یکشنبه 4 بهمن 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

حق الناس را تعریف کرده و شکل آن را بکشید، طنزی از مهران رفیعی


با نزدیک شدن زمان انتخابات مجالس خبرگانِ رهبری و شورایِ رهبری، تنور فتنه گران داغ‌تر شده و توپخانه‌های دشمنان پر سروصدار‌تر. اما از بخت خوش ما، یعنی‌‌ همان ملت ایران، رهبری با بصیرت سکاندار کشتی نجاتمان است. ناخدایی با قدرتی بیکران و صد در صد مطلقه.

بمنظور خنثی کردن تبلیغات دشمنان و بستن راه نفوذ غیر خودی‌ها در این جدال سرنوشت ساز، این روز‌ها مقام رهبری مکررا نطق فرموده و راه درست را برای امت خود ترسیم می‌فرمایند. با این حساب، جای هیچگونه نگرانی نباید وجود داشته باشد، که رهبر هم بصیرتی دارد عمیق و هم بسیجی عظیم. در ضمن هم خطیب است و هم بلیغ. اما داستانِ ولایت و حکومت به همین سادگی‌ها هم نیست، درست مثل حکایتِ عشق که در استارت اولیه آسان بنظر می‌نماید.



تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


بر کسی پوشیده نیست که علیرغم تمام تلاش‌های شبانه روزی مقام رهبری و بیت محترمشان، کشتیِ انقلابِ حضرت آقا در حال غرق شدن است و به همین علت است که اضطراب و عصبانیت ایشان هر زوه بیشتر می‌شود و نطق‌‌هایشان آتشین‌تر. شوربختانه چندی قبل برخی از طبیبان بی‌بصیرتِ در تشخیص بدحالی ایشان دچار اشتباه شدند و همه تقصیرات را بر گردن پروستاتی ناچبز انداختند و رهبر را بیهوش کردند و خدا می‌داند با دل و قلوه محترم ایشان چه‌ها که نکردند؟

هر چند که مقام رهبری توطئه‌های دشمنان خارجی و دسیسه‌های فتنه گران داخلی را عوامل اصلی ناکامی‌های مکرر و متوالی خود به حساب می‌اورند و حرفشان هم تا حدودی درست است، اما در واقع ریشه مشکلات در چیز دیگری است که هرگز به مخیله مبارک ایشان و بیت نشینان هم خطور نکرده است. شکی ندارم که «سوء تفاهم» ریشه همه مسایل جاری است، سوء تفاهمی مزمن که دارد یواش یواش تار و پودهای عزیز انقلاب را می‌خورد ولی حضرات مشغول دادن آدرس اشتباهی به مردم هستند. علیرغم اینکه مقام معظم در زمینه نطق و خطابه نیز بی‌همتا هستند اما به علت بی‌بصیرتی عمومی، آنچه منظور واقعی ایشان است یا اساسا درک نمی‌شود و یا بد فهمیده می‌شود. پس نیاز مبرمی به مفسر داریم تا عمق گفته‌های زرین ایشان را بشکافد. این هم کار آسانی نیست. مثلا سی چهل سال آزگار است که برخی از زبردست‌ترین اساتید فن بیان و کلام تلاش کرده‌اند که منظور واقعی خواجه حافظ از شراب و میرا به خلق الله بگویند اما هنوز مردم فکر می‌کنند که منظور لسان الغیب‌‌ همان مایع سکرآور است و بس. تلاش‌های استاد سروش در مورد انقلاب فرهنگی هم تاکنون بی‌نتیجه بوده‌اند، کماکان مردم او را در بستن درب کلاس‌های درس و اخراج دانشگاهیانِ غیر معطر مقصر می‌دانند.

حال که چنین است، وقت را نباید تلف کنم و بهتر است که قدمی بردارم برای روشن کردن فرمایشات رهبر با بصیرت انقلاب.

علاوه بر کلمات کلیدی و پر رمز و راز «نفوذ» و «فتنه» و «دشمن» که سالهاست تکیه کلام ایشان است، اخیرا «حق الناس» هم به لیست بالا اضافه شده است و بهتر است که از توضیح همین آخری شروع کنم.

این روز‌ها رسم شده که مردم برای حل مشلاتشان به سراغ کامپیو‌تر می‌روند، از انتخاب کردن رستوران و فیلم گرفته تا پیدا کردن کار و دوست و حتی همخانه و همسفر.

فراموش نکنیم که کامپیو‌تر فقط یک وسیله است و مثل هر وسیله دیگری مزایا و معایب خودش را دارد. مثلا اگر برای دریافتن اصطلاح حق الناس به سراغ این دستگاه برویم، بزرگ‌ترین اشتباه را مرتکب شده‌ایم. این دستگاه بی‌بصیرت به ما می‌گوید که معنای این اصطلاح فقهی «حق مردم» است و منظور حقوقی است که مردم در مقابل سایر افراد جامعه بر گردن دارند، مثل باز گرداندن قرض، عذرخواهی بابت اشتباهات، پرداخت خسارت‌های وارده به دیگران و از این قبیل موارد. اما منظور رهبری از حق الناس نه تنها چنین نیست بلکه در تضاد کامل با این‌ها است. شاید اگر می‌توانستم شکل «حق الناس» مورد نظر آقا را بکشم، توضیح و فهمش آسان‌تر می‌شد. درست است که من شکل الاغ را هم نمی‌توانم به خوبی بکشم، اما هیچ یک از نوابغ بزرگ هم تاکنون چنین تابلویی نکشیده است. در گالری‌های نقاشی هر جور سوژه‌ای یافت می‌شود، از داستان خلقت و تولد پیامبران گرفته تا صحنه‌های جنگ‌های بزرگ و کوچک، از گلبرگ و پرچم گلهای نایاب تا تصاویر ستارگان. اما تا آنجاییکه می‌دانم کسی «حق الناس» را نکشیده است به جز مقام رهبری.

شکل «حق الناس» را دیگران نمی‌توانند بکشند چرا که فرم و محتوایش دایما در حال تغییر و تحول است. پس تنها راهی که برای توضیح و تشریح آن باقی می‌ماند، تبیین آن در کاربردهای متفاوت مقام رهبری است.

وقتی مقام رهبری می‌گویند که برای رعایت حق الناس «نظارت استصوابی شورای نگهبان واجب و ضروری است، منظور ایشان» حق الخاص «است، یعنی رای چند نفر خاص که بوسیله ایشان دستچین شده‌اند بر‌تر از آرای همه ملت است.

در زمانی که داستان دزدی‌ها و اختلاس‌های میلیاردی برملا می‌شود و مقام رهبری به خاطر رعایت حق الناس به روزنامه‌های افشاگر حمله می‌کنند و جوانه‌های آزادی را بصورت فله‌ای درو تعطیل می‌کنند، حق الناس به» حق الداس «تبدیل می‌شود.

وقتی که جنایات وزارت اطلاعات و یا حملات وحشیانه اونیفورم پوش‌ها به کوی دانشگاه رسانه‌ای می‌شوند، حضرت آقا عوامل خارجی را مقصر می‌شمارند و قضیه را ماستمالی می‌کنند، در این حالت حق الناس به شکل» حق الماس «درمیاید.
آن زمان که به یکی از خودی‌ها اجازه تاسیس حزبی می‌دهند که در آن از اسم تکان دهنده» ندا «هم استفاده می‌شود و بنیانگزار حزب از آشنایی کامل با همه» کوچه و پسکوچه‌های قدرت «سخن می‌راند، حق الناس به شکل» حق اللاس «ظهور می‌کند یعنی به فرمان و اجازه مقام رهبری، رهبر این حزبِ فرمایشی با همه گردن کلفت‌های رژیم دایما لاس می‌زند.

روزی که با دستکاری در شمارش آرا، هاله‌ای در اطراف بیت خونمایی می‌کند و برای مردم فریبی دست به هر حیله‌ای می‌زند، حق الناس به شکل» حق التاس «دیده می‌شود. برای جمع کردن مردم درا طراف هاله، گاهی ساندیس می‌دهند گاهی سیب زمینی، و برای می‌تینگ بعدی تاس می‌اندازند تا جنس دیگری را پیدا کنند.

موارد مصرف بی‌شمارند و همه را نمی‌توان نام برد، اما برای ختم مطلب خوب است که به» حق الپاس «هم اشاره کنم، این نوع از حق الناس وقتی کاربرد پیدا می‌کند که پروژه‌های نان و آبدار را به یکی از نهاد‌های وابسته به بیت پاس می‌دهند. ملت هم از دور به پاسکاری‌های آنان نگاه می‌کند و آه می‌کشد.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016