گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
23 فروردین» پیام کروبی، ایستادن بر سر خط، علی کلائی11 فروردین» بروکسل و پاریس، چرا چنین میشود؟ علی کلائی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مقام معظم و نقض حق انتخاب سبک زندگی، علی کلائیاظهارنظرهای خامنهای و آنچه توسط اعوان و انصار و نیروهای گوش به فرمانش به اجرا در میآید در واقع تهدید و تحدید سبک زندگی عادی مردمان توسط حکومت است. امری که بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن که جمهوری اسلامی ایران نیز بدانها ملحق شده، نقض آشکار حقوق بشر شمرده میشودقرار بود “دلخوش به این مقدار” نباشیم. فرمودند که “دلخوش نباشید که مسکن فقط میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، اتوبوس را مجانی میکنیم برای طبقه مستمند، دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدهیم؛ شما را به مقام انسانیت میرسانیم.”(۱) و به همین بهانه دخالت مستقیم در خصوصی ترین حوزه های زندگی مردمان را آغاز کردند. از اسفند ۱۳۵۷ و کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی و ماجرای حجاب آغاز شد. و گام به گام به تمام حوزه های زندگی عمومی مردمان تسری داده شد. سبکهای زندگی گوناگون و رنگارنگ مردمان دیار ما در صحن جامعه از ایشان ستانده شد و تنها یک سبک زندگی، سبکی که مورد تائید نظام تازه حاکم و مستقر بود به مردم تحمیل شد. یا روسری و یا توسری شعار هر روز شد و فراموش شد که سالها پیشش هم، در عهد رضا خانی، آن میرپنج قلدر به دنبال تحمیل سبک زندگی مورد نظر خود بود. او حجاب را ممنوع، عمامه گذاشتن روحانیین را ممنوع و تعزیه و عزاداری و خلاصه هرآنچه متعلق به یک سبک زندگی خاص می شد را ممنوع کرد و این یکی، با عمامه هرآنچه متعلق به سبک زندگی مردمان عادی می شد ممنوع کرد. البته این یکی به قول پیری سفر کرده روی آن یکی را سفید کرد و تمام قد و تمام عیار گوی سبقت را از وی ربود. سالها گذشت. مردمان تلاش کردند که سبک زندگی خود را یا مخفی و یا با پیشرفتی آرام و گام به گام جایگزین کنند. چادرها آرام آرام مانتو شد. بلندی مانتوها کمتر و کمتر شد. از مچ پا به زانو و بعد بالای زانو و بعد بالاتر رسید. روسری ها عقب و عقب تر رفت. نوشیدنی ها و خوردنی ها و شادی ها زیر زمینی شد و با ابتکارات ناشی از محدودیت، خود سبک جدیدی از زندگی را رقم زد. اما تا اینجا هیچ گاه فرد اول صاحب قدرت در نظام، چه بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی و چه جانشینش مستقیما به مسئله ای متعلق به جزئیات سبک زندگی عمومی اشاره ای نمی کرد. عموما به تمدن سازی اسلامی یا سبک جدید زندگی اسلامی اشاره می شد. تقلید از غرب نقد می شد. مسئله تهاجم فرهنگی مطرح می شد. اما فرد اول هیچ گاه به ریز مسائل نمی پرداخت. دستوری کلی می داد و این چاکران درگاه، انصاریان و روحانیان و سپاهیان و اعوان و انصارش بودند که مسئله را به مصادیق می رساندند و بعد با مصادیق به شدیدترین وجه ممکن که دستشان می رسید برخورد می کردند. در سال ۱۳۹۱، رهبر فعلی نظام در دیدار با جوانان استان خراسان شمالی در ارتباط با اهمیت مسئله سبک زندگی می گوید: “ما اگر از منظر معنویت نگاه کنیم – که هدف انسان، رستگاری و فلاح و نجاح است – باید به سبک زندگی اهمیت دهیم؛ اگر به معنویت و رستگاری معنوی اعتقادی هم نداشته باشیم، برای زندگی راحت، زندگی برخوردار از امنیت روانی و اخلاقی، باز پرداختن به سبک زندگی مهم است. بنابراین مسئله، مسئلهی اساسی و مهمی است.” (۲) این روایتی دیگر از همان به عظمت رساندن روحیات و معنویات بود که سلف او پیشتر گفته بود. اما از همین زمان، علی خامنه ای گامی فراتر نهاد و به خصوصی ترین حوزه های زندگی مردمان اشاره کرد. البته او در همان دیدار با جوانان خراسان شمالی از عدم تمایلش برای “یک حرکت جمعی و عمومی” سخن گفته خواسته بود که این کار نه “دستوری” که “تدریجی” انجام پذیرد. اما آن گامی فراتر چه بود؟ علی خامنه ای در همان سفر و در بجنورد دست به نقد سیاست های کنترل جمعیتی زده بود و خود را از مقصرین این مسئله اعلام کرده بود. (۳) مسئله ای که در همان زمان تصور شد که متعلق به رویکردی اقتصادی و بحث های مرتبط با نظریات جمعیتی و بحث “پنجره جمعیتی” است. اما بعدها مشخص شد که نه نگاهی اقتصادی که نگاهی مبتنی بر بسط و گسترش همان سبک زندگی به قول ایشان اسلامی و در واقع نقض حق انتخاب آزاد سبک زندگی شهروندان مقصود نظر رهبر نظام بوده است. رهبر نظام جمهوری اسلامی با طرح بحث عدم کنترل جمعیت موجب شد که با استناد به سخنان او ورود “کاندوم” به عنوان یک ابزار جلوگیری از بارداری به کشور و به بهانه “لوکس” بودن ممنوع شود. (۴) در واقع آقای خامنه ای دست خود برای سبک زندگی اسلامی را تا اتاق خواب مردمان هم دراز کرده بود. اما او به همین مقدار هم قناعت نکرد و “دلخوش” نبود. ۲۹ بهمن سال ۹۳ در دیدار با مردم آذربایجان در حسینیه ای که به نام سلف خودش موسوم است، این بار پوشش مردمان را هدف قرار داد و با “برند” پوشی مخالفت کرد و از مردم خواست که به سراغ تولیدات داخلی بروند. (۵) تا اینجای مسئله البته این سخنان قابل درک بود و باز می شد به عنوان رهنمودی اقتصادی تفسیر کرد. اما او همین سخنان را در روز کارگر امسال باز دیگر تکرار کرد. و گفت که “بنده از این کلمهی «برند» هم خیلی بدم میآید.” (۶) خامنه ای در ادامه اضافه کرد که “فروش کالای خارجی و مصرف کالای خارجی باید در جامعه بهعنوان یک ضدّ ارزش شناخته بشود، مگر آنجایی که مشابه داخلیاش نیست” و برند پوشی را به گردن “پول دار های نوکیسه ی تازه به دوران رسیده” انداخت. این اظهار نظر دیگر کامل مشخص می کند که مسئله علی خامنه ای در رابطه با مخالفت با برند پوشی نه دغدغه اقتصادی و فروش کالای وطنی که امری دیگر از جنس سبک زندگی مورد نظر خود اوست وگرنه ارزشی کردن مسئله، یک نگاه اقتصادی نیست. البته او در این سخنرانی نیم نگاهی هم به نقد دستگاههای حکومتی (باید بخوانیم دولت روحانی) دارد و کنایه ای هم حواله آنها می کند. خامنه ای در همین جا هم نمی ماند. او در سیزده اردیبهشت سال جاری در دیدار با معلمان، فرهنگیان و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان به نقد آموزش زبان انگلیسی می پردازد و در شرایطی که ۸۰ درصد مواد منتشره علمی در جهان به زبان انگلیسی است (۷) می گوید که “اصرار بر ترویج انحصاری انگلیسی ناسالم است.” (۸) و باز در همینجا توقف نمی کند. پس از رختخواب مردم، پوشش مردم و آموزش مردم به سراغ تفریحات مردم می رود و این بار در درس خارج خود “آنتالیا” را مورد هجوم قرار می دهد و می گوید که “آنتالیا شهر فسق و فجور است” و سفر به آنجا را حرام و مصداق “سفر باطل” معرفی می کند که موجب “اتمام نماز” می شود. (۹) البته چند روز بعد سپهر خلجی، مدیر دفتر روابط عمومی رهبر جمهوری اسلامی اعلام کرد که این برداشت ناقصی بوده و بیانی مخدوش از نظر اوست. اما با تاکید خلجی بر اینکه این حرف در ارتباط با “صلاه مسافر” مطرح شده، و با دانستن اینکه خامنه ای نماز مسافر در سفر آنتالیا را تمام دانسته، جز این نمی توان نتیجه گرفت که خامنه ای سفر به آنتالیا را حرام می داند که آن را مستلزم نماز کامل عنوان کرده است. در واقع خامنه ای به صراحت فتوا نداده اما با یک اظهار نظر فقهی همان معنی را رسانده است. (۱۰) سه اظهار نظر در حوزه های زندگی عادی و سبک زندگی مردمان در کمتر از ده روز، عجله خامنه ای را برای دیکته کردن نگاه خود مبتنی بر سبک زندگی اسلامی و تمدن اسلامی مورد نظر خود او پیش از مرگش نشان می دهد. در واقع او با احساس کردن ملک الموت (مسئله خبرگان اخیر و حساسیت های شدید آن نیز ناشی از همین مسئله بود) میخواهد کار نکرده خود یعنی تحمیل سبک زندگی به تعبیر خود اسلامی مورد نظرش به متن اجتماعی را تمام و کمال انجام دهد. سبک زندگی ای که حتی اعتراض او به واردات لوازم آرایش برای مصرف در کشور را هم بر انگیخت. این بار ظاهرا از رختخواب و تفریح و آموزش مردم، دغدغه ولی امر مسلمین جهان به سرخاب، سفیدآب مردمان در ایران نیز کشیده شده است! (۱۱) اظهار نظرهای خامنه ای و آنچه توسط اعوان و انصار و نیروهای گوش به فرمانش به اجرا در می آید (نمونه جلوگیری و کاندوم را دیدیم. این موارد اخیر نیز در آینده نزدیک خواهیم دید) در واقع تهدید و تحدید سبک زندگی عادی مردمان توسط حکومت است. امری که بر مبنای اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های الحاقی آن که جمهوری اسلامی ایران نیز بدانها ملحق شده، نقض آشکار حقوق بشر شمرده می شود. دخالت آقای خامنه ای در سبک زندگی مردم با مواد بسیاری از اعلامیه جهانی حقوق بشر (۱۲) متعارض است. ماده اول این اعلامیه انسانها را آزاد می داند. این آزادی، انتخاب آزاد را نیز در سبک زندگی به همراه می آورد. انتخابی که انگار با نگاه آقای خامنه ای، باید مطابق خواست او باشد. ماده ۱۲ این اعلامیه می گوید: “هیچ احدی نمیبایست در قلمرو خصوصی، خانواده، محل زندگی یا مکاتبات شخصی، تحت مداخله [و مزاحمت] خودسرانه قرار گیرد.” اینکه افراد چه انتخابی می کنند، از چه در رختخوابشان در هنگام ارتباط جنسی استفاده می کنند، به کجا می رود و چه می پوشند و آرایش چه می کنند و امثالهم مسئله شخصی مردمان است. سخنان اقای خامنه ای و اقدامات بعدی مترتب بر سخنان او نقض این حوزه و قلمرو خصوصی مردمان است. قطعا به این میزان ساده نیستیم که فکر کنیم سخنان رهبر نظام جمهوری اسلامی تنها سخنان است و بازتاب اجرایی در زندگی مردمان ندارد. نمونه کاندوم را پیشتر ذکر کردیم. نتایج سخنان اخیر را هم در آینده متاسفانه شاهد خواهیم بود. بند دوم ماده ۱۳ می گوید: “هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.” ارتباط این بند با سخنان آقای خامنه ای و ماجرای آنتالیا در ترکیه نیاز به توضیح ندارد. مواد دیگری نیز از جمله ماده ۲۴ (حداقل با درک نگارنده) هستند که بر این مسئله صحه می گذارند. آقای خامنه ای با سخنان خود رسما اتهامی را اثبات کرده است که سالهاست به جمهوری اسلامی زده می شود و آن تهدید و تحدید آزادی های فردی و سبک زندگی فردی انسانهاست. سبکی که آقای خامنه ای انگار آن را بر نمی تابد. برخی دغدغه های آقای خامنه ای در مورد تغییر سبک زندگی، از دیدگاه مسائل اقتصادی و فرهنگی قابل بحث و بررسی است. ازدیاد استفاده از لوازم آرایشی در ایران امری واقعی است. برند پوشی ها و سیر رو به نابودی تولیدات داخلی نیز از همین دست است. همچنین پولی که مردمان ایران می توانند در ایران خرج کنند، در آنتالیا خرج شدنش نیز مسئله ای اقتصادی است. اما نگاه آقای خامنه ای به مسئله اقتصادی نیست. او این سخنان را نه ذیل مسئله اقتصاد و منافع ملی که ذیل مسئله سبک زندگی و دیکته کردن سبک زندگی به مردمان مطرح می کند. خامنه ای به آنتالیا اعتراض می کند. چرا که آنچه در آنتالیا رخ می دهد مطابق سبک زندگی مورد نظر او نیست. اما دبی، استانبول، شهرهای مختلف مالزی و شهرهای دیگری که مقصد سفر ایرانیان است را ذکر نمی کند. او آنتالیا را نه به عنوان جایی برای خرج شدن پول ایرانیان (که می تواند مثلا در کیش خرج شود) که به عنوان جایی برای فسق و فجور (به قول خودش) نقد می کند. ایضا حل مسائلی از قبیل بحث مواد آرایشی، تولیدات داخلی و یا خروج ارز از کشور نه با دستور مقام عظما که با تغییر سیاست های اقتصادی و فرهنگی قابل حل است. امری که البته مورد نظر علی خامنه ای نیست. دغدغه او منافع ملی و ایران و اقتصادی و فرهنگش نیست که از زاویه تاثیر گذار و حل مسئله ورود کند. دغدغه او سبک زندگی و سبک زندگی اسلامی مورد نظر اوست که او به عنوان ولی امر مسلمین جهان باید آن را نهادینه کند. پیش از آقای خامنه ای البته افرادی بوده و هستند که همین راه را می رفتند. کتاب سبز معمر قذافی، رهبر پیشین لیبی از اینگونه سخنان پر بود. او نیز مدعی بود که سبک جدید زندگی را برای مردمان به ارمغان آورده است. روحنامه صفر مراد نیازاف نیز از همین دسته بود. “ترکمن باشی” ای که به اولین دیکتاتور ترکمنستان پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تبدیل شد. هر دو اما به دو دیکتاتور بزرگ در تاریخ معروف شدند و هر دو با مرگ خود به دوران خود پایان دادند. دخالت در سبک زندگی مردمان، آنهم در ایرانی با تاریخ چندین هزاره و مردمانی که از یکی از سیاه ترین دوره ها یعنی دهه شصت، سبک زندگی خود را با خود و علی رغم تهدید های حاکمیتی به دهه های بعد آوردند و خود می دانند که چگونه نسبت به این سخنان و اعمال ماتبع آن واکنش نشان بدهند و خود را نجات ببخشند. اما این گونه سخنان هم نشان دهنده ماهیت نظام جمهوری اسلامی و رهبری آن است و هم تاریخ نشان داده است که این گونه دخالت ها ره به جایی نخواهد برد و روسیاهی در پایان راه به ذغالی خواهد ماند که خود را با این گونه سخنان مضحکه تاریخ کرده است. کاش مقام رهبری جمهوری اسلامی از سرنوشت ها و تاریخ درس بگیرد. کاش اگر دیر نشده باشد. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ * این مطلب پیش از این در [دیدگاه نو] منتشر شده است. Copyright: gooya.com 2016
|