شنبه 14 شهریور 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

دستگیری یک نخبه علمی به اتهام سرقت

جام جم ـ جوانی که مدعی است فارغ‌التحصیل مهندسی شیمی از دانشگاه شریف است، به اتهام سرقت لوازم داخل خودرو دستگیر شد.

چهارشنبه هفته گذشته دو مرد جوان با دستبند وارد شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت شدند. بازپرس با ورق زدن پرونده آنها متوجه شد هر دو سارق حرفه‌ای لوازم داخل خودرو در شرق تهران هستند.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


محمد ۳۸ ساله در مورد سرقت‌هایش به بازپرس پرونده گفت: چند سابقه سرقت خودرو و لوازم داخل آن را دارم. تاکنون پنج سال از عمرم را در زندان گذراندم و سه ماه قبل وقتی از زندان آزاد شدم، با پسر جوانی که خودش را مهندس معرفی می‌کرد، آشنا شدم. قرار شد او در سرقت‌ها کمکم کند و من هم به او جای خواب بدهم. پسر جوان خیلی مودب بود و ادعا می‌کرد از نخبه‌های کشور است اما چون معتاد به شیشه بود، فکر می‌کردم توهم زده است و دروغ می‌گوید. در شرق تهران لوازم داخل خودرو سرقت می‌کردیم که دو روز قبل هنگام سرقت، ماموران ما را دستگیر کردند.

در ادامه، پسر ۳۶ ساله به نام ایمان در بازجویی ادعا کرد: من لیسانس شیمی خود را از دانشگاهی در کانادا گرفتم و در کارشناسی ارشد رشته مهندسی شیمی با رتبه ۱۹ در دانشگاه شریف قبول شدم. من علاوه بر تحصیل در دانشگاه، زبان انگلیسی نیز تدریس می‌کردم. پنج سال قبل عاشق یکی از شاگردانم شدم و قصد داشتم با او ازدواج کنم اما خانواده‌ام مخالفت کردند که این موضوع لطمه بزرگی به من در زندگی زد.

مرد جوان ادامه داد: بعد از منتفی شدن ازدواج، از سر کنجکاوی و به دلیل رشته تحصیلی‌ام که شیمی بود، دست به تولید ماده مخدر شیشه در خانه‌مان زدم تا ببینم این مخدر چیست و در ادامه خودم هم شیشه مصرف کردم و وقتی به خودم آمدم که دیگر معتاد شده بودم. به همین دلیل درس را رها کردم. از آن پس خانواده‌ام با من درگیر شدند و پنج سال است در کوچه و خیابان و سطل‌های زباله می‌خوابم؛ البته چند ماه اول در خانه دوستانم بودم اما آنها هم دیگر مرا راه ندادند و همین باعث شد کارتن‌خواب شوم.

وی گفت: آقای قاضی من دزد نیستم و برای جای خواب مجبور شدم با محمد همکاری کنم. در سرقت‌ها به عنوان راننده داخل خودرو بودم و او خودش دست به سرقت می‌زد. من چهار ماه است ترک کرده‌ام و می‌خواهم همان ایمان سابق شوم و نزد خانواده‌ام برگردم. من نخبه علمی کشور بودم و تعدادی کشفیات دارم اما لجبازی با خانواده، مرا به اینجا کشاند. باور کنید کانادا از من می‌خواست درسم را آنجا ادامه بدهم اما من به کشورم آمدم و در دانشگاه شریف مشغول تحصیل شدم.

با اعترافات هر دو متهم، آنها با دستور علی وسیله ایزد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت برای تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفتند. قاضی همچنین از ماموران خواست در خصوص ادعاهای ایمان تحقیق کنند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016