چهارشنبه 30 تیر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

بیانیه‌ کانونِ نویسندگانِ ایران به مناسبت شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو

دستادست ایستاده‌ایم
حیران‌ایم اما از ظلماتِ سردِ جهان وحشت نمی‌کنیم
نه
وحشت نمی‌کنیم
تو را من در تابشِ فروتنِ این چراغ می‌بینم آن‌جا که تویی،
مرا تو در ظلمتکده‌ی ویران‌سرای من در می‌یابی
این‌جا که من‌ام.

یاران، همراهان!
امروز در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، بر خاک شاعر بزرگی گرد آمده‌ایم که کلمات را، که جان مایه‌ی شعر جلیل و نغز او بود، نه برای عشوه فروشی‌های زبانی یا کلاف کردنِ اندیشه‌های وهم‌آلودو بیمار‌گون، بلکه برای شوریدن بر وهن و ستمی می‌خواست که بر انسان و تبار او می‌رود.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


شاعر ما به حکم عشق بی‌دریغی که به انسان داشت، هرگز حتی یک‌دم از سرنوشت او غافل نبود و هم از آغاز به جست‌وجویی سخت و جان‌کاه برآمد تا ببیند چرا انسان معاصر که آفریننده‌ی جمیل‌ترین و رعناترین جلوه‌های حیات است، این چنین خوار و کوفته و واژگون‌بخت در چنگ نیروهایی اسیر است که گرچه ساخته‌ی دست خود اوست اما از انسان فقط فرمانبرداری و تمکین می‌خواهد– و خاستگاه این بیچارگی و درماندگی را در قدرت یافت، قدرتی که آزادی و عشق و برابری را از انسان می‌گیرد و او را در چرخ‌دنده‌های دستگاه دوزخی خود به هیئتِ موجودِ مفلوکِ دست‌آموزی در می‌آورد که زنده تنهابرای آنکه چرخ‌های گردونه‌ی ثروت و قدرت و دروغ و خرافه و نابرابری را بگرداند. و سرانجام باطل‌السحر این چرخه‌ی ستم و تباهی و مرگ را در ایستادگی مقابل قدرت، نه گفتن به قدرت و پاسداشت کلام مقدس دوستی، آزادی و آزادگی یافت.

شاید به جرئت بتوان گفت که هیچ زمانی مانند امروز پیام روشن شاعر ما چنین طنین و درخششی نداشته است.

از یک سو، جهان بیش از هر زمان دیگر در چنگ قدرت‌های انسان‌ستیز و دشمنخو به جهنمی سوزان مبدل شده است؛ و از سوی دیگر، در سرزمین خود ما پاسخ حق‌طلبی و آزادی‌خواهی شلاق است و زندان و چوبه‌ی دار.

شک نیست که برای انسانی که خواهان جهانی بهتر باشد، خاصه برای ما نویسندگان، شاعران و روشنفکران مسئول و دل‌آگاه، چاره‌ای نمانده است جز آنکه برای نگاهداشتِ جوهرِ انسانیِ تبارِ درد‌زده و مجروحِ آدمی، برای جهانی فارغ از آزادی‌کشی و ستم، در برابر قدرت، هر قدر هم که این قدرت بزرگ و پُر طنطنه و دوزخی باشد، ایستادگی ورزد.

«دستادست ایستاده‌ایم / حیران‌ایم اما از ظلماتِ سردِ جهان وحشت نمی‌کنیم / نه / وحشت نمی‌کنیم».

در شانزدهمین سالگرد درگذشت احمد شاملو، شاعر بزرگ آزادی، روز ۲ مرداد ۱۳۹۵ در ساعت ۵ عصر در گورستان امام‌زاده طاهر گرد می‌آییم و مزارش را گُل باران می‌کنیم.

کانون نویسندگان ایران
۲۸/۴/۱۳۹۵


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016