گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
12 خرداد» برکناری مدیرکل پس از اجرای حکم شلاق کارگران معدن طلای آق دره12 خرداد» شلاق، حبس و جریمه برای ۲۶ تن از هواداران تیم تراکتورسازی تبریز
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! اعتراض کانون نویسندگان ایران به مجازات شلاقمردم ِ آزاده ی ایران در شرایطی که در گوشه ای از این سرزمین ِ گرفتار، کسانی که یک شبه به ثروت های بادآورده و نجومی رسیده اند در یک حراج برای به رخ کشیدنِ ثروت خود، یک تابلوی نقاشی معمولی را "سه میلیارد تومان" می خرند، در گوشه ی دیگری از آن صاحبان سرمایه و حامیان آنان، این کیمیاگرانی که خون انسان را به طلا تبدیل می کنند، کارگرانی را که در تلاش تامین نانِ شبِ زن و فرزند خویش به کارفرما اعتراض کرده اند، به شلاق می بندند. از ماجرای کارگران اخراجی معدن طلای آق درّه ی تکاب سخن می گوییم؛ ابتدا ۳۵۰ کارگر، یکجا به بهانه ی پایان یافتنِ مدّتِ قرارداد، اخراج و بیکار می شوند. از آن میان یکی که گرسنه و شوربخت، همه ی راه ها را به روی خود بسته می بیند، خودکشی می کند و هنگامی که سایر کارگران در اعتراض به این شرایط در مقابل معدن تجمع می کنند ، با حراست معدن و مداخله ی " دادستانی" تکاب روبه رو می شوند که کارگران را بازداشت می کنند و سرانجام علیه ۱۷ نفر از آنان احکام زندان، جریمه ی نقدی و شلاق صادر می شود و کارگران را به شلاق می بندند. همین امسال در مشهد نیز زنان و مردانی را که در یک مهمانی شرکت کرده بودند ، شلاق زدند . به همین گونه دختران و پسرانی را که در قزوین ، برای خودجشنِ فارغ التحصیلی گرفته بودند، شلاق زدند تا به گفته ی یک مسئول قضایی قزوین " برای دیگران عبرت " شود! این شلاق هایی که بر تنِ کارگرانِ بیکارِ تکاب، مردان و زنانِ مشهد و جوانانِ قزوین فرودآمده، وجدان عمومی جامعه را زخمی و حرمت و کرامت انسانی را لگدمال کرده است. کانون نویسندگان ایران، اجرای احکام ظالمانه ی شلاق را که بازمانده ی زشت ِ عهدِ برده داری و نمونه ی بارزِ شکنجه در ملاء عام در لباس قانون است، محکوم می کند و خواهانِ الغای آن است. کانون نویسندگان ایران
Copyright: gooya.com 2016
|