گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
26 خرداد» کلن: هفت سال با جنبش سبز، کنفرانس اردشیر امیرارجمند، محمـدجواد اکبرین، مرتضی صادقی، مرتضی کاظمیان و علی کشتگر، ١٨ ژوئن20 بهمن» گردهمایی انتخاباتی حزب اعتماد ملی؛ تقدیر از کروبی و یادی از رهنورد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مادر سهراب اعرابی: هفت سال پس از آن روز پرعظمت، فراموش نمیکنیم و از یاد نمیبریم
پروین فهیمی، مادر سهراب اعرابی در یادداشتی به مناسبت ۲۵ خرداد و هفتمین سالگرد شهادت فرزندش نوشته است: فراموش نمیکنم شب ۲۵ خرداد که فرزندم را گم کردم و به تمامی بیمارستانها و مراکز قانونی در تهران مراجعه نمودم ولی اثری از او نیافتم و هیچگاه فراموش نخواهم کرد، مدت ۲۶ روز دربدری را که به دنبال فرزندم میگشتم و هیچ کس پاسخگویم نبود و در آخر ۲۰ تیرماه عکس پیکر کشته شدهاش را در آگاهی شاپور شناسایی کردم. به گزارش کلمه، سهراب اعرابی در راهپیمایی دوشنبه ۲۵ خرداد ۸۸ از مادرش جدا شد و شب به خانه بازنگشت. پروین فهیمی هر روز صبح برای یافتن نشانهای از پسرش به دادگاه انقلاب میرفت و هر بعدازظهر عکس سهراب را جلوی در زندان اوین میبرد و این عکس سهراب بود که در میان همهی آزاد شدهها دست به دست میشد تا نشانی از او پیدا شود. سهراب هرگز به خانه بازنگشت اما عکس او حالا در خانهها و خاطرههای بسیاری از ایرانیان نقش بسته است. مادر این شهید جنبش سبز که سال ۸۸ اعلام کرده بود در صورتی که زندانیان سیاسی آزاد شوند از شکایت خود خواهد گذشت امروز با تاکید بر سخنان خود و ایمان به راهی که فرزندش را در آن از دست داده، میگوید هنوز هم بر خواستههای خود پایبند است و هنوز مسالهاش رفع حصر زهرا رهنورد و میرحسین موسوی و مهدی کروبی، آزادی تمام زندانیان سیاسی و همچنین رفع ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی آقای خاتمی است. متن این یادداشت که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته، به شرح زیر است: باز هم ۲۵ خرداد… هفت سال از آن روز پرعظمت می گذرد. روزی که باید آن را به خاطر سپرد و از آن همیشه یاد کرد. روزی به بزرگی و عظمت مردم ایران، مردمی که همیشه در وجودشان جرقهای برای رسیدن به آزادی شعله میکشد و حاضرند با دادن هزینههای فراوان برای رسیدن به آزادی راه را هموار کنند. و این همان مردمی هستند که هرگاه اراده کنند میآیند. فراموش نمیکنم روزهای قبل از انقلاب ۵۷ را که مردم برای محکوم کردن استبداد و برقراری استقلال در کشور چگونه به نداهای رهبرانشان به خیابانها میآمدند و فراموش نمیکنم روزهای بعد از انتخابات ۸۸ را که مردم با ندای وجدانی خود و با همراهی رهبران جنبش سبز مردمی و با فریاد “رأی من کجاست؟” به میدان آمدند. اما چه شد؟ فرزندان ما را به خاک و خون کشیدند و مردم ما را در زندانهای مخوف خود به اسارت بردند. در پی چه منافعی بودند که حاضر شدند هموطنان صبور خود را که با سکوت دست به اعتراض زده بودند، سرکوب کنند و با خشم و کینه زنان و مردان را در خیابانها مورد ظلم قرار دهند. فراموش نمیکنم شب ۲۵ خرداد که فرزندم را گم کردم و به تمامی بیمارستانها و مراکز قانونی در تهران مراجعه نمودم ولی اثری از او نیافتم و هیچگاه فراموش نخواهم کرد، مدت ۲۶ روز دربدری را که به دنبال فرزندم میگشتم و هیچ کس پاسخگویم نبود و در آخر ۲۰ تیرماه عکس پیکر کشته شدهاش را در آگاهی شاپور شناسایی کردم. و اما آن روزها را از یاد نخواهیم برد. روزهای همبستگی دلها… همبستگی خواستهها… و حال آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر رهبران جنبش سبز و رفع ممنوعالتصویری و ممنوعالبیانی آقای خاتمی را از حاکمیت خواستاریم و همچنین برپایی دادگاههایی عادلانه و کمیته حقیقتیاب برای رسیدگی به شکایات و پروندههای کشتهشدگان و آسیبدیدگان را جز مطالبات ملی و حقوق حقه خود میدانیم. ۲۵ خرداد ۱۳۹۵ Copyright: gooya.com 2016
|