گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
17 مرداد» چرایی اعدام «قهرمان هستهای»؟! بابک داد11 مرداد» پورنگیت سپاه! بابک داد
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! تب طغیانگری «علمالهدیٰ»! بابک دادیادمان باشد ورود آقای علمالهدیٰ به مقوله خودمختاری و (فدرالیسم) را هرگز فراموش نکنیم. نتیجه خوب و یا تبعات بد این طغیانگری علمالهدیٰ (چه کشورمان خدای نکرده به سوی «تجزیه» برود و یا نه، مثل ایالات متحده آمریکا «فدرالیسم موفقی» بسازد!) همه را باید بنام احمد علمالهدیٰ «نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی» گذاشت که برای اولین بار، سنگبنای این طغیانگری را از مشهد آغاز کرده و از «بالا» هم نهیبی به او نزدهاند
علمالهدیٰ و تبعات امنیتی و ملی «سازِ خودمختاریاش»! علمالهدیٰ بدنبال فدرالیسم است یا ملوکالطوایفی مذهبی؟ در دورههای مختلف تاریخی، بحث خودگردانی در مناطق و استانهای ایران بعنوان «یکی از» راهحل های رفع تبعیض و فقر بین مناطق مختلف کشور مطرح بوده است. اگرچه مبحث مهم فدرالیسم حتماً نیازمند «زیربناهای اجتماعی و بسترسازی فرهنگی» است تا در درک «قواعد فدرالیسم» سوء استفاده و کجفهمی ایجاد نشود و کشورمان گرفتار تجزیه نشود. بدون بسترسازی لازم؛ فدرالیسم مذهبی هم مثل دموکراسی دینی تبدیل به یک آش شله قلمکار مانند «دموکراسی ولایی!» میشود. و مثل دوره چوپانیان، کشورمان را به ورطه «ملوکالطوایفی» خواهد انداخت. لابد میدانید که بعد از مغولها و پایان حکومت ایلخانیان و چوپانیان، چون حکومت مرکزی وجود نداشت، قبایل و طایفهها در جایجای کشور برای خودشان حکومت مستقل محلی تشکیل دادند و مثل همین آقای علمالهدیٰ در مشهد «اعلام خودمختاری» نمودند و قوم و طایفه خودشان را حاکم بر مردم آن دیار کردند! امروزه آقای علمالهدیٰ امام جمعه مشهد درباره ممنوعیت کنسرتهای قانونی و ممنوعیت جذب توریست خارجی(!) در خطه مشهد گفته: « هر کسی کنسرت میخواهد از مشهد ما برود!» آیا او با این اظهارات، بحث خودمختاری و فدرالیسم را (از دید خودش لابد فدرالیسم مذهبی را) شروع کرده است؟! روزنامه اطلاعات هم شهرهای قم و مشهد را بخاطر «وجهه زیارتیشان» مستثنی دانسته و با دادستان و امامجمعه مشهد همراهی کرده است. امامجمعه مشهد همچنین چندی قبل در سخنانی عجیب گفته بود: امامجمعه هر شهر «امامزاده» آن شهر است! شاید علمالهدیٰ با اجازه رهبر این حرفها را زده و شاید هم مأموریت دارد تا دوباره بحث «ملوکالطوایفی» را در اندازد. وگرنه تا حالا حتی صحبت از خودگردانی استانها هم «خط قرمز» جمهوری اسلامی بوده و بسیاری را بخاطر همین اتهام خودمختاری کشتهاند. نتیجهگیری منطقی همین است. قاعدتاً وقتی حجتالاسلام احمد علمالهدیٰ «نماینده ولی فقیه»؛ قوانین دولت قانونی را رد میکند و وزیر ارشاد دولت هم با ضعف و بیچارهگی تسلیم ایشان میشود و عقبنشینی میکند؛ پس لابد «نظر رهبری» هم بر طایفهسالاری است. به عبارت دیگر؛ اگر سرپیچی از قوانین دولت مرکزی توسط علمالهدیٰ «حلال و مجاز» شده، لابد رهبر و حکومت هم مایل هستند تا بحث درباره «خودمختاری استانهای کشور» آغاز شود! و این البته یک رخداد تاریخی است! آن هم در کشوری که بخاطر تمرکزگرایی، از استانهای دیگر غفلت میشود و در برخی از استانها، خودگردانی و فدرالیسم «طرفدارانی» دارد که حالا با اقدام علمالهدیٰ راحتتر میتوانند ابراز نظر کنند! اما آیا آقایان فکر تبعاتش را هم کردهاند؟ شک دارم. به هر حال یادمان باشد ورود آقای علمالهدیٰ به مقوله خودمختاری و (فدرالیسم) را هرگز فراموش نکنیم. نتیجه خوب و یا تبعات بد این طغیانگری علمالهدیٰ (چه کشورمان خدای نکرده به سوی «تجزیه» برود و یا نه، مثل ایالات متحده آمریکا «فدرالیسم موفقی» بسازد!) همه را باید بنام احمد علمالهدیٰ «نماینده ولیفقیه در خراسان رضوی» گذاشت که برای اولین بار، سنگبنای این طغیانگری را از مشهد آغاز کرده و از «بالا» هم نهیبی به او نزدهاند. من که باور ندارم رهبر و مسئولان نظام از «فراگیر شدن» این سرکشی و طغیان علمالهدیٰ نسبت به مجوزهای قانونی دولت و از «تبعات امنیتی» این اعلام خودمختاری بیخبر باشند. که اگر باخبر بودند و حتی «تصور تبعات» چنین رفتاری را میکردند، بدون درنگ باید واکنشی محکم به او نشان میدادند. نتیجه اینکه اگر واکنشی نشان ندادهاند یعنی اقدامات علمالهدیٰ از «بالا» تأیید شده. بماند که اگر تب خودمختاری به «متن جامعه» و سایر استانها برسد، حکومت هم به «عرق» بدی خواهد نشست! قضیه اخیر «دعوای آب» در میان هموطنان نمونه سادهای برای درک اهمیت این موضوع است. برگردیم به تاریخ. اولین قربانی هرج و مرج خود حکومت بود و «سلسله چوپانیان» (آل چوپان) قربانی رفتار خویش شدند. مطمئنم در آن زمان هم یک بابایی مثل علمالهدیٰ از سر سادگی و خیلی بیموقع «نی جدایی» زده بود که اول دامن سلسله چوپانیان و بعد دامن ولایات را گرفت و «ملوکالطوایفی» راه افتاد و هرجومرج در ایران بالا گرفت! در پرانتز بگویم فدرالیسم، یکی از دستاوردهای بشر برای تقسیم قدرت بین ولایات اما زیر یک پرچم متحد است. چیزی که در ایران مصیبتزده امروز، به هرجومرج خواهد انجامید متأسفانه. پس بحث درباره آن را به وقتش واگذار کنیم. با همه اینها، من شخصاً با تقسیم ثروت و قدرت در استانهای ایران موافقم. ولی در عین حال میدانم در ایران کنونی، طغیان و سرکشی امثال علمالهدیٰ فقط به همهگیری این رفتارها میانجامد و باعث «تجزیه و جنگ داخلی و نابودی کل مملکت» میشود. و البته قربانی اول خود حاکمیت خواهد بود. لابد مقامات نظام میدانند که به مصداق حدیث «الناس علی دین ملوکهم» {مردم از روش حاکمان الگو میگیرند} هزینهها و تبعات بعدی اظهارات امثال علمالهدیٰ در متن جامعه، بر عهده رهبری و سران نظام خواهد بود. اگر این را میفهمند، جلوی یکهتازی او را بگیرند. و اگر این را هم نمیفهمند که هیچ! پناه میبریم به خدا که ایران را از خطر تجزیه و هرجومرج و طایفهسالاری امثال علمالهدیٰهاٰ حفظ کند. بابکداد Copyright: gooya.com 2016
|