سه شنبه 26 آبان 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

حكايت تفاوت خون فرانسوی و خون لبنانى

به دنبال هر حركت تروريستى كه در كشورهاى غربى انجام مى شود و عده اى از مردم غرب جان خود را از دست مى دهند، برخى از افراد در فضاى مجازى و واقعى، مطالبى مى گويند و مى نويسند كه حاكى از تاثر و اندوه آن هاست. بلافاصله بعد از انعكاس اين اظهار تاسف ها، عده اى كه گويى منتظر چنين موقعيتى هستند، در حركتى ضد حمله وار، اين دسته از اشخاص را مورد انتقاد شديد قرار مى دهند



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


كه چرا وقتى غربى ها كشته مى شوند شيون و سر و صدا راه مى اندازيد، ولى موقع كشته شدن آدم ها در كشورهاى خاورميانه صم بكم مى نشينيد و كلامى بر زبان نمى آوريد؟ مگر خون غربى ها رنگين تر از خون خاورميانه اى هاست؟

بعد از فاجعه تروريستى فرانسه، همين سوال دوباره تكرار شد كه مگر خون فرانسوى ها رنگين تر از خون مثلا لبنانى هاست؟ اين بار اين انتقاد هم مطرح شد كه چرا كسى براى كشته شدگان لبنان شمع روشن نمى كند و در مقابل سفارت آن ها گل نمى گذارد؟

نكته ى جالب توجه اينجاست كه در زمان آرامش، از اين حرف ها خبرى نيست، و از خود آقايان منتقدين هم صدايى در محكوم كردن كشتار مردم مثلا لبنان بلند نمى شود! به عبارتى تا اتفاقى در غرب مى افتد، آقايان به ياد مردم مظلوم لبنان و يمن و عراق و افغانستان و جنايات غرب مى افتند! برخى حتى عقب تر مى روند و در سوگ كشته شدگان هيروشيما و ناكازاكى به مرثيه خوانى مى پردازند!

اما واقعا چرا اين طور است، و چرا حساسيت مردم جهان نسبت به كشته شدن انسان غربى بيشتر است؟ مهم ترين دليل اين امر، ارزشى است كه غربى ها براى زندگى خود و خون خود قائلند، و به آن تشخص و اهميت مى دهند. جهادگران مسلمان اما، قدر و قيمت جان را چنان نازل و بى بها كرده اند، و چنان آسان خون مى ريزند و خون مى دهند كه موضوع براى خود ما خاورميانه اى ها هم عادى شده چه برسد به مردم زندگى دوست و شادى طلب غرب!

انسان عادى غربى اگر مثلا در اثر حادثه اى به سه ماه حبس محكوم شود، انگار فاجعه اى براى او اتفاق افتاده است، ولى وقتى مثلا روزنامه نگار ايرانى را به پانزده سال حبس محكوم مى كنند، ما خدا را شكر مى كنيم و خوشحال مى شويم كه او را اعدام نكرده اند!

موضوعى كه به اين سينه سوختگان مردم خاورميانه بايد گفت اين است كه اگر غربى ها و جماعت غرب زده اى مثل ما در اين موارد چيزى نمى گويند و نمى نويسند (كه هم مى گويند و هم مى نويسند)، شما چرا به وظيفه ى انسانى و اسلامى خود عمل نمى كنيد و جز در مواقع بحران در غرب، صدايى از شما در نمى آيد؟

در مورد شمع و گل گذاشتن هم، مگر در كشور خودتان و در همه جاى دنيا، سفارت عراق و افغانستان و لبنان و يمن وجود ندارد، پس چرا خودتان زحمت اين كار را نمى كشيد و چرا ما تا به امروز جز در مقابل سفارت هاى غربى تظاهرات كردن ها و نعره زدن ها و اشغال كردن هاى شما چيز ديگرى نديده ايم؟

اعتراض و انتقاد شما، جز بهانه گيرى بيش نيست. شما همان ها هستيد، كه اگر جنايت و ترورى در غرب صورت بگيرد، حتى اگر آن را محكوم كنيد و كشته شدن را حق مردم غرب ندانيد، يقينا يك «اما» و «اگر» به جمله محكوم كردن تان مى افزاييد، چرا كه در واقعيتى كه بر زبان نمى آوريد، غرب را ظالم بالفطره و خاورميانه را مظلوم هميشه به حق مى دانيد.

ف.م.سخن، خبرنامه گویا

IMG00001581.jpg


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016