گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
20 فروردین» انتخاب رهبر بعدی؛ بدترین و بهترین سناریو28 بهمن» انتخابات اسفند؛ آزمون رویکرد "حداقل خواهی"، رضا علیجانی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! "استحاله" خطری که هر نمایندهای را تهدید میکن، رضا علیجانیماهنامه خط صلح ـ مجلس دهم دارای برخی رکوردهاست، از جمله تعداد زنان نماینده. هر چند در مجموع این تعداد زیاد نیست و حتی میتوان گفت ناچیز هم هست، اما به طور نسبی در شرایط حکومت مستقر در ایران و سابقهی دورههای مختلف قبلی، مجلس دهم رکورد دار است. ضمن اینکه متاسفانه از قرائن چنین بر میآید که بهخاطر برخورد ضعیف دولت و نیز حامیان مینو خالقی نمیتوان امید چندانی به ورود وی به این مجلس داشت. همچنین برای اولین بار است که میتوان گفت تقریباً هیچ نمایندهای با تابلوی محافظه کاران وارد مجلس نشده است. بنابراین شاید بتوان این امید را داشت که برخلاف برخی مجالس قبلی نمایندگان زن واقعاً نمایندهی “زنان” هم باشند، و نه اینکه خود حامی ضدزنترین سیاستها و در جهت تثبیت تبعیض آمیزترین قوانین و رویکردها عمل کنند. جدا از تغییر نام نه چندان موجه کمیسیون زنان مجلس که میتوانست نه کمیسیون منحصر به زنان نماینده، بلکه کلاً کمیسیون مربوط به امور زنان باشد؛ در هر حال اینک این کمیسیون میتواند با عضوگیری از مردان نماینده، قویتر از قبل عمل کند. به طور کلی مجلس سه وظیفهی اصلی و برخی وظایف فرعی دارد. به نظر میرسد وظایف کمیسیون زنان مجلس نیز در همین چارچوب قابل تصور و تحلیل باشد: قانونگذاری، نظارت وسومی تصویب وزرا و طرح سوال و احیاناً استیضاح آنان. دیگر امور فرعی نیز عضویت برخی نمایندگان در بعضی از کمیسیونها و شوراهای مختلف مرتبط با امور اجرایی است مانند شورای پول و اعتبار و نظایر آن. در این راستا به نظر میرسد نخستین کار زنان نماینده میتواند تشکیل و تقویت کمیسیون زنان و تهیهی طرح و برنامهای چهارساله برای آن در چارچوب فوق الذکر و تلاش برای فعالسازی همهی زنان و نیز نمایندگان مرد همسو و هم دل با رویکرد رفع تبعیض از زنان باشد. بدین ترتیب اولین کنش این کمیسیون میتواند برخورد فعال در تصویب وزرای دولت از جمله با مطالبهی برنامههای هر یک از آنان برای مشارکت دادن زنان در وزارت خانه و ادارت تابعهشان و نیز پیگیری مطالبات زنان در حوزهی مربوط به آن وزارتخانه باشد. این برخورد باعث “دیده شدن” زنان و نیز مسائل زنان توسط تک تک وزرا خواهد بود. همچنین ارتباط مستمر با معاونت خوش فکر زنان در دولت و نیز تقویت وی همراه با پیگیری مطالبات ویژهی زنان، وظیفهی اثرگذار دیگر این کمیسیون است. اما شاید مهمترین وظیفهی این کمیسیون بازنگری و اصلاح برخی قوانینی باشد که در آنها حقوق زنان تضییع شده و یا ماهیتی تبعیض آمیز دارد. در این رابطه میتوان از بعضی فعالان حقوق زنان و نیز برخی نهادهای مردمی فعال در این عرصه مشورت و همکاری خواست. مسئله شناسی و به خصوص “اولویت بندی” مطالبات و مشکلات زنان برای جلوگیری از پراکنده کاری، خود مقدمهی ضروری ایفای این وظیفه است. ارتباط و مشورتگیری از برخی حقوق دانان همسو و خواهان رفع تبعیض از قوانین و دیگر فعالان این عرصه میتواند به تهیهی یک برنامهی زماندار و مرحله بندی شده، یاری برساند. ولی کار دشوار در این رابطه اقناع دیگر نمایندگان برای اصلاح این قوانین و نیز تلاش برای رفع موانعی است که معمولاً شورای نگهبان با اتکا به شریعت و فقه ایجاد خواهد کرد. در همین رابطه ارتباط و مشورت گیری با نواندیشان دینی که در این حوزه کار کردهاند و به خصوص برخی مراجع و روحانیون رفرمیست و اصلاح طلب درون حوزهی روحانیت، بسیار ضروری خواهد بود. اقدام موثر و مفید مهم دیگر این کمیسیون “نظارت” بر امور اجرایی از زاویهی مطالبات و مسائل زنان است. اصلاح و تصویب قوانین مثبت و نیز مداخله و مطالبه مندی در هنگام تصویب وزرا اگر با وظیفه مستمر “نظارت” همراه نباشد، همهاش در حد حرف و یا نوشتههایی روی کاغذ باقی خواهد ماند. نظارت اما مستلزم رصد کردن و اطلاع از حوزهی اجرا، چه در قوهی مجریه و چه در قوهی قضاییه، است. این امر نیز به خاطر گسترهی بسیار وسیع آن خارج از محدودهی توانایی تعداد معدودی از نمایندگان عضو این کمیسیون است. نزدیکترین و بهترین راه برای کسب این توانایی ارتباط با بدنهی زنان و مشکلات و معضلات افرادی است که خود مستقیماً در دو قوهی دیگر با مشکلات و موانع و بعضاً کارشکنیها و قانون گریزیها دست به گریباناند. بدین ترتیب کمیسیون زنان مجلس میتواند به مثابه مرجعی برای اطلاع دهی و حتی تظلم خواهی زنان درگیر مستقیم با مشکلات باشد. براین اساس، این کمیسیون نیازمند روابط عمومیای قوی و کاربلد است. شاید یکی از سهل الوصولترین منابع و نیز شیوهی موثر اطلاع گیری و دسترسی یافتن به معضلات عملی دو قوهی دیگر در حوزهی زنان، ارتباط فعال این کمیسیون با رسانهها و به خصوص خبرنگاران پارلمانی آنهاست که معمولاً روزانه در دسترس هر نمایندهای است. این ارتباط یک رابطهی برد- برد دو طرفه است. هم رسانهها از این ارتباط بهرهمند و تغذیه خواهند شد و هم نمایندگان میتوانند بدون هزینه مادی و غیرمادی زیاد از ارتباطات مردمی رسانهها بهرهمند شوند. ارتباط مستمر با افکار عمومی میتواند بالاترین سرمایهی هر کمیسیون مجلس باشد. در صورت جلب اعتماد افکار عمومی و بالطبع و بهویژه اعتماد کسانی که خود مستقیماً در گیر مشکلات و موانع هستند، متقابلاً کمیسیون نیز میتواند به یک ملجا و مرجعِ میان قوهای برای مسئله شناسی و راه حل یابی در حوزهی مربوطه مبدل شود. هم چنین اعضای این کمیسیون میتوانند نقش فعالتری نسبت به گذشته در جهت عضویت در نهادهایی که نمایندهای از مجلس (به تصویب نمایندگان) به عضویتش در میآید ایفا کنند؛ مثلاً در شورای صدا و سیما و یا شوراهای مربوط به نشریات و احزاب و غیره. این همه اما نیازمند یک عزم اولیه است و آن اینکه نمایندگان زن (و مردی) که با دادن برخی وعدههای رفع تبعیض از زنان وارد مجلس شدهاند، بر عهد خویش استوار باشند و به مجلس و منصب خویش به صورت یک سکوی پرواز به درون قدرت و رسیدن به بهرهمندیهایی از جنس قدرت و ثروت و منزلت نگاه نکنند؛ به دنبال آن نباشند که به گونه ای رفتار کنند که در دوره و دورههای بعد نیز از فیلتر شورای نگهبان بگذرند. و نیازمند آن است که در درون پیچ و مهرههای ساختار قدرت هضم و جذب نشوند و به رنگ جماعت در نیایند و نان به نرخ روز نخورند. فضا و فرهنگ و مد و مناسبت درون قدرت بسیار آلوده است. هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ سیاسی و هم به لحاظ فرهنگی. تجارب زیادی نشان میدهد که چرب و شیرین طعام قدرت میتواند زیر دندان بسیاری از مدعیان آن چنان مزه کند که آنها را استحاله کند و از ایفای وظایف و وعدهها باز دارد. فرهنگ شرک آلود پیروی از “منویات” سران قوم و البته مواهبی که بهدنبال دارد خطرناکترین و مهلکترین آسیبی است که هر نمایندهای را تهدید میکند. این بزرگترین خطر و هشدار است… و نیازمند عدم هشدارپذیری و هراس و حساب بردن از نیروهای قلدرمنش بیرون از مجلس است که متاسفانه بنا به برخی رفتارهای ضعیف بعضی گذشتگان، بدعادت شدهاند و برای بازداشتن نماینده از پیمودن راه مردم و نیازهای آنها و در پیش گرفتن قناعت و سلامت با سادهترین روشها با وی تماس میگیرند و او را تطمیع و به خصوص تهدید میکنند. اولین لغزشها در برابر تطمیعها پا گذاشتن در مسیری سراشیب است که انتهایش جز تباهی و آلودگی و بدنامی نیست. و اولین ترس و تردیدها در گردن نهادن و کوتاه آمدن در برابر تهدیدها باعث جریتر شدن و مصرتر شدن کسانی است که از همین طریق کشور و مردم ایران را به سوی تباهی راندهاند. در این رابطه مطالعهی فصل مربوط به آمدن سپاهیان به شورای شهر تهران در خاطرات خانم وسمقی و برخورد این نمایندهی شجاع و سالم و پاکدست بسیار آموزنده و الهامبخش است. و نیازمند آن است که از مشکلات و موانع و تهدیدها نهراسند و مهمتر از آن اینکه، خسته و ناامید نشوند. پیگیری و مداومت، عاشقی میخواهد. عشق به خدا و مردم و وجدانی آسوده و آرام پس از اتمام دوران به سرعت سپری شوندهی نمایندگی. عاشقی نیز همواره با ملامت کشی همراه است. اما چه باک، اگر شعلهی مهری در دل شعلهور باشد. مهر به صداقت و وفا و خدمت و شفقت به خلق خدا. نه تنها دوران کوتاه نمایندگی بلکه دوران کوتاه عمر نیز به سرعتی همچون برق و باد میگذرد. غرض نقشی است کز ما باز ماند. در صحنهی گیتی و نزد خداوند و حافظهی قوی و دقیق مردم رنجدیدهی این سرزمین کهن. Copyright: gooya.com 2016
|