گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
24 مرداد» روایت واژگون تاریخ، پاسخ به مقاله محمدعلی مهرآسا درباره حزب توده ایران، پرویز بصیر
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! وجدان تاریخی در قضاوت رویدادها، پاسخی صریح و روشن به آقای ف. م. سخن، پرویز بصیراقدام رهبری حزب توده ایران برای جلوگیری از وقوع یک کودتای تمام عیار بر پایه فرض غلطی نبوده و تمام عناصر مادی انجام کودتا در محل فراهم شده بود. طرفه آن است که رهبری وقت حزب توده ایران در تمام دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد توسط نیروهای سیاسی مختلفی با انگیزه های متفاوت به بی عملی و خیانت در کودتای ۲۸ مرداد متهم و محکوم میشود، و امروز متهم است که چرا نگذاشته است کودتای آمریکایی دیگری پیروز شود
خوش بود گر محک تجربه آید به میان آقای ف.م. سخن در مقاله ای تحت عنوان «حزب توده و گريز از پاسخ صريح و سر راست» به مقاله اینجانب با عنوان روایت واژگون تاریخ و مقاله «مدعیان آزادی قلم و اندیشه و لجن پراکنی بر ضد حزب توده ایران» منتشره در سایت گویا و این بار با چگالی کمتری از فحش وناسزا پاسخ داده اند و این جای خوشحالی است که می توان یک حادثه تاریخی را در فضایی آرام و پس از گذشت ۳۶ سال مورد ارزیابی قرار داده و در پیرامون آن سخن گفت. محتوای سخن ایشان این است که چرا رهبری وقت حزب توده ایران در خنثی سازی «کودتای نوژه »اقدامات موثری انجام داده به همین دلیل حزب توده ایران «حزب آدم کشان و آدم فروشان» است. ایشان مینویسند: « بر اين اساس بود كه من نوشتم: دادن اين اطلاعات به جمهورى اسلامى يعنى «آدم فروشى» و چون آدم هاى اين گروه بعد از دستگيرى كشته شدند، نام ديگر اين عمل عبارت است از «آدم كشى ». نامبرده به مقاله نگارنده اشاره می کنند و چنین می نویسند: مقدمتا باید به اطلاع ایشان رسانید که حزب توده ایران دارای اسناد رسمی است و در مورد کودتای نوژه می توان نظر رسمی رهبری وقت حزب توده ایران را در زمان وقوع حادثه دانست، نشریه نامه مردم شماره ۲۸۰ مورخ شنبه ۲۱ تیر۱۳۵۹ و پرسش پاسخ شماره ۱۷ سال ۱۳۵۹ معرف نظر حزب توده ایران در این مورد هستند.نشریه نامه مردم با تیتر بزرگ «توطئه کودتا در هم شکسته شد»از این حادثه یاد میکند و می نویسد: «کودتا گران قصد داشتند با بمباران خانه خمینی،مدرسه فیضیه، مقر ریاست جمهوری، دهها هزار نفر را نابود کنند.کودتا گران قصد تصرف پایگاه نوژه، آوردن بختیار و اعلام حکومت جدید را داشتند.نشریه پرسش و پاسخ نوشت: «نقشه دقیق ضد انقلاب در این کودتا عبارت بود از نابود کردن سریع و بدون محاکمه رهبران مبارز مذهبی، روحانیت مبارز ، رهبران حزب توده ایران و دیگرنیروهای سیاسی موجود در میهن ما ». ثانیا نگارنده سی واندی سال است با علاقه مواضع حزب توده ایران را تعقیب ونظری مغایر رهبری وقت حزب مشاهده ننموده است. راقم این سطور مایل است به اطلاع آقای ف.م.سخن برساند که فقط حزب توده ایران نبوده است که به وظایف خود در دفاع از انقلاب و مقابله با توطئه های ضد انقلابی عمل نموده، بلکه در این مورد، سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان فداییان خلق ایران-اکثریت نیز اطلاع رسانی کرده اند. سازمان مجاهدین خلق ایران در نامه ای که به آقای ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور وقت نوشته و رونوشت آن را به دفتر آیت الله خمینی ارسال نموده اند می نویسد:«عملیات قرار است روز چهار شنبه ۱۸ تیرماه با اشغال پایگاه شاهرخی همدان آغاز شود، طبق اظهارات ۳۰ فانتوم و ۴۰ خلبان در این پایگاه آماده پرواز هستند، نقطه آغاز عملیات محلی در چهار کیلومتری پایگاه که محل تجمع نیز می باشد. فانتوم ها پس از پرواز در ساعت ۵ صبح چند نقطه حساس تهران را مورد حمله وبمباران قرار خواهند داد، از جمله این نقاط مقر امام، نخست وزیری... است. امید است اطلاعات مزبور در جهت خنثی ساختن این توطئه به موقع مورد استفاده قرار گیرد وبه جمهوری اسلامی از گزند این اقدامات ضد انقلابی آسیبی نرسد». سازمان فدائیان خلق ایران-اکثریت در نشریه کار شماره ۶۷ مورخ ۲۵ تیر ماه ۱۳۵۹ می نویسد: حزب رنجبران ایران که دشمنی پایان ناپذیری با حزب توده ایران در آن زمان دارد در نشریه رنجبر شماره ۷۶ تیر ۱۳۵۹ مورد این کودتا می نویسد: سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر در نشریه خود، «کودتا را توطئه های امپریالیستی برای سرکوب جنبش خلق و نیروهای انقلابی نامید». سازمان رزمندگان آزادی طبقه کارگر در نشریه رزمندگان شماره ۲۱ مورخ ۳۰ تیر ماه ۱۳۵۹ می نویسد: سازمان فدائیان خلق ایران-اقلیت در نشریه کار شماره ۶۷ مورخ ۲۴ تیرماه ۱۳۵۹ در سرمقاله ای با عنوان کشف کودتای ارتجاعی ترین محافل سرمایه داران بزرگ وابسته و ارتش ضد خلقی چنین نوشت: «این کودتا هدفی جز روی کار آوردن رژیم دست نشانده ای نظیر رژیم گذشته را نداشت». نشریه امت وابسته به جنبش مسلمانان مبارز به رهبری دکتر پیمان نوشت: «کشف توطئه تازه آمریکا و خنثی شدن آن اهمیت خطر ضد انقلاب را بخوبی نمایان ساخت. معلوم کرد که سهل انگاری مسئولان در تصفیه ارتش تا چه حد خطرناک بوده است. همه ما میدانیم که جبهه اصلی نبرد انقلابی ما با آمریکا است و میدانیم که فعالترین دشمن انقلاب ایران امپریالیستهای آمریکایی هستند». حتماآقای ف.م.سخن میدانند که حزب توده ایران در محاکمه و مجازات متهمان نقشی نداشته و فقط اطلاعات مربوط به کودتا را در اختیار مقامات مسئول قرار داده است. محاکمه این افراد توسط دستگاه قضایی جمهوری اسلامی صورت گرفته و مسئولیت کاردادرسی نیز با آنان است . علاوه بر آن در خنثی سازی آن کودتا نیز نیروهای متفاوتی موثر بوده اند. در سایت بی بی سی روایت های گوناگونی از این رویداد ارائه گردیده، غیر از حزب توده ایران "محمد محمدی ریشهری، حاکم شرع وقت دادگاههای انقلاب ارتش، و سعید حجاریان، که به گفته خود پس از دستگیری افسران کودتاچی، «مسئولیت مدیریت بازجویی» از متهمان را بعهده داشت،اکبر هاشمی رفسنجانی رییس مجلس وقت ، محسن رضایی که در آن زمان او مسئول اطلاعات سپاه بود هر یک روایت خود را از کودتا نقل می کنند. ابوالحسن بنیصدر، رئیسجمهور وقت، اما روایت ویژه خودرا از لو رفتن کودتا به دست میدهد. او معتقد است به دو روش به اطلاعات دست یافت.به گفته او، خیلی قبل از کودتا «ذوالفقاری، فرمانده وقت حفاظت در ریاست جمهوری، یک شعاری را به خط شخصی به نام محمدمهدی حیدری شناسایی کرده بود». اطلاعات ارتش او را تحت تعقیب قرار داد و گردانندگان کودتا را شناسایی کرد. دوم اینکه همسر یک خلبان یا یکی از افراد نیروی هوایی به مجلس رفته بود و به ابراهیم یزدی و علی خامنهای گفته بود شوهرش در جلساتی شرکت میکند. آنها به او میگویند که به دفتر ریاست جمهوری برود. آقای بنیصدر نقل میکند که آن خانم همان حرف را در دفتر رئیس جمهور هم زده بود.به گفته بنیصدر، «اطلاعات ارتش پیگیر ماجرا بود اما اطلاعات سپاه نیز از طریقی که او اطلاع ندارد، از موضوع کودتا باخبر شده بود». بررسی تاریخی مختصر از کودتای نوژه مقدمتا باید یادآور شد که نام کودتای نوژه با نام آقای دکتر شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر شاه همراه است .آقای جواد خادم یکی از نزدیکترین مشاوران و وزیر مسکن و شهرسازی کابینه نامبرده در مقاله ای تحت عنوان « شاپور بختیار و پیشنهاد ترور آیتالله خمینی» در سایت بی بی سی چگونگی انتخاب بختیار را چنین توضیح میدهد:" اسراییلی ها دریافته بودند که پادشاه ایران نسبت به شاپور بختیار نظر مساعدی ندارد و او آخرین شخصیتی خواهد بود که شاه به نخست وزیری وی رضا دهد، از این رو لابی اسرائیل در اروپا و آمریکا برای قبولاندن بختیار به پادشاه ایران دست به کار شد و لابی قدرتمند آنها در انگلستان گوی سبقت را ربود و جرج براون از طرف دولت فخیمه انگلستان عازم تهران گردید تا به پادشاه ایران بقبولاند تنها کارت برنده برای جلوگیری از موفقیت انقلاب اسلامی، شاپور بختیار است. پادشاه ایران با اکراه پذیرفت و در یکی از مصاحبههای پس از انقلاب نیز از فشار دولت انگلیس برای نخست وزیری بختیار یاد کرد". کابینه بختیار زیر فشار طوفانزای امواج سهمگین انقلاب بهمن بیش از سی وهفت روز دوام پیدا نکرد،نامبرده در خانه ای امن پنهان می شود و این بار نیز دو باره نیروهای امنیتی موساد او را از مرز مهرآباد فراری می دهند. آقای خادم در مقاله پرواز "مرغ طوفان ، جزئیاتی از ماجرای خروج بختیار از ایران" می نویسند:"اگر سازمانی میتوانست از عهده این کار بر آید، حتماً موساد بود. برای موساد تهیه پاسپورت فرانسوی ساده بود، حتی احتیاجی نبود که دولت فرانسه بداند پاسپورت برای چه شخصی است. موساد به دنبال فرصت مناسبی برای تاریخ خروج بود. باید روزی میبود که پاسداران به دنبال کسی در فرودگاه باشند و ایرفرانس و لوفتانزا با اختلاف یک ساعت پرواز داشته باشند...... بختیار با هواپیما از ایران خارج شد. نگارنده مایل است برای بررسی تاریخی مربوط به این کودتا به مقاله مستند پروفسور مارک. جی. گازیوروسکی، استاد دپارتمان علوم سیاسی دانشگاه ایالتی لوییزیانا، که نخستین بار در مجلهی مطالعات خاورمیانه، در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسیده است مراجعه نموده و استنتاجاتی از آن را تلخیص نماید. شکل گیری دستگاه رهبری کودتا گازیوروسکی در گزارش خود می نویسد: «بدنبال سقوط دولت بختیار در جولای ۱۹۷۹، نامبرده ذر پاریس اعلام کرد که قصد رهبری یک جنبش اپوزیسیون، برای سرنگونی رژیم اسلامی را دارد. او سپس برای دریافت کمک مالی و جذب افراد با بسیاری ازایرانیان تبعیدی تماس گرفت. همچنین جهت دریافت کمکهای مالی بیشتر و با آمریکائیان تماس برقرار کرده که درخواست کمک مالی او از سوی آنها رد شد. با وجود این سازمان «سیا» به روابط پنهان با شاپور بختیار و تعدادی از هممسلکان او ادامه داد، تا جاییکه تلاش شد برخی از اعضای سازمانِ شاپور بختیار در سیا عضوگیری شوند. در اوایل اکتبرهمان سال شاپور بختیار موفق شد مقداری کمک نقدی از خواهر شاه، شاهزاده اشرف پهلوی و دیگر ایرانیان متموّل دریافت کند ,و در طول ماههای بعد با دولت عراق و برخی دولتهای متموّل عربی در منطقه نیز جهت دریافت کمک تماس برقرار کرد و موفق به دریافت کمکهای مالی بزرگتری شد. هم زمان با این طرح سرهنگ محمد باقر بنی عامری بازنشسته ژاندرمری و به فاصله کوتاهی پس از بنیانگذاری جمهوری اسلامی، طرحی بر علیه آن آغاز کرده بود. سرهنگ بنی عامری از مخالفان سر سخت اسلامگرایان بوده و هدف اصلیاش در آن برهه از زمان بازگرداندن نظام سلطنتی به ایران بود. او برای سازماندهی طرح کودتا با دوست صمیمی خود سرهنگ عطا الله احمدی افسر سابق ضد اطلاعات که پس از سقوط شاه در خفا بسر میبرد، شروع به همکاری و تبادل نظر کرد.احمدی با شاپوربختیار ملاقات کرده و درباره تلاشهای سرهنگ بنی عامری با او صحبت میکند. شاپور بختیار خواستار دیدار با بنیعامری میشود، که در پی آن بنیعامری در سپتامبر ۱۹۷۹ به پاریس سفر میکند. شاپور بختیار و بنی عامری با یکدیگر توافق میکنند که بنی عامری مسئولیت سازماندهی نیروهای درون مرزی را به عهده گیرد و بختیار مسئول امور مالی و برقراری تماسهای لازم جهت دریافت کمک از دولتهای خارجی گردد. بختیار همچنین ترتیب ملاقات عامری را با ابوالقاسم خادم از حزب مردم ایران، و یکی از دوستان صمیمیاش را، در مراجعت او به ایران میدهد. خادم در بدو امرمبلغ ۳۰۰هزارتومان (معادل ۳۰ هزار دلار) از جانب شاپور بختیار به بنی عامری میدهد. بدین ترتیب این دو به اتفاق، یک تشکیلات مخفی را درون ایران سازمان میدهند که بنی عامری مسئول سازماندهی شاخه نظامی آن، و خادم مسول سازماندهی شاخه غیرنظامی آن میشود. جواد خادم، پسر ابوالقاسم خادم که از وزرای دولت شاپور بختیار بود در پاریس میماند تا با کمک شاپوربختیار شاخه غیر نظامی را متشکل کند. مقارن با این تلاشها، دو غیر نظامی بنامهای سعید تیموری و پرویز شیبانی نیز به فعالیت علیه جمهوری اسلامی میپردازند. تیموری یک شرکت بزرگ مهندسی را اداره میکرد و شیبانی نیز دیپلمات وزارت امورخارجه بود. هر دو آنها پس از سقوط شاه به حزب ایران پیوسته بودند . آنها به مرور، از افزایش قدرت اسلامگریان تندرو بیمناک شده و بسوی افراد فعالتر حزب ایران، از جمله خادم جذب شده بودند. در همین دوران آنها با بنی عامری و سروان خلبان ناصر رکنی که او نیز به نوبه خود مشغول سازماندهی تشکیلات مخفی دیگری در نیروی هوائی بود ملاقات کرد. همزمان، پرویز قادسی شهردار سابق آبادان که به تازگی شبکه کوچکی به نام «نجات قیام ایران بزرگ» یا سازمان «نقاب» را تأسیس کرده بود به شاپور بختیار نزدیک میشود. نکته ای که در گزارش پروفسور گازیوروفسکی مغفول مانده است آن دست های پنهانی است که گروه بنی عامری،گروه رکنی و گروه مهندس قادسی را چگونه به هم نزدیک نموده و تحت رهبری بختیار قرار میدهد. در طول ماههای بعد تا مارس ۱۹۸۰ بنیعامری موفق میشود جهت پیشبرد طرح کودتا حدود ۳۰۰ تن را که شامل افراد شاغل و بازنشسته ارتش می شد، گردهم آورد. برای رعایت مسائل امنیتی بنیعامری و دیگر رهبران گروه از نام مستعار استفاده میکردند و درسازماندهی این کودتا از الگوی سلولهای مستقل ازهم استفاده کردند، به گونهای که اعضای هر گروه هیچ شناختی از دیگر اعضا در گروههای دیگر نداشتند. در بین افراد جذب شده به گروه نوپا ظاهراً دو افسر شاغل اطلاعاتی وجود داشتند که به پروندههای پرسنل نظامی دسترسی داشتند و می توانستند سابقه افرادی را که مستعد همکاری و یا برعکس از طرفداران انقلاب اسلامی و غیرقابل اعتماد بودند، ردیابی کنند. بنیعامری همچنین توانست دو تن از اعضای شاخه اطلاعات سپاه پاسداران را هم جذب کند تا او را از اقدامات حکومت در کشف طرحهای ضد رژیم با خبر کنند. در همین دوران بختیار معادل دو میلیون تومان (دویست هزار دلار) بابت اجارهی خانههای امن و پرداخت هزینه های سفر و ارتباطات و خرید اسلحه و ماشین و کامیون، در اختیار بنی عامری قرار میدهد. بنی عامری شروع به تهیه سلاح سبک و مهمات میکند که یا از بازار سیاه ایران خریداری میشد و یا از طریق اعضای گروه، از ذخایر نظامی به سرقت میرفت . در هفته های قبل از ۹ جولای از دسته های قبایل خواسته شد تا در مناطق مختلف کشور شورشهایی را ترتیب دهند تا واحدهای سپاه پاسداران از پایتخت به مناطق ایل نشین اعزام و از تهران دور شوند، تا اجرای عملیات کودتا تسهیل گردد. این ایلات عبارت بودند از بختیاریها، بویر احمدیها، بلوچها و قشقائیها که توسط بنی عامری، قادسی و رکنی جذب شده و در مقابل خدماتشان مبالغی هم دریافت کرده بودند. شاپور بختیار هم از دولت عراق خواسته بود همزمان با آغاز شورش ایلات در نقاط مختلف مرزی اقدام به حملات نظامی انحرافی بخاک ایران کند،. بدین ترتیب در شب ۹ جولای پس از گمراه کردن سپاه پاسداران و اعزام آنها به مناطق ایل نشین، قرار میشود تیمی متشکل از ۳۰۰ چترباز شاغل و بازنشسته ساکن در تهران بفرماندهی سرگرد آذر تاش در دسته های کوچک به سمت پایگاه هوائی«نوژه» بحرکت درآیند تا این مرکز نظامی را به تسخیر خود درآورند. همزمان برنامه ریزی شده بود حدود ۲۰ خلبان نیروی هوائی به فرماندهی تیمسار محققی و ستوان رکنی همدیگر را در پارک لاله تهران ملاقات کنند تا از آنجا بسوی پایگاه«نوژه» حرکت کنند، تا به ۳۰ خلبان دیگر که در آنجا در انتظار آنها بودند ملحق شوند. این خلبانها بنا داشتند با در اختیار گرفتن جنگده های اف ۴ و اف ۵ در پایگاه «نوژه» در سحرگاه تاریخ مقرر مکانهای مشخصی را بمباران کنند که از جمله این اهداف بیت خمینی، مدرسه فیضیه قم، ستاد دادگاه انقلاب، دفتر نخست وزیری، مرکز اطلاعات سپاه پاسداران، چندین مرکز فرماندهی سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب در تهران، باندهای پرواز نیروی هوائی در پایتخت و چند شهر دیگر بودند. بیت رهبری، مدرسه فیضیه قم و ستاد دادگاه انقلاب به لحاظ سمبولیک مراکز اصلی قدرت در جمهوری اسلامی محسوب میشدند، که انهدام آنها میتوانست موجب تضعیف روحیه هوادران رژیم شوند. برای اطمینان خاطر از مرگ خمینی قرار بود سه هواپیمای نظامی منزل مسکونی او را بمباران کنند. پایگاههای سپاه پاسداران و مراکز کمیته ها هدفهای بعدی محسوب میشدند چرا که تشخیص داده شده بود عمده نیروهای نظامی رژیم از این مراکز سازماندهی و بسیج خواهند شد. رهبران عملیات ارزیابی کرده بودند ممکن است اکثر پرسنل نیروی هوائی به حمایت از آنها شورش کنند اما برای اطمینان خاطر در نظر گرفته شده بود باندهای نیروی هوائی بمباران شوند تا احیانا ً نیروهای وفادار به رژیم نتوانند مانع پیشروی عملیات شوند. هم چنین قرار بود تعدادی هواپیما در پایگاه ًنوژه ً باقی بمانند تا در صورت حمله از سوی واحدهای هوائی یا زمینی طرفدار رژیم، از پایگاه«نوژه» دفاع شود. بر اساس طرح از پیش تنظیم شده قرار بود زمانیکه هواپیماهای پایگاه ًنوژه ً به آسمان پایتخت رسیدند دیوار صوتی را بعنوان آغاز عملیات بشکنند و از آن سو سرهنگ ایزدی همراه با افراد خود در تهران آماده دریافت این علامت برای شروع عملیات بعدی بود. تیمی متشکل از ۲۰۰ تن از کماندوهای شاغل و منفصل از ارتش به فرماندهی سروان گوهری میبایست با آغاز عملیات، مرکز تلویزیون در تهران را که توسط ۶۰ نفر کنترل میشد به تصرف خود درآورند. آنها قرار بود با استفاده از اونیفورم رسمی ارتش وانمود کنند که قصد دارند ایستگاه تلویزیون را در مقابل حمله کودتاگران حفاظت کنند. تیم مشابه ای متشکل از ۲۰ نفر قرار بود ایستگاه رادیو را به بهانه مقابله با« کودتاچیان» تحت کنترل خود درآورد. تیم کماندویی متشکل از ۵۰ نفر میبایست به بیت خمینی وارد شود و به زندگی او در صورت زنده ماندنش پایان بخشد، . . از جمله اهداف بعدی این بخش از طرح، تصرف مخابرات و وزارتخانه های کلیدی رژیم بود. همزمان با انجام این عملیات قرار بود واحدهای مسلح لشکر۱ محل های استراتژیک مهم رژیم در پایتخت را به تسخیر خود درآورند و واحدهای مسلح پادگان ًجی ً فرودگاه مهرآباد را تحت کنترل خود بگیرند. همچنین در نظر گرفته شده بود واحدهای پلیس هر نوع تجمع اعتراضی در دفاع از رژیم را که از جانب سپاه پاسداران و یا کمیته ها سازماندهی شود سرکوب کنند. هلیکوپترهای پادگان «جی » میبایست در تمامی این درگیریها دخالت مستقیم میداشتند. همچنین بنی عامری ترتیبی داده بود تا ۲۰۰ نفر از بزن بهادرها و ۱۰۰۰ زن از جنوب شهر تهران بسوی قسمتهای مرکزی شهر راهپیمائی کنند تا با سر دادن شعارهای ضد رژیمی دیگر گروه های معترض را به مبارزه علیه حکومت فراخوانند. او دستور داده بود تا واحدهای نظامی شهر را تسخیر کنند و هر تظاهرات دیگری را سرکوب کنند.. و از سویی دیگر از سپاه پاسداران و پرسنل امنیتی رژیم خواسته شود به گروه رهبری عملیات علیه رژیم بپیوندند. این برنامه ها بانضمام پخش سخنرانی آیت الله شریعتمداری میبایست بطورمرتب از رسانه های گروهی پخش میشدند. قرار بود هواپیماها و هلیکوپترها در تهران با پخش اعلامیه هایی از مردم بخواهند از هیاهو در خیابانها پرهیز کنند تا اعضای گروه ًنقاب ً با کنترل کامل وزارتخانه های مهم، آنها را به ادامه کار عادی وادارند. قرار بود تلفن بعضی از مناطق شهر قطع شود. اعضای شاخه غیر نظامی گروه ًنقاب ً در قسمتهای دیگر کشور قصد داشتند همزمان عملیات مشابهی را انجام دهند. همچنین قرار بود شاپور بختیار چند روز بعد به ایران بازگردد. شکست کودتا در شامگاه ۹ جولای چتربازهایی که قرار بود پایگاه هوائی ًنوژه ً را به تصرف خود در آورند، به دهکده کوچکی که در نزدیکی مدخل پایگاه«نوژه» قرار داشت میرسند. اما در ساعت ۱۰ شب گروه کوچکی از سپاه پاسداران همدان که از ورود چتربازها به محل آگاهی یافته بودند در کمین دستگیری چتربازها منطقه را محاصره میکنند. بزودی گروهی دیگر از سپاهیان از شهر ساوه بعنوان نیروی کمکی به منطقه اعزام میشوند. در همان شب طی یک عملیات برق آسا حدود پنجاه تا شصت تن از چتربازها توسط سپاه پاسداران دستگیر میشوند که در بین دستگیر شدگان سرگرد آذرتاش که قرار بود حمله به پایگاه را فرماندهی کند و مربّی چتربازی بنام حیدری که بسیاری از چتربازان را به عملیات جذب کرده بود، از جمله دستگیر شدگان بودند. سرهنگ بنی عامری که قرار بود کل عملیات را از پایگاه«نوژه»رهبری کند در هنگام ورود به منطقه اطلاع مییابد که گروه بزرگی از چتربازان در محاصره کامل نیروهای سپاه پاسداران قرار گرفته و گروهی دیگر از آنها دستگیر شده اند. سرهنگ بنی عامری پس از اطلاع از دستگیری چتربازان اعزامی بسرعت از محل دور شده و علیرغم شلیک رگبار گلوله سپاهیان بسوی او از مهلکه جان سالم بدر میبرد. پاسداران بلافاصله آذرتاش و حیدری را تحت بازجویی قرار میدهند، یک یا چند تن از این افراد احتمالاً زیر شکنجه اسامی دیگر شرکت گنندگان را افشاء میکنند. خلبانهایی که قرار بود از تهران به پایگاه ًنوژه ً اعزام شوند در پارک لاله در تهران تجمع کرده و سپس با خودروهای سواری و اتوبوس به سوی قهوه خانه ای در نزدیکی پایگاه حرکت میکنند. در آنجا قرار بود پس از ملاقات با دو تن از تکنسین های نیروی هوائی به گودال ماسه ای در نزدیکی در ورودی پایگاه«نوژه» اعزام شوند. تکنسین ها احتمالا ً بدلیل محاصره جاده های اطراف توسط سپاه پاسداران که به پایگاه منتهی میشد به محل ملاقات نمی روند. بدین خاطر خلبانها صبح زود بدون آنکه مطلع شوند در شب قبل چتربازها دستگیر شده اند به تهران بازمیگردند. سروان رکنی که از جزئیات اصلی طرح کودتا با خبر بود هنگام بازگشت به تهران درمقابل درب منزل خود توسط پاسداران دستگیر میشود. ظاهرا ً گفته میشود او به دلیل افشاء اطلاعاتی که از سوی برخی چتربازان به بیرون درز کرده بود در دام مأمورین رژیم اسیر میشود. او احتمالا ً تحت شکنجه های شدید ناچار میگردد اطلاعات بیشتری را در خصوص طرح کودتای نوژه در اختیار سپاه پاسداران قرار دهد. براین اساس و بازجوئیهای بعدی ۲۸۴ تن از شرکت کنندگان در طرح عملیات ًنوژه ً توسط سپاه پاسداران دستگیرمی شوند. پروفسور گازیروسکی در نتیجه گیری خود نظر صائبی دارد. او می نویسد: آقای ف.م.سخن سئوال دیگری را طرح میکنند که نباید آن را بی جواب گذاشت: این مفروضات قیاس مع الفارق است. تمام بنیادهای این فرض نادرست است،طرح عملیاتی کودتا از مدتها پیش طراحی، اهداف تعیین شده برای بمباران و تسخیرتعیین گردیده وظایف هر کدام از افراد قبلا تعیین شده بود؛ آنان در جلسات هماهنگی متعددی شرکت کرده بودند و در روز موعود در محل های تعیین شده برای انجام وظائف در اطراف پایگاه حضور یافته بودند ،همه افراد دارای اسامی مستعار و در تشکیلات پنهانی سازمان یافته بودند. کمک های مالی رژیم صدام به شاهپور بختیار در اسناد متعددی ثبت گردیده است.حتی اعلامیه کودتا هم تهیه و چاپ گردیده بود. برخی استنتاجات از مجموعه اسنادی که از کودتای نوژه در دست است و افراد عادی می توانند به آنها دسترسی پیدا کنند کاملا روشن میگردد که مجریان و طراحان آن از نیروهای سلطنت طلب و خواهان بازگشت رژیم استبدادی گذشته بودند.متحدان و همراهان خارجی آنها رژیم صدام،ایالات متحده امریکا،اسراییل و رژیم های ارتجاعی منطقه بودند.حمایت ازاقدامات کودتایی گروهی از نظامیان که فقط کینه کور از نظام برآمده از انقلاب نوپا که میلیونها نفر از آحاد مردم ایران به آن امید بسته بودند با حمایت ازکمک های سیا ، رژیم صدام ،رژیم ارتجاعی عربستان و با کمک دشمنان قسم خورده مردم ایران وفقط یکی از مخالفان و خنثی کنندگان آن را« آدم کش» و« آدم فروش» وبا تمام وجود «روس» و...... خواندن، آیا ناشی از وجدان شریفانه است؟ کاش ایشان توضیح میدادند این «آدم کشی» و« آدم فروشی» را در مقابل چه پاداشی انجام داده اند. خاوران شاهد زنده است ، از دکتر جودت ۸۵ ساله تا انوشه طاهری بیست و چند ساله بدست و توسط رژیم جمهوری اسلامی به طناب دار سپرده شده اند. سیمای نجیب ناخدا افضلی، سرهنگ عطاریان،سرهنگ کبیری وصد ها پیر و برنای توده ای پیش چشم ما است که چگونه به جوخه های اعدام سپرده شده اند. آقای ف.م.سخن هیچگاه از خود پرسیده اند پی آمد پیروزی کودتای نظامیان نوژه برای مردم ایران چه بود و آیا ارمغان چنین کودتایی برای مردم ایران آزادی،دمکراسی و رفاه اجتماعی را در بر داشت؟ کشته شدن هزاران بیگناه، لطمات سنگین به تاسیسات زیر بنایی کشور،ایجاد جنگ داخلی،امکان اشغال خوزستان توسط ارتش بعثی و هزاران آسیب کوچک و بزرگ به کشور چه دستاورد دیگری برای میهن بلا کشیده ما در بر داشت. آیا آقای ف.م.سخن می دانند که تمام رهبران حزب توده ایران توسط عوامل اطلاعاتی کودتای نوژه شناسایی ویکی از هدفهای مرکزی کودتا گران اعدام درجا و بدون محاکمه آنان بود.رهبری حزب توده ایران با استفاده از تجربه کودتای ۲۸ مرداد بخوبی میدانست که آنان اولین قربانیان کودتا خواهند بود.آیا حق نداشت از جان خود دفاع کند؟ اگر آقای ف.م.سخن مایلند این اقدام رهبری وقت حزب را با واژگانی چون «آدم كشى و آدم فروشى مثبت و منفی » که متضمن هیج معنایی نیست تسمیه نمایند مخیر اند. Copyright: gooya.com 2016
|