سه شنبه 17 آذر 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

کنفرانس جهانی کاپ ۲۱ و محیط زیست ایران (بخش سوم)، جلال ایجادی

جلال ایجادی
تمام الگوی اقتصادی ایران با نفت عجین شده است و تمام الیگارشی حکومتی و اداری ایران از امتیازات نفتی و رانت فسیلی تغذیه می کند. در طول حکومت اسلامی ما هیچگونه تلاش جدی برای توسعه انرژی پاک ندیده ایم و آنچه مشاهده نموده ایم جز تخریب جنگل و دریاچه و رودخانه، جز هرچه آلوده نمودن هوا، جز بحران آب، جز افزایش بیماری های تنفسی و سرطان، چیز دیگری نبوده است

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


کنفرانس جهانی کاپ ۲۱ پاریس به مهمترین معضل عصر ما پرداخته است زیرا کنفرانس گپنهاگ در سال ۲۰۰۹ به شکست انجامید و انسان بطرز دیوانه وار با الگوی اقتصادی و سوختی خود به تخریب شرایط اقلیمی ادامه می دهد. زمین در دوران پس از صنعتی شدن و از زمان اندازه گیری گرمای هوا بیش از ۲ درجه سانتیگراد گرم شده است. این درحالی است که سیاست و عملکرد کنونی دولت‌ها نه تنها از افزایش دو درجه‌ای «گرمایش زمین» جلوگیری نمی‌کند، بلکه منجر به افزایش گرمایش ۷. ۲ تا سه درجه سانتیگرادی جهان تا چند دهه دیگر می شود.

تخریب ناشی از گرمایش هوا

مبارزه برای جلوگیری از افزایش گرمایش هوا در پهنه جهان برای آسایش زندگی و امنیت بیشتر انسان و جانور و گیاه، مستلزم تغییر در نظام سوختی اقتصاد و صنعت است. بدنبال ۱۵۰ سال رشد اقتصاد صنعتی و استفاده انبوه از ذغال سنگ و نفت و گاز و بدنبال توسعه جامعه مصرفی که نتیجه استفاده از منابع طبیعت و استفاده مواد فسیلی انرژی زا می باشد، جهان ما تعادل طبیعی خود را از دست داده و با ایجاد گرمایش بیسابقه، آشفتگی های اقلیمی و اجتماعی و زیست محیطی را سرعت بخشیده است. ایجاد گازهای گلخانه ای در پیرامون زمین که ناشی از سوخت صنعت و تولید و وسائل نقلیه و شوفاژبوده و نیز نتیجه تخریب منابع طبیعی مانند جنگل و دریاچه و رود و مناطق مرطوب می باشد، آسیب های سنگینی ببار آورده است. در زندگی بشر آسیبهای طبیعی همیشه وجود داشته است ولی این بار ما با سرعت و ابعاد تخریب بیسابقه و حاد مواجه هستیم. ذوب سریع قطب و یخچال های طبیعی، بالا آمدن آب دریا، زیرآب رفتن و تخریب مناطق ساحلی و برخی جزایر، مهاجرت ساکنان مناطق، نابودی انواع جانوران و پرندگان، افزایش سریع بیابان، افزایش فقر و بیماری برای جامعه انسانی، تخریب اقتصاد و محصولات کشاورزی و گرانی سرمایه گذاری و بیمه، گسترش بیماری هایی مانند مالاریا در مناطق جدید، افزایش بحران سیاسی و احتمال درگیری و جنگ در یکسری کشورها، بحران آب شیرین، آلودگی وسیع هوا، افزایش اضطراب و استرس در جوامع، تشدید سیلاب ها و طوفانها و غیره از جمله آسیب ها و خطرات در روی زمین است. بر اساس تحلیل سازمان جهانی بهداشت در صورت محدود نکردن گرمایش زمین تا سال ۲۰۳۰، سالانه به طور میانگین ۲۵۰ هزار نفر در اثر بیماری‌های ناشی از این پدیده جان خود را از دست خواهند داد. گسترش بیماری‌هایی مانند وبا و مالاریا بر اثر گرمایش زمین و رانش زمین‌های کشاورزی در پی سیل و آلودگی آب‌ها ناگزیر خواهد بود.

دوران انتقال انرژی

برای مقابله با رویدادهای خطرناک باید به تغییر مدل انرژی پرداخت. تمدن صنعتی کنونی متکی بر انرژی فسیلی است و باید از آن خارج شد و تمام الگوی اقتصادی و صنعتی را بر اساس انرژی پاک و نوآوری های تکنولوژی های پاک قرار داد و دنیا را برای یک مدل سوختی صرفه جویانه آماده ساخت. به بیان دیگر دنیا نیازمند یک دوران انتقال انرژی بوده تا از یک الگوی سوخت و مصرف به الگوی تازه متناسب با توسعه پایدار سمتگیری کند. جهان باید بتوان باعتبار یک سیاست و فرهنگ نو از سوخت فسیلی خارج شود و از انتشار گازهای گلخانه ای بشدت بکاهد تا تمدن دیگری که به تعادل انسان و طبیعت توجه دارد و خواهان امنیت در شرایط زیستی مشترک انسان و جانور و گیاه می باشد، سربرکشد. امروز مدل صنعتی و بازار سرمایه متکی بر منطق سودحداکثر، با حرص زیاد تمام منابع طبیعی را می بلعد ولی به آینده بشریت و رابطه آن با طبیعت توجه ندارد. گازهای گلخانه ای مضر و آلودگی های محیط زیستی، یک امر اتفاقی نیست، بلکه نتیجه یک مدل اقتصادی تولیدستاه است که کمیت را بر کیفیت زندگی برتر می شمارد. مدل سرمایه داری افراطی و مدل کمونیستی اقتصاد سوسیالیستی در پی تولید انبوه و مصرف بیکران مواد سوخت فسیلی بوده و هر دو مدل محیط زیست و تعادل اکولوژیکی را برهم می زنند. اقتصاد جهانی کنونی با کمک شرکتهای بزرگ بین المللی و کشورهایی مانند عربستان، آمریکا، ایران، عراق، لیبی، آنگولا، نیجریه، کویت، امارات، الجزایر، کویت، روسیه و چین، نفت و گاز و زغال را از ژرفای زمین بیرون کشیده و به مواد سوختی بنگاههای تولید و نظام حمل و نقل جهانی تبدیل می کند. این مدل اقتصادی که با سیاست دولت ها و منافع محافل سیاسی و ۱۰۰ شرکت بزرگ گره خورده است، بناگزیر به تولید گازهای گلخانه ای ادامه خواهد داد. ما باید به دوران انتقال انرژی وارد شویم ولی روشن است که این امر اراده و آگاهی می طلبد، برنامه ریزی و بودجه کلان برای سرمایه گذاری می طلبد، تکنولوژی و دانش بیشتر می طلبد و بسیار دشوار و طولانی است. ما چاره ای نداریم باید تمام همت را در این راه گذاشت.

ایران بر اساس آخرین آمار از میان ده کشور تولید کننده گازهای گلخانه ای هشتمین جایگاه را دارد. نقش مخرب ایران ناشی از سیاست نفتی و رانت خوارانه جمهوری اسلامی است. طبق این آمار، ایران سالانه ۴۷۱ میلیون تن گاز دی اکسید کربن تولید می کند. تمام صنایع نفتی و پتروشیمی ایران، تولید بنزین بد کیفیت توسط کارخانجات پتروشیمی، معادن، مصرف گازوئیل و بنزین کاملن آلوده، میدانهای نفتی آلوده، از جمله صنایع پخش کننده گاز دی اکسید کربن هستند.

حال پرسش اینجاست که اقتصاد ایران چگونه می تواند در خود تحول اکولوژیکی بوجود آورده و وارد دوران انتقال به انرژی پاک شود.

در حال حاضر ایران روزانه حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه نفت صادر می کند و پس از قرارداد اتمی، ایران تمایل دارد این میزان را به سه برابر افزایش دهد. تمام بافت صنایع ایران و تولید کشوری مبتکی بر انرژی فسیلی است و دولت ایران بودجه اصلی خود را از طریق فروش نفت تهیه می کند. تمام الگوی اقتصادی ایران با نفت عجین شده است و تمام الیگارشی حکومتی و اداری ایران از امتیازات نفتی و رانت فسیلی تغذیه می کند. در طول حکومت اسلامی ما هیچگونه تلاش جدی برای توسعه انرژی پاک ندیده ایم و آنچه مشاهده نموده ایم جز تخریب جنگل و دریاچه و رودخانه، جز هرچه آلوده نمودن هوا، جز بحران آب، جز افزایش بیماری های تنفسی و سرطان، چیز دیگری نبوده است. در این حکومت ایدئولوژیک شیعه هیچ امیدی به اقتصاد غیر نفتی و توسعه پایدار نیست. واقعیت آنستکه غیر از حکومت، تمام اپوزیسیون تاریخی و کنونی ایران دارای بینش کهنه و متمایل به اقتصاد نفتی بوده است. از حکومت پهلوی تا حکومت شیعه و اپوزیسیون چپ و جمهوری خواه و ملی گرا و مذهبی و سلطنت طلب، همه در اسارت ایدئولوژی تولید ستاه و نفتی فسیلی بوده و هرگز به اقتصاد زیستبومگرا تمایل ندارند. ذهنیت تاریخی سیاسی ما، فسیل گرا می باشد. بنابراین در ایران انتقال به الگوی اقتصادی با انرژی پاک مانند خورشیدی و بادی و غیره، نامیسر است. نسل جوان آگاه، رشد فرهنگ زیستبوم گرا در آموزش، خواست و حقوق زیست محیطی بین المللی، توسعه نهادهای اکولوژیکی جامعه مدنی و بیداری وجدان اکولوژیکی در جامعه ایران، عوامل مساعد برای آینده ما هستند.

جلال ایجادی
جامعه شناس و کارشناس زیستبوم


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016