گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
31 تیر» زنگیهای گود قدرت، کتاب تازه مسعود نقرهکار منتشر شد25 تیر» برخوردهای غیرواقعی با " خطای پزشکی" ، مسعود نقره کار
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! مسعود نقره کار، عِلمُ الادیان وعِلمُ الابدان (یخش دوم)، مسعود نقره کارسربریدن یا ذبح شرعی کافر و نامسلمان در ردیف موضوع ها و مباحثِ ارتباطی میان علم الادیان و علم الابدان است. آیه ها و روایت ها و حدیث های مشّوق و توصیه کنندۀ ذبح شرعی انسان در کنارعمل بریدن وجداکردن سراز بدن سببِ پیوند و نزدیکی این دو " دانش آسمانی – الهی" شده اند.5 به ما گفته و می گویند: عبارت " لقد جئتكم بالذَّبح"، که یعنی "سر بریدن برایتان آورده ام"، و مباح دانستنِ بریدن سرکفار و دشمنان یک حدیث نبوی ست که ربطی به این سربریدن ها ی قرن بیستمی و بیست و یکمی ندارد. اسلام این نیست که شاهد آن هستید، اسلام دینی ست که حتی برای بریدن سرحیوان دلالت ها و چارچوب ها داشته و دارد. "سر بریدن انسان یک فریضه اسلامی غایب است". اسلام دین مهربانی و عطوفت و صلح، و صد البته بی عیب و ایراد است. اینها ئی که می گوئید و می گویند و عمل می کنید و می کنند، ربطی به اسلام ندارند. فهم قران ساده نیست و تفسیرها و روایت ها و حدیث ها معانی چندوجهی دارند که فقط پاره ای از آنها در حّد ِدرک انسان است. آن حّدی که در فهم انسان می گنجد هم تازه به آشنائی کامل به زبان عربی و فصاحت و بلاغت نیاز دارد. سربریدن را خوارج شایع کردند، به همین خاطر ربطی به اسلام و مسلمانان ندارد. "عبدالله بن خباب بن الارت"، یکی از اصحاب پیامبر را دستگیر کردند، از وی در مورد ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع) پرسیدند، هنگامی که وی آنها را ستایش کرد، سرش را بریدند و خونش در آب جاری شد، سپس شکم همسرش را که باردار بود پاره کردند." (1) 6 " ...چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید و چون آنها را سخت فرو فکنديد، اسيرشان کنيد و سخت ببنديد. آنگاه يا به منت آزاد کنيد یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پايان آيد. و اين است حکم خدا. و اگر خدا ميخواست از آنان انتقام ميگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نمي کند" فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ. (2) " و آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید. زيرا با خدا و پيامبرش به مخالفت برخاستند و هر که با خدا و پيامبرش ، مخالفت ورزد ، بداند که عقوبت خدا سخت است." " ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است." 7 "... مي گويند آغازگر عمل سربریدن امام علي (ع) بوده با بريدن سر عمرو بن عبدود. آيا سر بريدن در سيره پيامبر اكرم و ائمه بوده است ؟ اگر نبوده پس دليل بريدن سر عمرو بن عبدود به چه دليلي بود ؟ براي پاسخ به اين سوال توجه به چند نكته ضروري است: 1- اولا بايد ديد كه كشنده و كشته شونده چه كساني بوده اند. اگر كسي در محوطهي اتاق، بي دليل جوجه مرغي را زير پايش له كند انسان قصيّ القلبي قلمداد مي شود ولي اگر با عقرب زهرآلود كشندهاي چنين كند كسي وي را سنگدل خطاب نميكند، چرا كه حضور عقرب در محيط زندگي آدميان خطر مرگ انسانها را در پي دارد. خطر برخي انسانها براي سايرين مانند خطر عقرب و مار و گرگ و ... است. اگر اينها در عزلت باشند كشتن آنها روا نخواهد بود امّا اگر وارد حريم انسانها شده خطرآفرين شدند كشتن آنها عين نيكوكاري و انسانيّت است. امثال ابوجهل و عمرو بن عبد ودّ و ... به ظاهر انسان بودند ولي هر كدام درندگاني بودند كه دوست داشتند مردم، نادان و ترسو و برده صفت باشند تا اينان بتوانند آنها را استثمار نمايند. گفت من تيغ از پي حق مي زنم / بنده ي حقّم نه مأمور تنم. 3ـ هيچ دين الهي نيست كه به نوعي اعتقاد به قهر الهي بر فاسدان و ظالمان نداشته باشد. دراديان الهي مسلّم است كه خدا بندگان كافر، متمرّد، فاسد، ظالم و بدكار را يا در همين دنيا يا در آخرت عذاب ميكند. بايد پرسيد : آيا مهربان بودن خدا به اين است كه اجازه دهد عدّه اي افراد فاسد و ظالم و چپاولگر همچون: ابوجهل، فرعون، چنگيزخان مغول، صدّام و امثال اينها هر چه خواستند بكنند و بندگان مطيع خدا را به خاك و خون بكشند ولي مومنان چون الهي و مقدّسند با اينها به نبرد بر نخيزند و انتقام خون مظلومان را از آنان نگيرند؟ 4- خداوند متعال در عين اينكه از هلاكت بندگانش في نفسه خشنود نيست ولي به اقتضاء حكمتش فرمان به كشته شدن برخي بندگان ضدّ بشري خود مي دهد تا زمين را فتنه و تباهي فرا نگيرد. خداوند متعال مي فرمايد: « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمينَ ؛ و با آنها پيكار كنيد(آنان را بكُشيد) تا فتنه باقى نماند؛ و دين ، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از فتنه گري) دست برداشتند ، تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست.» (بقرة:193) همچنين فرمود: « وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمين" و اگر خداوند ، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگردفع نمىكرد، زمين را فساد فرا مىگرفت ، ولى خداوند نسبت به جهانيان، داراي فضل و احسان است." (بقرة:251) 5- ... ماجراي بريدن سر عمرو بن عبدود توسط امام علي به صورتهاي گوناگوني در متون تاريخي ثبت شده است. و اين ماجراي مشهور تنها يكي از اقوال تاريخي در اين زمينه است: 1. علي(ع) با شمشير رگ گردن عمرو بن عبد ود را زد و او بر زمين افتاد.( علامه جعفر مرتضي عاملي، الصحيح من سيره النبي الاعظم، قم، دار الحديث، 1428ق، چاپ دوم، ج11، 133) در اينجا و ساير مواردي كه در زير ميآيد هيچ اشاره اي به بريدن سر نشده است. 2. حضرت چنان با شمشير بر ترقوه او كوبيد كه آن را شكافت و جدا كرد و عمرو بن عبدود بر زمين افتاد.(ابن كثير، البدايه و النهايه، ج4، ص106؛ ابن كثير، السيره النبويه، ج3، ص205؛ سبل الهدي و الرشاد، ج4، ص533) 3. بيهقي از ابن اسحاق نقل كرده است كه امام علي با شمشير بر ترقوه عمرو بن عبدود كوبيد.( زيني دحلان، السيره النبويه، ج2، ص7) 4. در برخي موارد نيز آمده است كه در ميدان جنگ و در بحبوحه كارزار، يكي از ضربات امام آنچنان بر گردن عمرو بن عبدود اصابت كرد كه سر از بدنش جدا كرد. حال بايد از كساني كه از اين عمل اميرالمومنين ناراحت هستند پرسيد: كجاي اين جريان ، خلاف انسانيّت و جوانمردي و تقدّس است؟اگر آن حضرت، عمرو را نمي كشت و اجازه مي داد كه او راه را براي لشكر قريش باز كند تا اهل مدينه را از دم تيغ بگذرانند خيلي انساني و جوانمردانه مي شد؟ اين علي بن ابي طالب نبود كه به عمرو حمله كرد ؛ اين عمرو و همراهانش بودند كه بر مسلمين يورش آورده بودند و او بود كه مبارز مي طلبيد نه اميرالمومنين (ع) و اميرالمومنين تنها از كيان اسلام و مسلمين محافظت كرد لذا در آن لحظه نداي آسماني رسيد كه: لا سيف الا ذوالفقار و لا فتي الا علي (ابـن ابـى الحـديـد، شـرح نـهـج البـلاغـه، ج 14، ص 251؛ علامه جعفر مرتضي عاملي، الصحيح من سيره النبي الاعظم، قم، دار الحديث، 1428ق، چاپ دوم، ج11، 133.) ..." (4) 8 " بریدن سر مهدورالدم می تواند یکی از راه های دفع شّرباشد". " افرادی که به دلیل جرمی که مرتکب شده اند، مهدورالدم شناخته می شوند براساس ضوابطی کشتن شان واجب می گردد. جرم آنها ممکن است شرکت در جنگ علیه مسلمین و نظام اسلامی باشد (کفار حربی) و یا توطئه علیه مقدسات اسلامی. مثلاً ناسزا گفتن به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و یا اذیت و آزار آنان و یا شرکت فعال در تحکیم پایه های حکومت طاغوتی و ستمگر. این که از مسلمات تاریخ اسلام است که رسول مکرم اسلام(ص) در جریان فتح مکه پیش از آن که لشکریان اسلام وارد شاهراه های مکه شوند... فرمود: ...باید ده نفر ذیل را هر کجا یافتید ولو آن که به پرده های خانه خدا آویخته باشند، آنان را دستگیر و بلافاصله اعدام کنید. آن ده نفر عبارتند از: عکرمة ابن ابی جهل، هبار بن الاسود، عبدالله بن سعد ابی سرح، مقیس صبابه لیثی، حویرث بن نقیذ، عبدالله بن خطل، صفوان بن امیه، وحشی بن حرب (قاتل حمزه)، عبداللّه بن الزبیری و حارث بن طلاطلة و چهار زن (از جمله آنان هند همسر ابوسفیان بود) دو نفر از آنان آوازخوان بوده و در مذمت رسول خدا(ص) سخنان زشت می گفتند. تمام این افراد به نحوی مجرم یا توطئه گر بودند و رسول خدا(ص) به حکم حکومتی دستور قتل آنان را صادر فرمودند." (5) "....سفیان ابن خالد رئیس یک قبیله است که برای دفاع از قبیله خود از تازش پیامبر اسلام اردوگاهی نظامی ایجاد کرده بود. پیامبر اسلام با ترور او را میکشد....در سال 625 میلادی. قبایل متعدد بنی لیحان پس از اینکه از قتلها و غارتهای متعدد مسلمانان رنج بردند، در کنار رئیس قبیله شان سفیان ابن خالد جمع شدند تا پیرامون مشکلاتی که مدام از طرف مسلمانان بر آنها وارد میشد با یکدیگر گفتگو کنند. جاسوسان محمد او را از این قضیه مطلع کردند. او عبدالله بن انیس، را دستور داد تا برود و خالد را بکشد. عبدالله به تنهایی نزد او رفت، و خود را داوطلبی برای جنگ با محمد معرفی کرد عبدالله وقتی که به او نزدیک شد در حالی که کسی حضور نداشت، سر خالد را برید و با خود حمل کرد. او فرار کرد و توانست خود را سالم به مدینه برساند و در مسجد مدینه به حضور محمد رسید. محمد به او خوش آمد گفت و او را از نتیجه کارش پرسید، عبدالله با نشان دادن سر قربانی اش پاسخ داد. محمد آنقدر از این پیروزی شاد شده بود که عصای خود را به او بخشید. و به او گفت این عصا در روز آخرت میان من و تو قرار میگیرد، براستی که افراد بسیار اندکی هستند که در آن روز چیزی خواهند داشت تا بر آن تکیه کنند.(6) "...نضر ابن حارث یکی از هم قبیله ای های محمد بوده است که با او همواره مخالفت میکرده است، او اشعاری که از ایرانیان آموخته بود را در مقابل قرآن محمد میسرود و با اینکار خشم محمد را برانگیخته بود. نضر در جنگ بدر به دست مسلمانان می افتد و محمد دستور میدهد امام علی او را از میان اسیران بیرون کشیده و سرش را ببرد. او عبدالدر را در گروه مطمعون (مکّیانی که منابع غذایی را برای حج کنندگان فراهم میکردند نماینده میکرد، و قدرت قابل توجهی در مکه داشت. او مخالفتی شدید با پیامبر داشت، او پیامبر را تمسخر میکرد و وقتی که محمد از نابودی و سرنوشت تلخ ملت های کهن (عذابهای آسمانی در قرآن) سخن میگفت او از بزرگی و شکوه پادشاهان ایران سخن میگفت. او همچنین محمد را محکوم میکرد که او تنها از داستانها و افسانه های گذشته (اساطیر الاولین) یاد میکند و گفته میشود که دو آیه قرآن که دقیقا به همین مسئله اشاره میکنند (سوره انفال آیه 31 و المطففين 13) در مورد او آمده است. همچنین گفته میشود که قرآن به او بیش از هر کس دیگری از دشمنان پیامبر اشاره میکند، (سوره الانعام آیه 8 و 9، سوره الجاثیه آیای 6 تا 8) او در جنگ بدر شرکت کرد و جزو اسرای مشرکین بود. محمد او را شخصاً کشت وعلی سرش را با یک ضربه شمشیرش از تنش جدا کرد، اما این واقعیت قابل مباحثه است زیرا یک حدیث میگوید که شدید ترین عذابها در قیامت برای ملعونینی است که پیامبری را کشته اند یا پیامبری آنان را کشته است. معتبر ترین نسخه از این ماجرا آن است که علی ابن ابیطالب او را با شکنجه پس از اینکه او را با بندی بسته بود در مکانی که السفرا نامیده می شد، کشت(7) "....امام علی و یارانش، خاندان (ازد) را سر بریدند، به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب جلد اول ص 729)...امام علی در نبردی به نام (لیله الحریر) چیزی بالغ بر 500 تا 900 تن را کشت. (منتهی الامال، جلد اول، ص 153)...عبد الله خررمی با 70 نفر از همراهانش از بیم جان به دژی پناه برد...بعد از مرگ محمد پیامبر اسلام عده ای از مردم قبایل از اسلام برگشتند و عوامل پیغمبر اسلام را کشتند، و از شادی مرگ محمد به زنانشان گفتند که دستهای خود را حنا بگذارند (قصص النیا نیشابوری ص 455) ابوبکر، عمر و علی بفوریت دستور دادند که هرکه از دین برگشته گردن زنند و با آتش بسوزانند و زن و بچه اشان را به اسارت برند (تاریخ طبری جلد 4 و جلد 6)... امام علی شاهرگ مردان را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند (امام علی عبد الفتاح جلد 5 ص 27)..پس از شکست ائیل، در منطقه ای به نام الظیه از میان اسرا، عقبه پسر ابی معیظ بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال جلد اول ص 57). مردی به نام عتبه که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکر اسلام بصورت محمد تف کرده بود، بوسیله علی سر بریده شد (تاریخ طبری جلد 5) تاریخ میهنمان، به ویژه از هنگامی که وطنمان به اشغال اعراب در آمد تا به امروز بارها شاهد بریدن سرانسان توسط " انسانی" دیگر بوده است. این نوع جنایت بیشتربا اتکا و بهره گیری از آموزه ها و توجیه های دینی عملی شده است. ***** 5- ابن هشام، السیرة النبویة، ج 4، بیروت، دارالقلم، صص 51 – 54/ الطبرسی ابن علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج 9 و 10، بیروت، دارالمعرفة، 140ه، ص 848 (ذیل تفسیر سورة النصر)/ القمی، عباس، سفینة البحار، ج 7، پیشین، ص 17/ واقدی، محمد بن عمر، مغازی، تاریخ جنگ های پیامبر(ص)، ج 2، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1366، ص 631/ سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام(ص)، تهران، نشر مشعر، چاپ هفتم، 1376، ص 6- Sir William Muir, Life of Mahomet,V III Chapter 15 page 200 7-The Encyclopedia of Islam, New Edition, Vol. VII, 1993, p. 872 -8سیرت رسول الله، ابن هشام پوشینه دوم برگ 757. سوره الانفال )غنایم جنگی ( ر. ک به کتاب های جوئل ریچاردسون Joel Richardson و آثار تیموتی فرنیش Timothy Furnish دکترای تاریخ اسلام ، کتاب هائی همچون: جنگ های مقدس (Holiest Wars) و نیز سایت Mahdiwatch.org است، Copyright: gooya.com 2016
|