گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
3 شهریور» جلوگیری از نفوذ آمریکا، انتخابات مجلس و اصلاحطلبان، مازیار شکوری گیلچالان12 مرداد» تخريب نمازخانه اهل سنت و آپارتايد ايران و اسرائيل، مازيار شکوری گيلچالان
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! خمینیون و مصباحیون، اقتصاد در سپهر ایدئولوژی یا منفعت، مازیار شکوری گیل چالانآنچه اظهر منالشمس است اینکه مواضع خمینیون و مصباحیون از ایدئولوژی، چه اسلامی و چه غیراسلامی برنخواسته است. این مواضع از منفعتخواهی و مصلحتجویی برخواسته که در زمان و مکان متغییر بوده و میباشند
"محمد تقی مصباح یزدی" چهره ای نام آشنا برای دنبال کنندگان اخبار سیاست در ایران بوده و میباشد. او همواره در قامت یک ایدئولوگ و تئوری پرداز در این حوزه معرف شده است. بسیاری به یاد دارند که کتاب ها و جزوات او با عنوان "پاسداری از سنگرهای ایدئولوژی" از انتشارات مؤسسه در راه حق نشر و جهت مقابله با جریان های مارکسیستی در دسترس طلاب و دانشجویان قرار میگرفت. مناظره های او در روزهای اول انقلاب سال پنجاه و هفت در تلویزیون سراسری با مارکسیست ها هر از گاهی محل مناقشه بوده و میباشد. روزهایی که او با عبدالکریم سروش در یک سوی این جدال های ایدئولوژیک با احسان طبری و فرخ نگهدار به بحث و مجادله بر خواسته بودند. او امروز هم در جایگاه ایدئولوگ و نظریه پرداز قرار گرفته است. نظریه پردازی قتل و خشونت او از پشت تریبون پیش خطبه های نماز جمعه تهران در سال های هفتاد و شش و هفتاد و هفت سر و صدای عجیبی را در جامعه ایجاد کرده بود. اما آیا مواضع اعلام شده از سوی مصباح و حامیانش از ایدئولوژی برخواسته است یا این برخواستن از زمینی دیگر است؟ او که همواره در عرصه سیاست روز فعال است به حوزه اقتصاد و معیشت هم نقبی زده و فرمایشاتی جهت دار طرح نموده اند. مصباح اخیرا گفته است: اما دیدگاه ارائه شده از سوی مصباح یزدی را میباید در پرتو شناخت از او و هم قطارانش مورد واکاوی قرار داد. دوم: جناب مصباح و هم قطارانش در مقاطع مختلف و در مباحثی گوناگون دچار این تناقضات فاحش و بی پرده شده اند. نمونه ها بسیار است. رفیق شفیق و یار غار ایشان جناب "احمد جنتی" زمانی ژست دلسوزی برای مردم گرفته و عنوان داشته بود: این سخن از دبیر شورای نگهبان در تیرماه سال هفتاد و هشت تیتر صفحه اول هفته نامه جبهه، ارگان انصار حزب الله بود. در همان شماره تیتر درشت تری نیز به چشم می خورد که تلاش ها در جهت آزادی های مدنی را به تمسخر گرفته و نوشته بود: اما بعد ها یعنی در سال نود و سه احمد جنتی در مقام خطیب جمعه تهران اعلام داشت: البته این خطیب جمعه پیش از این هم در سال هشتاد و نه در پی حذف یارانه ها از ریاضت اقتصادی سخن به میان آورده و گفته بود: تناقضات رفتاری حضرات به کنار اما آیا تناقضات گفتاری آقایان برخواسته و ساخته از ایدئولوژی بوده و میباشد؟؟ سوم: علی خامنه ای که در جایگاه فصل الخطاب در رژیم کنونی ایران برقرار است به کرات و دفعات مصباح یزدی را مورد تأیید قرار داده است. ایدئولوگ خشونت هم نا سپاسی نکرده و به کرات مراتب سپاس گذاری را به جا آورده است. پا بوسی او از دیکتاتور فقیه بر کسی پوشیده نبوده و نیست. اما اگر آب و نان مردم از جنبه های حیوانی انسان است چرا و چگونه دیکتاتور فقیه ایران که از سوی حضرت مصباح به فصل الخطاب بی چون و چرا ترفیع یافته اند بارها و بارها پیرامون مسائل معیشتی سخن رانده و حتی سالها را نیز با نام های اقتصادی مزین نموده اند؟؟ به عنوان نمونه دیکتاتور فقیه سال نود و سه را با عنوان "اقتصاد و فرهنگ با عزم ملّی و مدیریّت جهادی" نام گذاری کردند. اکنون آیا دیکتاتور فقیه به جنبه های حیوانی انسان ها چشم دوخته اند؟؟ آیا دیکتاتور فقیه بر خلاف میل نظریه پرداز خشونت این جنبه های حیوانی را با چنین نام گذاری هم تراز فرهنگ و معنویات قرار داده است؟؟ دو واژه اقتصاد و فرهنگ در بیان دیکتاتور فقیه تا چه حد و اندازه با فرمایشات اخیر جناب مصباح هم خوانی داشته و دارد؟؟ چهارم: بنا بر اقاریر علی خامنه ای و حامیانش آنچه موجبات حضور دیپلمات های رژیمی بر پای میز مذاکره با پنج بعلاوه یک را فراهم آورد تا زهر هسته ای با شعار نرمش قهرمانانه سر کشیده شود چیزی جز تحریم های دول غربی و قطعنامه های شورای امنیت نبوده است. اکنون آیا نباید جویا شد که چگونه دیکتاتور و همراهانش در برابر تحریم های اقتصادی و جنبه های حیوانی وجود بشر دست تسلیم را بر بالای سر برده و از تمامی شعارهای به اصطلاح فرهنگی خود چشم پوشیده اند؟؟ پنجم: روح الله خمینی، سلف مصباح یزدی نیز به دفعات پیرامون اقتصاد و معیشت سخن بر زبان رانده بود. تناقضات در بیان سلف مصباح نیز به وضوح دیده و شنیده میشد. دیکتاتور جماران در پیش از پیروزی انقلاب سال پنجاه و هفت به تعدد از حربه اقتصادی در مواجهه با رژیم سابق بهره جست. او در بیست و چهارم آبان ماه سال پنجاه و هفت در گفتگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون سوئیس رژیم سابق را به باد انتقاد گرفت و گفت: همچنین در همین مورخه در گفتگویی با روزنامه آلمانی دنیای سوم سیاست های نفتی رژیم را کاذب خواند و سیاست های مد نظر خود را اینچنین مستقل معرفی نمود: دیکتاتور جماران نشین در سخنرانی دوازدهم اسفند ماه سال پنجاه و هفت ملت را مخاطب قرار داده و عنوان داشت: اما بیان خمینی پس از به بار نشستن انقلاب ایران و تکیه بر اریکه قدرت در جماران چگونه بوده است جای بسی تأمل دارد. دیکتاتور جماران که روزی وعده و شعارهای اقتصادی و معیشتی را به عنوان شمشیری در جهت تحمیق توده مردم و تخریب رژیم سابق از نیام برکشیده بود در هفدهم شهریورماه پنجاه و هشت اهداف انقلاب را اموری جز اقتصاد و معیشت مردم خوانده و اقتصاد را از علایق خران نامید. او در این بیان گفت: ششم: با چنین بیانات و مواضعی که از مصباح یزدی و خمینی و نشستگان در قایق جمهوری اسلامی می باید اذعان داریم از بیانات ضد و نقیض اینان در باب اقتصاد نمی توان به کنه دیدگاه و برداشت اینان پیرامون اقتصاد پی برد. آیا بیانات این طیف از روحانیت حکومتی و ایادیشان منبعث از ایدئولوژی بوده یا علتی دیگر در پس پرده نهفته و از تنظار ما پنهان مانده است؟؟؟ با داشته های کنونی اگر بر آن باشیم که اظهارات حضرات در باب اقتصاد و معیشت از ایدئولوژی برخواسته است بی هیچ ظن و گمان به بی راهه رفته ایم. چراکه ایدئولوژی ها جدای از صدق و کذب شان برخواسته از یک جهانبینی معرفتی میباشند که باید و نباید های مشخص و خط کشی شده ای را ترسیم مینمایند که آدمی می باید بر صراط همان خطوط اعمال و گفتار را به ظهور رساند. اگر بیان این حضرات بر ایدئولوژی استوار بود این چنین دچار تناقض در بیان آن نمی بودند. با پذیرش این مبنا فقط یک گزینه محتوم است و آن اینکه اعمال و گفتار حضرات از منافع برخواسته است. چرا که منافع بر خلاف ایدئولوژی خطوط تعریف شده و مشخصی نداشته و در موقعیت های گوناگون دچار دگردیسی شده و میشود. هفتم: مسند نشینان دیکتاتوری فقیه اذعان داشته و می دارند که مواضع اعلام شده از سوی ایشان در ذم اقتصاد و معیشت بر آموزه های اسلام استوار و برقرار است. این ادعای ایشان نیز در جهت ملبس نمودن باطل به زینت اسلامی مخدوش بوده و میباشد. چرا که با نگاهی به قرآن و روایات آنچه بر ما مکشوف آمده و می آید این است که اقتصاد و معیشت از ارکان آموزه های اسلامی بوده و میباشند. اگر در این مقال به گونه اجمال به این مبحث نقبی زده شود پر واضح است که الله باریتعالی در کلام وحی جهت ترغیب آدمیان به عبودیت و حمد ابتدا نعمات مادی و معیشتی اعطا شده را به رخ ناس کشیده و سپس عبودیت را بر آنان فرض نموده و می نماید. من باب مثال سوره مبارکه قریش میتواند مبنای این مهم قرار گیرد. در این سوره میفرماید: آنچه در این بیان مشهود است: حتی در کلام وحی، روایات معصومین و ادعیه مستند یکی از صفات بارز احدیت "رزاق" میباشد. رزاق به معنی روزی دهنده. آیا اینچنین نکاتی در آموزه ها و گزاره های دینی از دید خمینی و مصباح پوشیده مانده است؟؟ به نظر نمی رسد چنین باشد. فقط نگاهی اجمالی به داستان حضرت یوسف و وزارت او در مصر به خوبی بر ما آشکار مینماید اقتصاد، معیشت و مدیریت اقتصادی به چه اندازه از اهمیت برخوردار بوده و میباشند. به هر روی آنچه اظهر من الشمس است اینکه مواضع خمینیون و مصباحیون از ایدئولوژی، چه اسلامی و چه غیر اسلامی بر نخواسته است. این مواضع از منفعت خواهی و مصلحت جویی برخواسته که در زمان و مکان متغییر بوده و میباشند. Copyright: gooya.com 2016
|