گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 اسفند» چهارشنبهسوری، دیه قربانیان جمهوری اسلامی، شکوه میرزادگی10 دی» سال جهان نو شد؛ روزگار ما نيز نو خواهد شد! شکوه ميرزادگی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نوروز، و زیباترین "نافرمانی مدنی" تاریخ معاصر، شکوه میرزادگیبنا بر تعریف "نافرمانی مدنی"، جنبش اجرای مراسم نوروزی از سوی میلیون ها تن از مردمان ایران در سی و هشت سال گذشته، بزرگترین و زیباترین نافرمانی مدنی پی گيری می باشد که در عصر ما اتفاق افتاده استتعریف ساده ی «نافرمانی مدنی» انجام اعتراض یا دست زدن به مبارزه ای بدون خشونت است نسبت به امر، روش و یا سیاستی که قدرت یا حکومتی آن را بر مردمان تحميل کرده است. معمولاً، هرگاه که بخواهند از این نوع مبارزه ياد کنند، به مواردی همچون مبارزات مردم هند به رهبری گاندی بزرگ با استعمار انگلستان، يا مبارزات سیاهان آمریکا به رهبری مارتین لوترکینگ عليه تبعیض نژادی، و مبارزات مردم آفریقای جنوبی طی جنبش ضد نژاد پرستی آن سرزمین اشاره می کنند. و نيز به موارد کوچک و بزرگ ديگری از تظاهرات بدون خشونت مدنی که جنبش سبز سال ۸۸ ايران را نيز می توان یکی از آن ها دانست. به راستی این تلاش و استقامت خستگی ناپذیر میلیون ها انسان برای حفظ بخشی از فرهنگ یک سرزمین چه نامی می تواند داشته باشد جز مبارزه ای مدنی و متمدنانه؟ اگر این جنبش مبارزه ای مدنی نیست، پس چیست؟ سال هاست حکومتی با انواع تهدیدها، بهانه ها و دلایل امنیتی ـ مذهبی نتوانسته این مردم را وا دارد تا از اجرای مراسم نوروز، همانگونه که هست، دست بکشند. مردم از چند هفته مانده به نوروز، همچون لشگریانی سازمان یافته، زیبا و سربلند به حرکت در می آیند و تک تک مراسم مربوط به نوروز را دقیقا برگزار می کنند: حکومتيان آتش پرست شان می خوانند، آنها از آتش می پرند، کافرشان می خوانند، از آتش می پرند، کتک شان می زنند، از آتش می پرند، تهدیدشان می کنند، زندانی شان می کنند، و آنها همچنان از آتش می پرند، گاه لباس شخصی های معروف میان آتش هایشان ترقه های خطرناک می گذارند، دست و صورت شان را می سوزانند اما آن ها باز از آتش می پرند، از شادمانی و رقص و آواز نوروزی برحذرشان می کنند، اعتنایی ندارند، اولتیماتوم نظامی و بیانیه ی مذهبی صادر می کنند و آنها اعتنایی ندارند، بازداشت و زندانی شان می کنند، آنها همچنان از همان لحطه ی آزادی دوباره ادامه می دهند. حکومت برای برگزاری هر کدام از عید های مذهبی، از تولد پيامبر گرفته تا عيد غدير و فطر و قربان، ميليون ها خرج می کند، نشریات و راديو ـ تلويزيون هايش صبح تا شب در بوق و کرنا می دمند و کسبه، خواسته یا ناخواسته، وادار می شوند تا در و ديوار را چراغانی کنند. اما همين حکومت برای عيد نوروز فقط دنبال يک شهادت و مرگ و مير مذهبی می گردد تا بتواند یک سال دیگر هم که شده جلوی مراسم نوروز را بگیرد. اما، هر سال، با نشستن عطر بهار در سينه ها، میلیون ها ایرانی برای برگزاری هر چه با شکوه تر و گسترده تر مراسم نوروزی براه می افتند، و با همه ی فشارهای اقتصادی تحميل شده بر مردم همه ی توان شان را در گرفتن مراسم نوروزی به کار می گيرند؛ به سان سربازانی دقیق و وظیفه شناس، می تازند و می رزمند تا پرچم پیروزی شان را یک سال دیگر در آستانه ی بهار برافرازند. اما، همانگونه که مردمان هند در راهپیمایی ها لباس سپید دست بافت شان را می پوشیدند و استعمارگران انگلیسی را به لرزه می انداختند، عاشقان فرهنگ ایران، این «طوطیان شهد و شکر» نيز، با شادی و پایکوبی و بزرگداشت آتش، لرزه بر تن «مرغان مرگ اندیش» حکومتی می اندازند. امسال نيز، در آستانه ی بهاری ديگر، سی و هشتمین سال مبارزه ی مدنی ما دوستدارن فرهنگ ایرانزمین با اين حکومت فرهنگ ستيز شروع می شود ؛ مبارزه ای برای به دست آوردن حق طبیعی آزاد بودن و شاد زیستن. و در نهایت برای به زانو در آوردن لشگریان عبوسِ، آزادی کش، و شادی گریز. Copyright: gooya.com 2016
|