چهارشنبه 26 اسفند 1394   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

کودکان و"فعلِ حرام و پلیدِ خودکشی" (بخش نخست)، مسعود نقره‌کار

مسعود نقره‌کار
پیام دین مبین این است که اگر کسی خودکشی کند به عذاب الیم گرفتار می‌شود و در آتش دوزخ خواهد سوخت، اما علیرغم هراس‌ آفرینی‌های این و آن جهانی، نه فقط جوان و پیر، حتی کودکان سرزمینی که زیر سلطه حاکمیت چنین دینی‌ست، دست به این عمل "حرام و پلید" می‌زنند؟ این مقاله به خودکشی کودکان در حکومت اسلامی می‌پردازد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


خودکشی در اسلام
خودکشی " فعلی حرام و پلید و گناه کبیره" در اسلام است. آیه ها و روایت ها درمذمت و نکوهش این فعل حرام صادره شده است. گروه هائی از اهالی دین مبین خودکشی کننده را کافر دانسته و بر جنازه ی کسی که خودکشی کرده نماز میت جایز ندانسته اند و به این گفته ی پیامبرشان استناد می کنند: «إنَّ رَجُلاً قَتَلَ نَفْسَهُ بِمَشاقِصٍ، فَقالَ رَسُول اللّه صلی الله علیه و آله : اَمّا أَنَا فَلا أُصَلِّی عَلَیْهِ"، یعنی : مردی با نیزه خودکشی کرد و رسول خدا فرمود: من بر این شخص نماز نمی خوانم.
مسلمانان که دنیا را "مزرعه و کشتگاه آخرت"، و همه امور دنیوی را تحت تدبیر قضا و قدر الهی می پندارند، به نقل از پیامبرشان گفته و می گویند "هرکه در دنیا به هر گونه و انگیزه ای اقدام به خودکشی کند و بمیرد در روز قیامت وعالم آخرت گرفتار عذاب دردناک می شود و به همان گونه مشمول عذاب خداوندی خواهد شد."..." مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِحَدیدَةٍ فَحَدیدَته فی یَده یُجاءُ بِها فی بَطْنِه فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها مُخَلّدا أبدا، ومَنْ شَرِبَ سَمّا وَقَتَلَ نَفْسَهُ، فَسَمُّهُ فی یَدِهِ یَتَحَسّاهُ فی نارِ جَهَنَّمَ خالِدا فیها أبَدا، وَمَنَ تَرَدّی مِنْ جَبَلٍ، فَقَتَلَ نَفْسَهُ فهو یَتردّی فی نار جهنّم خالدا فیها مُخلّدا أبَدا" ، یعنی " کسی که بوسیله آهن خودکشی کند پس آهن پاره بدست، که قسمتی از آن به شکمش فرو رفته آورده می شود، و وارد آتش جهنم می گردد. ودر آن به طور ابد و همیشگی خواهد سوخت، و کسی که با خوردن سمّ خودکشی کند، پس سمّ در دست به آتش جهنم انداخته می شود و در آن بطور دائم خواهد سوخت، و کسی که خود را با پرت کردن از کوه به قتل برساند، پس به آتش جهنم پرت می شود و در آن تا ابد خواهد ماند.".."مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِسَمٍّ، عُذِّبَ بِهِ"، یعنی" کسی که با خوردن سم خودکشی کند، با همان سمّ معذّب خواهد شد." یا "مَنْ قَتَلَ نَفْسَهُ بِشَی ءٍ أو ذبِحَ، ذَبَحَهُ اللّه ُ بِهِ فی نارِ جَهَنَّمَ، یعنی کسی که با چیزی یا با ذبح خود، خودکشی کند، خداوند بوسیله همان چیز او را در آتش جهنم ذبح خواهد کرد." و ... "کان فیمن قبْلَکُمْ رَجُلٌ بِهِ جرحٌ فَجَزَعَ فَأَخَذَ سِکّینا فَخَزَّ بِها یَدَهُ فَمارَقَأَ الدَّمُ حَتّی ماتَ، فَقال اللّه ُ: بادَرَنی عَبدی بِنَفْسِهِ؟...قد حَرَّمتُ عَلَیه الجَنَّةَ"، یعنی میان انسان های پیش از شما، مردی جراحتی برداشت و از شدّت بی تابی کاردی برداشت و با آن دستش را قطع کرد و از شدّت خونریزی مُرد، پس خداوند فرمود: بنده ام، در گرفتن جان خود بر من پیشی گرفت... هر آینه بهشت را بر او حرام کردم.". از این نوع فرمایشات بزرگان و کوچکان دین مبین در باره خودکشی فَت وفراوان اند :
ازامام صادق نقل شده است : "هر کس عمداً خودکشی کند همیشه در آتش جهنم خواهد بود" و از امام باقر روایت شده است: "شخص مۆمن به هر بلایی گرفتار می شود و به هر مرگی ممکن است بمیرد ولی خودکشی نخواهد کرد".
" ...چه موردی که انسان قصد جدی برای خود کشی داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد؛ چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به مرگ نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است، لذا تبعات آن کمتر است .... تظاهر به خودکشی (حتی اگر منجر به مرگ هم نشود)، تظاهر به گناه، تشبه به اهل معاصی و نوعی بی اعتنایی به دستورات خداوند است. اما اگر اقدام او منجر به مرگ گردد، در این جا، عملی که به عنوان تهدید انجام می دهد، اگر عادتاً منتهی به مرگ می شود؛ مثل این که کسی خود را از طبقه چهارم ساختمان به پایین پرتاب کند، در این صورت اگر چه قصد خودکشی نداشته باشد، ولی انجام فعلی که منتهی به مرگ می شود، خودکشی محسوب می شود و حکمش همان حکم خودکشی است. اما اگر آن عملی که به قصد تهدید انجام می دهد، عادتاً منتهی به مرگ نمی شود، در این صورت اگر تصادفاً منجر به مرگ شد و حقیقتاً قصد خودکشی نداشته است، این فرد هر چند از نظر تظاهر به خودکشی به دستورات خداوند بی اعتنایی نموده است، ولی گرفتاری و عذاب اخروی او مانند صورت اول نیست و نمی توان حکم خودکشی را به او نسبت داد و از این جهت، در عذاب او تخفیفی وجود دارد؛ چون هم حقیقتاً قصد خودکشی نداشته و هم عمل او عادتاً منتهی به مرگ نمی شد.....همه موارد و همه امور، تحت تدبیر قضا و قدر الهی است و منافاتی با اراده انسان ندارد؛ یعنی چه موردی که انسان قصد جدی برای خود کشی داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد، چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد، جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به مرگ نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است، لذا تبعات آن کمتر است...."
ناخوانی و تناقض احکام فوق با پدیده ی "خودکشی های انتحاری " کاررا دچار مشکل کرد. گفته اند که اگر"هر کس به هر انگیزه ای خودکشی کند گناه بزرگی انجام داده و در عالم آخرت گرفتار عذاب دردناک خواهد شد" پس تکلیف " انتحاری ها" ئی که بسیاری از آنان نوجوانان و جوانانی اند که با خودکشی داوطلبانه خود مردمان دیگر حتی نوزاد ان و کودکان به قتل می رسانند، چه خواهد شد. پاسخ البته روشن بود، توجیه هائی که ۱۴۰۰ سالی سابقه دارند، ومعمولا از عالم غیب داده شده اند: چون این خودکشی کنندگان در راه دین مبین خودکشی و دیگرکشی می کنند: فی الفوربه بهشت خواهند رفت، در حالی که دیگر خودکشی کنندگان در آتش دوزخ خواهند سوخت؟
بر بنیان این نوع درک و فهم اسلامی" کارشناسان حکومت اسلامی" خود کشی را به دو نوع خودکشی تقسیم کرده اند، خودکشی عادی و خودکشی انتحاری، این "کارشناسان" خودکشی عادی را ناشی از بیماری روانی فرد، بی دینی و بی اخلاقی، و خودکشی انتحاری را نشان ارزش و ایثار و فداکاری در راه عقیده و سلامتی روان و قوای عاطفی و فکری می پندارند. " در خودکشی عا دی شخص و شخصیت فرد کشته می شود ولی در خودکشی انتحاری شخص و شخصیت فرد زنده و باقی می ماند. اولی ضد ارزش و سبب بی حیثیتی اجتماعی اما دومی نشان از عزت اجتماعی ست" ، حتی اگر سبب قتل کودکان و زنان و مردان بی گناه شود.

علل خودکشی
با آن که در فرهنگ اسلامی " خودکشی به معنای عقب نشینی از نیل به غایت کمال و سقوط به وادی حسرت و ناکامی " دانسته شده است، زیربیرق و سایۀ چنین فرهنگی کودکان ایرانی خود را حلق آویز می کنند، زنان خود را به آتش می کشند، مردان به شکل های مختلف جان خود می گیرند، زیر چرخ های مترو و ماشین خود را له می کنند، دستفروشان خود را می سوزانند و خواهران در کنارهم به استقبال مرگ می روند. " در تاریخ ۱۲ اسفند ۱۳۹۴ رسانه‌های داخل کشور خودکشی همزمان سه خواهر را در خیابان کاووسی در محله نظام آباد تهران گزارش دادند. این سه خواهر ۴۲، ۴۵ و ۵۰سال بودند ". نمونه ای از خودکشی که در میهنمان کم سابقه بوده است.
در حکومت مذهبی" جمهوری اسلامی" یا ام القرای اسلامی، قرار بود خودکشی به عنوان یکی از فعل های حرام اجتماعی از بین برود یا لاقل کاهش پیدا کند اما بیش از پیش دامنگیرحکومت شده است تا آن حد که اعلام کرده اند: "آمار خودکشی به مرحله هشدار رسیده است". و بدیهی ست این سؤال مطرح شود که چرا تحت لوای حکومت اسلامی کودک و نوجوان و جوان و پیر به این " وادی حسرت و ناکامی سقوط می کنند"؟. آمارهای متعددی در مورد خودکشی در ایران منتشر شده است. حتی با اتکا به آمارهای حکومتی گفته شده است: "طی دو دهه میزان خودکشی در ایران دو برابر شده است "، و به گفته ی مدیر کل دفتر آسیب های اجتماعی بهزیستی: "بر اساس آمارهای بهزیستی آمار خودکشی ۷ عدد در ۱۰۰۰ نفر در زیر ۳۰ سال در کشور است.". "این آمار در استان های ایلام، کرمانشاه، خوزستان، لرستان، همدان و کهکیلویه و بویر احمد بسیار بالا بوده و به مرحله هشدار رسیده است." و "در شهرهای دره ‌شهر و ایوان از استان ایلام از مرز بحران هم گذشته است".
ده ها علت و انگیزه برای دست زدن به خودکشی بر شمرده اند، درریشه یابی علل خودکشی نظرات متعدد مطرح شده است.
- مذهبیون عوامل " اخلاقی و دینی" را برجسته کرده اند، همچون: " توجه بیش از حد به خواسته های حیوانی، شهوت رانی افراطی و عشق بازی نامشروع، عشق به مال و ثروت (دنیاطلبی و دنیادوستی) ، زنا، شرابخواری، ورشکستگی روحی، خیانت همسر یا معشوقه به شوهر". این دست از مذهبیون رویگردانی از مذهب و پیامدهای مدنیت و مدرنیزاسیون و شهر نشینی و اضطراب های ناشی از آن، افزایش انحرافات اجتماعی " را مسبب خودکشی می دانند. صاحب نظران مسلمان ضعف ایمان و اعتقاد دینی را نیزازمهمترین عوامل خودکشی دانسته و تاکید کرده اند: احساس پوچی، یأس و ناامیدی نسبت به آینده و بن بست فکری، بی صبری و ناشکیبائی ناشی از ضعف اعتقاد و نداشتن شناخت کافی از خداوند متعال و عدم شناخت جایگاه انسان و فلسفه آفرینش اوست. اگر کسی ایمان عمیق و اعتقاد جازم به خداوند داشته باشد، و بداند که خدا جهان هستی و بخصوص انسان را که اشرف مخلوقات این عالم است، هدفمند و غایتمند آفریده، هیچ گاه احساس پوچی و یأس و ناامیدی بر زندگی وی سایه نمی افکند. و اگر به قدرت مطلقه خداوند باور داشته باشد و بداند که همه چیز در برابر قدرت او ناتوان و هیچ است، با توکل به خداوند و دعا به درگاه باری تعالی و با یاد و نام او که آرامبخش دله است، می تواند مشکلات را یکی پس ازدیگری پشت سر بگذارد و موجبات آرامش روحی و قوت قلب و عزت نفس را فراهم سازد...انسان واقعا عاجز از دانستن فلسفه پیش آمدها و ناملایمات زندگی است، چرا که علم انسان در برابر این کارها خیلی ناچیز و کم است. خیلی از کارها به نظر انسان خوب است و از آنها احساس خوشحالی می کند، ولی نمی داند که آن اعمال به ضرر اوست، یا بالعکس، از برخی چیزها ناراحت و غمگین می شود و احساس بدی نسبت به آنها دارد و آن را شر و بدبختی می داند، در حالی که ممکن است همان ها خیر و صلاحش باشند. طبق بیان امام امیرالمؤمنین خداوند کارها را مطابق مقتضای مصالح جاری می کند، نه بر طبق میل و رضایت انسان.". " حسادت، کینه توزی، لجاجت، خشم و غضب، خیانت، غرور، قماربازی، حب مقام، انتقام جویی، بارداری نامشروع، و امثال اینها ناشی از ضعف معنویت و رعایت نکردن مسائل اخلاقی و دینی است. در فرهنگ اسلامی طبق بیان آیات و روایات تمام اعمال انسان بخصوص گناهان کبیره دارای آثار و پیامدهایی است."
- برخی از روانشناسانِ باورمند به پسیکولوژیسم، عوامل روانی و بیماری های روانی را دلائلِ مهم و اساسی بروز خودکشی معرفی کرده اند، در حالیکه جامعه شناسانِ سوسیولوژیست نقش عوامل اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی را مهمترین انگیزه های روی آوردن به خودکشی دانسته اند.
- علل خودکشی در ایران، بسان همه کشورهای جهان اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بیماری های روانی و پاره ای بیماری ها و ناتوانی های جسمی هستند. نابسامانی های اقتصادی (بیکاری و فقر)، سیاسی (نقض حقوق فردی و اجتماعی و رفتارسرکوبگرانه ) و اجتماعی مهمترین عوامل اند. مشکلات و بن بست ها و بحران های خانوادگی (ازدواج های اجباری، ناسازگاری های خانوادگی و طلاق)، شکست در زندگی خصوصی، سرخوردگی های فرهنگی و سیاسی، تنهایی، انفکاک و انزوای اجتماعی، بحران های عاطفی و رخدادهای ناگوار (ازدست دادن فرزند، عشق های ناکام)، حساسیت های حسی وعاطفی و آستانه ی تحمل پذیری در رابطه با رنج های فردی و اجتماعی، ستمگری های مرد سالارانه و پدر سالارانه درمحیط خانواده و جامعه، عدم موفقیت در تحصیل، نبود یا کمبود شادی و تفریح و امکانات ارتباطی و مشارکتی درجامعه، جابجایی های ناخواسته مثل تبعید وگسست هویتی (آنومی)، شوک فرهنگی، ناخوانی ذهنیت و فردیتِ فرد با باورها و مناسبات غالب در جامعه، اعتياد به مواد مخدر، اختلال های روانی و عصبی ( افسردگی و ...)، اختلال های ژنتیک ( نقش ژن خودکشی)، اختلال های بيولوژيک و بيو شيميايی، آسيب های بافتی مغز و پاره ای عوامل روانی و اجتماعی و... دیگر دلائل و انگیزه های خودکشی هستند. بیماریهای درمان ناپذیرو غیرقابل تحمل، ناتوانی جسمی ، اختلالات روانی و شخصیتی والدین، اعتیاد یکی از والدین یا هر دو، ترویج و آموزش خشونت وبدآموزی های رسانه های جمعی، یأس و ناامیدی نسبت به آینده، ، و" تراژدی هيجان های حسی وعاطفی، توهم، هذيان، هراس، اضطراب، و ناسازگاری و عدم انطباق با مسايل اجتماعی " دیگر دلائل خودکشی ست.
در میان علل و انگیزه های بروزخودکشی، اعتياد به مواد مخدر و داروها و مواد توهم زا جایگاه ویژه ای دارد، پدیده ای که در حکومت اسلامی گسترش یافته است. ناسازگاری ها و ناهنجاری ها و بی عدالتی های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، و بازار پر رونق و سود آور تجارت مواد مخدر و داروهای وابستگی آور عوامل گسترش اعتیاد اند. ويژگی های شخصيتی فرد برای غلطيدن به ورطه اعتياد نيز نقش پر اهميتی دارد.دررابطه با اعتیاد گروهی عوامل اجتماعی و اقتصادی را تعيين کننده می دانند، گروهی جنبه های فردی و ويژگی های روانی فرد را، و دسته ای ديگر التقاط اين دو عامل را.
بخشی از آن گروهی که جنبه های فردی،و ويژگی ها و اختلال های روانی فرد را تعيين کنند ه می دانند علت اعتياد را بيش از هر چيزدر اختلال های شخصيتی و ناکامی های جنسی و وقفه در رشد " من " و" ابرمن"، تمايلات واپس زد ه و اختلال وتثبيت در مراحل روانی کودکی ( دهانی و...) و واکنش های دفاعی می دانند. ناتوانی فرد در سازش وانطباق با محيط زندگی وجامعه، گريز از واقعيت های عذاب آور و جستجوی تکیه گاه و پناهگاهی برای به دست آوردن آرامش،ارضای نياز ها و خواست ها ی لذت جويانه، فقدان يا کاهش احساس مسئوليت، عدم ثبات عاطفی، خود خواهی و...عوامل دیگرند.
اعتياد به الکل و الکليسم به دليل در دسترس و ارزان بودن در زمره شايع ترين ها ست. در ابتلا به الکليسم، الکل چهره ی مرگ آفرين اش را با پيامد روانی ی افسردگی و خود کشی نشان می دهد. درکنار الکل،مواد افيونی نيز در سطح گسترده ای در حکومت اسلامی استعمال می شوند، به ویژه تریاک که مورد علاقه بسیاری از آخوندها و مذهبیون نیزبوده و هست، و " منع شرعی" ندارد.
زشت و زننده پنداشتن و " جرم" تلقی کردن اعتياد به مواد مخدر در جامعه ی ما پنهان نگه داشتن " ظاهری " اين بيماری را سبب شده است. فقدان بيوگرافی های دقيق، هراس اطرافيان از طرح ابتلا به اعتياد، نبود گزارش های دقيق پزشکی ، برخی از دلايل فقدان پژوهش و آمار دقيق و قابل استناد است.

خودکشی های آگاهانه و هدفمند
انواعی از خودکشی ها آگاهانه و هدفمند جلوه کرده است، که خودکشی های مذهبی یا فی سبیل الله و خودکشی در راه ایدئولوژی و وطن، و خودکشی های اعتراضی نمونه اند. این نوع خودکشی ها که پیشینه تاریخی و نمونه های بسیار دارند، به اشکال مختلف از خودسوزی تا انفجارخود و دیگران ( انتحاری) صورت گرفته اند. در نمونه هائی شخص اقدام کننده به خودکشی فقط به خود آسیب رسانده و خود را کشته است ( مثل خودسوزی های اعتراضی یا خودکشی در جبهه های جنگ) ، در مواری خودکشی با هدف دیگرکشی انجام شده است ( خودکشی های انتحاری).
گروهی می پندارند خودکشی در نزد هنرمندان نیزاقدامی آگاهانه و هدفمند است، هنرمند از جنون تخريب خود – به عنوان پاره ای از ناهنجاری و بيماری اش- اثری هنرمندانه و زيبايی شناسانه خلق می کند و با کشتن خويش واقعه ای حیرت انگیز و پایدار بوجود می آورد. هنرمند با این نوع خودکشی عينيتی هنری و زيبايی شناسانه به حضورش، و به مرگش می دهد. برای اثبات اينگونه تعابير و تفاسيرنيز به خودکشی هنرمندانی نیز اشاره می شود که از افسردگی و اعتياد رنج نمی بردند و خود را در بهترين شرايط و موقعيت "روانی"، هنری و اجتماعی کشتند.

خودکشی زنان در حکومت اسلامی
پیامد آپارتاید جنسی یا فرودستی جنسیتی و قوانین و رفتار اسلامی علیه زنان را در افزایش میزان فحشاء، اعتیاد، خودکشی، طلاق و ناهنجاری ها اجتماعی و رفتارهای ضد اجتماعی در میان زنان می توان بازیافت. تجربه نزدیک به چهار دهه حکومت اسلامی در میهنمان متکی بر این اصل است که حکومت اسلامی، حکومت فریب و دروغ است، و بدیهی ست نظام آماری چنین حکومتی، به ویژه در حوزه هائی که احتمال می دهند " اسلام عزیز" شان لطمه بخورد، بربنای دواصل گفته شده استوار شود. بنابراین آمارهای حکومتی، آمارهائی قابل اعتماد و اتکا در رابطه با عمل" فعل حرام و پلید " خودکشی نیستند.
کارشناسان مستقل با اتکا به پژوهش های شان اعلام کرده اند میزان خودکشی زنان در ایران افزایش یافته است. قربانیان خودکشی در میان زنان جوان در گروه سنی ۱۸ تا ۲۴ سال ، زنان خانه دار- که ۴۴ درصد زنانی که اقدام به خود کشی می کنند را در بر می گیرد- و زنان بی سوادند. در میان زنان متاهل خودکشی متداول تر از زنان مجرد است و " زنان در جوامعی که بیشتر نقش خانه داری داشته و تحرک اجتماعی کمتری دارند، بیشتر دست به خودکشی می زنند."
پیامدهای روانی مردسالاری ( و پدر و برادر سالاری ) و روابط و ضوابط ایلی و قبیله ای و عشیره ای ، که تحقیر، محدود سازی، ضرب و شتم پاره ای از این سالارمنشی ست، از مهمترین عوامل بروز خودکشی در میان زنانی ست که " ۶۶ درصد شان در معرض انواع خشونت ها هستند. میزانی که در برخی استان های کشور به ۸۸ درصد می رسد". مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی ( به ویژه بیکاری و فقر) ، فقدان اختیار و کنترل برزندگی فردی و اجتماعی، احساس تنهایی و بی قدرتی در خانواده و جامعه، فقدان حس مفید بودن و مسؤلیت داشتن، احساس ناتوانی در رفع مشکلات، بی توجهی به حق انتخاب و خواست دختر برای انتخاب همسر، اختلافات و بن بست ها و خشونت های خانوادگی ، ازدواج های اجباری، به ویژه ازدواج دختران جوان با مردان مسن، مذموم دانستن طلاق، اختلال ها و بیماری های عصبی و روانی ( افسردگی) در زمره ی عوامل خودکشی در میان زنان اند. اصلی ترین علت خودکشی ها، به ویژه خودسوزی ها در میهنمان را خشونت های خانگی علیه زنان می دانند ، خشونت هایی که سرانجام پس از تحمل و سکوت و بی پناهی در برابر آن ها گریزگاهی جز خودکشی نمی یابند.
فقدان حمایت های اجتماعی مناسب و موانع قانونی ، حقوقی ومذهبی بر سرراه زندگی ای عادلانه برای زنان و حل مشکلاتشان یکی دیگر از علل روی‌آوری آنان به خودکشی است.
گرایش غالب در انتخاب نوع خودکشی زنان نیز نوعی اعتراض به ستم هائی ست که بر آنان روا داشته شده است. بیش از ۵۰ درصد زنان با به آتش کشیدن خود، یعنی با دردناک ترین روش، خودکشی می کنند. "خودسوزی در میان زنان چهار برابر مردان و بیشتر در سنین جوانی ست"، خودکشی هائی که اعتراض به سرکوب و ستمگری های خانگی و اجتماعی ، و جلب توجه به خواسته هائی انسانی و عادلانه هستند.

ادامه دارد

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع:
۱- پایگاه اطلاع رسانی حوزه، حرمت خودکشی، علل وعواقب آن/ مهر و آبان ۱۳۸۳، شماره ۵۹
۲-. شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۹۵
۳- کلینی، الکافی، ج ۳، ص ۱۱۲/ ج ۷، ص ۴۵
۴- پروین بختیارنژاد، "زنان خودسوخته" سال ۱۳۸۲، تهران
۵- افزایش آمار خودکشی زنان ایرانی،نشست دانشکده علوم اجتماعی دانشکاه تهران، تارنمای عرصه سوم، خرداد۱۳۹۴
۶- بازتاب ( نشریه روانشناسی و روانپزشکی)، و مقاله ا.ح. آریان پور، اعتیاد در دانشگاه های ما، بازتاب ( نشریه روانشناسی و روانپزشکی)، ویژه اعتیاد، شماره ۳، پاییز ۱۳۵۹
۷- اروین استنکل، خودکشی، ترجمه حمید صاحب جمع، تهران
۸- روان شناسى جنايى، مهدى كى نيا، انتشارات رشد
۹- علی رضا محسنی تبریزی، ملاحظاتی در باب نظریۀ خودکشی دورکهایم، نامه علوم اجتماعی، شماره ۷ ، دوره جدید، جلد ۳، تهران ، سال ۱۳۷۳
۱۰- ر.ک به ویکیپیدیای فارسی، " در باره نطریه امیل دورکیم( دورکهایم) در خصوص خودکشی".
۱۱- ژن خودکشی، گویا نیوز، دوشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۸۹
http://news.gooya.com/society/archives/2010/04/102946print.php


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016