سه شنبه 11 خرداد 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

آقای روحانی! منتظر چه هستید؟ مجتبی واحدی

سه سال پیش در همین روزها گفتگویی با صدای امریکا داشتم. در آنجا بحث انتخابات ریاست جمهوری پیش آمد. بخشی از تجربیات و شناخت خود از باند رهبر را مطرح کردم و گفتم “اگر باند مافیایی پیرامون رهبر به هر دلیل به کاندیدابی که انتخاب اول او نیست تن دهد قطعا انتقام گیری سختی از ملت خواهد کرد. “عباراتی که در آنجا به کار بردم به مذاق برخی دوستان ،خوش نیامد و مرا به “بدبینی مفرط”متهم کردند. گفتم :” به فرض کسی روی کار بیاید که خیلی مطلوب مردم است اما انتخاب او مورد پسند بخش مسلط حاکمیت نباشد ،در آن صورت بازوان امنیتی ،قضایی و رسانه ای رهبر بیش از گذشته قدرت می گیرند و مامور آزار مردم خواهند شد .” عباراتی مخلوط از شوخی و جدی به کار بردم تا مقصود خود را بیان کرده باشم .گفتم : ” مگر شریعتمداری مرده است ؟سردار نقدی سقط شده است و فیروز آبادی ترکیده است ؟” زمانی که این سخنان را می گفتم مانند بسیاری از فعالان رسانه ای ،نمی توانستم حدس بزنم که حسن روحانی رئیس جمهور خواهد شد.

البته در همان زمان یقین داشتم که سعید جلیلی رئیس جمهور نخواهد بود و فرضیه درگیر شدن ایران در جنگ ،طراحی گروهی از اصلاح طلبان برای اقناع مردم به حضور در انتخابات و رآی دادن به کسی است که به ادعای آنها مانع جنگ خواهد شد. بعد ها معلوم شد ماهها قبل از انتخابات سال نود و دو ،مذاکرات ایران و امریکا در مورد پرونده هسته ای آغاز شده و به تفاهماتی هم رسیده بود. در واقع با افشای این خبر بسیاری از تحلیل ها نسبت به انتخابات سال نود ودو تغییر کرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اما هر چه بود می توان حدس زد که رهبر جمهوری اسلامی در سال نود ودو ناچار به بسیاری ازمسائل از جمله ایجاد تغییرات گسترده در دستگاه اجرایی تن داد. او از سر ضعف، مصالحه در خارج را پذیرفت و آن را نرمش قهرمانانه نامید در عین حال در عرصه داخلی ،هیچ نشانه ای از نرمش مشاهده نشد. اما این بار در راس دولت کسی قرار گرفت که ضمن بر خورداری از شجاعت کافی ،بهتر از همه روسای جمهور بیست سال اخیر نگرانی های امنیتی رهبر و ضعف های جمهوری اسلامی را می شناسد .آن شجاعت و این شناخت به حسن روحانی کمک کرد تا عنداللزوم با دغدغه کمتر در برابر رهبر بایستد و در برخی موارد ،مواضعی کاملا متفاوت و حتی متضاد با علی خامنه ای اتخاذ کند. رد نظریه “احراز صلاحیت ” که مهم ترین حربه خامنه ای برای حذف قانونی منتقدان ومخالفان است ،مخالفت با سخت گیری های نیروی انتظامی ،تاکید بر مذاکره با امریکا ، ارائه تصویر متفاوت از اقتصاد مقاومتی و نهایتا ایستادگی آشکار در برابر مخالفت غیر علمی و خلاف عرف رهبر با آموزش زبان انگلیسی،از مواردی بود که تفاوت نگاه روحانی یا آگاهی او از تاثیر مثبت “مخالفت با دیدگاههای رهبر “را آشکارمی ساخت.

اما مدتی است که دستگاههای مافیایی نزدیک به رهبر اقدامات آزار دهنده و ضد مردمی خود را تشدید کرده اند بدون آنکه روحانی واکنش مشخصی از خود نشان دهد. این سکوت ، با عقب نشینی روحانی در پروژه “مینو خالقی “آغاز و همچنان ادامه دارد. در مراحل ابتدایی از دخالت شورای نگهبان برای حذف مینو خالقی از لیست راهیافتگان اصفهان به مجلس ،حسن روحانی در اظهار نظری آشکار این اقدام را خلاف قانون و خارج از حوزه اختیارات شورای نگهبان دانست. وزارت کشور دولت روحانی هم موضعی مشابه اتخاذ کرد. پس ازآن توقع می رفت وزارت کشور بر اساس تصریحات قانونی ، اعتبارنامه خالقی را صادر و تعیین تکلیف آن را به اعضای دوره جدید مجلس بسپارد. اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه شورای نگهبان با خیالی آسوده ،دومین راهیافته به مجلس دهم را حذف کرد بدون آنکه کوچک ترین اعتراضی از سوی دولت و رئیس آن مشاهده شود. در همین دوره ،چند کنسرت دارای مجوز توسط مقامات قضایی محلی تعطیل شد که بی شک اهانت به مردم و تضییع حقوق اولیه آنان بود.

در کنار این اقدامات ،تریبون های رسمی باردیگر در اختیار افرادی مانند محمدرضا نقدی قرار گرفت تا با حمله به سیاست خارجی دولت و تهدید هیئت های خارجی عازم ایران ، مذاکره کنندگان خارجی را به ناتوانی دولت روحانی در تعقیب سیاست های داخلی و خارجیخود قانع کنند . افزایش حضور “نظامیان تندخو و پرگو ” در رسانه رسمی جمهوری اسلامی و اعلام تهدیدهای نظامی توخالی اما بهانه ساز درکنارورود ترم جدید “دیوث سیاسی ” برای توصیف مذاکره کنندگان ایرانی ،همه و همه نشان از عزم “مافیای خیابان فلسطین “برای زمین زدن دولتی داشت که ظاهرا ماموریت آن برای آزادسازی دلارهای نفتی به پایان رسیده و ادامه حضور آن ،لازم نیست. البته به نظر می رسد ترجیح ” باند مافیایی رهبر “، حذف این دولت از طریق کاهش تعداد رای دهندگان به روحانی ، است . جلوگیری از انعقاد قرار دادهای موثر اقتصادی با قدرت های بزرگ جهانی ، افزایش فشارهای اجتماعی – سیاسی واثبات ناتوانی روحانی در مقابله با آنها ،راهکاری است که خامنه ای و همراهان او برای رسیدن به هدف خود بر گزیده اند. معتقدم اقدام بی سابقه دستگاه قضایی در شلاق زدن به پنجاه و دو دانشجو و کارگر ،تکه ای از همین پازل است.

روحانی از سال شصت و هشت به مدت شانزده سال ،مهم ترین نهاد امنیتی کشور یعنی شورایعالی امنیت ملی را مدیریت کرده و از روش های جنگ روانی برای ناراضی تراشی یا ضعیف نمایی دولت آگاه است. بر همین اساس سکوت او در برابر آنچه در بالا آمد تعجب برانگیز است. آنچه موجب شگفتی بیشتر می شود بی تفاوتی وزارت کار در برابر مجازات وحشیانه گروهی از کارگران است. تصدی وزارت کار هم اکنون به عهده کسی است که سابقه امنیتی او اگر از روحانی بیشتر نباشدکمتر هم نیست. به علاوه، او سالها مهم ترین و قدرتمندترین حامی خانه کارگر بوده که حمایت های آن از کارگران، گاه تا مرز ورشکست کردن و فراری دادن مدیران و سرمایه گذاران ،پیش رفته است اما اکنون در برابر یک حکم عجیب ،مشکوک و جنایت کارانه قضایی علیه هفده کارگر سکوت می کند.

تاحدود یک سال قبل ،کوتاه آمدن های ناموجه روحانی در موضوعات داخلی، اینگونه توجیه می شد که “او نمی خواهد گشایش جبهه جدید در عرصه داخلی ،موجب سنگ اندازی در عرصه مذاکرات هسته ای شود”. البته نگارنده از ابتدا با این توجیه گری ناشیانه مخالف بوده و نسبت به عوارض آن هشدار داده است . مذاکرات هسته ای و امضای برجام “پروژه ناگزیر نظام ” بود که رفتار داخلی روحانی هیچ تاثیری بر آن نداشت. اما به فرض که این بهانه ،درست باشد. اکنون روحانی منتظر چیست و چرا در برابر این همه تلاش باند مافیایی رهبر برای از بین بردن فرصت های سیاسی و اقتصادی ،سکوت می کند ؟ او به امید کدام دستاورد، بر مردم آزاری های بی سابقه قوه قضائیه،ائمه جمعه مزدور،صدا و سیما و نیروی انتظامی ، چشم می بندد ؟ آیا مشاوران روحانی به او یاد آوری نکرده اند که سال پایانی دولت او ،آغاز شده است ؟ آیا روحانی نمی داند مهم ترین عامل در اقبال رای دهندگان به یک رئیس جمهور اثبات کار آمدی دولت او برای احقاق حقوق عمومی مردم از طریق ایستادگی در برابر مافیای فاسد مسلط است ؟ راستی آقای روحانی ! منتظر معجزه ای هستید تا “آدم شدن مافیای رهبر ودست برداشتن آنان از کارشکنی های ضد ملی” را شاهد باشید؟


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016