جمعه 11 دی 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

نوشته نیک آهنگ کوثر در حاشیه سخنان دیروز حسن روحانی

13941008_4231761.jpg

آیا سندرم استکهلم، مسری است؟ آیا درمان‌پذیر است؟

نیک آهنگ کوثر - سایت خودنویس

برخی از دوستانی که دو سال پیش به حسن روحانی با امید به اینکه رهبران «جنبش سبز» آزاد شوند و کشور وضعیتی بهتر از دوران احمدی‌نژاد پیدا کند، رای دادند. اینان، بی‌توجه به پیشینه روحانی و سابقه دروغ‌گویی او، تحت تاثیر مبلغان و توجیه‌کنندگان خارج و داخل از کشور که نمی‌توانستند به خاطر منافع خود، دور از صندوق رای دیده شوند، به روحانی رای دادند. امروز اما، روحانی، همان حرفی را زد که به نحوی دیگر، بعد از راهپیمایی ۹ دی ۱۳۸۸ زده بود...

اما کوری سیاسی و نادانی مثال‌زدنی بسیاری از رای‌دهندگان فاقد شناخت، مانع تحقیق‌شان شده بود. روحانی امروز در کنار رهبری نظام ایستاد و گفت: « ۹ دی، روز دفاع ملت ایران از خاندان رسالت، دفاع از نظام، قانون و دفاع از ولایت فقیه و ولی فقیه بود.» مشکل از روحانی و روحانی‌ها نیست؛ مشکل از مردمی است که نه تنها از مسوولان، طلب پاسخ نمی‌کنند، که با وجود تکرار تجاوز به حقوق‌شان، به تجاوزگر مشروعیت هم می‌دهند. آیا این شما را یاد تعریف عمومی از «سندرم استکهلم» نمی‌اندازد؟ لطفا یک سر به ویکی‌پدیا بزنید و این تعریف را بخوانید: «سندرم استکهلم پدیده‌ای‌است روانی که در آن گروگان حس یک‌دلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به گروگان‌گیر پیدا کرده، و در مواقعی این حس وفاداری تا حدی است که از کسی که جان/مال/آزادیش را تهدید می‌کند، دفاع نموده و به صورت اختیاری و با علاقه خود را تسلیمش می‌کند. علت این عارضه روانی، عموماً یک نوع مکانیزم دفاعی دانسته می‌شود.»



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


۳۷ سال است که جان و مال ایرانیان، به دست خودشان به گروگان‌گیرانی سپرده شده که حاکمند و جز حکومت بر مفعولان مبتلا به سندرم استکهلم، چیزی سرشان نمی‌شود.

۳۷ سال است که می‌بینیم منتقدان و مخالفان کشته می‌شوند، اقلیت‌های دینی و جنسی و قومی، سرکوب می‌شوند، اما دم بر نمی‌آوریم.

۳۷ سال است که مردم ایران، فراموش کرده‌اند که باید آب و خاک سرزمین خود را حفظ کنند، اما زیر سایه نظام حاکم، خیلی راحت از کنار نابودی محیط زیست و منابع آبو خاک گذشته‌اند.

سندرم استکهلم بسیاری ایرانیان، عملا مانند این است که به طرف تجاوز شده، اما چاره‌ای جز لذت بردن نمی‌بیند، و به این لذت بردن هم معتاد می‌شود. انتظار ترک اعتیاد سریع از معتادان به تجاوز دائمی نظام، شاید اندکی زیادی باشد! امتی که فریب خوردن را دوست دارد، از بیداری می‌ترسد.

آیا این سندرم، درمان‌پذیر است؟ آری، اما وقتی مبتلایان به ابتلا به این بیماری، آگاه شوند و به دنبال ترک اعتیاد باشند.

اما به کسی که فریب خوردن را دوست دارد و به آن احتیاج دارد، چه می‌توان گفت؟ کسی که واقعیت را در نوشته‌های افسانه‌ای بهنود می‌جوید و به دنبال راه حل اخلاقی-سیاسی، مطالب ابراهیم نبوی را می‌خواند و فعالیت واقعی اجتماعی وغیریواشکی را می‌خواهد از مسیح علی‌نژاد بیاموزد و تحلیل‌گر مورد علاقه‌اش هم اکبر گنجی است، آیا امکان بیداری می‌یابد؟ گمان نکنم!


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016