گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
19 تیر» کیارستمی... این بار از در اصلی فرودگاه آمد15 تیر» اعتصاب غذا، جان بر کفی و عقب رفتن مرزهای ما، علی کلائی
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از تابستان ۶۷ تا تابستان ۹۵؛ یک پارادوکس اخلاقی؟! علی کلائیمسئله مخالفت با اعدام در تابستان ۶۷ و یا تابستان ۹۵ مسئله هماندیشی و دفاع از عقیده و نظر اعدام شدگان نیست. مسئله اصل اعدام و همچنین وحدت نظر در ارتباط با موارد مختلف اعدام است. نمیتوان در جایی چون فضا مناسب نیست مخالف بود و در جایی چون داستان قریب است و فضا هم مناسب موافق. این در بهترین حالت میتواند یک پارادوکس ناشی از ضعف صداقت بهمثابه امری اخلاقی باشد
همین چندی پیش دستکم ۲۰ زندانی عقیدتی اهل سنت در زندان رجائی شهر اعدام شدند. برخی از فعالان حوزه های مختلف و بالاخص کسانی که به بخش "خواهان ماندن به هر قیمتی" اصلاح طلبان (همان استمرار طلبان) و به دولت تدبیر و امید نزدیک بودند واکنش نشان دادند. برخی گفتند که حتما خبری بوده و این افراد تروریست و مرتبط با القاعده و داعش بودند و حذف و اعدام آنها مرتبط با اتهام ایشان به عنوان انجام عمل تروریستی است. گفتند که این افراد نباید به عنوان کرد اهل سنت مشهور می شدند که تروریست بودند و عدم ذکر اتهام این افراد " پنهان کردن بخشی از واقعیت" "به منظور گمراه کردن افکار عمومی" است. پیش از آن باید گفت که زندانیان اهل سنت زندان رجائی شهر که اعدام شده اند در ویدئوها و یا فایل های صوتی اعلام کرده اند که تمامی اعترافات پخش شده در صداوسیمای رسمی حکومت از ایشان در زیر فشار اخذ شده و در واقع این اعترافات در زیر شکنجه بوده است. کسانی که صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران را در دهه ۶۰ به یاد دارند و یا بعدها فیلمها و تصاویر مربوط به آن را دیده اند می دانند که صداوسیمای حکومتی در آن سالها مشحون از فیلمهای نشان دادن اعترافات زندانیان مجاهدین (یا به روایت حکومت منافقین) و چپ ها و دیگر گروههاست. اعترافاتی که بعدها مشخص شد زیر فشار و دستگاه اعتراف گیری لاجوردی ها و داود رحمانی ها و الباقی شکنجه گران حکومت بوده است. لاجوردی در همان فایل صوتی اول بحث، ذکرش آمده و آقای منتظری با عنوان "گردن لاجوردی خرد بشه" از او یاد کرده اند. حسن رحیم پور ازغدی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی نظام جمهوری اسلامی در یک سخنرانی از "قصابی"، "آدم کشی"، "ترور"، "بمب گذاری" و "خیانت" سازمان مجاهدین خلق نام می برد. (۱) سید علی خمینی، برادر کوچک سید حسن خمینی و نوه روح الله خمینی با چنین عبارتی در ارتباط با کشتار سال ۶۷ سخن می گوید: "چرا معاندان نظام چشم خود را به روی جنایات بی شمار منافقین بسته اند و صرفا اعدام تعدادی از آنها را جنایت می دانند؟" و در ادامه می گوید: " امروز یک عده ای برای منافقین دل می سوزانند که چرا اعدام کردید؟ آن ها کسانی بودند که در مقابل حکومت ایستادند و جنایاتی کردند که داعش آن ها را نمی کرد؛ آنان رئیس جمهور، نخست وزیر و بسیاری از بزرگان کشور را ترور کردند؛ اگر بنا بود که امام خمینی(ره) همواره در مقابل این جنایات نرمش از خود نشان می داد که کشور پس از ۳۰ سال هم رنگ آرامش به خود نمی دید." (۲) عضو مجمع روحانیون مبارز و فعال سیاسی اصلاح طلب، سید محمد موسوی بجنوردی که در آن زمان عضو شورای عالی قضایی نیز بود، ضمن "ناشی از اطلاعات غلط" و "مغرضانه" خواندن سخنان آیت الله منتظری، مجاهدین (منافقین) را "رذلترین" و "خشن ترین" گروه محارب با نظام جمهوری اسلامی ایران معرفی میکند. (۳) حال سوال اینجاست؟ چگونه اعدام متهمان به تروریسم دهه ۶۰ و بطور مشخص سال ۶۷ که بنا به اعلام حکومت آدم کشته اند و ترور کرده اند و حتی حکومت از پوست سر کندن بچه حزب اللهی ها توسط ایشان سخن می گوید از نظر این فعالان و با توجه به مخالفت آقای منتظری، قائم مقام رهبری وقت امری مذموم است و اعدام متهمان به تروریسم دو دهه بعد (از ۶۷ تا ۸۷ و ۸۸ و سال ۹۰ که زمان بازداشت آنها بود) به اتهاماتی مشابه یعنی کشتن ماموستاهای اهل سنت و مردم منطقه و آتش گشودن بر روی مردم امری بلا اشکال و مورد؟! در واقع افرادی از سوی حکومتی در دهه ۶۰ به اموری متهم شده اند. در سال ۶۷ همان حکومت به جمع بندی می رسد که آنها را اعدام کند. پیش از آن هم در طول سالها پس از خرداد ۶۰ به کشتار این زندانیان می پردازد. اما این اعدامها و برخوردهای خشن (که آقای منتظری در همان فایل صوتی که در ابتدای سخن گفته شد بدان اشاره می کند) در آن زمان و به دلیل اعلام شخصیتی به مانند شیخ حسینعلی منتظری و مخالفت او با این اعدامها و هزینه دادن او در پای این اعدامها امری مذموم است و اما اعدامهای میانه دهه ۹۰ به اتهاماتی مشابه، یعنی ترور و تیراندازی در خیابان و مانند اینها امری است بلا اشکال که نمی شود بدانها ایراد گرفت؟! در هر دو مورد توسط صداوسیمای حکومتی و امنیتی های حکومت اعترافات تلویزیونی اخذ و پخش شده است. در هر دو مورد زندانیان به محض برگشت به وضعیت طبیعی در بندهای خود به تکذیب آن اعترافات پرداخته اند و اعلام کرده اند که آنها در زیر فشار گرفته شده است. در هر دو مورد روندهای قانونی حقوقی و اداری حتی همین حکومت جمهوری اسلامی رعایت نشده است و در هر دو مورد با طرح و برنامه ای از پیش تعیین شده دست به اعدام گسترده زندانیان زده شده است. اما این فعالین محترم در ارتباط با این دو مواضعی کاملا متناقض می گیرند. یکی را مذموم می دانند و یکی را بلا اشکال. حال اگر دو دهه دیگر، کم یا بیش شخصیتی مورد وفاق به مانند مرحوم آقای منتظری پیدا شود که این اعدامهای تابستان ۹۵ را مذموم بخواند، آیا مدح کنندگان امروز آن روز به ذم مدح خود نخواهند رسید؟ پیش بینی نمیتواند کرد. اما امکانش هست. نیست؟! قطعا قیاس تاریخی با فاصله بیش از دو دهه امری نادرست است. اما شباهت ها با توجه به یکسان بودن حاکمیت و روشهای آن در طول این سالها می تواند مجوز این قیاس حداقلی باشد. حداقل این مسئله می تواند برای این دوستان قدری تعمق برانگیز باشد. چرا این دو نوع رویکرد متضاد پیش گرفته شده است؟! گاه باید به بررسی وحل تناقض های درونی نشست. راستی! رحیم پور ازغدی در همان سخنان می گوید که "هر قانونی در دنیا می گوید که اینها حکمشان اعدام است." همین عبارت را در مورد متهمان اعدام شده اهل سنت تابستان ۹۵ نیز از سوی مدافعان آن اعدامها شنیده ایم. اما کاش این دوستان سخنان پاپ فرانسیس (رهبر کلیسای جهانی کاتولیک) را در ششمین کنگره جهانی علیه مجازات اعدام می شنیدند که گفته بود مجازاتی که امیدی برجای نگذارد، مجازات نیست، بلکه نوعی شکنجه است. برای معدوم پس از اعدام هیچ امیدی نیست. خدا نکند که این دوستان با شکنجه انسانها موافق باشند. مرحوم آیت الله منتظری در همان فایل صوتی که در ابتدا ذکر شد می گوید که حتی با کشتن یکی از آنها هم مخالف است. او در جایی و در بحث بر سر مرگ و زندگی صدها انسان به هیئت مرگ می گوید: "من هیچ اجازهای نمیدم. من گفتم که با یکیاش هم مخالفم." منتظری معتقد است که فرزندش محمد در جریان انفجار توسط همین مجاهدین خلق کشته شده است. او می گوید که اینها قوم و خویش او نیستند. صراحتا می گوید که از مسعود رجوی بدش می آید و تعبیرهای تندی را به کار می برد. اما با کشتن حتی یکی از اینها مخالف است. آنچه نگاشته شد تعمقی است در حد وسع نویسنده در ارتباط با این دو سنخ رویارویی با مسائل. کاش آنانی که نگاه های متفاوتی در این ارتباط دارند در این مورد بنویسند. قطعا پیش از هرچیزی به نقد خودمان محتاجیم. بیش از همه وقت. ـــــــــــــــــــــــــــــــــ Copyright: gooya.com 2016
|