انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۸ (۱۹۸۰) مطرح گشت اما رهبران جمهوری اسلامی تا سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) تعریف واضح و روشنی از این سیاست فرهنگی -علمی نکردند. پس از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ و دستکاری عظیمی که در نتایج آن صورت گرفت، درحالیکه حکومت با خشونت به سرکوب معترضان، بهویژه دانشجویان، به این نتایج مشغول بود، رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنهای، برای اولین بار موضع مشخص خویش را در ارتباط با اسلامی شدن دانشگاهها طی یک سخنرانی در مقابل اساتید دانشگاهها در ۸ شهریور ۱۳۸۸ اعلام کرد. وی با اشاره به تحصیل حدود دو میلیون دانشجو از سه میلیون و نیم دانشجوی کشور که در رشتههای علوم انسانی تحصیل میکردند، تأکید کرد: «این مسئله نگرانکننده است زیرا توانایی مراکز علمی و دانشگاهها در زمینهی کار بومی و تحقیقات اسلامی در علوم انسانی و همچنین تعداد اساتید مبرّز و معتقد به جهانبینی اسلامی رشتههای علوم انسانی در حد این تعداد دانشجو نیست. […] بسیاری از علوم انسانی مبتنی بر فلسفههایی است که مبانی آنها مادیگری و بیاعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی است و آموزش این علوم موجب بیاعتقادی به تعالیم الهی و اسلامی میشود و آموزش این علوم انسانی در دانشگاهها منجر به ترویج شکاکیت و تردید در مبانی دینی و اعتقادی خواهد شد. […] مراکز تصمیمگیری اعم از دولت، مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی باید این موضوع را موردتوجه جدی قرار دهند.[۱]» بهعبارتدیگر، رهبر جمهوری اسلامی بهطور رسمی و علنی علوم انسانی و اجتماعی که در غرب زاده شدهاند و ازنقطهنظر اسلام متهم به ساختارشکنی عالم و نفی توحید هستند را دشمن جدید نظام و پایههای ایدئولوژیک و نظری آن تعیین کرد. *** با توجه به سیاستهای اجراشده و برنامههای پیش رو برای اسلامی سازی علوم انسانی و اجتماعی، میتوان بیهیچ تردیدی ادعا کرد که دولت اسلامی در پی ریشهکن کردن علوم انسانی و اجتماعی از برنامههای درسی مدارس و دانشگاهها و جایگزینی آنها با یک «شبهعلم» انسانی و اجتماعی است که اصول و مفاهیم خود را از اسلام، هم بهمثابه مذهب و هم بهمثابه ایدئولوژی دولت، میگیرد. درواقع این امر اراده سیاسی دولت اسلامی را آشکار میسازد که از طریق القاء اندیشههای ایدئولوژیک رسمی به ذهن دانشجویان، در پی تربیت و آموزش کادرهای آینده نظام، کادرهایی وفادار و درعینحال قادر به تضمین بقای جمهوری اسلامی در شرایطی که عوامل داخلی و خارجی حیات رژیم را بیش از بیش تهدید میکنند، باشند. محروم ساختن دانشجویان و پژوهندگان از ابزارها و روشهای تحقیق علمی معمول در مراکز علمی جهان، و بهویژه کمبود منابع معتبر علمی و همچنین فقدان توسعه و آموزش مهارتهای اندیشه انتقادی، به دولتمردان جمهوری اسلامی اجازه میدهد تا با سهولت اهداف و مقاصد سیاسی خویش را به جامعه تحمیل نمایند. بهترین شاهد این مدعا، توضیحاتی است که رهبر جمهوری اسلامی از تابستان ۱۳۹۰ بکار بسته تا نیت خود را برای تغییر سیاست جمعیتی کشور توجیه نماید. وی در ابتدا اعلام کرد: «جمعیت کشور، هفتادوپنج میلیون. البته بنده همینجا عرض بکنم؛ من معتقدم که کشور ما با امکاناتى که داریم، میتواند صد و پنجاه میلیون نفر جمعیت داشته باشد. من معتقد به کثرت جمعیتم. هر اقدام و تدبیرى که میخواهد براى متوقف کردن رشد جمعیت انجام بگیرد، بعد از صد و پنجاه میلیون انجام بگیرد ![۲]». سپس طی یک سخنرانی در مرداد ۱۳۹۱، علی خامنهای اظهار کرد که اجرای سیاست کنترل جمعیت تا اوایل سالهای ۱۳۷۰ بنا بر مصالحی، صحیح بوده ولی ادامه آن در سالهای بعدی خطا بوده است. وی در این زمینه تأکید کرد: « بررسیهای علمی و کارشناسی نشان میدهد که اگر سیاست کنترل جمعیت ادامه پیدا کند، بهتدریج دچار پیری و درنهایت کاهش جمعیت خواهیم شد، بنابراین مسئولان باید با جدیت در سیاست کنترل جمعیت تجدیدنظر کنند و صاحبان رسانه و تریبون ازجمله روحانیون در جهت فرهنگسازی این موضوع اقدام کنند.[۳]» با این سخنرانی و اظهارنظرهای رهبر جمهوری اسلامی، فصل جدیدی در سیاست جمعیتی کشور آغاز شد. سیاستی که با توجه به اعلام هدف رهبری برای رسیدن به ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت در ایران، نمیتواند صرفاً ناتالیستی[۴] (طرفدار افزایش جمعیت) تلقی گردد، بلکه پوپولاسیونیستی[۵] (حامی کثرت جمعیت) است، یعنی با قصد سیاسی، ایدئولوژیکی و استراتژیکی است. البته در این زمینه، رهبر، علیرغم اختلافات شدیدش با محمود احمدینژاد، درست جا پای وی میگذارد که دو سال پیشتر در سال ۱۳۸۹، سیاست کنترل جمعیت را به باد انتقاد گرفت و تأکید کرد که جمعیت ایران بایستی به ۱۵۰ میلیون نفر برسد. *** در دیماه ۱۳۹۲، یعنی در ماههای اولیه ریاست جمهوری حسن روحانی، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس اعلام داشت که: «مسئله جمعیت در جهان امروز یکی از شاخصهای مهم قدرت کشورهاست و وضعیت کشورهایی مثل چین و هندوستان گویای بارز این رویکرد است و بهروشنی میبینیم که جمعیت بالای این کشورها باعث شده است که در دنیا حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشند و خیلی کارهای بزرگی هم انجام دادهاند.[۶]» وی در ادامه توضیح داد که به دنبال رهنمود رهبر در ارتباط با بازنگری سیاست جمعیتی کشور، مجلس در طی دوسال گذشته به تهیه و تنظیم یک طرح قانونی پرداخته که شامل ۵۰ ماده است و بهزودی برای رأیگیری به صحن علنی مجلس ارجاع خواهد شد. اما علی خامنهای منتظر بررسی این طرح در مجلس نشد و در اردیبهشت ۱۳۹۳، با تکیهبر اصل ۱۱۰ قانون اساسی و مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، «سیاستهای کلی جمعیت» در ۱۴ ماده را بهمثابه یک طرح راهبردی ابلاغ کرد.[۷] بدین ترتیب معلوم میگردد که رهبری قاطعانه تصمیم گرفته است که طرح سیاست نوین جمعیتی احمدینژاد را از آن خودکرده و با راهبردی ساختن این سیاست، اجرا و تضمین آن را بهتمامی نهادهای نظام تحمیل کند. در این رابطه اولین پرسشی که مطرح میشود این است: آیا واقعاً وضعیت جمعیتی ایران به گونه ایست که این سیاستمردان ادعا میکنند؟ برای پاسخ به این پرسش، لازم است که تحول جمعیتی ایران بهطور اختصار یادآوری گردد. همانطور که نگارنده در این کتاب بهوضوح نشان داده است، دوره گذار باروری در ایران یکی از پرشتابترین دورههای گذار باروری در تاریخ است: در طول پانزده سال، سطح باروری در ایران نزدیک به ۷۰% کاهش یافته است (در سال ۱۳۶۵، تعداد متوسط فرزند برای هر زن ۶٫۴ بوده که به ۲٫۵ فرزند در سال ۱۳۸۰ سقوط میکند) و امروزه هر زن ایرانی بهطور متوسط ۱٫۸ فرزند به دنیا میآورد. با کاهش پرشتاب باروری و کاهش مستمر مرگومیر بزرگسالان، نرخ رشد سالانه جمعیتی نیز به سهم خود و با همان شتاب رو به کاهش گذاشت و از ۳٫۱% در سال، بین سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۶۵، به ۱٫۹% در سال، بین سالهای ۱۳۶۵ و ۱۳۷۵ و بالاخره به ۱٫۳% در سال، بین سالهای ۱۳۸۵ و ۱۳۹۰ رسید. بدیهی است که این روند کاهش باعث تغییر ساختار سنی جمعیت ایران شد. بهاینترتیب که ۷۱% از ۷۵ میلیون جمعیت سرشماری شده در سال ۱۳۹۰، در سنین فعالیت اقتصادی، یعنی بین ۱۵ تا ۶۴ سال قرار داشتند، درحالیکه تعداد جمعیت زیر ۱۵ سال تنها ۲۳% و تعداد بزرگسالان ۶۵ ساله به بالا نزدیک به ۶% جمعیت را تشکیل میدادند. بنابراین، در حال حاضر، ساختار جمعیتی ایران به گونه ایست که تعداد افراد در سن فعالیت اقتصادی بهمراتب بیشتر از جمعیتی است که در سنینی که ازلحاظ اقتصادی غیرفعال محسوب میشوند، قرار دارند. این وضعیت که در اصطلاح جمعیتشناسی به آن «هدیه» یا «پنجره» جمعیتی میگویند، فرصت طلایی و فوقالعادهای برای رشد اقتصادی ایجاد میکند بهشرط آنکه دولتها بتوانند شرایط مناسب برای ایجاد شغل را فراهم آورند. در ایران، با توجه به آمار رسمی، که نرخ بیکاری در سال ۱۳۹۲ را ۱۲% و نرخ بیکاری جوانان ۲۴-۱۵ ساله را ۲۶% تعیین میکردند (آماری که بدون تردید از واقعیت وضعیت بیکاری در ایران به دور است[۸])، دولت اسلامی این فرصت طلایی را تابهحال به هدر داده است. *** بیتردید، روند پیری جمعیت ایران آغاز گشته است و دولت میبایستی اقدامات عاجل، ضروری و مؤثر را به کار بگیرد تا سالمندان کشور را تحت پوشش بیمههای اجتماعی (مستمری بازنشستگی، بیمه کهنسالی، مراقبت و بهداشت ویژه سالمندان) قرار دهد؛ اما این تحول بههیچوجه رویگردانی بهسوی یک سیاست جمعیتی باهدف دستیابی به ۱۵۰ میلیون جمعیت را توجیه نمیکند. بنا به محاسبات نگارنده، در سال میلادی ۲۰۲۵ (۱۴۰۴ هجری شمسی)، تعداد جمعیت ایران به حدود ۹۱ میلیون نفر خواهد رسید که از آن میان ۷ میلیون، یا ۸% جمعیت کل، ۶۵ سال و بیشتر خواهند داشت، حال آنکه افراد ۶۴-۱۵ ساله همچنان اکثریت جمعیت یعنی ۶۲ میلیون نفر یا ۶۸% جمعیت کل محاسبهشده را تشکیل خواهند داد. بهعبارتدیگر، در سال ۲۰۲۵ میلادی، جمعیت ایران همچنان در وضعیت فوقالعاده «پنجره» جمعیتی قرار خواهد داشت. بهعلاوه، مطابق پیشبینیهای دفتر جمعیت سازمان ملل، ایران د ر سال ۲۰۵۰ میلادی (۱۴۲۹ هجری شمسی)، با ۱۰۱ میلیون جمعیت در رتبه ۱۷ پرجمعیتترین کشورهای جهان جای خواهد گرفت. در آن زمان، نزدیک به یکچهارم جمعیت ایران ۶۵ سال و بیشتر خواهند داشت، ولی افراد در سنین فعالیت اقتصادی ۶۴-۱۵ سال همچنان ۶۰%، یعنی بیشترین سهم را از جمعیت کل محاسبهشده تشکیل خواهند داد. بنا به این نتایج، ایران در طول آیندهای که قابل پیشبینی است، بههیچروی درخطر انحطاط، توقف نسل یا کاهش جمعیت نیست. بنابراین، تمامی سخنرانیها و اظهارنظرهای رهبر و سایر دولتمردان جمهوری اسلامی در مورد وضعیت خطرناک و نگرانکننده جمعیتی کشور، بهمثابه سرپوشی سیاسی است. در این راستا پرسش دیگری که مطرح میگردد چنین است: دلایل واقعیای که رهبر جمهوری اسلامی را بر اتخاذ چنین سیاست جمعیتی واداشت، کدماند؟ در حال حاضر، ایران در وضعیت اقتصادی بسیار وخیمی بسر میبرد؛ وضعیتی که در آن نرخ تورم در سطحی بسیار بالا و نرخ بیکاری همچنان در حال افزایش است، دولت در پرداخت مستمری بازنشستگی کارکنان خود با مشکلات مالی فراوانی روبروست، و سطح معیشت اکثریت جامعه بیوقفه روبه کاهش است و این کاهش بهاحتمال بسیار قوی، به جهت سیاست هدفمندی یارانهها که از سال ۱۳۸۹ توسط محمود احمدینژاد به اجرا گذاشته شده است، بیشتر خواهد شد. بهعلاوه مسئولان و کارگزاران نظاموظیفهای را که دولت در ارتباط با جمعیت سالمند جامعه ایران دارد را مسکوت گذاشته و قصد دارند با بکاری گیری سیاستهای تهاجمی جمعیتی با هدف رساندن تعداد جمعیت ایران به ۱۵۰ میلیون نفر، تعداد موالید را در کشور افزایش دهند. آنها حتی اشارهای به سرمایهگذاریهایی که این سیاست در زمینههای بهداشت، آموزش، فرهنگ و بازار کار به بار خواهد آورد نمیکنند. از این جاست که از نقطهنظر نگارنده، سمتگیری جدید در سیاست جمعیتی کشور کاملاً سیاسی، ایدئولوژیک و ژئواستراتژیک بوده، هیچ ربطی به وضعیت جمعیتی کشور و روند پیری جمعیت ندارد. *** مسئولان جمهوری اسلامی آشکارا بر این باورند که میتوانند از ایرانی که ۱۵۰ میلیون نفر جمعیت داشته باشد یک «بمب جمعیتی» بسازند تا وزنه خود در تعادل قدرت در منطقه را افزایش دهند. درواقع برای جمهوری اسلامی که در وضعیت پرتنشی با کشورهای همسایه و هممرز از یکسو و با کشورها غربی، از سوی دیگر، بسر میبرد، این «بمب جمعیتی» نقش سلاح بازدارنده را ایفا خواهد کرد؛ و اینچنین است که ازنقطهنظر نگارنده میان گرایش پوپولاسیونیستی سیاست جمعیتی جمهوری اسلامی و جاهطلبیهای هژمونیک منطقهای وی پیوستگی و انسجام وجود دارد. اکنون بنا بر توضیحات بالا میتوان به سهولت دریافت که سیاست تهاجمی جمعیتی جمهوری اسلامی، مثال بسیار بارزی از نتایج زیانبار و خطرناک سیاست اسلامی سازی علوم انسانی و اجتماعی است. بدین لحاظ هرگونه تلاش علمی برای مقابله با چنین سیاستی کمکی خواهد بود به دانشجویانی که مایلاند خود را از چهارچوبهای تنگ و غیرعلمی تحمیلی برهانند. مطالعه اثر حاضر که علل و عوامل واقعی مؤثر در تحول جمعیتی ایران از دوران سلطنت مشروطه تا سال ۱۳۷۵ را با استفاده از روش تحقیق مدرن جمعیتشناسی موردبررسی قرار داده است میتواند بهویژه برای دانشجویان سودمند افتد. برای همه این دلایل است که نگارنده تصمیم به انتشار کتاب در فضای مجازی گرفت تا آن را در خدمت علاقهمندان قرار دهد. پاریس، نوامبر ۲۰۱۴ [دانلود کتاب «جمعیت و سیاست در ایرانِ از سلطنت مشروطه تا جمهوری اسلامی ایران»] فهرست مطالب پیشگفتار نگارنده برای برگردان فارسی پیشگفتار فیلیپ فرگ برای چاپ به زبان فرانسه مقدمه درآمد ۱- ایران در دوران سلطنت خاندان پهلوی ۲ – انقلاب ۱۳۵۷ و تغییر رژیم سیاسی : جمهوری اسلامی ۳- کلیاتی از مشخصات ویژه اجتماعی – جمعیتی در ایران ا ز یک رژیم جمعیتی سنتی به یک رژیم جمعیتی نوین ۱- باروری، شاخص وضعیت جامعه ۲- تحول باروری در ایران – میزان و اصلاح موالید – برآورد نرخ باروری ۳- عوامل نزدیک تعیین گر باروری – پیشگیری از بارداری نتیجهگیری فصل دوم : گذار روند زناشویی ۱- رفتار و قوانین زناشویی: بین سنت و تجدد ۲- ازدواج مردانه، ازدواج زنانه: دو حکایت تاریخی متفاوت – سن زن در اولین ازدواج: بین قانون و کردار مرسوم – سن متوسط زنان در اولین ازدواج در مناطق شهری – سن متوسط زنان در اولین ازدواج در مناطق روستایی – تفاوت سنی در اولین ازدواج بین زن و مرد – فاصله سنی مابین زنان و مردان در اولین ازدواج در مناطق شهری فاصله سنی مابین زنان و مردان در اولین ازدواج در مناطق روستایی – ازدواج مجدد – چندهمسری – ازدواج موقت – ازدواج همخون ۳ – طلاق نتیجهگیری فصل سوم : گذار جمعیتی و خانواده ۱- یک مطالعه دشوار ۲ – خانواده و دولت – سیاست حمایت اجتماعی در دوران سلطنت – یک نظام حمایت اجتماعی در جمهوری اسلامی ۳– تصویر خانواده ایرانی – ترکیب خانواده در سال۱۳۵۵ – ترکیب خانواده در سالهای ۱۳۶۵ و۱۳۷۵ ۴- خانواده شهری در شیراز – ساختار خانواده در شیراز – روابط بین اعضای خانواده – همبستگی و شبکههای همیاری در شیراز ۵- زمین و خانواده – اصلاحات ارضی ۱۳۴۱ و نتایج آن – تشکیلات اجتماعی – سیاسی روستاها پیش از انقلاب – تقسیم جدید اراضی و اثرات آن – حضور دولت اسلامی در روستاهای ایران نتیجهگیری تحول اجتماعی – اقتصادی و دوران گذار جمعیتی فصل چهارم: بهداشت عمومی و تحول مرگومیر ۱- تولد دشوار نظام بهداشتی تحت حکومت سلسله پهلوی – وضعیت بهداشتی ایران در زمان رضاشاه – اقدامات سیاسی نامنسجم محمدرضا شاه – توزیع نابرابر بین منطقهای خدمات بهداشتی ۲-سیاست بهداشت و درمان در جمهوری اسلامی – وخامت وضع در فردای انقلاب – جمهوری اسلامی خود را بازمییابد – بسوی توزیع هماهنگ و منسجم موسسات مراقبتهای پزشکی – اجرای یک سیاست محکم و مؤثر پیشگیری – برنامه نیرومند و توانای مایهکوبی (واکسیناسیون) کودکان در سنین پایین – نارساییهای سیاست بهداشت و درمان جمهوری اسلامی ۳- تحول مرگومیر – منابع موجود – مرگومیر کودکان – مرگومیر خردسالان – امید زندگی در بدو تولد – تحول وضعیت بهداشتی و علل جدید مرگومیر ۴- پرسشهایی درباره تلفات انسانی جنگ – مراحل متوالی جنگ – برآورد تعداد قربانیان جنگ نتیجهگیری فصل پنجم : پیشرفت آموزش و تحصیلات ۱- سرآغاز سیاست آموزشی در ایران – غایب بزرگ: مدرسه دولتی – موانع بر سر راه برنامه آموزش دولتی رضاشاه – نارساییها اقدامات سیاسی محمدرضا شاه ۲- کارنامه متباین دولت سلطنتی درزمان محمدرضا شاه در مورد آموزش و تحصیل – اشتغال به تحصیل کودکان – سوادآموزی بزرگسالان – سطح آموزش تحصیلی در آستانه انقلاب ۱۳۵۷ ۳- سیاست تحصیل و آموزش جمهوری اسلامی – آرزوها و تمایلات جدید برآمده از روزهای انقلابی – بسیج قابلملاحظه برای مبارزه با بیسوادی – ترویج مدارس و اشتغال به تحصیل انبوه کودکان ۴- از فاصله بین نسلها و نابرابری بین زن و مرد تا تقسیم هر چه متعادلتر امکانات دسترسی به دانش – اشتغال به تحصیل جمعیت شهری، اشتغال به تحصیل جمعیت روستایی – اشتغال به تحصیل مردان، اشتغال به تحصیل زنان ۵- کاهش فاصله بین زنان و مردان در دسترسی به آموزش تحصیلی – سطح آموزش تحصیلی مردان و زنان نتیجهگیری فصل ششم: توسعه شهری، توسعه روستایی ۱- بسط و گسترش نامتعادل شهری در دوران خاندان پهلوی ۲- گسترش و توسعه شهری پس از انقلاب ۱۳۵۷ ۳- یک شهرسازی و شهرنشینی بطی و با تأخیر در دوران سلطنت محمدرضا شاه – زیربناهای شهری ناکافی – سیاست شهری تبعیضآمیز ۴- شهرنشینی در دوران جمهوری اسلامی – تحرک و لرزشهای ناشی از اتفاقات پس از انقلاب – مدیریت عملی و واقعگرا در توسعه پیچیده شهری – پیشرفت بدون تردید شهرنشینی از پایان جنگ ۵ – شهرنشینان دیروز و امروز – ساختار سنی جمعیت شهری – از یک جمعیت شهری کمسواد به شهرنشینان هرچه بیشتر تحصیلکرده ۶- جهاد سازندگی و نوسازی روستاها – فعالیتهای گوناگون جهاد سازندگی – برنامههای ویژه برای عشایر کوچنده ۷ – جامعه روستایی پیش و پس از انقلاب – ساختار سنی جمعیت روستایی – گامی بزرگ به جلو در اثر توسعه مهم تحصیلات – مشخصههای اصلی جمعیت عشایری نتیجهگیری فصل هفتم: اقتصاد رانتی (بهره خوار) و گذار جمعیتی ۱- اقتصادی بناشده بر بهره نفتی – دگرگونی سیاسی-اعتقادی ولی پابرجایی نظام اقتصادی ۲- علائم و آثار (سندرم) رابطه اقتصاد رانتی (بهره خوار) با اشتغال – ساختار اقتصادی ایران – اشتغال و بیکاری – اشتغال زنان ۳- شرح یک بحران اقتصادی حاد – صعود سرگیجهآور قیمتها – عدم تعادل بودجه خانوار – توزیع هزینههای خانوارهای شهری – توزیع هزینههای خانوارهای روستایی – بحران اقتصادی و رفتار اجتماعی – جمعیتی نتیجهگیری جمعیتشناسی و سیاست فصل هشتم: سیاست جمعیتی ۱-اسلام و جلوگیری از بارداری – قبول عمل عزل (عقب کشی) – نظر علمای سنی و شیعه درباره استفاده از وسایل جلوگیری از بارداری و سقطجنین ۲ – نخستین برنامه تنظیم خانواده در ایران – بلندپروازیهای بیحدومرز حکومت سلطنتی – موانع در راه تحقق هدفهای برنامه تنظیم خانواده – کارنامهای در ظاهر مثبت ۳- توقف برنامه تنظیم خانواده از جانب جمهوری اسلامی – تحول جمعیتی در غیبت برنامه تنظیم خانواده ۴- اتخاذ سیاست مالتوسی جمعیت نتیجهگیری فصل نهم: آمارهای جمعیتی و قدرت سیاسی ۱- آمار جمعیتی در رژیم سلطنتی – سستی و بیتفاوتی قاجارها – اقداماتی برای گردآوری آمار در عصر قاجار – هدف محدود رضاشاه: شمردن برای سربازگیری ۲- دو سرشماری نخستین کشور درزمان محمدرضا شاه – اهداف محدود آمارگیریهای جمعیتی – سرشماری ۱۳۵۵ ۳- رژیم سیاسی جدید، آمارهای نوین – تولید آمار مفید به حال جامعه – نخستین سرشماریهای نفوس و مسکن در جمهوری اسلامی – سرشماری عشایر کوچنده در ۱۳۶۶: پایان یک اسطوره در ایران ۴- تسریع و تکثیر تولید آمار در جمهوری اسلامی – عملیات متنوع گردآوری دادههای جمعیتی نتیجهگیری فصل دهم : از گذار جمعیتی به گذار سیاسی ۱- گذار جمعیتی، تحول اجتماعی-سیاسی – ظهور یک مقوله جدید اجتماعی: « جوانان» – تائید مقوله « جوان» بهوسیله انقلاب – کاهش فوقالعاده باروی ۲- جوانان و استقرار عملگرایانه دولت اسلامی – ادغام جوانان در چارچوبهای اجتماعی و سیاسی « انقلابی» – تحکیم دولت با به اجرا گذاشتن یک سیاست عوام گرایانه (پوپولیست) توسعه ۳- صورتبندی جدید اجتماعی – جمعیتی، اوضاعواحوال جدید سیاسی – سرباززدن جوانان از انتخاب مطلقگرایی جمهوری اسلامی – اراده نسلهای جوان: نوسازی قلمرو سیاسی نتیجهگیری نتیجهگیری عمومی ضمایم ضمیمه ۱- معرفی آمارگیری و مطالعه میدانی « خانواده و باروری در شیراز (۱۳۷۵)» ضمیمه ۲- ازدواج موقت ضمیمه ۳- فعالیت جمعی وسایل ارتباطجمعی برای مهار موالید منابع و کتابنامه پی نوشت: Copyright: gooya.com 2016
|