گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 آبان» حكايت تفاوت خون فرانسوی و خون لبنانى19 آبان» برنامه ننگین سیمای جمهوری اسلامی و اعتراض مردم آذربایجان، ف. م. سخن
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! سر آغاز جنبش مدنى نويسندگان؛ روزى روزگارى، وبلاگ، ف. م. سخناسدالله عليمحمدى، كه خود يكى از وبلاگ نويسان اوليه بود، تصمیم گرفت بعد از گذشت ۱۰ سال از انجام اولين مصاحبهها با نخستین وبلاگنويسان كه خود به آنها كلاسيکهاى وبلاگستان مىگويد، این مصاحبهها را به صورت كتاب منتشر كند. آنچه پرچمداران وبلاگنويسى فارسى در اين مصاحبهها گفتند واقعاً خواندنى و روشنگر بود و هنوز هم هستدوران بعد از اينترنت، دوران سر آغازهاست؛ سر آغازهايى كه جهان ما را دگرگون كردند. امروز به هر گوشه ى جهان كه نگاه مى كنيم تاثير اين دگرگونى ها را مى بينيم؛ دگرگونى هايى شگرف كه مى توان حتى آن ها را به عنوان سر آغاز دوران جديدى در تاريخ بشريت دانست. ما ايرانيان نيز از اين دگرگونى ها، جدا نبوديم و حتى به رغم محدوديت هايى كه حاكمان ايران بر ما تحميل كردند تا توانستيم، هم از اين دگرگونى ها بهره برديم، و هم خود يكى از عوامل دگرگونى شديم. يكى از اين دگرگونى ها، شكستن سدهاى نوشتن و از انحصار عده اى خاص بيرون آوردن آن بود. اين كار بزرگ، كه مى توان آن را سر آغاز جنبش مدنى نويسندگان و عمومى شدن امر نوشتن دانست، باتلاش عده اى انسان كنج كاو و نوخواه در فضاى مجازى صورت گرفت؛ فضايى كه اندك اندك به فضاى واقعى پيوند خورد و نويسندگان اين فضا را هم همراه خود كرد. در اينترنت، خارجى ها صفحاتى گشودند كه «وبلاگ» نام داشت و اين وبلاگ، وب سايتى بود شخصى و رايگان، كه هر كس مى توانست به راحتى، براى خود درست كند و هر چه مى خواهد در آن بنويسد و در اختيار خوانندگان خود قرار دهد. خارجى ها در وبلاگ هاى خود بيشتر از مسايل شخصى مى نوشتند و اين كه مثلا در طول روز چه كرده اند يا با دوستان شان كجا رفته اند يا نظرشان در باره ى فلان فيلم و تئاتر چه بوده است.... مشكل بزرگى كه بر سر راه ايرانيان براى وبلاگ نويسى قرار داشت مشكل فارسى نويسى در اينترنت بود. اين مشكل با آمدن سيستم يونى كد حل شد ولى اين كه اين سيستم را در قالب وبلاگ هاى طراحى شده براى حروف لاتين چگونه بايد جاى داد، مشكلى بود كه آن هم با ذوق و ابتكار ايرانى حل شد، و گروهى حدود سى چهل نفر، با كمترين امكانات، شروع به نوشتن در وبلاگ هاى فارسى كردند. اين سى چهل نفر، در طول مدت كوتاهى، به رقم شگفت انگيز هفتصدهزار نفر رسيد و در جهان سومين رتبه را از نظر جمعيت وبلاگ نويسان كسب كرد. اما وبلاگ نويسان ايرانى در صفحات خود چه مى نوشتند؟ چون در عالم واقع جايى براى نوشتن نويسندگان غير حرفه اى نبود، وبلاگ نويسان ايرانى از اين فرصت بهره گرفته و هر آن چه را كه در سر داشتند در وبلاگ هايشان انعكاس دادند؛ چيزهايى كه در دل و ذهن شان انباشته شده بود و مجال بروز نمى يافت. از كارهاى شخصى گرفته تا عقايد سياسى و دينى تا نظرات فرهنگى و هنرى و خلاصه هر چيزى كه انسان آزاد مى خواهد بر قلم و زبان آورد. وبلاگ هاى فارسى، مكانى شدند براى جلوه يافتن «آزادى واقعى بيان و عقيده»! و به همين دليل، موضوع فيلتر كردن، كه به معناى سانسور اينترنتى است، ابتدا از وبلاگ ها آغاز شد. اما آغازگران جنبش مدنى نويسندگان و وبلاگ نويسان نخستين چه كسانى بودند و چه ديدگاهى در باره سياست، آزادى، فرهنگ، هنر و موضوعاتى از اين دست داشتند؟ اسدالله عليمحمدى، كه خود يكى از وبلاگ نويسان اوليه بود، از سال ٢٠٠٥ تا ٢٠٠٧ مصاحبه هايى ترتيب داد با وبلاگ نويسان نخستين كه خود به آن ها كلاسيك هاى وبلاگستان مى گويد. اين وبلاگ نويسان كه هفده نفر بودند، به سوالاتى كه اسد در زمينه هاى گوناگون مطرح مى كرد پاسخ مى گفتند و اين مصاحبه ها در زمان خودش در وبلاگ ها منتشر شد و برخى از آن ها، حتى در خبرگزارى ها بازنشر شد. آن چه پرچمداران وبلاگ نويسى فارسى در اين مصاحبه ها گفتند واقعا خواندنى و روشنگر بود و هنوز هم هست. اسد امسال تصميم گرفت بعد از گذشت ده سال از انجام اولين مصاحبه ها، مجموعه ى اين مصاحبه ها را به صورت كتاب منتشر كند. اين كار توسط نشر گردون در برلين به بهترين نحوى صورت گرفت و اكنون كتابى خوشچاپ در ٢٦٤ صفحه در اختيار ماست كه تصوير روى جلد آن را ناصر خالديان كه يكى از طنز پردازان خوب كشور ماست طراحى كرده است. در اين كتاب عكس وبلاگ نويسان نيز درج شده است. نشر گردون اين كتاب را كه «روزى روزگارى، وبلاگ» نام دارد به قيمت پانزده يورو در اختيار علاقمندان قرار مى دهد و خودِ گردآورنده هم در وبلاگ اش «بيلى و من» اين كتاب را به صورت مستقيم به فروش مى رساند. گفت و گوى آخر كتاب، با خود اسدالله عليمحمدى صورت گرفته است كه در آن مى گويد: امروز اگرچه جنبش مدنى نويسندگى به صفحات ديگرى مانند فيس بوك منتقل شده است، اما هنوز هستند وبلاگ نويسان جدى و بسيار با فرهنگى -مانند خوابگرد (سيد رضا شكراللهى)- كه همچنان بر صفحات وبلاگ خود مطالب خواندنى و آموزنده مى نويسند. Copyright: gooya.com 2016
|