گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
9 دی» آقایان اشکوری و سروش، خشونت و تبعیض در قرآن (بخش دوم ـ قسمت پایانی)، جلال ایجادی9 دی» آقایان اشکوری و سروش، خشونت و تبعیض در قرآن (بخش دوم)، جلال ایجادی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! کفرگویی و نقد علمی قرآن یک ضرورت است، جلال ایجادیبرای اندیشه انتقادگر و کار روشنفکری، خط فاصله اساسی، میان طرفداران انتقاد به دین و موافقان نگهداری دین است. روشن است که از نگاه جامعه شناسی، دین ریشه عمیق و پایدار در جامعه دارد. ولی دینداران در دستگاه جرم سازی و انکیزیسیون خود "کفرگوئی" را ساخته اند تا ذهن را فلج کنند و روشنفکران و سیاسیون متحد مذهبی ها از "احترام به مذهب توده ها" حرف می زنند تا نقد فلسفی و اندیشمندی را نابود کنند و نظم کهن را ادامه دهندحافظان نظام کهن و حاکم، متحد در برابر آزادی اندیشه ایستاده اند. کدام نظام؟ منظور نظام سیاسی و دینی و فرهنگی اسلامی است که مانع توسعه مدرنیته فکری و مانع نقد ازخودبیگانگی ایرانیان می باشد. حال چه کسانی نگهبان این نظام هستند؟ آیت الله ها، نواندیشان دینی، چپ های دین ستا، جمهوری خواهان متدین، ملیون مذهبی، نظامیان قسم خورده، بوروکراتهای دستگاه اداری، روشنفکران عافیت طلب، و بسیاری دیگر، همه با هم، کفرگویی و نقد قرآن و انتقاد از اسلام را ناشایست و نامناسب می دانند. قدرت سیاسی، بسیاری از منقدان دین و ناباوران را به زندان می اندازد و اعدام می کند، و دیگران نیز منقدان اسلام را ملامت نموده، به سخره گرفته و طرد می کنند. چرا این گروهبندی های اجتماعی گوناگون، علیه منقدان دین هستند؟ چرا دین قرآنی پدیده ای کاملن مقدس بشمار آمده و هر نقد علمی و روشنفکرانه، «توهین» و «کفرگویی» تلقی می شود؟ در اول ژوئیه ۱۷۶۶ «شوالیه دو لابار» در شمال فرانسه بجرم «توهین» به مقدسات و کفرگویی و بی احترامی توسط دادگاه محکوم شده، سرش را از تن جدا کرده و او را در آتش می سوزانند. این خبر دهشتناک تمام اروپا را به هراس می افکند و جنبش فکری بزرگی را در میان نخبگان برای آزادی فکری می آفریند. این واقعه دردناک، علیرغم گذشت زمان فقط متعلق به گذشته نیست بلکه امروز نیز در جهان افراد را به جرم کفرگویی و توهین به مقدسات دینی مورد انتقاد و تعرض قرار می دهند، زیر فشار روانی و سیاسی و تبلیغاتی قرار می دهند، افراد را به این جرم به زندان می افکنند و حتا اعدام می کنند. در فرانسه برخی رسانه ها و محافل روشنفکری و سیاسی از «اسلام هراسی و اسلام فوبی» حرف زده و فرد آزادفکر را مورد حمله سیاسی قرار می دهند و در ایران از «محاربه با خدا» می گویند. در واقع تهمت «توهین» به این معناست که امر مقدسی لگدمال شده و این خطا و جرم قابل محکومیت است و یا اینکه نفی و نقد خدا جرمی است که مستلزم بالاترین احکام جنایی است. این جرم تراشی مبتنی بر این امر است که کفر برابرجنایت است و بنابراین نفی جان آدمی قیمتی است که باید پرداخت شود. به همین خاطر برای اندیشه انتقادگر و کار روشنفکری، خط فاصله اساسی، میان طرفداران انتقاد به دین و موافقان نگهداری دین است. روشن است که از نگاه جامعه شناسی، دین ریشه عمیق و پایدار در جامعه دارد. ولی دینداران در دستگاه جرم سازی و انکیزیسیون خود «کفرگوئی» را ساخته اند تا ذهن را فلج کنند و روشنفکران و سیاسیون متحد مذهبی ها از «احترام به مذهب توده ها» حرف می زنند تا نقد فلسفی و اندیشمندی را نابود کنند و نظم کهن را ادامه دهند. هدف ما دامنه بخشیدن به مبارزه روشنفکری و شفافیت نظری است، منظور ما برهم زدن خواب و رخوت روشنفکری است، گرایش ما به گسترش انتقاد علمی از قرآن و تمامی سنت های دینی است تا بندهای رازآمیز ازخودبیگانگی دینی گسسته شود، خواست ما کفرگوئی است برای آنکه بگوییم برای رفتن به سوی جامعه باز و در عرصه اندیشه آزاد، هیچ امر مقدسی وجود ندارد. جلال ایجادی Copyright: gooya.com 2016
|