چهارشنبه 18 شهریور 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نسبت میان رفتار تعارف با اخلاق و ادبیات و عرفان، گفت‌وگو با سروش دباغ

سروش دباغ
تعارف سویه های فرهنگی پر رنگی دارد و نسبتی با عرف و مناسبات عرفی دارد و این نسبت لزوماً ربط اخلاقی ندارد. بلکه کاملاً متعلق به جامعه خاصی است اما می توان گفت بخش هایی از آن با امر اخلاقی همپوشانی دارد

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


از ماهنامۀ "نسیم بیداری"

تعارف ابعاد مختلفی دارد که همه آنها قابل بررسی و ارزیابی اند. با این حال, ایفای نقش تعارف در روابط و تعاملات اجتماعی از منظر اخلاق نیز می تواند و باید مورد واکاوی قرار گیرد. امکان سنجیِ جایگاه و کاربرد این رفتار در مراودات مبتنی بر اخلاق در پهنه فرهنگ جامعه ایران مسئله ای است که به دقت و با تامل بایستی در آن غور و جستجو کرد. بحث و تدقیق در این موضوع را با سروش دباغ پژوهشگر فلسفه اخلاق به پرسش و چالش نهادیم. دباغ با ذکر مثال های متعدد از کاربرد تعارف بر این باور است که برای فهم تعارف و کاربست اخلاقی آن وجه اخلاقی تعارف را می باید از وجه عرفی آن متمایز کرد. به زعم وی اگر رفتار تعارف به کمک اخلاق بشتابد می تواند مفید واقع شود اما اگر ریا و دوگانگی را در فرد موجب شود مورد نکوهش است. در پایان به سبب تسلط ایشان در ادبیات عرفانی پرسش هایی را درباره نسبت و رویکرد ادبا و شعرا با تعارف با او در میان نهاده ایم که خواندنی است.

* آقای سروش دباغ ابتدا برای اینکه دریچه ای را برای ورود به بحث گشوده باشیم نسبت تعارف را با امر اخلاقی بررسی میکنیم. نخست بفرمایید آیا تعارف جایگاه و ارزشی در اخلاق دارد ؟ اگر پاسخ مثبت است تعارف از چه منزلتی در علم اخلاق و فلسفه اخلاق برخوردار است؟ (در صورتی که صاحب نظران دیدگاههای متنوع و متعارضی مطرح کرده اند آن نظرها را تشریح کنید)
- سلام عرض میکنم خدمت شما و خوانندگان محترم شما در نشریه« نسیم بیداری». راجع به نسبت میان تعارف و امر اخلاقی به نظرم اینگونه باید بحث را تقریر کرد: تعارفی که در زبان فارسی و خصوصاً در میان ما ایرانیان جاری و ساری است، چه نسبتی با امر اخلاقی دارد؛ یعنی به اصطلاح فیلسوفان اخلاق تا چه میزان «ربط اخلاقی» دارد؟ اگر ربط اخلاقی داشته باشد طبیعتاً باید درباره تعارف از منظر اخلاقی هم سخن گفت. تصور می کنم تعارف به میزانی می تواند با امر اخلاقی ربطی داشته باشد که با «کرامت انسانی» مربوط می شود. تعارف سویه های فرهنگی پر رنگی دارد و نسبتی با عرف و مناسبات عرفی دارد و این نسبت لزوماً ربط اخلاقی ندارد. بلکه کاملاً متعلق به جامعه خاصی است اما می توان گفت بخش هایی از آن با امر اخلاقی همپوشانی دارد. در این باره چند مثال می زنم تا عرایضم روشنتر بشود. بگذارید از یک خاطره آغاز کنم. خاطرم هست وقتی جان هیک فیلسوف مشهور دین انگلیسی در قید حیات بود یک نوبت با دوستی منزل ایشان در بیرمنگام بودیم. فرض بفرمایید ساعت مثلاً بیست دقیقه به پنج بود و ما مشغول گفتگویی بودیم. چهار و سی دقیقه زنگ ساعت دیواری به صدا درآمد. جان هیک نگاهی به ساعت مچی خود انداخت و به ما گفت که الان ساعت چهار و نیم است و فرزندم با خانواده اش به منزل ما می آیند و ما بیست دقیقه تا نیم ساعت بیشتر برای گفتگو وقت نداریم و شما باید تا نیم ساعت دیگر بروید. ما هم همان حوالی از منزل ایشان بیرون آمدیم . از قضا با دوستم در ماشین گفتگو می کردیم. به او گفتم ببین چه جالب! در فرهنگ ما هرگز به میهمان چنین حرفی را نمی گوییم

* در همین هنگام خندیدم...
- بله. خنده شما موید همین معنا است. به میهمان نمی گوییم که بیست دقیقه تا نیم ساعت باید بروید. چه پسر انسان که با او رودربایستی نداریم و چه میهمان دیگری هم بیاید، کنار مهمان می نشینیم، ممکن است تا یک ساعت دیگر هم بنشینیم. ما در فرهنگمان هیچگاه به میهمان چنین چیزی نمی گوییم. دوستم به من گفت که به نظرت هیک کار غیر اخلاقی انجام نداد؟ گفتم بعید می دانم غیر اخلاقی باشد، خلاف عرف ما بود. ولی نباید آنرا به معنای اخلاقی در نظر گرفت و تفسیر کرد. به معنای فرهنگی اش و مطابق با فرهنگ انگلیسی ها همینطور است. در ایمیل به ما گفته بود که ما چهار تا پنج با همدیگر ملاقات می کنیم و حالا چهار و نیم تا پنج هم به ما وقت داد که گفتگو کنیم و تاکید کرد پسرم قرار است به مهمانی ام بیاید و بعد از این شما بروید. به این معنا هیک با عدالت رفتار کرد، مطابق با آنچه که در ایمیل به ما گفته بود. اما ما چنین کاری را انجام نمی دهیم. اگر ما این کار را نکنیم ممکن است برخی مواقع از دست مهمان عاصی هم بشویم و فی المثل در دلمان چیزهایی هم به او بگوییم، اما به زبان نیاوریم. بهتر است که بخش عرفی این قضیه را از بخش اخلاقی آن جدا کرد. وی مطابق آنچه که در ایمیل باهم قرار گذاشته بودیم، رفتار کرد؛ از منظر هیک، دیدار ما ساعت چهار تا پنج بود. به ما که گرم بحث بودیم گفت بیست دقیقه تا نیم ساعت دیگر جمع و جور کنید و بروید. این بخش اخلاقی قضیه است.و می توان گفت که مطابق با آنچه از قبل به ما گفته بود یادآوری کرد و به عدالت رفتار کرد. اما به کرم هم می شود رفتار کرد. یعنی بدین معنا که اگر مهمانی به منزل ما آمده و چنین وضعیتی برایمان بوجود آمده به او نگوییم که از منزل بیرون برود. نیم تا یک ساعت اضافه نیز کنار میهمان می نشینم. این رفتار کردن از روی کرم است. به دوستم در ادامه گفتم که اگر کسی ظرفیتش را داشته باشد و بتواند کریمانه رفتار کند خوب است. این یک مرتبه اخلاقی برتر است یا نوعی رفتار فضیلت مدارانه است. اما اگر این کار را نکند به نظر من به لحاظ اخلاقی ایرادی به او وارد نیست که مطابق با آنچه که شما گفتید تعارف نکرده است که ما بیشتر بمانیم. یک حالت دیگر نیز متصور است
و آن اینکه در مثالی که گفتم جان هیک به ما می گفت شما بیشتر بمانید و نیم ساعت دیگر میهمان او می آمد و هیک در دلش مدام غروغر میکرد و بعد که از منزلش میرفتیم شروع میکرد به بدگویی کردن با پسرش که چقدر ایشان بی ملاحظه هستند و فلان و بهمان. یا اگر به پسرش نمیگفت در دلش می گفت. می خواهم بگویم که اگر فرد ظرفیت نداشته باشد و پس از آن، چه نزد خود و چه نزد دیگری به بدگویی لب گشاید این کار غیر اخلاقی است؛ چون شاید آن فرد فراموش کرده که قرار چهار تا پنج بوده است یا فکر میکرده است که میزبان مشکلی ندارد که بیشتر بماند. اما اگر من به ظاهر لبخند بزنم و بعد پشت سر او چه با دیگری و چه در خلوت خود، چنین سخنانی گویم، کار خطایی صورت گرفته؛ به نظرم در اینجا این واکنش غیر اخلاقی به ساعاتی بیشتر در کنار مهمان ماندن نمی ارزد. در این صورت، رفتار کسی مثل جان هیک اولی است. چون هیک می گوید من صریحاً به مهمانان می گویم که بروند اما از طرف دیگر هم بدگویی و تلخی درونی و شخصی هم ندارم و جلوت و خلوتم یکسان است. اینگونه نیست که در جلوت بگویم: خواهش میکنم- صفا آوردید و بیشتر بمانید... بعد که مهمان رفت به دیگری یا دیگران حرفی خلاف این سخنان بگویم. حال مناسب است از بخشی از فرهنگی که در آمریکای شمالی جاری است و دست کم من شنیده ام و خوانده ام در اینجا استفاده کنم. تصور میکنم که تعارف پاره ای از مواقع اگر با دورویی و قضاوت کردن درباره دیگران همراه باشد امری غیر اخلاقی است. خیلی از مواقع این نوع تعارف دیده شده؛ در میان ایرانیانِ داخل و خارج از کشور این رفتار را به کرّات دیده ام. یعنی با شما تعارف و ابراز لطفی و محبتی میکنند آن وقت پشت سر میبینید یا میشنوید که چیز دیگری گفته شده است و طرف به روی خود نمی آورده است که به شما بگوید که فلان کار را نمی توانم انجام دهم یا به این نحوی که شما میخواهید انجام دهم. بالاخره انجام داده اما پشت سر شما گفته که فلانی چقدر فلان و بهمان است. چون تعارف میکند، آن وقت این تعارف دورویی را پدید می آورد و او بدگویی میکند. پس اگر تعارف به این شکل باشد کاری غیر اخلاقی است. یعنی نوعی رفتار غیر صادقانه که منتج به چنین نتایجی میشود. چرا؟ چون فرد خواست و میل درونی خود را نمی گوید. به این معنا فکر میکنم فرهنگی که در آن تعارف وجود نداشته باشدً مزیت دارد. من چند بار از دوستان و همکاران آمریکایی شنیده ام که وقتی میروند با یکدیگر بیرون گپ بزنند و یا بعد از ظهری باهم می نشینند و از هر دری سخن میگویند، اما دربارۀ دیگران کمتر قضاوت می کنند. خیلی اخلاقی پسندیده ای است. شما میخواهید شوخی کنید و هر صحبتی داشته باشید در غیاب کسی سخنی نگویید. با این حال من اطلاعی از فرهنگ تعارف در دیگر ملل ندارم که بگویم تعارف مختص ما ایرانیان است یا نه. شاید در میان یونانی ها و ایتالیایی ها که به لحاظ فرهنگی و ظاهری قرابتهایی با ما دارند، تعارف وجود داشته باشد. نمیدانم! من فرهنگ خودمان را با فرهنگ انگلیسی و آمریکای شمالی مقایسه میکنم. در میان ما ایرانیان متاسفانه تعارف بر تنش و رودربایستی مبتنی است و در پاره ای از مواقع تکلف و تصنع را به جان خریدن منتج به نتایجی غیر اخلاقی میشود؛ بدگویی کردن و پشت سر کسی حرف زدن ، متاسفانه این امر در میان ما جاری و ساری است. شخص حرف خود را رودررو نمیگوید و نمیتواند فلان کار را انجام دهد و بعد پشت سر شخص سخن میگوید. اما در معنایی که تعارف متضمن پاسداشت کرامت انسانیِ «دیگری» است، قصه متفاوت است. یعنی اگر مراد از تعارف این باشد که من ملاحظه دیگری را کنم که به زحمت نیفتد و کرامت انسانی اش خدشه دار نشود, تعارف «ربط اخلاقی» دارد و عملی اخلاقی محسوب میشود. این فصل مشترک تعارف با امر اخلاقی است. یعنی تا جایی که پاسداشت کرامت انسانی را سبب میشود، فصل مفترق همانی است که عرض کردم یعنی میتواند به دوگانگیِ رفتار یا دوگانگیِ جلوت و خلوت ختم شود. نکته آخری که مایلم عرض کنم این است که اگر کسی آن هاضمۀ فراخ را دارد و جلوت و خلوتش یکسان است و در عین حال مطابق خاطره ای که نقل کردم به جود و کرم رفتار بکند آن هم امر پسندیده ای است. یعنی من به آن مهمان نگویم ساعت ۵ برود و بعداً بدگویی او را هم نکنم و خاطر خود و دیگران را مکدر نکنم. بدین معنا، آن رفتار، کریمانه ای است و قابل تامل . اما اگر من طاقت و ظرفیت تعارف را ندارم و بعداً که تعارف میکنم، پشت سر مهمان صفحه می گدارم، همان بهتر که تعارف نکنم.

* با توجه به اوصاف تعارف و سویه هایی که برای این رفتار برشمردید آیا می توان به نوعی از رفتار تعارف باور داشت که در ساحت اخلاق بگنجد یا اینکه اعتقاد به تعارف منجر به خارج شدن از سیطره اخلاق می شود؟ در واقع از یک سو نوع یا شیوه ای از تعارف وجود دارد که اخلاقی شمرده شود و نوع یا شیوه ای دیگر بیرون از عرصه اخلاق از سوی دیگر انگاشته گردد؟
- با توجه به توضیحاتی که دادم باید میان این دو امر تفکیک کرد؛ فصل مشترک رفتار مبتنی بر تعارف آمیز با روابط و مناسبات اجتماعی متعارف، «پاسداشت کرامت انسانی» و «عدم آسیب رساندن به دیگران» است. در عین حال به لحاظ اخلاقی میتوان همه نکاتی را که عرض کردم تبیین کرد و نام تعارف را به میان نیاورد؛ یعنی اینکه ما کرامت انسانی را پاس بداریم و آسیبی به دیگران نرسانیم. «کرامت انسانی» و « عدم آسیب رساندن به دیگران» به قول فیلسوفان اخلاق عناوین اخلاقی اند و قرار بر این نیست که حتماً بحث تعارف را به میان آوریم تا آنها را توضیح دهیم. در عین حال تعارف یک بخش فرهنگی هم دارد که لزوماً ربط اخلاقی ندارد. ببینید همین مثالی که آوردم، گویاست. جان هیک کار غیر اخلاقی انجام نداده است. اما در فرهنگ ما عملی غیر عرفی تلقی میشود. چون گفته بود که قرار ما چهار تا پنج است و عادلانه رفتار کرده بود. اما اگر فی المثل ساعت چهار ونیم امر به خروج ما از خانه میکرد این یک کار غیر اخلاقی بود چون به ما گفته بود که چهار تا پنج منتظرتان هستم و ما هم برای یک ساعت برنامه یمان را تنظیم کرده بودیم. بنابراین کار غیر اخلاقی انجام داده بود. ولی هنگامی که چند دقیقه پیش از ۵ به ما میگوید که ساعت ۵ باید بروید غیر اخلاقی برخورد نکرده است اما از نظر ما غیر عرفی قلمداد میشود و به اصطلاح میگوییم به من برخورد! این "برخوردن" سویه های فرهنگی دارد. یا دست کم سویه های فرهنگی آن خیلی پررنگ است. وقتی که از منزل هیک آمدم بیرون به دوستم گفتم که ناراحت نشدم. ابتدا جا خوردم اما بعد که فکر کردم دیدم باید به هیک حق بدهم ولی در فرهنگ ما اینگونه نمی گوییم و رفتار نمیکنیم. چه بسا اگر به این شکل مواجه شویم و رفتار کنیم، مهمان برود و مدتی هم با ما تماس نداشته باشد و بعد متوجه شویم که قهر کرده ، چون به او برخورده است! غیر از این است؟ اینها سویه های فرهنگی تعارف است که از سویۀ اخلاقی آن باید تفکیک شود..

* با وجود این تفکیکی که تشریح کردید اگر فرض را بر اخلاقی بودن تعارف بپنداریم تحقق رفتار تعارف مستلزم جایگاه خاص و شرایط زمانی و مکانی ویژه ای است ؟ اگر پاسخ را مثبت می دانید آن جایگاه و اوضاع و احوال مخصوصِ تعارف کدامند؟ به عنوان نمونه گاهی در روابط و تعاملات سیاسیون مشاهده می کنیم که کنش و واکنش های آنان می تواند از مصادیق تعارف تلقی شود. نظیر عکس العمل محمدرضا عارف در برابر خواسته های دیگرانی از اهل سیاست و امواج حمایت از حسن روحانی که منتج به کنار کشیدن از انتخاب شدن در انتخابات ریاست جمهوری شد و به نظر میرسید که کار اخلاقی انجام داده بود که در نهایت منجر به انتخاب آقای روحانی شد و میتوان گفت نفع عمومی هم در کنار کشیدن آقای عارف به چشم می آمد.
- تاکنون کوشیدم سویه اخلاقی و سویه فرهنگی تعارف را از همدیگر تفکیک کنم. توضیح دادم که فصل مشترکِ سویه اخلاقی تعارف با نظریات اخلاقی سر جای خود صحیح است، ربط اخلاقی آن را نیز بیان کردم. سویۀ فرهنگی تعارف هم . با وجود اینها در حوزه سیاست که مثال زدید فکر نمیکنم تعارف محلی از اعراب داشته باشد. به این معنا که کنشهای سیاسی پیچیده هستند و جهان سیاست جهانی تو برتو و پیچیده است. در عالم سیاست، شما با کسی که اختلاف رای سیاسی هم که دارید، برخی از موارد ائتلاف تشکیل میدهید, خیلی از موارد نیز ائتلاف تشکیل نمیدهید. این وضعیت اختصاصی هم به ایران ندارد. در کثیری از کشورهایی که مناسبات سیاسی خیلی پرتلاطم است، شما می بینید که چگونه این کنشهای سیاسی رنگارنگ شکل میگیرد. اسم این را تعارف نمیگذارم و فکر میکنم که در همین مثالی هم که شما ذکر کردید تعارف نبود. بنابر یک مصلحت سنجی بود که فی المثل آراء آقای روحانی و آرای آقای عارف هیچ کدام به تنهایی دست بالا را نداشتند؛ در عین حال برای اینکه فلان رقیب مشترک به قدرت نرسد، با همدیگر ائتلاف کردند. این امر مصداقی از تعارف نیست، بلکه اتفاقاتیست که در جهان سیاست می افتد. که اگر نام تعارف را بر آن ننهیم مناسبتر است

* البته منظور تنها این قبیل رفتارها نیست سوال در سطح کلان تری طرح شد. واقعه فوق از باب یک مصداق و تنها یک نمونه و مثال بود.
- بله درست است. مخالفتی با این مسئله ندارم. چون مثالی سیاسی زدید گفتم که خوب است این نکته هم ذکر شود. در این مثال ممکن است این نکته به ذهن متبادر شود که در این اتفاقها مراد این است که تصمیم گیری بر مبنای کنشها و محاسباتی است که فرد انجام میدهد و لزوماً این نوع تصمیمات را نباید به حساب تعارف گذاشت. نکته مدنظرم این بود. چون این مثال را از عرصه سیاست آوردید، عرض کردم. تحقق تعارف شرایط زمانی و مکانی خاص و اوضاع و احوال ویژه ای را می طلبد اما چنانکه آوردم آنچه در قلمرو سیاست رخ میدهد، امر تعارف بردار نیست. آنطور که میفهمم و در میان ما ایرانیان و فرهنگ ما انجام رفتار تعارف شرایط خاصی دارد. خیلی از مواقع تعارف وقتی واقع میشود که شخص خواسته قلبی خود را بر زبان نمی آورد. اینجاست که تعارف شکل میگیرد ولی قلمرو سیاست تعارف بردار نیست. سیاست مداران دیپلماتیک رفتار می کنند و سخن می گویند، دیپلماتیک رفتار کردن با تعارف کردن در زمینۀ غیر سیاسی و در مناسبات خانوداگی و دوستانه تفاوت دارد. اگر مرادتان دیپلماتیک رفتار کردن است، در اینجا تعارف اتفاق نیافتاده، مگر اینکه مرادتان از تعارف در سیاق سیاسی، دیپلماتیک رفتار کردن باشد. در این معنای مضیق بله تعارف در رفتار سیاسی راه دارد. یعنی سیاستمدار مستقیم سخن خود را نمی گوید اما به یک شیوه ای پیام خود را می رساند.
از این معنای مضیق که در گدریم، در معانی رایج از تعارف، فرد در خیلی از موارد دقیقاً خلاف میل خود را بر زبان جاری میکند. خاطره ای از تعارف در فرهنگ ما از دوران دانشجوی داروسازی نقل کنم. سالها پیش دوستی داشتم که او خیلی با تعارف مسئله داشت. معتقد بود که تعارف در بین ما ایرانیان عدم صداقت را پدید آورده است و فلان و بهمان... نقل میکرد که روزی در منزل عمه مان میهمان بودیم ظهر بود و موقع ناهار خوردن که خویشان نیز حضور داشتند. غدا فرض کنید باقالی پلو بود و من میلی به خوردنش نداشتم. مقداری در ظرفم ریختم و با آن بازی میکردم. عمه ام به من گفت که باقالی پلو میل نداری یا دوست نداری بخوری. چرا چیزی نمیخوری؟ دوستم به عمه اش میگوید باقالی پلو را دوست ندارم.میگفت همه به من نگاه کردند. سپس عمه ام گفت که اگر مایلی همبرگر داریم برایت سرخ کنم؟ منم جواب دادم بله می خورم. او نیز سرخ کرد و آورد. موقع خوردن دیدم که بیست چشم من را نگاه میکنند. موقع برگشتن به خانه هم پدر و مادرم مرا مذمت کردند که چرا آن رفتار را از خودت نشان دادی؟ بی ادبانه بود. من هم متقابلاً گفتم که چرا رفتار بی ادبانه ای کردم؟ عمه ام گفت که باقالی پلو را دوست داری؟ منم گفتم خیر! و ... دوستم نقل میکرد که بیشتر از همه مادر و پدرم بیش از همه مرا مذمت میکردند؛ از نظر آنان این رفتار گستاخانه و بی ادبانه بوده است ...
مثالی دیگر عرض کنم. ایامی که ایران بودم پدر یکی از بستگان فوت کرده بود، به مراسم سوگواری اش رفتیم. پس از مراسم نیز افراد را برای صرف ناهار به رستوران میبردند. این خاطره مربوط به بیش از ده سال پیش است. فکر کنم شب چهلم بود که از سر مزار برگشتیم و به رستوران رفتیم. بعد که به خانه آمدیم یکی از بستگان ما نقل میکرد که از یکی از میهمانان-که او هم از بستگان بود- پرسیده بود که عدا چطور بود؟ او در پاسخ گفته بود که کباب برگ قدری نپخته بود. این جواب خیلی به او برخورده بود! آن موقع اصلاً متوجه نشدم که چرا باید تا این اندازه ناراحت شوند؟ چون وی به مسئولان رستوران چنین ایرادی گرفته بود نه به سوال کننده! و ایشان سوالی پرسیدید او هم جواب داده است. در اینجا سؤال کننده توقع داشته که جواب دهنده چنین پاسخی را ندهد، از اینرو این پاسخ حمل بر بی ادبی شده است. این همان بخش فرهنگی تعارف است. چنین رفتارهایی را غیر اخلاقی نمیدانم، بلکه غیر عرفی می انگارم. شخص نظر خود را گفته، هر چند ممکن است اشتباه هم کرده باشد. اما سؤال کننده متوجه نیست که فرد جواب سوال را داده است، حال آنکه سؤال کننده توقع داشته که پرسش شونده ملاحظه کند و مطابق میل او جواب دهد.

* این خاطره هایی که بیان کردید اینطور به ذهن متبادر نمی شود که در جامعه ما تعارف اغلب جنبه ای فرهنگی دارد تا اینکه امری اخلاقی محسوب شود؟ و جنبه فرهنگی تعارف بیشتر بر بعد اخلاقی تعارف می چربد در این نمونه هایی که آوردید.
- بله اما معتقدم که تفکیک این دو مهم است. در همه این مثالهایی که بیان کردم منظورم این بود که فردی که تعارف نکرده است کاری غیر اخلاقی انجام نداده است. بلکه اگر از منظر ما عمل نادرستی انجام داده است بخش فرهنگی (غیر عرفی) قضیه مدنظر است.

* اگر نگاه مان به تعارف به مثابه فرهنگی قلمداد شود که در یک جامعه نهادینه شده است و بطور عام در جامعه رواج دارد و مردم در مناسبات خود با همدیگر این رفتار را به کار می بندند (چه بسا تعارف در جامعه ما چنین نقشی دارد) تعارف قادر است که جامعه را به سمت اخلاقی شدن سوق دهد و در نتیجه ارتباطات و مراودات افراد و اشخاص و گروهها اخلاقی شود؟ در صورتی که تعارف از چنین پتانسیلی بهره مند است چگونه می تواند این نقش را ایفا کند؟
- حقیقتش را بخواهید فکر نمیکنم لزوماً تعارف از چنین توانایی اخلاقی برخوردار باشد. چون همانطور که عرض کردم برخی مواقع رفتار تعارف به نوعی در پاره ای از مواقع دورویی را رواج میدهد. شخصاً به این بخش از تعارف علاقه و باوری ندارم. اما این اعتقاد به معنای این نیست که انسان آداب و رسوم فرهنگی خود را یکباره کنار نهد. من تصور میکنم, اگر فرد بتواند تا جایی که برایش مقدور است جلوت و خلوتش به همدیگر نزدیک باشد و بر میزان تعارف به این معنا که گاهی رفتارش تصنعی نباشد, کم کند و رفتار صادقانه پیشه نماید, بد نیست. چون متاسفانه در خیلی مواقع اینگونه رفتارها مخرب جلوه میکند و موید و ممد (یاری کننده) این رفتارهای اخلاقی (که عرض کردم صادقانه باشند) نیست. معتقد نیستم که انسان بی اعتنا به فرهنگ خود باشد اما تا جایی که میتواند, آن چیزی که واقعاً باور دارد بر زبان جاری کند و به دوگانگی در خلوت و جلوتش دامن نزند. اینگونه رفتارهای اخلاقی به نظرم میتواند خیلی موثر باشد اما در غیر اینصورت در پاره ای از مواقع دست کم آنچه که دقیقاً رخ میدهد امور غیر اخلاقی هستند. یعنی آن بخشی از مناسبات فرهنگی هستند که به امور غیر اخلاقی دامن میزنند و در نتیجه شخص باید در آنها دخل و تصرف کند, به درک و تصویری که ما از دیگران درباره خودمان داریم باز میگردد. البته ما بایستی اخلاق را رعایت کنیم, عرف و مناسبات عرفی را تا جایی که میتوانیم و مادامی که به مناسبات اخلاقی ضرری وارد نمیکنند, مدنظر قرار دهیم. در عین حال بخش دیگری از رفتار تعارف این است که ما با تصویری که دیگران از ما دارند زندگی میکنیم. این خیلی نکته مهمی است. در خیلی از موارد وقتی این بخش بسیار برجسته میشود و برد پیدا میکند شخص شکننده میشود و در این مواقع برای اینکه به هر قیمتی رضایت مخاطب را جلب کند خلاف میل و باورش عمل میکند و این رفتار رفته رفته دورنگی و دورویی و تلخی درونی ایجاد میکند و منجر به نتایج نامنتظری میشود. بنابراین به نظرم باید تا این میزان از تعارف جلوگیری کرد یا دست کم می باید این جلوگیری ملکه ذهن شخص شود تا بتواند مطابق با این حرکت کند. به این معنا همه ما باید مراقب باشیم که مطابق با این احتیاط پیش برویم. یعنی به نحوی که رفتار مبتنی بر تعارف شخص را رفته رفته از خود بیگانه نکند و سخنانی بر زبان نیاورد که به آنها اصلاً باور ندارد یا در دل خود با آنها بسیار مخالف است اما متکلفانه و متصنعانه در گفتار و رفتارش ظاهر میشود. این اعمال ریا آمیز نتیجه سوء دامن زدن به رفتار مبتنی بر تعارف است. به این ترتیب تا جایی که انسان میتواند جلوت و خلوتش یگانه و بهم نزدیک باشد و بخشی از مناسبات فرهنگی را رعایت بکند امر موجهی است اما نه تا این میزان و نه به این معنا که او را به نوعی رفتار دوگانه سوق دهد. ببینید در همین مثالی که درباره جان هیک ذکر کردم. اگر در فرهنگ خودمان تطبیقش دهیم میزبان میتواند به مهمان اولی که با او قرار گذاشته چیزی نگوید و مهمان دوم هم بیاید و مینشیند و بعد یک ساعت میرود. اما نه به این صورت که وقتی رفت شروع کند با دیگران راجع به او یا در خلوت خود حرف بزند. میزبان باید این را بپذیرد چون در اینصورت بخشی از فرهنگ را رعایت کرده است و رفتار غیر اخلاقی نیز مرتکب نشده است در عین حال بی سبب هم رفتار نکند که مثلاً تا نه شب بنشیند. زیرا بی سبب اصرار بر ماندن به معنیِ خلاف باورش عمل کردن است. پس در اینجا میزبان به مقدار طبیعی و به اندازه کافی از تعارف عبور میکند و نیز مبتنی بر محاسباتی که در آن مناسبات عرفی مراعات شده, رفتار کرده است و غیر اخلاقی هم برخوردی نداشته است. اما نه اینکه میزبان بی جهت اصرار شدید کند که شام هم بماند و پس از اینکه مهمان رفت بگوید عجب آدمی هست که دعوتش کردم اما تا شام هم ماند! پس در اینجا شخص تعارف غلیظ و رفتار و قضاوتهای غیر اخلاقی انجام داده و به اینها دامن زده است.

* پس از نظر شما همانطور که ممکن است تعارف روابط افراد را اخلاقی کند امکان دارد مناسبات آنان را تا غیر اخلاقی شدن هم پیش ببرد؟
- بله کاملاً. حد و مرز آن هم همان قیود اخلاقی است و اینکه شخص هاضمه خود را تا حدی فراخ بکند و آن بخش از فرهنگ را بپذیرد و به جانش بنشیند. نه تعارفهای بی حساب بکند و نه آنطور که از خاطره ها نقل کردم پشت سر مهمانش آن حرفها را بیان کند. یک رفتار بینابین.مهمان میرود و میزبان سخنی هم نمیگوید که بعداً فرد اندوهگین شود. این نیز بخشی از فرهنگ ما است که میزبان آن را میپذیرد و مراعات میکند. من بخشی از تعارف که مربوط به یگانه بودن جلوت و خلوت افراد برایم مهم است و نهایت اینکه این تعارفات منتج به نقض کرامت انسانی اشخاص نشود.

[ادامه مصاحبه را با کلیک اینجا بخوانید]


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016