شنبه 21 شهریور 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

"دادخواهی کشتار ۶۷ نه مسئله گذشته که موضوع امروز و آینده ماست"، گفت‌وگو با منیره برادران و فریبرز رئیس‌دانا

• مصطفی پورمحمدی وزیر دادگستری به تازگی گفته برای توضیح بیشتر اعدام‌های سال ۱۳۶۷ نیاز به فرصت است. این سخن آیا نشانه‌ای از تغییر رویکرد حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به این اعدام‌هاست؟

میترا شجاعی ـ دویچه وله ـ ۲۷ سال از اعدام‌های دسته‌جمعی زندانیان سیاسی ایران در سال ۱۳۶۷ می‌گذرد. زندانیانی که همگی حکم قطعی داشتند و بسیاری از آنها به اصطلاح "ملی‌کش" و با پایان گرفتن حکمشان در آستانه آزادی بودند.

هیأتی متشکل از سه تا چهار نفر اما در مرداد ماه سال ۱۳۶۷ با طرح یک پرسش از این زندانیان مبنی بر اینکه هنوز بر مواضع خود هستند یا نه حکم به اعدام آنها داد.

آنگونه که در خاطرات آیت‌الله منتظری نوشته شده، فتوای این کشتار پس از حمله نیروهای سازمان مجاهدین به خاک ایران در عملیاتی با نام "فروغ جاویدان" توسط آیت‌الله خمینی صادر شد.

آمار دقیقی از تعداد اعدام‌شدگان سال ۶۷ وجود ندارد. آیت‌الله منتظری شمار اعدام‌شدگان را بین ۲۸۰۰ تا ۳۸۰۰ نفر اعلام کرده است. گروه‌های مخالف نظام سیاسی ایران اما شمار قربانیان را بیش از ۴۴۰۰ نفر می‌دانند و فهرستی از اسامی آنها را نیز منتشر کرده‌اند. شماری از این قربانیان در گورهای دسته‌جمعی گورستان خاوران دفن شده‌اند.

مصطفی پورمحمدی، وزیر دادگستری دولت کنونی ایران و کسی که به تایید بازماندگان این اعدام‌ها خود در صدور این احکام نقش داشته به تازگی گفته برای توضیح بیشتر این ماجرا نیاز به فرصت است. این سخن آیا نشانه‌ای از تغییر رویکرد حاکمیت جمهوری اسلامی نسبت به این اعدام‌هاست؟ آیا با بازتر شدن فضای بین‌المللی نسبت به جمهوری اسلامی، مقامات حکومت ایران قصد بازتر کردن فضای داخلی را هم دارند؟ اقرار به وقوع این اعدام‌ها از سوی یکی از وزرا و عاملان این کشتار آیا نشانه مثبتی است برای پیگیری این موضوع؟

برای پیدا کردن پاسخ این پرسش‌ها میزگردی با حضور منیره برادران از بازماندگان اعدام‌های ۶۷ که در سال ۱۳۶۹ پس از ۹ سال از زندان آزاد شد و فریبرز رئیس‌دانا فعال سیاسی مقیم تهران برگزار کردیم.

دویچه‌وله: خانم برادران، آقای پورمحمدی وزیر دادگستری جمهوری اسلامی ایران چند روز پیش در پاسخ به پرسشی که مشخصا در مورد اعدام‌های سال ۶۷ از ایشان شد، اول یکسری مقدمه چینی کردند و گفتند که شرایط جنگی بود و بالاخره نباید این بحث را از بحث جنگ جدا دانست و بعد جمله‌ کلیدی‌ای که گفتند این بود که "برای توضیح بیشتر نیاز به فرصت کافی‌ست". این اولین بار است که یک مقام جمهوری اسلامی که اتفاقا خودش هم در اعدام‌های سال ۶۷ دخیل بوده، به طور واضح دارد نسبت به این اعدام‌ها موضع‌گیری می‌کند، آن‌ها را نفی نمی‌کند و حتی می‌گوید که ما نیاز به فرصت داریم برای اینکه توضیح بدهیم. شما این را نشانه یک تغییر رویکرد در حاکمیت نسبت به کشتار سال ۶۷ می‌دانید؟

منیره برادران: ایشان در قتل عام زندانیان سیاسی سال ۶۷ مستقیما نقش داشته است یعنی جزو هیات سه نفره‌ای بوده که در مورد زندگی زندانیانی که سال‌ها در زندان بودند و حکم داشتند تصمیم می‌گرفتند و این هیات، حکم اعدام حدود چهار هزار زندانی را صادر کرد و الان ایشان در مقام وزارت دادگستری است. یعنی همچنان در یک مسئولیت قضایی‌ست و همین خودش نشان می‌دهد که چیزی تغییر نکرده است. به نظر من حرف ایشان فقط نوعی توجیه برای این مسئله است.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


"نیاز به فرصت کافی"؟ الان بیش از ۲۷ سال از آن جنایت می‌گذرد و بیش از ۳۰ سال از سال ۶۰ و اعدام‌های بی‌رویه‌ای که صورت گرفت و شکنجه‌ها گذشته است. به قدر کافی زمان وجود داشته که این‌ها بخواهند به مسئله رسیدگی کنند. به نظر من ایشان فرصت را در این می‌بیند که مسئله فراموش شود، مسئله از ذهن خانواده‌ها، از ذهن جامعه پاک شود و دیگر هم چنین سئوال‌هایی پیش نیآید. یعنی به نظرم فرصت از نظر او این است که مسئله از حافظه جامعه پاک شود.

آقای رئیس دانا شما در داخل ایران هستید و به طبع بهتر از کسانی که خارج از ایران هستند جو داخلی ایران و فضای حکومت ایران دستتان است. شما نظرتان چیست؟ آیا چنین تغییر رویکردی را در حاکمیت می‌بینید که نشانه‌اش احیانا در صحبت‌های آقای پورمحمدی بروز کرده باشد؟

فریبرز رئیس‌دانا: صحبت ایشان هیچ چیز نیست. تغییر وضعی را نشان نمی‌دهد، هیچ چیزی را نشان نمی‌دهد. از این صحبت‌ها ما زیاد شنیده‌ایم. در گذشته هم بوده. یکجور دفع الوقت است. ایشان خودش چند وقت پیش گفت که من اصلا آن زمان در معاونت خارجی بودم و نقشی نداشتم. در حالی که خیلی‌ها که جان به در برده‌اند می‌دانند که ایشان آن طرف میز نشسته بود. حالا خودش هم متوجه شده. خیلی‌های دیگری هم در این داستان بوده‌اند. ایشان می‌خواهد موضوع را به تعویق بیندازد و تمامیت دستگاه مدیریت سیاسی کشور هم همین کار را می‌خواهد بکند. در مواقعی ممکن است به دلایل کافی شجاعت نشان دهند و بگویند بله ما کرده‌ایم، خوب کاری هم کرده‌ایم و باید هم بکنیم. ولی در موقعی که جو سیاسی کمی دگرگون شده یا به جلب افکار عمومی برای توافق‌ها و از این ‌کارها نیاز دارند، اینجور بازی‌های کلامی را به‌کار می‌برند. این نشان‌دهنده هیچ چیز نیست و بیانگر اینکه تغییر رفتاری نسبت به واقعه ۶۷ پیش آمده هم نیست.

شما اشاره کردید به اینکه یک مقدار جو و شرایط تغییر کرده و با توجه به این شرایط حالا آقای پورمحمدی این حرف را زده. مهمترین نماد تغییر شرایط الان در ایران مسئله‌ توافق اتمی‌ست و اینکه ممکن است این توافق تاثیری بر فضای داخلی بگذارد؛ با دو رویکرد متفاوت: گروهی معتقدند ممکن است فضای داخلی بازتر بشود، گروه دیگری نگران این هستند که دوباره اختناق و سرکوب بیشتر شود، با توجه به اینکه دیگر فشار خارجی هم وجود ندارد. باز اشاره می‌کنم به صحبت‌های آقای پورمحمدی، این را نشانه چه چیزی می‌دانید؟ آیا حاکمیت از موضع قدرت می‌خواهد بگوید که بله ما این کار را کرده‌ایم و حالا هم در فرصت کافی توضیح می‌دهیم. یا اینکه نه ممکن است واقعا این تغییر شرایط باعث شده که حاکمیت حالا بخواهد یک کمی فضا را بازتر کند و کمی آزادانه‌تر لااقل بشود راجع به این موضوع صحبت کرد؟

رئیس‌دانا: از صحبت آقای پورمحمدی چیزی برنمی‌آید و معلوم نیست که چه کار می‌خواهند بکنند و صحبت ایشان اصلا هم مهم نیست برای اینکه تصمیم در مورد بازکردن این موضوع در جای خیلی فراتر از حسن روحانی و پورمحمدی و این‌ها گرفته می‌شود.

اما درباره تغییر فضای سیاسی کشور؛ سه نیرو هست: یک نیروی دولت، دو نیروی قدرت‌های جهانی و سه نیروی مردم. قدرت‌های جهانی سر جای خودشان هستند، همان‌اند. تغییراتی ممکن است در سیاستمدارها یا احزاب حاکم به‌وجود بیآید اما اساس همان است.

دولت حسن روحانی هم دارد تخت گاز به سمت غرب می‌رود. همین طور مرتب هواپیماست که می‌نشیند و سرمایه‌گذاران خارجی می‌آیند. از آنسو هم این صحبت را می‌کند، که من هم البته این صحبت را قبول دارم، که یکمقدار جغد جنگ با این کار عقب‌نشینی کرد. حالا نمی‌توانیم بگوییم که برای همیشه رفت کنار، امپریالیسم هست، صهیونیست‌ها هستند، خط و نشان‌کشی دیک چنی یا نتانیاهو هم هست. همه این‌ها همچنان وجود دارد. تنها چیزی که می‌تواند ما را در مقابل جنگ مقاوم بکند، اراده مردم است. عملکرد دموکراتیک در داخل است. دلبستگی مردم است و اینکه حقوق بشر، حقوق انسانی، حقوق سیاسی در این جامعه رعایت بشود و مردم بتوانند پشت حکومت برگزیده خودشان بایستند.

و این اراده را شما در مردم می‌بینید که الان در این شرایط لااقل رسیدگی به همین موضوعی که بحث ما هم هست، اعدام‌های ۶۷ را از حاکمیت بخواهند؟

رئیس‌دانا: نه، در مورد اعدام‌های ۶۷ اغراق است اگر بگوییم که این خواست الان در توده‌های مردم راه افتاده. آنچه الان در میان توده‌های مردم راه افتاده، نکبت و فقر و بیکاری و تورم و فساد است. حتی به نظر من آن دموکراسی پای صندوقی، بدو بدو رای بده و بین بد و بدتر انتخاب کن، آن هم الان در این جامعه اولویت ندارد. آنچه اولویت دارد خود زندگی‌ست، خود هستی‌ست.

من از ۱۷‌ یا ۱۸ سالگی‌ام در مسائل سیاسی بوده‌ام و هزینه‌هایش را هم پرداخته‌ام. به اطلاع شما برسانم هیچ وقت در طول تاریخ این کشور به این اندازه شکل‌گیری و آرایه‌بندی اجتماعی و فرهنگی و ایدئولوژیک و طبقاتی وجود نداشته است. شما به‌سادگی نمی‌توانید کسی را در ایران قانع کنید. اگر کسی طرفدار هاشمی رفسنجانی‌ست، دیگر آبشخور و منافع‌اش هم از همانجاست. ولی اگر کسی به فکر تشکل‌های کارگری است، به فکر عدالت اجتماعی‌ست، به سادگی نمی‌توانید به آن طرف بکشانیدش. این آرایه‌بندی در جامعه الان وجود دارد.

در یک چنین جامعه‌ای باید واقع‌بین باشیم. الان موضوع اعدام‌ها و کشتار ۶۰ و ۶۷ و قتل‌های موسوم به زنجیره‌ای برای ما که فعال اجتماعی‌ـ سیاسی هستیم همیشه واقعی‌ است و همیشه اولویت دارد. ولی طرح این مسئله الان در میان مردم نمی‌تواند به‌عنوان یک خواسته اولویت‌دار مطرح باشد. شمار زیادی از جمعیت کشور ما بعد از آن سال‌ها به دنیا آمده‌اند و یا در آن سال‌ها بچه بوده‌اند. ­­­اولویت الان خود زندگی‌ست.

این زنجیر گرفتاری‌های متفاوت؛ مواد مخدر، آسیب‌ها، آلودگی‌، فشار، فساد همه این‌ها در جامعه هست. در حکومت جمهوری اسلامی تغییر و تحولی که نشان‌دهنده تمایل به حقوق بشر به معنای نسبی هم اگر باشد، هرگز اتفاق نیفتاده. دوره اول خاتمی زیر فشار برخی از نیروهای سیاسی یک تحول محدود و کوتاه‌مدت اتفاق افتاد که آن هم رنگ باخت.

خانم برادران، آقای رئيس دانا خیلی خوشبین نیستند. حتی تا حدی هم بدبین هستند به این که اصلا این موضوع بخواهد به‌عنوان خواست عمومی مردم مطرح بشود. شما چقدر با صحبت‌های آقای رئیس دانا موافق‌اید؟ اصلا چقدر فکر می‌کنید که این خواست باید خواست عمومی مردم بشود؟ یا نه، همین که خواست گروهی از الیت و روشنفکران باشد کافی‌ست و حتی باید با همین گروه اقلیت این خواست پیگیری بشود؟

برادران: اینکه دادخواهی سال ۶۷ به طور مشخص که موضوع این بحث است، خواست عمومی جامعه شود، ممکن است صورت نگیرد. یعنی در جوامع دیگر هم ممکن است یک خواست عمومی نباشد. ولیکن این از اهمیت موضوع کم نمی‌کند. اولا اینکه چرا این تبدیل به خواست عمومی نمی‌شود؟ باید مسئله سانسور و مسئله فشارهای عمومی را که بر مردم وجود دارد درنظر بگیریم. همین طور که آقای رئیس دانا هم اشاره کردند، الان فشارهای خیلی زیادی روی مردم هست؛ مسئله‌ی فقر، گرسنگی، ناامنی و هزار مسئله دیگر. ولی این ازاهمیت قضیه کم نمی‌کند، زیرا مسئولیت‌پذیری نسبت به اعدام‌های سال ۶۷، فقط مربوط به خانواده‌های آنها و کسانی که قربانی شده‌اند، زندانی بوده‌اند یا شکنجه دیده‌اند نمی‌شود. بلکه این در حقیقت یک موضوع اجتماعی و سیاسی جامعه است. یعنی در کشوری این جنایت اتفاق می‌افتد و آن جنایت پس از ۲۷ سال و در مورد سال‌های ۶۰ و ۶۱ پس از سی و چندسال همچنان مسکوت گذاشته می‌شود و همچنان کسانی که مسئول بوده‌اند، در رأس قدرت هستند. خود این بزرگی مسئله را در تمام ابعاد نشان می‌دهد. اگر مردم به خیابان نمی‌آیند که این موضوع را مطرح کنند، نباید بگوییم که اهمیتش کم است یا مسئله‌ مطرح جامعه ما نیست. باید مسئله جامعه ما باشد.

نکته دیگری را هم که می‌خواستم بگویم اینکه در رابطه با حقوق بشر اتفاقا ما شاهد بودیم که در این مذاکرات اخیر اتمی با ۵+۱ چیزی که مطرح نبود مسئله حقوق بشر بود. یعنی حقوق بشر نقشی بازی نمی‌کرد. برای آن‌ها منافع دیگر مطرح بود، منافع اقتصادی. برای ایران هم که تنها رفع تحریم‌ها مطرح بود. حقوق بشر اینجا گم شده و جایی ندارد. در حقیقت این فعالین حقوق بشر هستند، مثل خانواده‌ها، که به این موضوع اهمیت می‌دهند. من نمی‌توانم بگویم فقط الیت جامعه، خانواده‌هایی که می‌خواهند این مسئله را دنبال کنند، کسانی که دردمند و داغ‌دیده هستند، به این‌ها نمی‌شود گفت الیت جامعه. این‌ها الیت جامعه نیستند، ولی خواست‌شان واقعی و حقیقی‌ست.

در حقیقت بازماندگان این کشتار هستند که همچنان خواهان دادرسی‌اند.

برادران: بله ولی این فقط مسئله خانواده‌ها و بازماندگان نیست. ما دیده‌ایم که هر وقت در جامعه فضایی باز شده، خواست رسیدگی به اعدام‌های سال ۶۷ هم ابعادش گسترده‌تر شده یعنی از خانواده‌ها فراتر رفته است. ما شاهد هستیم که در سال ۸۸ این مسئله در تجمع‌های‌ دانشجویی مطرح شد که سال ۶۷ چه شد؟ یا مثلا در دوره آزادی نسبی مطبوعات اوایل دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی می‌دیدیم که این مسئله مطرح می‌شد. یعنی مسئله‌ و زخمی‌ست که در جامعه مانده و این فراموش نمی‌شود، برخلاف چیزی که آقای پورمحمدی دوست دارد بشود. فراموش نمی‌شود و خودش را نشان می‌دهد. من می‌گویم که مسئله اصلی درد خانواده‌هاست و قربانیان، ولی فقط مسئله آن‌ها نیست. مسئله اقشار زیادی‌ست و باید مسئله جامعه بشود.

چقدر امیدوارید با بازترشدن درهای ایران به روی کشورهای غربی موضوع حقوق بشر و به طور مشخص مسئله اعدام‌های ۶۷ یا کشتار دهه ۶۰ مورد توجه قرار بگیرد؟ آیا شما که در خارج از کشور هستید تلاشی می‌کنید برای اینکه سیاستمداران غربی را نسبت به این موضوع حساس بکنید که در رابطه‌شان با مسئولان ایران به این موضوع هم توجه بکنند؟

برادران: در خارج از کشور یا در داخل هم، برخورد نسبت به این مسئله ۶۷ یا مسئله جنایت‌های گذشته و نقض حقوق بشر در وضعیت کنونی فرقی نکرده است. یعنی در حقیقت این مسئله‌ای است که همیشه پیش روی ما بوده و الان هم هست. و بعدهم اینکه من یا خیلی از ما که در حوزه دادخواهی و حقوق بشر فعالیت می‌کنیم، از توسل‌ جستن به دولت‌ها خودداری می‌کنیم یعنی موضع ما نیست. بلکه ارتباط و روی سخن ما با نهادهای بین‌المللی حقوق بشری و همین طور افکار عمومی جهانی‌‌ست که آن‌ها بتوانند اهرم فشاری باشند. ولی متاسفانه واقعیتی که ما شاهد بوده‌ایم این است که حقوق بشر در دو سوی قضیه، چه ایران و چه ۵+۱، نقشی بازی نمی‌کند. برای همین هم من امیدی ندارم. چون از واقعیت‌ها حرکت می‌کنم و ما نشانه‌ای از این نمی‌بینیم که در وضعیت کنونی برخورد دیگری نسبت به حقوق بشر بشود.

آقای رئیس دانا ۲۷ سال از اعدام‌های سال ۶۷ می‌گذرد. تجربه مشابه در کشورهای دیگر نشان داده که حتی با گذشت زمان خیلی بیشتر از این‌، بالاخره تا حدی به این موضوع رسیدگی می‌شود، مثلا در آرژانتین حدود ۴۰ سال پس از کشتار حکومت نظامیان، عاملان و آمرانش دادگاهی شدند. چقدر امید دارید که این گذر زمان بتواند فضا را به سمتی ببرد که بالاخره یک روزی ما شاهد رسیدگی به این مسئله باشیم؟

رئیس‌دانا: امید من در این زمینه زیاد است و اساسا یک امید فلسفی‌ست و اخلاقی هم نیست. "زمان/ این جاری بی‌رحم/ هرگز قله‌ی نام بلندت را نیارد شست". این را کلا می‌گویم. اما یادمان باشد که یک تفاوت هست بین جامعه ایران و مثلا آرژانتین که نیاز به تحلیل دارد. اگر جامعه‌ای پا به مرحله دموکراتیزاسیون نسبی گذاشته باشد، مثل آرژانتین، آن وقت این امکان برای بازماندگان و هواداران و زنده‌نگاه‌دارندگان ارزش‌های بشری وجود خواهد داشت که یک واقعه مهم و خاصی را مثل واقعه ۶۷ یا در آرژانتین مثل کشتارهای ژنرال‌ها که مبارزان را در اقیانوس انداختند، آن را در جامعه مطرح کنند و صدای‌شان را به همگان برسانند. روی آن کار بکنند، دادخواهی بکنند و به‌عنوان یک سند که هرگز نباید تکرار بشود، بر پیشانی تاریخ خودشان نصب بکنند. بله این می‌شود.

اما در جامعه‌ای که هنوز به آن مرحله نرسیده، توصیه من و فکرم نیز این است که جداکردن این مسئله از بقیه دردهای جامعه کار را به نتیجه نمی‌رساند و در واقع موضوع را به نوعی ضمن حفظ ارزشش از نظر پراگماتیک وعملی به انزوا می‌کشاند.

به عبارت دیگر اگر الان ما می‌خواهیم از دردها و زخم‌های گذشته صحبت کنیم، باید پیوندش دهیم با خود زندگی. سالانه هزار نفر اعدام می‌شوند، شمار زیادی از این‌ها قربانیان مواد مخدرند. این بخشی از حقوق بشر است. در زمان احمدی‌نژاد ۳۵۰ نفر اعدام می‌شدند، حالا شده هزار نفر. این همه قربانیان مواد مخدر، کارتون خواب و کودکان خیابانی هستند. پنج میلیون و ششصد هفتصد هزار بیکار در این کشور داریم. تورم بیداد می‌کند. خوزستانی که تمدن کهن و تمدن فعلی تمام سرزمین ایران را ساخته، در زیر گرد و غبار دارد نابود می‌شود. راه‌حل‌هایی هم برایش وجود داشته، پول می‌خواسته اما پول‌ها نصیب مفسدان شده است...

در حقیقت معتقدید که به همه این‌ها باید با هم در یک مجموعه پرداخته شود.

رئیس‌دانا: بله. به نظر من در یک مجموعه کلی باید به آن پرداخته شود. اگر قرار باشد خاوران اینور، مادران آنور، هر کسی سهم خودش را بخواهد جدا بکند، آن وقت با همین بحث‌ها روبرو می‌شویم. با دفع‌الوقت، بعدا توضیح می‌دهم، من نبودم و آن یکی بیندازد گردن دیگری و بعد هم همین طور مستهلک می‌شود.

خانم برادران شما چطور؟ آیا امید دارید به اینکه حداقل حتی اگر در داخل ایران دادگاهی هم تشکیل نمی‌شود، کمیته‌های حقیقت‌یاب تشکیل بشود و آن طور که شما و دیگر بازماندگان این جریان همیشه خواست‌تان بوده، ابعاد این قضیه روشن بشود؟ چقدر امیدوارید و چقدر با صحبت‌های آقای رئیس دانا در این مورد موافق‌ هستید؟

برادران: من با بخش اول صحبت‌های آقای رئیس دانا کاملا موافقم که در حقیقت باید برای طرح این مسئله فضایی وجود داشته باشد. اتفاقا من می‌خواستم به این موضوع اشاره بکنم که حرف‌های پورمحمدی و این‌ها، همان طوری که آقای رئیس دانا هم گفتند هیچ اهمیت و ارزشی ندارد. برای این موضوع باید شرایط عمومی آماده شود. یعنی مقدماتی انجام شود. در شرایطی که هیچ رسانه آزادی وجود ندارد، این همه زندانی سیاسی هست و افراد زیادی تنها به دلیل نشر مطلبی در فیس بوک زندانی می‌شوند، در یک چنین فضایی خب اصلا نمی‌شود انتظار داشت که میل و اراده‌ای در حاکمیت وجود داشته باشد که با گذشته یا سال ۶۷ و این‌ها برخورد کند. اصلا چنین وضعیتی را در این مجموعه ما نمی‌بینیم. مسئله حقوق بشر یک زنجیره‌ای از مسائل مختلفی است که به‌هم وصل است، همانطور که آقای رئیس دانا اشاره کردند.

منتهی من به‌عنوان کسی که زندان بودم و حوزه کارم هست، مسئله دادخواهی ۶۷ یا خانواده‌هایی را که در خاوران برای این موضوع تلاش می‌کنند، جدا از بقیه مسائل نمی‌بینم. در حقیقت هر بخش یا گروهی در حوزه کاری خودش بخشی از نقض حقوق بشر را مطرح می‌کند، پیگیری می‌کند و سعی می‌کند روی مسئله عمیق بشود، خواسته‌اش را مطرح بکند، مستندسازی بکند و هزار کار دیگر. این بدان معنا نیست که مسائل دیگر را نادیده می‌گیرد یا به آن کم اهمیت می‌دهد. من در حقیقت یک مجموعه زنجیره‌ای می‌بینم که در حوزه‌های مختلف با همدیگر کار می‌کنند و با هم ارتباط دارند.

نکته دیگر مسئله‌ مسئولیت‌پذیری نسبت به گذشته این نیست که بگوییم گذشته و تمام شد یا به گذشته مربوط می‌‌شود. اگر مطرح می‌شود، دقیقا به خاطر امروز و فردای ما است. یعنی حکومتی که هیچ گاه مسئولیت هیچ چیزی را به‌عهده نگرفته، مسئولیت جنایت‌هایی را که صورت گرفته نپذیرفته، نتیجه‌اش همین وضعیتی‌ می‌شود که آقای رئیس دانا مطرح می‌کنند. در حقیقت اگر ما این پرسش را مطرح می‌کنیم که چرا آن‌ها را کشتند، به چه دلیل آن‌ها را کشتند و می‌خواهیم مسئولیت‌اش را بپذیرند، به این دلیل است که دیگر تکرار نشود. یعنی ما مسئله برخورد به گذشته را جدا از مسئله حال و آینده نمی‌بینیم. در حقیقت این فرهنگ مسئولیت‌پذیری و ایستادن پای چیزی و دادخواهی و محاکمه کسانی که جنایت را انجام داده‌اند و زیر سئوال بردن حکومتی که این جنایت را مرتکب شده، مسئله امروز و آینده ماست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016