گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 بهمن» فرانسویان بخاطر روحانی از شراب نگذشتند9 بهمن» در اعتراض به روحانی، زنی در پاریس "خود را حلقهآویز کرد"، همراه با ویدئو + تصویر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! رائول کاسترو و حسن روحانی در پاریس − تفاوتهای دو سفرحبیب حسینیفرد - رادیو زمانه کاملا تصادفی بود که سفر رائول کاسترو رئیس جمهوری کوبا به فرانسه اندکی پس از سفر حسن روحانی به این کشور صورت گرفت. ولی هر دو سفر گرچه تا حدودی جنبه تاریخی داشتند، از جهاتی هم با هم متفاوت بودند و وضعیت دو کشور برآمده از انقلاب، دارای پروندهای قطور از مناقشه با غرب پس از انقلابهایشان و نیز نسبت آنها با جهان غرب را نشان دادند. اگر توافق اخیر هستهای به دست نمیآمد و لحن آرامتری نسبت به غرب و منطقه بر گفتمان تهران مسلط نمیشد، احتمالا آمدن حسن روحانی به پاریس و استقبال نسبتا گرم از او در یکی از کشورهای غربی هم تحقق نمییافت. رائول کاسترو هم زمانی برای اولین بار پس از به قدرترسیدن در سال ۲۰۰۶ مدعو یک کشور غربی شد که چند ماهی پیش از آن، بعد از پنجاه و اندی سال روابط کشورش با آمریکا احیا شد و کشورهای غربی هم در مناسبات با آن راحتتر شدند. منتهی ۶ ماه قبل از این که کاسترو به فرانسه بیاید، فرانسوا اولاند به عنوان اولین رئیس جمهور غربی، اندک زمانی پس از برقراری رابطه میان آمریکا و کوبا خود را به هاوانا رسانده بود و کوشیده بود که میخ فرانسه را قبل از آن که سایر رقبا بجنبد، در اقتصاد و مناسبات خارجی کوبا بکوبد. این سفر در ضمن اولین سفر یک رئیس جمهور فرانسه به کوبا از سال ۱۸۸۹، یعنی از زمان استقلال کوبا بود. و در حالی که همزمان با حضور حسن روحانی در پاریس از تلاش احتمالی فرانسه برای اعمال تحریمهای جدید علیه ایران به خاطر آزمایشهای موشکی سخن در میان بود، اولاند در جریان سفر کاسترو چندین بار از آمریکا خواست که از احیای رابطه با کوبا فراتر رود و تحریمها علیه این کشور را هم لغو کند.
فرانسه همین حالا هم امتیاز توزیع مشروب معروف کوبا را در اختیار خود دارد و سالی صد هزار فرانسوی برای گردشگری به کوبا میروند. با توجه به تحولات اخیردر مناسبات کوبا و غرب و نیز بیثباتیها در شمال آفریقا و ترکیه و سایر نقاط توریستی، این رقم سیری صعودی به خود خواهد گرفت. ایران با جاذبههای توریستی بیشترش سهم بسیار کمتری از گردشگران فرانسوی را جذب میکند که قسما به قید و بندهای مربوط به حجاب و مناسبات میان زن و مرد و نیز میدانداری گروههای تندرو در این یا آن رویداد ضدغربی برمیگردد. لغو تحریمهای آمریکا علیه کوبا یعنی که دست اروپا و فرانسه بیش از پیش در مبادلات اقتصادی با آن بازتر میشود. مخالفان لغو تحریم کوبا حالا در آمریکا در حال ایزولهشدن هستند، ولی در مورد ایران همچنان با دست باز عمل میکنند و با استناد به مواضع ایران در منطقه و به خصوص در رابطه با اسرائیل کار لغو تحریمها یا بهبود مناسبات میان تهران و واشنگتن را با دشواری بیشتری مواجه میسازند. به عبارتی، سیاستهای دولت کوبا سبب شده که موافقان تحریم این کشور در آمریکا با مشکل مواجه باشند و نیرویشان رو به تحلیل برود. در مورد ایران اما برداشتهشدن تحریمهای آمریکا دشوارتر از کوباست و بهبود رابطه با این کشور با توجه به مواضع جناح مسلط در جمهوری اسلامی نسبت به آمریکا و اسرائیل با سختیهای بیشتری مواجه است. در حالی که سفر و اقدامات کاسترو در فرانسه با همراهی کلیت رهبری و بدنه سیاسی کوبا مواجه بود، سفر روحانی به غرب و توافقنامههایی که در این سفر امضا شد موجی از تهاجم و انتقاد تندروهای اصولگرا را در پی داشت. در مجموع، کوبا به رغم جمعیت کمتر، اهمیت استراتژیک محدودتر و اقتصاد کوچکترش در قیاس با ایران و نیز به رغم درک متفاوتش از حقوق بشر در قیاس با غرب، باز هم برای فرانسه آن قدر اهمیت داشته (نه صرفا به لحاظ اقتصادی) که اولاند راسا به این کشور برود و در فرانسه هم خطاب به آمریکا خواهان رفع تحریمها بشود. برای غربیها نفوذ کوبا در میان شماری از کشورهای آمریکای جنوبی و کارائیب هم کم اهمیت نیست. زمانی کوبا هم، میکوشید از طریق اعزام مستشار و سرباز به کشورهای دیگر جهان (آنگولا، نامبیا، نیکاراگوئه و…) «امپریالیسم» را در سرزمینهای دیگر هم به چالش بگیرد و برای خود نفوذ و «عمق استراتژیک» بسازد. البته در آفریقا هنوز هم قسما مدیون این کمک در مبارزه با نژادپرستی هستند، ولی حالا هاوانا از این سیاست فاصله گرفته و اگر حضوری در کشورهای دیگر دارد با لشکری از پزشک و پرستار و معلم و گروههای امدادی ماهر است که اگر مداوم باشد، در ازایش البته ارزی هم میگیرد. ولی به اعتبار همین اقدامات و سابقه قبلیاش کوبا همچنان در آمریکای جنوبی حرفی برو دارد. در اجلاس اخیر سران در پاریس در باره تغییرات آب و هوایی، این کوبا بود که برخی از کشورهای آمریکای جنوبی را راضی کرد که دست از مخالفتشان با توافق بکشند و به آن پیوندند، رفتاری که فرانسه را به عنوان رئیس اجلاس مدیون کوبا کرد. کوبا البته در زمینه اسرائیلستیزی هم از زمین تا آسمان با ایران فاصله دارد. فیدل کاسترو همین ۶ سال پیش بود که به احمدینژاد زنهار داد که زبان در دهان بگیرد و این همه در صدد انکار هولوکاست برنیاید. عذرخواهی کاسترو از رفتاری که قبلا دولتش با برخی اقلیتها در کوبا داشته هم فعلا امری است که تکرارش در تهران به خواب و خیال میماند. در واقع گرچه ایران و کوبا هر دو در زمینه مسائل مربوط به حقوق بشر پروندهاشان کم و بیش پرمشکل است، ولی کوبا در مناسبات بینالمللی و منطقهایاش به آن میزان از تعادل و تدبیر رسیده که نفوذ و اعتبار در منطقه و در سطح بینالمللی را نه با اتکا به قدرت سخت که در ارتباط با قدرت نرم تعریف میکند و در عین حال، کشورهای غربی هم لازم نیست که برای رفع کدورت کوبا با کشورهای دیگر اقدام کنند، بلکه حتی روی امکانات این کشور برای حل و فصل مناقشه منطقهای حساب میکنند. همین که هاوانا در همین سه سال اخیر با میانجیگری خود توانست به یکی از طولانیترین جنگهای معاصر در آمریکای جنوبی (و در دنیا) میان دولت کلمبیا و گروه مسلح فاراک پایان دهد هم، کم در ارتقا وجهه هاوانا بیتاثیر نبوده است. ایران اهمیت و قدرت ژئو پلتیک و ژئواکونومیکی دارد به مراتب فراتر از کوبا. لازمه این که جهان این ظرفیت را جدی بگیرد و ایران نقشی در خور شان خود در معادلات جهانی بازی کند قسما تبعیت از همان رویهای است که کوبا هم در سالهای اخیر بیشتر پیشه کرده است. البته برای ایران با توجه به جامعه مدنی نسبتا قویترش در قیاس با کوبا رعایت آزادیها و حقوق بشر هم اهمیت کمی ندارد و رفع نسبی این ضعفها که انسجام و همبستگی و مشارکت ملی را تامین میکند نیز در ارتقای چهره ایران و رسیدن به جایگاه واقعیاش سهمی عمده دارد. ایران و کوبا در مناسبت متشنجشان با غرب در دهههای بعد از انقلابشان، به لحاظ صوری شباهتهای زیادی دارند. ولی تامل در تفاوت نگاه فرانسه به کوبا و کیفیت حدودا متفاوتی که اینک بهبود رابطه دو کشور (در قیاس با فرانسه و ایران) پیدا کرده شاید برای جناح مسلط در جمهوری اسلامی که همچنان بر طبل غربستیزی و اسرائیلستیزی میکوبد عاری از درس و آموزه نباشد. Copyright: gooya.com 2016
|