يك تقاضا از جناب مصطفى تاج زاده؛ ف. م. سخن

آقاى مصطفى تاج زاده از رهبران سابق «سازمان مجاهدين انقلاب اسلامى» بودند. بعدها در سير تكامل و تكوين و استحاله ى «جمهورى اسلامى» از جمع صاحب قدرتان خواسته يا ناخواسته خارج شدند و به جمع اعتداليون و «اصلاح طلبان» پيوستند. خواست اصلى «اصلاح طلبان» چنين است:
بازگشت به دوران طلايى امام و اجراى بدون تنازل قانون اساسى جمهورى اسلامى.

يكى از مواردى كه در دوران طلايى امام و بر اساس ماده ى مربوط به ولايت فقيه در قانون اساسى پيش آمد، همين كشتارهاى سال ١٣٦٧ بود، كه آقاى تاج زاده، بدون اين كه مشخص كنند چه مسووليتى در باره ى آن داشته اند، بابت آن عذرخواهى كردند (البته عذرخواهى ايشان با مواردى همراه بود كه نشان مى داد اگر چه كشتار «منافقان» كار بدى بوده ولى آن ها هم «بعدها» كارهايى كردند كه خيلى بدتر بوده!)

افراد ديگرى كه دست اندركار اين كشتار بودند، از جمله آقاى حجت الاسلام مصطفى پورمحمدى، كه يكى از اعضاى هيات مرگ بودند، اظهار داشتند كه به اين كشتارها كه اجراى حكم خداوند بوده «افتخار» مى كنند. لازم به ذكر است كه آقاى مصطفى پورمحمدى، وزير فعلى دادگسترى دكتر حسن روحانى، رييس جمهور معتدل و ميانه رو، هستند.

چند روز پيش آقاى مهدى خزعلى، در گفت و گويى تلويزيونى، برخى «شنيده ها»ى خود را از افراد دست اندر كارِ كشتار سال ١٣٦٧ بيان كردند. در اين نوار نكاتى بيان شد كه واقعا شنيدنى و در مواردى حيرت انگيز بود. مثلا «ماجراى خنده دار»ِ (!) به دار كشيدن يك دختر بچه ى تواب و طناب دار انداختن به گردن مامور نفوذى و از پاى مرگ برگرداندن او.

در باره ى جريان اين كشتار، جسته و گريخته، داستان هايى شنيده ايم. مثلا زندانيانى كه از آن كشتار جان سالم به در بردند ماجراهايى را كه خود شاهد بودند بيان كرده اند، اما هيچ يك از اين «تعاريف» به پاى «تعاريف» مسوولان و دست اندركاران اين كشتار نمى رسد.

متاسفانه امثال ما، به اين گونه مسوولان و دست اندركاران دست رسى نداريم. اشخاصى هم مثل آقاى مهدى خزعلى، كه ارتباط با اين گونه مسوولان و دست اندركاران داشته اند، تقريبا وجود خارجى ندارند.

اما تا آن جا كه ما آقاى تاج زاده را مى شناسيم، مى توانيم بگوييم كه ايشان اگر هم در آن دوران خود نقشى در اين كشتارها نداشته اند، به طور قطع با افرادى كه نقشى در اين كشتارها داشته اند، آشنا بوده اند و قطعا مثل آقاى مهدى خزعلى چيزهايى در باره ى اين كشتار از آن ها شنيده اند.

اكنون كه جناب تاج زاده بابت اين كشتارها از خانواده هاى كشته شدگان به نوبه ى خود عذرخواهى كرده اند، بسيار به جا و به موقع خواهد بود كه در اين زمينه همچون آقاى مهدى خزعلى چيزهايى را كه شنيده اند بيان كنند تا «عذرخواهى شوندگان» دستكم بدانند كه چه اتفاقى، به چه شكل و صورتى، و با چه كيفيت و كميتى، در زندان هاى سال ١٣٦٧ افتاده كه عذرخواهى در آن باره را بپذيرند يا نپذيرند. مثلا در ماجراى «بامزه» (!) و «خنده دار» (!) كشتن دختر تواب، و كلاه گذاشتن بر سر رييس زندان كه مى خواست براى نكشتن او پا پيش بگذارد، ولى در اين ماجرا «كنف» شد، تصور مى كنم اولياى اين دختر، بعد از شنيدن اين ماجرا، بهتر بتوانند در مورد پذيرش عذرخواهى، و شعار ماندلايى «ببخش و فراموش نكن» تصميم بگيرند.

به هر حال اگر آقاى تاج زاده ى عزيز لطف كنند در اين زمينه پا پيش بگذارند، خانواده هاى بسيارى را سپاسگزار خود خواهند كرد. ممكن است در اين جا گفته شود كه انجام خواست شما مى تواند آقاى تاج زاده را كه بعد از سال ها تازه از زندان آزاد شده است به خطر بيندازد. من هم ابتدا چنين تصور مى كردم ولى وقتى مى بينم كه جناب حجت الاسلام پورمحمدى صريحا مى فرمايند كه ما به اين كشتار كه اجراى حكم خداوند بوده «افتخار» مى كنيم، گمان نمى كنم شرح كارهاى افتخار آفرينى كه به فرمان خداوند انجام شده، باعث به زندان افتادن كسى شود. به هر حال ما راضى به زندانى شدن هيچ كس از جمله آقاى تاج زاده نيستيم و اگر بيان اين خاطرات -به دلايل نامعلوم- براى ايشان خطر آفرين باشد، بهتر است از آن صرف نظر فرمايند.

لينك شنيده هاى مهدى خزعلى از كشتار زندانيان سياسى در سال ١٣٦٧: