گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
10 فروردین» عیدی ندارم، یادداشت سعید شیرزاد از زندان11 مهر» نامه سعید شیرزاد از رجاییشهر: باید برای معلمان دربند جشن بگیریم
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! صدای ۱۷ سالگی شهرام باشیم، نامه سعید شیرزاد از زندانکودکیاش با جنگ و خون پیوند خورده است و شهرش آبادان هنوز هم بوی باروت میدهد، در پی تمام نداشتههای زندگیاش در ۱۷ سالگی ناخواسته پایش به زندان بازشد، زندانی که این روزها میرود شمع دومین ۱۷ سالگیاش را کنار دیوارهای بلند و سیمهای خاردار گوهردشت روشن کند. ۱۷ ساله بود که خیابانهای شهر باروت زدهاش برایش خاطره شد، شهری که این روزها در فقر و محرومیت غلت میزند و شهرام فقر و محرومیت شهرش را با ۱۷ سال زندانش روز به روز با گوشت و استخوانش لمس کرده است.
شهرام بارها برای رهایی از دنیای زندان شدهاش اقدام به خودکشی کرده و رد چاقو و تیزیهای زندانیان خطرناک بر تنش یادگارمی شد بدون اینکه صدایش به جایی برسد، صدایش به جایی نرسیده برای آنکه رسانههای به اصطلاح حقوق بشری نامش را نه فراموش که در حقوق بشر خود خوانده یشان حذف کردهاند، صدایش به جایی نرسید برای آنکه با تمام بیکسیهایش در این ۱۷ سال جز زندانبانی که هر روز و هر شب او را بشمارد کسی را نداشته است که او را بیاد آورد، شهرام را حذف کردهاند برای آنکه در تعریفشان او یک زندانی امنیتی و مخل امنیت مردم است!؟ و در پس تمامی این دردها و رنجها سکوت مدعیان حقوق بشر از ۱۷ سالگیاش تا این روزها که ۱۴ روزی از اعتصاب غذایش میگذرد و سکوتی که بازگریبان شهرام را گرفته. شهرام اما ۱۷ ساله بود ۱۷ سالگی که هم من و هم شما در هر جای دنیا میتوانستیم متجاوز باشیم و قاتل و بزهکار و …کودکیهایش در جنگ و خون و با بوی باروت گذشت و نوجوانی و جوانیاش در زندان، کودکی او را هرگز نخواهیم توانست به او بازگردانیم ولی از یادش نبریم که ۱۴ روز است جز لیوانی آب چیزی نمینوشد و نگذاریم بیصدا بماند... سعید شیرزاد Copyright: gooya.com 2016
|