گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
4 آبان» کنفرانس جهانی کاپ ۲۱ و محیط زیست ایران (بخش یکم)، جلال ایجادی23 مهر» نواندیشان دینی، نقش سودمند یا زیانآور؟ (عبدالکریم سروش - بخش نهم) جلال ایجادی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کنفرانس جهانی کاپ ۲۱ و محیط زیست ایران (بخش دوم)، جلال ایجادیبحران اکولوژیکی و افزایش گرمایش زمین افسانه نیست. این خطر دنیا را تهدید می کند و زندگی انسان و جانور و گیاه در خطر است. نقش ایران در انتشار گازهای گلخانه ای کدام است، وضعیت ایران چیست و حاکمان چه برنامه ای برای مقابله با ویرانگری اقلیمی دارند؟
مسئولیت ایران در افزایش گازهای گلخانه ای گازهایی که سبب افزایش گرما و اثر گلخانهای در جو میشوند، به گازهای گلخانهای معروفند. جو یا هوایی که در اطراف ماست، شبیه یک گلخانه است که گازهای تولید شده در درون آن منجر به افزایش گرما می شوند. این گازها میتوانند تا مدت زیادی حرارت را در خود نگه دارند، و امروزه انتشار بیسابقه گازهای گلخانهای در جو زمین، باعث افزایش گرمایش زمین شدهاست. از مهمترین این گازها میتوان از بخار آب و دیاکسیدکربن نام برد. عمده ترین گازهای گلخانهای عبارتاند از: بخار آب (۶۰ درصد)، دی اکسید کربن (۲۶ درصد) و اوزون. دیگر گازها که اهمیت کمتری دارند عبارتاند از: متان، اکسید نیتروژن، سولفید هگزافلوراید، هالوکربنها مانند فرئون و غیره. فعالیتهای صنعتی و کشاورزی انسان از صد و پنجاه سال پیش در افزایش اغلب این گازها نقش اصلی را داشته است. با افزایش فعالیت تولیدی انسان، مخرب ترین اثر فعالیتهای صنعتی و حمل و نقل در زمین و هوا، گاز دی اکسید کربن است. سوختهای فسیلی (زغال سنگ، نفت و گاز ) دلیل اصلی ازدیاد بیش از اندازه «دی اکسیدکربن» است. انسان جهان را در برابر خطر بیسابقه قرار داده است و گازهای ناشی از سوختهای فسیلی، جنگل زدایی، چرای دامها، کشتهای غرقابی مانند برنج، یخچالهای مصرفی، نتیجه نوع اقتصاد و مصرف انسان است. افزایش گازهای گلخانه ای و افزایش گرمایش زمین، بناگزیر زندگی انسان و جانور و گیاه را به خطر انداخته و جهان باید برای جلوگیری از افزایش گرما بطور جدی بکوشد. تا کنون بیست کنفرانس جهانی تشکیل شده ولی سیاست های مستحکم و همه جانبه و عملی اکولوژیکی تدوین نشد و وضع بدتر گشت. کنفرانس «کاپ ۲۱» در پاریس یک لحظه حساس تاریخی برای رعایت مسئولیت ها می باشد. همه کشورها و نیز ایران باید بکوشند. رئیس مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست ایران در شهریور ۱۳۹۴ میگوید سالانه در این کشور بیش از ۵۰۰ میلیون تن گاز گلخانهای تولید میشود که این رقم تا ۱۰ سال آینده به دو میلیارد تن خواهد رسید. بنابر گفته دولت ۷۰ درصد از سهم ایران در تولید گازهای سمی و گلخانه ای مرتبط با بخش حمل و نقل جادهای و شهری و همچنین سوزاندن گاز طبیعی است و بقیه مرتبط با تولید نفت و گاز می باشد. بر پایه گزارش مؤسسههای تحقیقاتی بین المللی، ایران جزو ۱۰ کشور نخست جهان است که بیشترین میزان انتشار گازهای گلخانهای را در نتیجه مصرف انرژی به خود اختصاص دادهاند. چین، ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، هند، روسیه، ژاپن، آلمان، کانادا، بریتانیا، کره جنوبی و ایران به ترتیب ۱۰ کشور نخست در انتشار گازهای گلخانهایاند. در ایران گازهای گلخانهای که بخار آب، دی اکسید کربن، متان، اکسید نیتروژن، اوزون می باشند ناشی از نظام تولیدی و مصرفی و تخریب مداوم محیط زیست است و این امر بنوبه خود باعث گرمایش زمین میشود. گروه عمده تولید گازهای گلخانهای کشور شامل نیروگاههای تولید برق، اتوبوسهای کهنه، استفاده از اتومبیل فرسوده و بدسوز، کامیونها و اتوبوس های متعدد برای حمل و نقل مسافری و بار، بنزین و گازوئیل خارج از استاندارد، فعالیت پالایشگاههای تولید نفت و گاز و آتش سوزی جنگلها میباشد. ایران در تخریب محیط زیست جهانی مسئول است و روشن است که طبیعت و انسان ایرانی نیزبازنده این شرایط ویرانگر هستند. وظایف زیست محیطی ایران کدامند؟ در تخریب محیط زیست و افزایش گرمایش زمین ایران نیز مسئول است و بطور قطع باید وارد یک سیاست سالم گردد. متاسفانه مسئولان حکومتی و اقتصادی و اداری در این زمینه حساسیت جدی ندارند و تبلیغات جای سیاست جدی را گرفته است. موارد مشخصی را نام ببریم. ما می دانیم نواحی ساحلی و دریایی خلیج فارس و محیط زیست این منطقه به دلیل نشر پسماندها گوناگونی مثل گاز، فاضلاب و پسماندهای جامد که در ارتباط با فعالیتهای تولیدی می باشد، بطور قابل توجهی تخریب شده است. مناطق دریایی و ساحلی خلیج فارس متاثر از عملیات اکتشاف و استخراج نفت در دریا و همچنین مناطق نفتی صنعتی و بالاخره حمل و نقل نفت و گذر نفتکش های بزرگ، کاملن آسیب دیده است و موسسات دولتی مانند وزارت نیرو و شرکت نفت هیچگونه فعالیت جدی برای حفظ محیط زیست این منطقه نکرده اند. حال دولت ادعای طرح هایی برای پاک سازی محیط زیستی این منطقه دارد. طرحهایی مانند ۲۰۰ پروژه مدیریت زیستمحیطی خلیج فارس که قرار است تا سال۲۰۲۰، میزان ۷۰ درصد از آلودگیهای نفتی در هوا، دریا و زمین را کاهش دهد. واقعیت این است که در مورد این طرح ها سیاست مدیریتی و بودجه لازم در دستور کار نیست. از دیگر طرحها میتوان به اجرای استاندارد تصفیهخانههای نفتی، تدوین طرح سهگانه برای توقف سوزاندن گازهای مشعل و بهینه کردن کیفیت بنزین اشاره کرد. در این زمینه هم هیچگونه سرمایه گذاری جدی به تصویب نرسیده است. افزون بر این، دولت ایران برنامهای تحت عنوان «اقتصاد کم کربن» تدوین کرده که طبق نظر مقامات دولتی تا سال ۲۰۲۰ میلادی باید عملیاتی شود. ما می دانیم که اقتصاد کم کربن بدون بازسازی الگوی اقتصاد و صنعت ناممکن است و دولت ایران که نفتخوار و رانت خوار است قادر نیست به اقدام جدی روی آورد. در کنار این طرح ها، از پروژه ورود فناوریهای مدیریت پسماند و فاضلابها، واردات دستگاههای تصفیه کننده آب، توسعه ناوگان حمل و نقل عمومی، ورود تجهیزات برای مهار آتش در جنگلها و مراتع، افزایش کیفیت خودروهای داخلی نیز می توان صحبت کرد که باز در این زمینه نیز شفافیت و همت جدی موجود نیست. انبوه وعدههای زیست محیطی بسیارند. طرح هائی در باره نجات دریاچه ارومیه، بحران فزاینده بیآبی، خشکسالی، کمبود محیطبان، حفاظت از یوز ایرانی و حیوانات در معرض انقراض، آتشسوزی سریالی جنگلها، بحران تالابها، مقابله با هجوم ریزگردها و گرد و غبار در جنوب و غرب، آلودگیهای اتمی و شیمیائی در هوا و دریا و زمین، رعایت استاندارد تصفیهخانههای نفتی، توقف سوزاندن گازهای مشتعل، بهینه کردن کیفیت بنزین، مقابله کردن با افزایش سرطان و بیماری های ناشی از آلودگی ها، از جمله برنامه های مطرح شده اند. بطور مسلم این برنامه ها پسندیده و لازم می باشند ولی دولت ایران دارای سیاست اعتماد برانگیز و بودجه دار نمی باشد. در این موارد هم جز یکسری قول های تبلیغاتی و اقدام های کم سو و پراکنده و ناشیانه، خبری نیست. در چنین شرایطی ایران به کنفرانس پاریس می رود ولی وظایف خود را نمی شناسد. نظام فساد و استبداد دینی شیعی حاکم توان تصحیح ندارد. حکومت ایران و مدل اقتصادی نفتی ایران در افزایش گرمایش زمین دست دارند. در ایران نظام سیاسی اداری در حفاظت محیط زیست ناتوان است. اراده سیاسی غایب است و مدیران سیاسی از کفایت و دیدگاه روشن و فرهنگ مدرن زیست محیطی محروم هستند. تنها سازمان دولتی که ادعای فعالیت زیست محیطی دارد سازمان حفظ محیط زیست است. هرچند در این سازمان افراد آگاه و دلسوزی وجود دارد ولی به بمثابه یک نهاد دولتی در امور زیستبومی غیر موثر است. ویرانگری های زیست محیطی باید در مرکز توجه این سازمان باشد و دارای بودجه و امکانات لازم باشد. حال آنکه این سازمان بودجه برای پروژه های زیست محیطی ندارد و بیشتر بودجهاش صرف پرداخت حقوق کارکنانش میشود. اگرچه این امر، تمام ماجرا نیست و حتی میزان حقوق کارمندان این سازمان هم آنقدر کم است که جز نارضایتی نتیجه دیگری ندارد. محمد درویش، مدیرکل دفتر آموزش و مشارکتهای مردمی سازمان محیط زیست میگوید: «پرسنل سازمان در تنگناهای معیشتی هستند و دیگر انگیزهای برای کارکردن ندارند.» این مقام ارشد سازمان حفاظت محیط زیست بودجه ۱۷۴ میلیارد تومانی این سازمان را «غمانگیز» توصیف میکند. بررسی بودجه سازمان محیط زیست، این فقیرترین سازمان در بدنه دولت از آن رو اهمیت مییابد که در سالهای اخیر محیط زیست ایران وضع دردناکی را به خود دیده است. اگرچه در دو سال اخیر بودجه سازمان حفاظت محیط زیست در مجموع بیش از ۷۰ درصد افزایش یافته و از ۹۰ میلیارد تومان در سال ۹۲ به ۱۷۴ میلیارد تومان در سال ۹۴ رسیده است. بخش عمدهای از این پول صرف پرداخت حقوق به بیش از شش هزار پرسنل این سازمان میشود. ولی همین رقم نیز نسبت به روند فزاینده تخریب محیط زیست در ایران ناچیز است. بودجه سازمان حفاظت محیط زیست در مقایسه با بودجه عمومی کشور در سال ۹۴ که معادل ۲۱۹ هزار میلیارد تومان است، برای دولتی که خود را «دولت زیست محیطی» معرفی میکند، کاملن ناچیز به حساب میآید. محیط زیست ایران می سوزد و بودجه ای ندارد، حال آنکه دستگاههای نظامی و جاسوسی و ایدئولوژیکی و خرافه پراکنی بهترین امتیازات بودجه ای را از آن خود کرده اند. فقط بعنوان نمونه بودجه اختصاصی به «شورای سیاستگذاری حوزههای علمیه خواهران» از بودجه سازمان عریض و طویل حفاظت محیط زیست بیشتر بوده و رقمی نزدیک به ۲۰۰ میلیارد تومان است. محمد درویش، دراینباره می گوید: «فقط اعتبار هزینه شده برای سد گتوند که اکنون به یک بحران ملی تبدیل شده و عامل اصلی شورشدن آب کارون و نابودی کشاورزی در خوزستان به حساب میآید، بیش از سه هزار میلیارد تومان، یعنی حدود ۲۰ برابر بودجه سازمان محیط زیست بوده است». به گفته او، تنها برای درمان «زخم و دمل چرکینی» مثل دریاچه ارومیه، باید ۱۵ هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته شود. پولی که وجود ندارد. بنابراین می بینیم که نبود بودجه عمرانی در زمینه محیط زیست تخریب منابع طبیعی را افزایش داده و حفاظت های طبیعی در برابر بحران جهانی اقلیمی را منهدم می سازد و بعلاوه اقتصاد کم کربن نیازمند سرمایه گذاری در زمینه انرژی های پاک، سرمایه گذاری در زمینه تغییر و بازسازی صنایع فرسوده با سوخت فسیلی و بالاخره تغییر الگوی کشاورزی می باشد، که چنین امری در ایران کنونی ناممکن است. دولت ایران ادعا دارد که برنامهای تحت عنوان «اقتصاد کم کربن» را برای ارائه به سازمان ملل تدوین کرده است که تا سال ۲۰۲۰ میلادی باید عملیاتی شود. این ادعا واقعیت نخواهد داشت و رژیم نمی تواند دارای برنامه اقتصاد کم کربن باشد. دولت اسلامی ایران هم مانند خیلی از دولتهای جهان دروغ می گوید. کردار واقعی یک دولت را باید در بودجه و جهت گیری های سیاسی اش مشاهده نمود. دولت ایران برای مبارزه علیه گرمایش زمین هیچ برنامه ای ندارد. اگر غیر از این است، دولت چه اقدامی برای جبران خسارات عظیم کنونی و سرمایه گذاری در مورد تجهیزات و تکنولوژیهای مناسب محیط زیست نموده است؟ کدام برنامه در زمینه روی آوردن به انرژیهای پاک و تجدیدپذیر تاکنون در نظر گرفته شده است؟ ایران رتبه دهم را در انتشار گازهای گلخانه دارد، حال کدام برنامه سیاسی و اقتصادی و تکنولوژیکی و علمی و آموزشی و فرهنگی تهیه و تنظیم شده است؟ ویرانگری زیست محیطی و گسترش آلودگی ها و پخش فزاینده گازهای گلخانه ای در ایران قابل مهار نیستند زیرا مدیریت سیاسی و اقتصادی و صنعتی مناسب وجود ندارد. ساختن یک اقتصاد کم کربن شعور و اراده و فرهنگ و بودجه می طلبد. در جهان بی مسئولیتی، انسان دنیا را به مرز بسیار خطرناک کشانده است و حاکمان غیرمسئول ایران نیز این کشور را به بن بست کشانده اند. جلال ایجادی Copyright: gooya.com 2016
|