یکشنبه 3 مرداد 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

مسعود نقره کار، عِلمُ الادیان وعِلمُ الابدان (یخش دوم)، مسعود نقره کار

مسعود نقره کار
سربریدن یا ذبح شرعی کافر و نامسلمان در ردیف موضوع ها و مباحثِ ارتباطی میان علم الادیان و علم الابدان است. آیه ها و روایت ها و حدیث های مشّوق و توصیه کنندۀ ذبح شرعی انسان در کنارعمل بریدن وجداکردن سراز بدن سببِ پیوند و نزدیکی این دو " دانش آسمانی – الهی" شده اند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 


5

به ما گفته و می گویند:

عبارت " لقد جئتكم بالذَّبح"، که یعنی "سر بریدن برایتان آورده ام"، و مباح دانستنِ بریدن سرکفار و دشمنان یک حدیث نبوی ست که ربطی به این سربریدن ها ی قرن بیستمی و بیست و یکمی ندارد. اسلام این نیست که شاهد آن هستید، اسلام دینی ست که حتی برای بریدن سرحیوان دلالت ها و چارچوب ها داشته و دارد. "سر بریدن انسان یک فریضه اسلامی غایب است". اسلام دین مهربانی و عطوفت و صلح، و صد البته بی عیب و ایراد است. اینها ئی که می گوئید و می گویند و عمل می کنید و می کنند، ربطی به اسلام ندارند. فهم قران ساده نیست و تفسیرها و روایت ها و حدیث ها معانی چندوجهی دارند که فقط پاره ای از آنها در حّد ِدرک انسان است. آن حّدی که در فهم انسان می گنجد هم تازه به آشنائی کامل به زبان عربی و فصاحت و بلاغت نیاز دارد. سربریدن را خوارج شایع کردند، به همین خاطر ربطی به اسلام و مسلمانان ندارد. "عبدالله بن خباب بن الارت"، یکی از اصحاب پیامبر را دستگیر کردند، از وی در مورد ابوبکر، عمر، عثمان و علی (ع) پرسیدند، هنگامی که وی آنها را ستایش کرد، سرش را بریدند و خونش در آب جاری شد، سپس شکم همسرش را که باردار بود پاره کردند." (1)
چاقو.jpg
این همه حدیث و روایت ، و این همه سر بریده از صدر تا تهِ اسلام، از سفیان ابن خالد و امام حسین تا چند صد نفری که داعشیان و سایر مسلمین سرشان بریدند، ربطی به اسلام ندارند. آنهائی که در صدراسلام سرمی بریدند، مثل داعشیان و طالبیان و خمینیست ها ی امروزین فهم و شعورِ درک قران کریم را نداشتند. در هرحالت و صورت کفر مذموم است و کفار و دشمنان باید مجازات شوند. بعضی از مجازات شونده ها در ظاهر مسلمانند اما در واقع منافق بودند و هستند که از کفارو مرتدان و مشرکان هم بدترند. راستی ! در رُم هم مخالفان را گردن می زدند یا انقلابیون فرانسه از گیوتین استفاده می کردند. درهند و کشورهای دیگرهم سر می برند. حالا که به اسلام رسید ایراد می گیرید و نق می زنید.؟ اسلام اگر شمشیری برّان در گلوی کافران نبود امروز سگ صاحب خودش را نمی شناخت و آجر روی آجر بند نمی شد. به همین خاطر باری تعالی و آن صدو بیست و چهارهزار پیامبر، که بحمدالله حداکثر اسم 50 تا 60 نفرشان علنی ست هم همین حساب کتاب ها را درست انجام داده اند و معنای "جئتكم بالذبح" را درست فهم فرموده اند.

6

" ...چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید و چون آنها را سخت فرو فکنديد، اسيرشان کنيد و سخت ببنديد. آنگاه يا به منت آزاد کنيد یا به فدیه. تا آنگاه که جنگ به پايان آيد. و اين است حکم خدا. و اگر خدا ميخواست از آنان انتقام ميگرفت، ولی خواست تا شمارا به یکدیگر بیازماید. و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نمي کند"

فَإِذا لَقِيتُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ يَشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّيَبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَن يُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ. (2)

" و آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحی کرد: من با شمایم. شما مومنان را به پایداری وادارید. من در دلهای کافران بیم خواهم افکند. بر گردنهایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید. زيرا با خدا و پيامبرش به مخالفت برخاستند و هر که با خدا و پيامبرش ، مخالفت ورزد ، بداند که عقوبت خدا سخت است."
إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَى الْمَلآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ سَأُلْقِي فِي قُلُوبِ الَّذِينَ كَفَرُواْ الرَّعْبَ فَاضْرِبُواْ فَوْقَ الأَعْنَاقِ وَاضْرِبُواْ مِنْهُمْ كُلَّ بَنَانٍ. ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ شَآقُّواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ وَمَن يُشَاقِقِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ اللّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ. (3)

" ای کسانیکه ایمان آورده اید، کافرانی که نزد شمایند را بکشید تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است."
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ.
کلاس سر.jpg
گفته شده است این حدیث نبوی که "احمد بن حنبل" و دیگران روایت کرده اند و در آن آمده "اسْتَمِعوا يا مَعْشَرَ قُريشٍ، أما والَّذي نَفْسُ محمَّدٍ بيَدِه لقد جِئْتُكم بالذَّبْحِ" (ای جماعت قریش گوش دهید، سوگند به کسی که جان محمد در دستش می باشد من برای سر بریدن شما آمده ام) رانیز برخی از مسلمین بد فهمیده و غلط تفسیر کرده اند. داعشیان این حدیث نبوی را راهنمای عمل خود قرار داده اند اما "دار الافتای مصر " درک و تفسیر داعشیان را انحرافی و غیراسلامی خوانده است.

7

"... مي گويند آغازگر عمل سربریدن امام علي (ع) بوده با بريدن سر عمرو بن عبدود. آيا سر بريدن در سيره پيامبر اكرم و ائمه بوده است ؟ اگر نبوده پس دليل بريدن سر عمرو بن عبدود به چه دليلي بود ؟ براي پاسخ به اين سوال توجه به چند نكته ضروري است:

1- اولا بايد ديد كه كشنده و كشته شونده چه كساني بوده اند. اگر كسي در محوطه‌ي اتاق، بي دليل جوجه مرغي را زير پايش له كند انسان قصيّ القلبي قلمداد مي شود ولي اگر با عقرب زهرآلود كشنده‌اي چنين كند كسي وي را سنگدل خطاب نمي‌كند، چرا كه حضور عقرب در محيط زندگي آدميان خطر مرگ انسانها را در پي دارد. خطر برخي انسانها براي سايرين مانند خطر عقرب و مار و گرگ و ... است. اگر اينها در عزلت باشند كشتن آنها روا نخواهد بود امّا اگر وارد حريم انسانها شده خطرآفرين شدند كشتن آنها عين نيكوكاري و انسانيّت است. امثال ابوجهل و عمرو بن عبد ودّ و ... به ظاهر انسان بودند ولي هر كدام درندگاني بودند كه دوست داشتند مردم، نادان و ترسو و برده صفت باشند تا اينان بتوانند آنها را استثمار نمايند.
داعش.jpg
2- اگر خدا از كسي بخواهد موجودي را بكشد يا سر ببرد و او اطاعت امر خدا را نكند، آيا مي توان چنين انساني را الهي ناميد؟ جواب روشن است. انسان الهي، تنها و تنها مطيع فرمان خداوند است نه مطيع خواستهاي نفساني خويش؛ و البته خداوند هم حكيم مطلق است و جز بر اساس حكمت حكم نمي راند. بهر روي هر چه از خود برون شدن و تابع فرمان و خواست خدا شدن، در وجود انساني شديدتر باشد، عبوديّت او نيز افزونتر و قويتر خواهد بود. شاهد بارز اين گفتار اعتقاد اديان ابراهيمي است مبني بر اين كه حضرت ابراهيم خليل الرّحمن به امر خداي خود، مأمور قرباني نمودن فرزند خود شد و چون الهي بودن، اقتضاي اطاعت مطلق داشت فرزند خود را به قربانگاه برد تا وي را قرباني نمايد لكن اراده ي خدا بر آن قرار گرفت كه فرزند ابراهيم قرباني نگردد. در مورد علي بن ابي طالب نيز اطاعت بي چون و چراي حق تعالي اصلي ترين دليل جهاد و ظالم كشي بود. لذاست كه در ذكر جريان نبرد علي (ع) با عمرو بن عبد ودّ ، بعضي از شعرا عبوديّت محض آن حضرت را به زيبايي به تصوير كشيده و از زبان آن حضرت گفته اند:

گفت من تيغ از پي حق مي زنم / بنده ي حقّم نه مأمور تنم.
شير حقّم نيستم شير هوا / فعل من بر دين من باشد گوا.
ما رميت اذ رميتم در حراب / من چو تيغم وان زننده آفتاب.
رخت خود را من زِ رَه برداشتم/ غير حق را من عدم انگاشتم.
اگر كسي براي دفاع از جان خود يا ديگر انسانها، مهاجم فاجر و ظالمي را بكشد كدام عاقل مي تواند او را مذمّت نمايد؟

3ـ هيچ دين الهي نيست كه به نوعي اعتقاد به قهر الهي بر فاسدان و ظالمان نداشته باشد. دراديان الهي مسلّم است كه خدا بندگان كافر، متمرّد، فاسد، ظالم و بدكار را يا در همين دنيا يا در آخرت عذاب مي‌كند. بايد پرسيد : آيا مهربان بودن خدا به اين است كه اجازه دهد عدّه اي افراد فاسد و ظالم و چپاولگر همچون: ابوجهل، فرعون، چنگيزخان مغول، صدّام و امثال اينها هر چه خواستند بكنند و بندگان مطيع خدا را به خاك و خون بكشند ولي مومنان چون الهي و مقدّسند با اينها به نبرد بر نخيزند و انتقام خون مظلومان را از آنان نگيرند؟

4- خداوند متعال در عين اينكه از هلاكت بندگانش في نفسه خشنود نيست ولي به اقتضاء حكمتش فرمان به كشته شدن برخي بندگان ضدّ بشري خود مي دهد تا زمين را فتنه و تباهي فرا نگيرد. خداوند متعال مي فرمايد: « وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَ يَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمينَ ؛ و با آنها پيكار كنيد(آنان را بكُشيد) تا فتنه باقى نماند؛ و دين ، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از فتنه گري) دست برداشتند ، تعدّى جز بر ستمكاران روا نيست.»

(بقرة:193) همچنين فرمود: « وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَ لكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمين" و اگر خداوند ، بعضى از مردم را به وسيله بعضى ديگردفع نمى‏كرد، زمين را فساد فرا مى‏گرفت ، ولى خداوند نسبت به جهانيان، داراي فضل و احسان است." (بقرة:251)

5- ... ماجراي بريدن سر عمرو بن عبدود توسط امام علي به صورت‌هاي گوناگوني در متون تاريخي ثبت شده است. و اين ماجراي مشهور تنها يكي از اقوال تاريخي در اين زمينه است:

1. علي(ع) با شمشير رگ گردن عمرو بن عبد ود را زد و او بر زمين افتاد.( علامه جعفر مرتضي عاملي، الصحيح من سيره النبي الاعظم، قم، دار الحديث، 1428ق، چاپ دوم، ج11، 133) در اينجا و ساير مواردي كه در زير مي‌آيد هيچ اشاره اي به بريدن سر نشده است.

2. حضرت چنان با شمشير بر ترقوه او كوبيد كه آن را شكافت و جدا كرد و عمرو بن عبدود بر زمين افتاد.(ابن كثير، البدايه و النهايه، ج4، ص106؛ ابن كثير، السيره النبويه، ج3، ص205؛ سبل الهدي و الرشاد، ج4، ص533)

3. بيهقي از ابن اسحاق نقل كرده است كه امام علي با شمشير بر ترقوه عمرو بن عبدود كوبيد.( زيني دحلان، السيره النبويه، ج2، ص7)

4. در برخي موارد نيز آمده است كه در ميدان جنگ و در بحبوحه كارزار، يكي از ضربات امام آنچنان بر گردن عمرو بن عبدود اصابت كرد كه سر از بدنش جدا كرد.
شايد بتوان از مطالب فوق به اين نتيجه رسيد كه حضرت در هنگام جنگ ضربه اي بر گردن عمروبن عبدود وارد مي سازد كه باعث جدا شدن سر او مي‌گردد. اما اين واقعه در طول تاريخ به گونه‌هاي گوناگون تفسير و نقل ‌گرديده است.

حال بايد از كساني كه از اين عمل اميرالمومنين ناراحت هستند پرسيد: كجاي اين جريان ، خلاف انسانيّت و جوانمردي و تقدّس است؟اگر آن حضرت، عمرو را نمي كشت و اجازه مي داد كه او راه را براي لشكر قريش باز كند تا اهل مدينه را از دم تيغ بگذرانند خيلي انساني و جوانمردانه مي شد؟ اين علي بن ابي طالب نبود كه به عمرو حمله كرد ؛ اين عمرو و همراهانش بودند كه بر مسلمين يورش آورده بودند و او بود كه مبارز مي طلبيد نه اميرالمومنين (ع) و اميرالمومنين تنها از كيان اسلام و مسلمين محافظت كرد لذا در آن لحظه نداي آسماني رسيد كه: لا سيف الا ذوالفقار و لا فتي الا علي (ابـن ابـى الحـديـد، شـرح نـهـج البـلاغـه، ج 14، ص 251؛ علامه جعفر مرتضي عاملي، الصحيح من سيره النبي الاعظم، قم، دار الحديث، 1428ق، چاپ دوم، ج11، 133.) ..." (4)

8

" بریدن سر مهدورالدم می تواند یکی از راه های دفع شّرباشد". " افرادی که به دلیل جرمی که مرتکب شده اند، مهدورالدم شناخته می شوند براساس ضوابطی کشتن شان واجب می گردد. جرم آنها ممکن است شرکت در جنگ علیه مسلمین و نظام اسلامی باشد (کفار حربی) و یا توطئه علیه مقدسات اسلامی. مثلاً ناسزا گفتن به پیامبر(ص) و ائمه(ع) و یا اذیت و آزار آنان و یا شرکت فعال در تحکیم پایه های حکومت طاغوتی و ستمگر. این که از مسلمات تاریخ اسلام است که رسول مکرم اسلام(ص) در جریان فتح مکه پیش از آن که لشکریان اسلام وارد شاهراه های مکه شوند... فرمود: ...باید ده نفر ذیل را هر کجا یافتید ولو آن که به پرده های خانه خدا آویخته باشند، آنان را دستگیر و بلافاصله اعدام کنید. آن ده نفر عبارتند از: عکرمة ابن ابی جهل، هبار بن الاسود، عبدالله بن سعد ابی سرح، مقیس صبابه لیثی، حویرث بن نقیذ، عبدالله بن خطل، صفوان بن امیه، وحشی بن حرب (قاتل حمزه)، عبداللّه بن الزبیری و حارث بن طلاطلة و چهار زن (از جمله آنان هند همسر ابوسفیان بود) دو نفر از آنان آوازخوان بوده و در مذمت رسول خدا(ص) سخنان زشت می گفتند. تمام این افراد به نحوی مجرم یا توطئه گر بودند و رسول خدا(ص) به حکم حکومتی دستور قتل آنان را صادر فرمودند." (5)

"....سفیان ابن خالد رئیس یک قبیله است که برای دفاع از قبیله خود از تازش پیامبر اسلام اردوگاهی نظامی ایجاد کرده بود. پیامبر اسلام با ترور او را میکشد....در سال 625 میلادی. قبایل متعدد بنی لیحان پس از اینکه از قتلها و غارتهای متعدد مسلمانان رنج بردند، در کنار رئیس قبیله شان سفیان ابن خالد جمع شدند تا پیرامون مشکلاتی که مدام از طرف مسلمانان بر آنها وارد میشد با یکدیگر گفتگو کنند. جاسوسان محمد او را از این قضیه مطلع کردند. او عبدالله بن انیس، را دستور داد تا برود و خالد را بکشد. عبدالله به تنهایی نزد او رفت، و خود را داوطلبی برای جنگ با محمد معرفی کرد عبدالله  وقتی که به او نزدیک شد در حالی که کسی حضور نداشت، سر خالد را برید و با خود حمل کرد. او فرار کرد و توانست خود را سالم به مدینه برساند و در مسجد مدینه به حضور محمد رسید. محمد به او خوش آمد گفت و او را از نتیجه کارش پرسید، عبدالله با نشان دادن سر قربانی اش پاسخ داد. محمد آنقدر از این پیروزی شاد شده بود که عصای خود را به او بخشید. و به او گفت این عصا در روز آخرت میان من و تو قرار میگیرد، براستی که افراد بسیار اندکی هستند که در آن روز چیزی خواهند داشت تا بر آن تکیه کنند.(6)

"...نضر ابن حارث یکی از هم قبیله ای های محمد بوده است که با او همواره مخالفت میکرده است، او اشعاری که از ایرانیان آموخته بود را در مقابل قرآن محمد میسرود و با اینکار خشم محمد را برانگیخته بود. نضر در جنگ بدر به دست مسلمانان می افتد و محمد دستور میدهد امام علی او را از میان اسیران بیرون کشیده و سرش را ببرد.

او عبدالدر را در گروه مطمعون (مکّیانی که منابع غذایی را برای حج کنندگان فراهم میکردند نماینده میکرد، و قدرت قابل توجهی در مکه داشت. او مخالفتی شدید با پیامبر داشت، او پیامبر را تمسخر میکرد و وقتی که محمد از نابودی و سرنوشت تلخ ملت های کهن (عذابهای آسمانی در قرآن) سخن میگفت او  از بزرگی و شکوه پادشاهان ایران سخن میگفت. او همچنین محمد را محکوم میکرد که او تنها  از داستانها و افسانه های گذشته (اساطیر الاولین) یاد میکند و گفته میشود که دو آیه قرآن که دقیقا به همین مسئله اشاره میکنند (سوره انفال آیه 31 و المطففين 13) در مورد او آمده است. همچنین گفته میشود که قرآن به او بیش از هر کس دیگری از دشمنان پیامبر اشاره میکند، (سوره الانعام آیه 8 و 9، سوره الجاثیه آیای 6 تا 8) او در جنگ بدر شرکت کرد و جزو اسرای مشرکین بود. محمد او را شخصاً کشت وعلی سرش را با یک ضربه شمشیرش از تنش جدا کرد، اما این واقعیت قابل مباحثه است زیرا یک حدیث میگوید که شدید ترین عذابها در قیامت برای ملعونینی است که پیامبری را کشته اند یا پیامبری آنان را کشته است. معتبر ترین نسخه از این ماجرا آن است که علی ابن ابیطالب او را با شکنجه پس از اینکه او را با بندی بسته  بود در مکانی که السفرا نامیده می شد، کشت(7)
"....بنی قریظه، یکی از قبایل یهودی ساکن مدینه را پیامبر اسلام بعد از جنگ خیبر به خیانت می کند و به آنها حمله کرده و بعد از اینکه آنها را مدتی محاصره می کند، باعث میشود تا علی و زبیر ابن عوام تمام مردان بالغ این قبیله را سر ببرند و جسد آنها را در گودالهایی که در وسط بازار مدینه کنده شده بود بیاندازند. " پس بفرمود تا در بازار مدینه خندقی فرو بردند و جهودان بنی قریظه را یک یک می آوردند و گردن میزدند و در آن خندق می انداختند، تا نهصد مرد از ایشان گردن بزدند. و بعد از این حیی ابن اخطب را بیاوردند که در یهود هیچ کس از وی مهتر(شریفتر، در مقام بالاتر) نبود و دشمنی عظیم تر از وی نبود پیغمبر را، علیه السلام، و از همه لشکر انگیزتر و در غزو خندق بیشتر تحریض (دشمنان را بر علیه مسلمانان تحریک) نمود، چون او (در حالیکه عبایی که با تصاویر شکوفه ها تزیین شده بود را بر تن داشت و همه جای آنرا سوراخهایی به اندازه انگشت کرده بود تا مسلمانان این لباس را بعنوان غنیمت از او نستانند، و در حالی که دستانش را به گردنش بسته بودند) را پیش سید، علیه السلام، آوردند، دستهای وی بازکردند که بسته بودند گفت: یا محمد، هیچ پنداشت نمی کنم که با تو خصمی نکرده ام و آنچه جهد و جد بود بجای آوردم و در عداوت تو هیچ فرو نگذاشته ام (اصلاً از دشمنی با تو پشیمان نیستم)، لکن هرکی خدای تعالی در حق وی تقدیر خذلان کرده باشد، هر آینه مخذول بود (هرکس خدا را خوار کند، خدا نیز او را خوار خواهد کرد) و من از آن نمیترسم که تو مرا بکشی، که بنی اسرائیل همه بدین راه رفته اند و هیچ یک بمرگ خود نمرده اند (و کشته شدن و قتل عام شدن یهودیان برای ایشان از پیش گزارش شده است). و لفظ حیی بن اخطب که با سید علیه السلام کرد این بود: اما والهه ما لمت نفسی فی عداوتک، و لکنه من یخذل الله یخذل. پس او را  نیز بکشتند درحالی که نشسته بود گردنش را قطع کردند(8)

"....امام علی و یارانش، خاندان (ازد) را سر بریدند، به نحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب جلد اول ص 729)...امام علی در نبردی به نام (لیله الحریر) چیزی بالغ بر 500 تا 900 تن را کشت. (منتهی الامال، جلد اول، ص 153)...عبد الله خررمی با 70 نفر از همراهانش از بیم جان به دژی پناه برد...بعد از مرگ محمد پیامبر اسلام عده ای از مردم قبایل از اسلام برگشتند و عوامل پیغمبر اسلام را کشتند، و از شادی مرگ محمد به زنانشان گفتند که دستهای خود را حنا بگذارند (قصص النیا نیشابوری ص 455)  ابوبکر، عمر و علی بفوریت دستور دادند که هرکه از دین برگشته گردن زنند و با آتش بسوزانند و زن و بچه اشان را به اسارت برند (تاریخ طبری جلد 4 و جلد 6)... امام علی شاهرگ مردان را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند (امام علی عبد الفتاح جلد 5 ص 27)..پس از شکست ائیل، در منطقه ای به نام الظیه از میان اسرا، عقبه پسر ابی معیظ بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال جلد اول ص 57). مردی به نام عتبه که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکر اسلام بصورت محمد تف کرده بود، بوسیله علی سر بریده شد (تاریخ طبری جلد 5)
9

تاریخ میهنمان، به ویژه از هنگامی که وطنمان به اشغال اعراب در آمد تا به امروز بارها شاهد بریدن سرانسان توسط " انسانی" دیگر بوده است. این نوع جنایت بیشتربا اتکا و بهره گیری از آموزه ها و توجیه های دینی عملی شده است.
اسلام برای سربریدن یا ذبح شرعی حیوانات آداب و ترتیبی در نظر گرفته که می باید رعایت شود. البته نه به خاطر حیوان قربانی بل که برای حرمت به شکم و سلامت مسلمین است. فرموده اند حرمت گوشت حیوانات را باید نگه داشت. باید به حیوانات احترام گذاشت به این شکل که قبل از بریدن سرشان آنان را باید آب نوشاند تا سیراب شوند. این حرمت گذاری به این خاطر است که خون شان که رقیق شود ادرارشان زیاد می شود و فضولات و مواد زائد و سمی دفع می شوند وآنوقت گوشت سالم تری تناول می شود. ذبح شرعی هم دو مرحله دارد: اول خرخره یا قصبۀ الریه ودو ورید اجوف طرفین حنجره را می برید و بعد حیوان را رها می کنید تا جان بکَنَد و خون از بدنش برود و بعد از قطع تنفس و توقف حرکات قلب و دست و پا ، سر از بدن اش جدا کنید. درذبح اسلامی مواد زائد و فضولات حاصله از متابولیسم و سوخت و ساز بدن کمتر در بدن و عضلات حیوان می ماند. در مرحله اول ذبح اسلامی اعصاب قطع نمی شوند و قلب و ریه ها و مغز کار می کنند و همین باعث دفع مواد زائد می شود و گوشت سالم تر به دست فرد مسلمان می رسد. روش کّفار که با ایجاد شوک الکتریکی حیوان را ابتدا بیهوش و بعد به سرعت آن را ذبح می کنند از نظر مسلمین روشی غیر انسانی، غیرحیوانی وضد دین و مغایرعلم الابدان است. حیوان باید زجرکش شود تا گوشتش سالم تر و خوشمزه تر شود.
برای ذبح شرعی انسان در علم الابدان نیامده و نیاورده شده است که قواعد یا آداب و ترتیب اسلامی چیست، این دو علم هنوزبه این پرسش پاسخ نداده اند که چرا ذبح شرعی حیوان آداب و ترتیبی دارد اما ذبح انسان نه ؟ (لابد به این خاطر که گوشت انسان خوردن ندارد). در کلاس های آموزشِ " بریدن سرانسان " در برخی از کشورهای اسلامی، که شاگردان کلاس را کودکان و نوجوانان نیز در بر می گیرند (9)، ویا بهنگام سربریدن های جلوی دوربین های تلویزیونی، به غیراز سردادن نعره ی " الله اکبر"، آداب و ترتیبی خاص دیده و رعایت نشده است. (10)

*****
منابع
1- احادیث مورد استناد داعش درباره دستور پیامبر اسلام برای سر بریدن
http://www.khabaronline.ir/detail/398373/culture/religion
2- سوره محمد آيه 4
3- سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه 12 صفحه 179 / سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه 13 صفحه 179/ سوره الانفال (غنایم جنگی) آیه 10 صفحه 179/ سوره توبه آیه 29 صفحه 192/ سوره توبه آیه 123
4- سیره پيامبر و اهل بیت (صلوات الله عليهم/)http://www.ahlebayt.porsemani.ir/taxonomy/term/7

5- ابن هشام، السیرة النبویة، ج 4، بیروت، دارالقلم، صص 51 – 54/ الطبرسی ابن علی الفضل بن الحسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج 9 و 10، بیروت، دارالمعرفة، 140ه، ص 848 (ذیل تفسیر سورة النصر)/ القمی، عباس، سفینة البحار، ج 7، پیشین، ص 17/ واقدی، محمد بن عمر، مغازی، تاریخ جنگ های پیامبر(ص)، ج 2، ترجمه: محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1366، ص 631/ سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام(ص)، تهران، نشر مشعر، چاپ هفتم، 1376، ص

6- Sir William Muir, Life of Mahomet,V III Chapter 15 page 200

7-The Encyclopedia of Islam, New Edition, Vol. VII, 1993, p. 872

-8سیرت رسول الله، ابن هشام پوشینه دوم برگ 757. سوره الانفال )غنایم جنگی (
9- ازاین کلاس ها طالبان در افغانستان، داعشیان در مناطق تحت اشغال شان، در عربستان سعودی و سومالی و... برپا کرده اند. برای نمونه : ر.ک به تارنمای " اویس- بررسی وقایع جهان اسلام "/ www.oweis.ir
"چگونه با لذت سر ببریم ؟ "
http://fa.alalam.ir/news/1621815
10- دوره های آموزشی سر بریدن
http://fa.abna24.com/service/middle/archive/2014/12/29/661357/story.html
http://www.meforum.org/713/beheading-in-the-name-of-islam
منابع دیگر:

ر. ک به کتاب های جوئل ریچاردسون Joel Richardson و آثار تیموتی فرنیش Timothy Furnish دکترای تاریخ اسلام ، کتاب هائی همچون: جنگ های مقدس (Holiest Wars)  و نیز سایت Mahdiwatch.org است،


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016