گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
14 اسفند» آیا «بیشعوری» موضع است؟٬ بابک داد5 اسفند» خامنهای علیه خامنهای! بابک داد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نقد نامه احمدآقای منتظری: «دادخواهی» از بیدادگر؟! بابک داداین نامه بر نظریه «فصل الخطاب بودن رهبر» مهر تأیید میزند و اینکه یک فرد پراشتباه کلام آخر را بگوید، نه اینجا در موضوع خانم خالقی و نه در هیچ کجا به روند مردمسالاری و دموکراسی در این سرزمین کمکی نخواهدکرد، بلکه مانع اساسی آن بوده و خواهد بود.در خلوص نیت احمدآقای منتظری عزیز که یادگار فقیه نستوه حضرت آیتالله منتظری است، تردیدی ندارم. اما نامه امروز احمدآقا به سیدعلی خامنهای درباره لزوم ورود و دخالت رهبر در موضوع خانم مینو خالقی (منتخب مردم اصفهان) را اشتباهی چندسویه میدانم که مواردی را درباره آن به اختصار مینویسم: اول: اصل نامهنگاری فرزند آیتالله منتظری که سالها تحت ستم این نظام و رهبری مستبد آن مقاومت کرد و تا زنده بود از این استبداد دینی تمکین نکرد، انتخابی شخصی است. من نامهنگاری برای رهبر این نظام استبدادی را عملی ناصواب و خطا میدانم؛ اما با این حال چون این عمل از حقوق و انتخاب شخصی احمدآقای عزیز است، باید حق انتخاب ایشان را محترم بداریم. اما تظلمخواهی و اصرار بر ورود خامنهای به موضوعی که مُرّ قانون درباره آن «صراحت» دارد و حق را از آن منتخب مردم اصفهان میداند، چند ایراد جدی دارد. دوم: ین نامه رسمیت دادن به جایگاه فراقانونی و ژست «دادگری» رهبری است. رهبری که از هر ابزار فراقانونی استفاده کرد تا منتقدان را از گردونه حذف کند، با این درخواست جایگاه فراقانونی خود را مستحکمتر میبیند. در حالی که طبق همین قوانین موجود، موضوع روشن است و شوراینگهبان با این بدعت (ردصلاحیت بعد از پایان انتخابات) در حال گسترش قدرت خویش است و رهبری همعرض با آن شوراست. پس رهبر برخلاف رأی غیرقانونی شورای نگهبان، رأی دیگری نمی دهد. که اگر بدهد، برای یک پروژه دیگر است. فرض کنیم نتیجه رأی رهبر بر فرض محال به نفع خانم خالقی شود. نامه احمدآقای عزیز ناخواسته یک «پاس گل» از طرف فرزند فقیه عالیقدر به رهبر جائر است تا با ورود یک نماینده به مجلس، قلم فراموشی بر هزاران ظلم دیگر خود بکشد. و پای رهبر به مجلس دهم باز شود. من معتقدم رهبری حتی همین مقدار اراده هم برای جبران ندارد، اما چرا باید دادگری و آبروی نظام را که زیر هزاران سئوال است، به موضوع یک منتخب مجلس پیوند بزنیم که انگار اگر ایشان وارد مجلس شود، تمام «لطمهها به نظام» هم چون ابر بهاری از سر رهبر میگذرد؟! آیا در واقعیت هم چنین است؟ چهارم: دخالت دادن رهبر در این موضوع، همچنین باز کردن راه «دخالتهای بعدی» او در امور مجلس دهم خواهد بود. صدور حکم حکومتی و ارسال نامههای محرمانه برای تغییر دستور و برنامه مجلس، کمترین تبعات این «ورود معظلمله به موضوع خانم خالقی» است. در صورتی که دولت، نهاد مرجع در این زمینه است و رئیسجمهوری باید در این باره از حقوق خانم خالقی دفاع کند چون برای پاسداری از همین قانون اساسی سوگند خورده است. و مردم اصفهان هم با هر شیوه که صلاح میدانند، از حقوق و رأی خود دفاع کنند. در آخر باز با تأکید بر خیرخواهی دوست فاضل و گرامی احمدآقای منتظری عزیز، اشاره میکنم به این حقیقت که حالا دیگر سالهاست همه ما به تجربه دریافتهایم؛ دادخواهی از بیدادگران، کاری است نه عزتمندانه و نه خردمندانه. و نهحتی ممکن. فقط سبب ظلم بیشتر خواهد شد. که گفتهاند: اشک کباب، موجب طغیان آتش است. اسباب بیداد و بغی بیشتر «فرعون زمانه خویش» نباشیم. باور کنیم که اگر مردم اصفهان «بخواهند» و اگر دولت به وظیفه قانونی خود با جدیت عمل کند؛ خانم مینو خالقی وارد بهارستان خواهد شد. تردید نکنید. اصل را بر کوتاهنویسی گذاشتم. امیدوارم خوانندگان عزیز، عبورهای گذرا و سهوهای احتمالی و ناخواسته این نقد را با دیده اغماض بنگرند. بابکداد
فیسبوک توئیتر Copyright: gooya.com 2016
|