دوشنبه 12 مرداد 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

تخريب نمازخانه اهل سنت و آپارتايد ايران و اسرائيل، مازيار شکوری گيل‌چالان

مازیار شکوری
در نظام‌های آپارتايد ساخت حقوقی که قوانين مدون کشور را برساخته است با ايدئولوژی حاکم دست در دست نهاده و موقعيتی را به لايه‌های فرادست حامی خود در جامعه داده و می‌دهند تا هرگونه که اراده نمودند نسبت به لايه‌های فرودست معرفی شده از سوی قدرت تعدی نموده و به نقض حقوق آنان بپردازند

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 



عاقبت کودک کشی به کودک سوزی تغيير چهره داد. کرانه باختری رود اردون شاهد به آتش کشيده شدن منزل خانواده ای فلسطينی در دهکده ای از شهر نابلس بود. شاهدان اذعان داشته اند جوانان تندرو يهودی از شهرک های يهودی نشين به سوی اين دهکده حرکت و با شعار "انتقام" آتش در مأمن اين خانواده فلسطينی انداخته اند. شاهدان اين جنايت را در عداد حملات برچسبی از سوی جوانان اسرائيلی خوانده اند. جنايتی که با پيش زمينه و برنامه قبلی طرح و به معرض اجرا در آمده است. عامل و عوامل ريشه ای چنين خشونت هايی چيست؟ اين اول بار نيست که چنين خشونت هايی از سوی رژيم اسرائيل و برخی از شهروندانش ظهور يافته و ميابد. در جناياتی از اين دست آيا رژيم اسرائيل عامل اصلی بوده يا نيرو های تندرو و به عبارتی خودسر چنين اقداماتی را مرتکب شده و می شوند؟ اعلام مواضع رسمی از داخل دولت اسرائيل بر محکوم نمودن چنين جنايتی استوار شده است. بنيامين نتانياهو نخست وزير اسرائيل جنايت کنونی را از هر جهت يک اقدام تروريستی معرفی و دستور پيگيری آن را صادر کرده است. همچنين "موشه يعلون" وزير دفاع اسرائيل در اظهار نظری عنوان داشته:
«آتش زدن خانه و سوزاندن طفل فلسطينی يک اقدام تروريستی است . . . اجازه نخواهيم داد تروريسم جان فلسطينيان را بگيرد»

اظهار نظراتی از اين دست جايی برای طرح مسئله تشکيک در قبيح بودن جنايت کنونی باقی نگذاشته و نميگذارد. اما آيا در واقع امر دولت مردان اسرائيلی خواهند توانست مانعی در راه بروز مجدد چنين جناياتی شوند؟ با اظهارات اخير نتانياهو و يعلون اين گمان قوت ميابد که دولت اسرائيل در صدد بر آيد تا جهت کنترل شهروندان تندرو خود کنترل امنيتی را بر آنان حاکم نمايد تا باشد که باری ديگر کرانه های رود اردون شاهد نزاع هايی از اين دست نباشد. اما آيا چنين شيوه و روشی به نتيجه ای مطلوب در بازداشتن جوانان تندرو اسرائيلی از دست يازيدن به خوشنت خواهد انجاميد؟

اما کمی آن سوتر در ايران هم وضعيت همگونی را شاهد هستيم. تخريب نمازخانه اهل سنت در تهران فضای کنونی کشور را تحت شعاع قرار داده و جامعه اهل سنت را با التهاب مواجه نموده است. اعتراض فعالان سياسی و مدنی به تخريب اين نمازخانه که توسط شهرداری تهران انجام گرفته است تا حدودی توانسته است تسکينی بر آلام اهل سنت کشور باشد. اما تا کنون نتيجه ظلمی که از سوی حاکميت و اعيان و انصارش بر هموطنان اهل سنتمان رفته است چه بوده و از اين پس چه خواهد بود؟ آنچه نتيجه اعمال چنين سياست هايی بوده است بی شک ظهور پديده خشونت در قالب جريان جيش العدل و بسياری از خشونت های روز مره در مناطق تحت سکونت اهل سنت کشور بوده و ميباشد. اکنون جيش العدل به صدور بيانيه انتقام جويانه مبادرت کرده است. جيش العدل گفته است:
«بار ديگر جنايتی قلب اهل سنت بيست و پنج ميليونی را رنجاند و به آنان فهماند که در رژيم آخوندی جايی برای ابراز وجود اهل سنت نيست .و اين تيغ ستم نه با شعار وحدت و نه با شعار اصلاحات از روی اهل سنت برداشته می شود.
رژيم آخوندی در دشمنی با اهل سنت باری ديگر ثابت کرد که تحمل همه اديان و مذاهب و عقايد در حکومت آخوندی آزاد و قابل ارج و احترام است الا مسلمانان اهل سنت.
خبری ناگوار باری ديگر قلوب اهل سنت را جريحه دار کرد و اين بار نمازخانه اجاره ای اهل سنت را در منطقه پونک تهران نشانه رفت و تخريب کرد. صبح روز چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴ نمازخانه اهل‌سنت تهران واقع در منطقه پونک، توسط نيروهای شهرداری، با پشتيبانی نيروهای انتظامی و امنيتی تخريب شد . . . آنچه برای رژيم آخوندی مهم است دشمنی با اهل سنت است که در اولويت سياستها و برنامه هايش قرار دارد و چنانچه در طول عمر ننگين اين رژيم مشاهده کرده ايم تبعيض بر عليه اهل سنت ،تا منع آزادی بيان و مذهب و تخريب و پلمب مساجد و مدارس همراه با حبس ،اعدام وترور علماو انديشمندان مذهبی اهل سنت بوده است . . . سکوت و مصلحت گری در برابر رژيم جنايت پيشه مساوی است با بخشيدن عمری ديگر به جنايتکاران و قدمی در همراهی برای نابودی خويش ،بنابراين جامعه اهل سنت ايران بايد برای اعاده مطالبات مذهبی و ملی قدمی عملی بردارند و قاطعانه در برابر رژيم بايستند و حقوق و مطالبات قانونی خويش را در قالب اعتراض و تحصن مطالبه نمايند . . . زمانی اهل سنت می تواند به حقوق اساسی خويش برسد که دارای پشتوانه دفاعی قوی باشند.پشتيبان دفاعی در دو گزينه داشتن حزب سياسی قوی و در وهله دوم حزب نظامی قوی می تواند باشد. گزينه اول برای اهل سنت امری غيرممکن در چارچوب سياست و برنامه های رژيم می باشد .و گزينه دوم راهگشای امور بسته و جايگزين حزب سياسی می باشد که در نبود حزب سياسی پيگير کننده حقوق اساسی است»

اين گوشه هايی از بيانيه واکنشی جيش العدل خطاب به حاکميت ولايت فقيه بود که در آن به خوبی علل خشونت های کنونی را تجزيه و تحليل شده بود. تفکر آپارتايد در اسرائيل و ايران جو مملو از خشونت را پايه نهاده و لحظه به لحظه به ترويج آن می پردازد. جمهوری اسلامی و اسرائيل دو رژيم همزاد بوده و ميباشند. هر دو بر ايدئولوژی آپارتايد استوار گشته اند. اين ايدئولوژی به گونه ای آشکار در تمامی سطوح حقوقی و حقيقی متجلی گشته و همچون مکانيسمی فعال در نقض حقوق بسياری از شهروندان عمل مينمايد. رژيم های همزاد ولايت فقيه و اسرائيل عامل اصلی و محرک چرخه بی رحم خشونت بوده و ميباشند. نظام آپارتايد که مبتنی بر تبعيض نژادی بوده در ايران و اسرائيل به اشکال مختلف نمو يافته است. اين تبعيض ها که با فطرت بشری مبنی بر برابر ذاتی و فطری ابنا بشر در تقابل بوده از يک سو لايه های فرو دست مورد تعرض را مورد تحقير قرار داده و در پی اين حس حقارت، لايه های فرو دست تحقير شده پس از مدت زمانی که آستانه تحملشان لبريز شد مسلم به عکس العمل ها و واکنش هايی رو می آورند که از حالت مسالمت آميز و مسالمت جويانه خارج بوده و رنگ و بوی خون و خون ريزی به خود ميگيرد. از ديگر سو در نظام های آپارتايد ساخت حقوقی که قوانين مدون کشور را برساخته است با ايدئولوژی حاکم دست در دست نهاده و موقعيتی را به لايه های فرا دست حامی خود در جامعه داده و ميدهند تا هرگونه که اراده نمودند نسبت به لايه های فرودست معرفی شده از سوی قدرت تعدی نموده و به نقض حقوق آنان بپردازند. استفاده لايه های فرا دست با تمسک به ايدئولوژی و امکانات قانونی جهت نقض حقوق لايه های فرو دست نه تنها خود خشونت بوده و مجدد به چنين خشونت هايی می انجامد بلکه، آستانه تحمل لايه های فرو دست را نشانه رفته و عاقبت آنها را در جهت استيفای حقوق از کف رفته خود به تقابل واداشته و حريم خشونت را وسعت ميبخشد. در اين ميان رژيم جمهوری اسلامی نيز همچون همزاد خود اسرائيل هم از ايدئولوژی و ماهيت آپارتايد بهره جسته و ميجويد و هم از ساختار حقوقی آپارتايد بی بهره نبوده و نيست. ايدئولوژی اسرائيل مبتنی بر برتری نژادی قوم بنی اسرائيل بوده و ميباشد. در اين راستا برخی از برادران يهودی مان با تمسک به آيات "عهد عتيق" خود را قوم برگزيده و مورد تقديس خداوند قلمداد نموده و اسرائيل را بر آپارتايد بنا نهاده اند.

نمونه هايی گويا از اين آيات در عهد عتيق که مورد توجه و توسل برخی از يهوديان قرار گرفته است عبارتند از:
« و اکنون اگر آواز مرا فی الحقيقه بشنويد و عهد مرا نگاه داريد، همانا خزانه خاصّ من از جميع قوم ها خواهيد بود. زيرا که تمامی جهان از آن من است. و شما برای من مملکت کهنه و امت مقدس خواهيد بود. اين است سخنانی که به بنی اسرائيل بايد گفت»
عهد عتيق/ کتاب خروج/ باب نوزدهم/ آيات پنج و شش

« و برای من مقدس باشيد زيرا که من يهوه قدوس هستم، و شما را از امتها امتياز کرده ام تا از آن من باشيد»
عهد عتيق/ کتاب لاويان/ باب بيست/ آيه بيست و شش

«زيرا که تو برای يهوه، خدايت، قوم مقدس هستی. يهوه خدايت تو را برگزيده است تا از جميع قوم هايی که بر روی زمين اند، قوم مخصوص برای خود او باشی»
عهد عتيق/ کتاب تثنيه/ باب هفت/ آيه شش

«گفتم که شما خدايانيد و جميع شما فرزندان حضرت اعلی. ليکن مثل آدم خواهيد مرد و چون يکی از سروران خواهيد افتاد. ای خدا برخيز و جهان را داوری فرما زيرا که تو تمامی امت ها را متصرف خواهی شد»
عهد عتيق/ کتاب مزامير/ باب هشتاد و دو/آيات شش الی هشت

برخی از برادران يهودی ما با بهره گيری از برخی آيات کتاب مقدس ساير اقوام و ملل را ما دون دانسته اند. برخی آيات عهد عتيق گواه اين مدعا ميباشند.
« گوشت مردار نخواهيد خورد٬ آن را به غريبه های شهر بده تا بخورند٬ يا به اجنبی بفروش٬ زيرا که تو٬ قوم مقدس خدائی»
عهد عتيق/ کتاب تثنيه/ باب چهاردهم/ آيه بيست و يک

« و اما در مورده برده ها و کنيزهائی که مال شما خواهد بود٬ از ملت های اطراف برده وکنيز خواهيد خريد کودکان غريبه ها و بيگانگانی را که در ميان شما زندگی می کنند٬ خواهيد خريد٬ و آنها را به عنوان ملک طلق خود٬ به فرزندان خود٬ بعد از خود ميراث باقی خواهيد گذاشت. فقط به برادرانتان به بنی اسرائيل٬ با خشونت تحکم و سروری نخواهيد کرد»
عهد عتيق/ کتاب لاويان/ باب بيست و پنج/ آيات چهل و چهار الی چهل و شش

پايه های ايدئولوژيک آپارتايد مسلک رژيم اسرائيل بر همين گزاره های عهد عتيق برساخته شده اند. حکومت ولايت فقيه هم از جهت ايدئولوژی آپارتايد گونه خود بر چنين گزاره هايی دست انداخته است. تئوری ولايت فقيه که فقيهان را صاحب ولايت و امر بر اغيار ميداند خود آپارتايد را رسميت بخشيده و آتش خانمان سوزش تا کنون حتی خانمان بسياری از فقهای شيعه مسلک دگر انديش را در شعله های خود خاکستر نموده است. ايدئولوژی اين اقليت شيعی صاحب قدرت بر احاديث جعلی و فتاوی برخی از فقهای متقدم و متأخر بنا نهاده شده است که مذهب شيعه را عين حقيقت اسلام برشمرده و برادران اهل سنت را در شمار کفار و مشرکين قلمداد مينمايند. البته اين برداشت در ميان برخی از اهل سنت نيز ديده ميشود که مذاهب اهل سنت را مذاهب حقه و شيعيان را رافضی خطاب نموده و مينمايند. به هر روی اين دو ديدگاه در ميان برخی از شيعيان و اهل سنت زير بنا و مايحتاج اوليه ايدئولوژی آپارتايد را تضمين نموده و مينمايند. تفکر حاکم در رژيم ولايت فقيه عينا همين تفکر است که آپارتايد سياسی، عقيدتی و اجتماعی را از خمينی به ارمغان آورده و برای خامنه ای به ميراث نهاده است.

وجه دوم همزادی و اين همانی رژيم سياسی ولايت فقيه با رژيم اسرائيل در نظم حقوقی موجود در دو رژيم بوده و ميباشد. نظم حقوقی دو رژيم همزاد نشان از تبعيض قانونی در ميان شهروندان داشته و دارد که آپارتايد را قانونی جلوه داده و ميدهد. به اقرار صادقانه جناب "مئير جاودانفر" شهروند اسرائيلی ايرانی تبار در اخبار بی بی سی فارسی پيرامون ريشه های فاجعه اخير در کرانه باختری عنوان داشت نظم حقوقی اسرائيل حقوق برابر را برای شهروندان اسرائيلی و فلسطينی لحاظ ننموده و چنين تبعيضی عامل اصلی و بروز خشونت بوده و ميباشد. اين شهروند اسرائيلی ايرانی تبار اذعان داشت اگر يک شهروند يهودی و فلسطينی مرتکب جرم واحدی شوند شهروند اسرائيلی در دادگاه مدنی و جزايی محاکمه ميشود اما شهروند فلسطينی در دادگاه نظامی. بی ظن و گمان چنين رويه ای جوانان يهودی ارتدوکس را در دست بالا و حاشيه امن قرار داده تا بتوانند به اعمال خشونت بر فلسطينيان صحه نهند. همين خشونت ها عاملی جهت خشونت تلافی جويانه از سوی فلسطينيان شده و دور خشونت رويه شده و ميشود. حال در ايران هم وضعيت بر همين چرخه می چرخد. قانون اساسی جمهوری اسلامی فقط شيعيان دوازده امامی را محق دانسته تا به مقام رياست جمهوری انتخاب يا بهتر بگوييم از سوی ولی فقيه منصوب شوند. با اين اوصاف غير شيعيان دوازده امامی برابر قانون از يک انتخاب شدن و انتخاب کردن هايی محروم مانده اند.

اين تفکر آپارتايد در جمهوری اسلامی بوده و ميباشد که همچون رژيم همزادش اسرائيل خشونت را برساخته و آن را سرعت ميبخشد. تخريب مدارس و نمازخانه های اهل سنت، بازداشت های بی توجيه طلاب و علمای اهل سنت و بسياری از مظالمی که به آنها رفته و ميرود تا کنون به تولد جيش العدل منتج شده است اما اگر همچنان جمهوری اسلامی بر آپارتايد پای بفشرد بجای قلم ها تفنگ ها در دست و به جای بيان ها صدای گلوله ها گوش ها را خواهد نواخت. نامه مولوی عبد الحميد به ديکتاتور فقيه جمهوری اسلامی گويای واضحات بود. مولوی در اين نامه خطاب به ديکتاتور فقيه گفته است:
« در شرايطی که افراط ‌گرايی، تکفير، تفرقه و خشونت در دنيا موج می‌زند و جهان اسلام نيازمند آرامش و سعه ‌صدر است، برادران و خواهران اهل‌ سنت چنين انتظاری نداشتند. اين نوع برخوردها به دشمنان اسلام، عوامل خشونت ‌طلب و افراط ‌گرا فرصت می ‌دهد تا به اختلافات دامن بزنند و مردم شريف و هميشه در صحنه اهل‌سنت را مأيوس کنند»

گويی مولوی عبدالحميد اينبار با زيرکی تمام خامنه ای را از قوه تخريب آپارتايد و تبعات ويرانگر آن آگاه کرده و به او هشدار ميدهد او که باد می کارد طوفان می درود. برای پيشگيری از وقوع طوفان ميبايد تفکر آپارتايد را به زباله انداخت و نظام حقوقی را به حقوق برابر فرد فرد شهروندان تغيير داد. با ادعای وحدت و برادری از سوی خامنه ای و محکوم نمودن لفظی فاجعه به وقوع پيوسته در کناره رود اردن توسط نتانياهو و موشه يعلون همچنان طوفان در راه خواهد بود.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016