دوشنبه 29 شهریور 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

وقتی مأموران جمهوری اسلامی "عذرخواهی" می کنند، شهرام احمدی نسب عمران

چندی پیش نامه ای از تاج زاده در فضای مجازی منتشر شد با عنوان «عذرخواهی تاج زاده از خانواده های اعدام شدگان سال ۱۳۶۷» ۰ به تازگی هم سعید مرتضوی در نامه ای «خطاب به دادگاه رسیدگی به پرونده کهریزک» از «مقام معظم رهبری، خانواده جانباختگان و ملت ایران عذرخواهی کرد»۰ همچنین، کسانی از مأموران فعلی نظام همچون علی مطهری نیز بر ضرورت عذرخواهی مسئولان نظام بابت قتل عام زندانیان در سال ۱۳۶۷ پافشاری می کنند۰ انگیزه نگارنده از نوشتن این مختصر بررسی پدیده عذرخواهی در جمهوری اسلامی، با بهره گیری از متن یکی از نامه های منتشر شده، و تلاش برای فهم آن است۰در این بررسی خواهیم دید که نامه های اشاره شده حتی «عذرخواهی» به معنی واقعی کلمه نیستند۰ یکی بیشتر کیفرخواستی بلندبالا دربردارنده اتهاماتی علیه قربانیان و سازمان متبوع شان است و دیگری نیز که خطاب به دادگاه است معلوم نیست چرا در تناقضی آشکار از خانواده فتنه گران «شهید» عذرخواهی می کند۰ در پایان نگارنده تحلیل خود را در باب اهمیت و معنای این «عذرخواهی ها» ارائه خواهد کرد۰

نامه تاج زاده

سید مصطفی تاج زاده که در ابتدای سرکار آمدن آخوندها از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی(به مثابه بازوی مسلح حزب جمهوری اسلامی و خاستگاه عوامل اطلاعاتی نظام که مسئول سرکوب نیروهای مخالف جمهوری اسلامی در سالهای آغازین و پیش از تشکیل وزارت اطلاعات) بود۰ او همچنین سمت های مدیر کل مطبوعات و نشریات وزارت ارشاد٬ معاون بین الملل وزارت ارشاد٬ و معاون سیاسی وزارت کشور در سال های سیاه گذشته را در کارنامه خود دارد۰ در تاریخ ۲۳ مرداد ماه ۱۳۹۵ متن نامه ای از او منتشر شد که به نامه عذرخواهی تاج زاده از خانواده های قربانیان قتل عام زندانیان در سال ۶۷ معروف است۰

تاج زاده نامه اش را با اشاره به نوار صوتی سخنان منتظری خطاب به هیئت مرگ آغاز می کند و ضمن اشاره به این که از جزئیات آن فاجعه آگاه نبوده می گوید: «انتشار نوار سخنان آیت الله منتظری حقایق تلخی را در باره اعدام های گروهی سال ۶۷ برملا کرد۰» نخستین نکته که به ذهن متبادر می شود این است که مگر نوار سخنان منتظری کدام حقیقت تلخی را بازگو کرده که مسئول ارشدی همچون تاج زاده تا کنون از آن بی خبر بوده است؟ مگر مکاتبات میان خمینی و منتظری، «رنجنامه» احمد خمینی در پاسخ به منتظری، و برکناری منتظری به سبب اعتراض او به این اعدام ها که در خاطرات منتظری نیز شرح داده شده بود نکات ناگفته و پوشیده ای بودند که معاون وزیر در جمهوری اسلامی از آن بی خبر بود؟ درست است که این نوار صوتی سند زنده بسیار خوبی برای اجرای عدالت در مورد جانیان فراهم می کند٬ اما محتوای سخنان امر تازه ای نیست و آشکار است که ادعای بی خبری تاج زاده درست نمی نماید۰
تاج زاده سپس در باره قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ می گوید:« پذیرفته نیست برای زندانیانی که محاکمه و محکوم شده اند٬ بدون ارتکاب جرم جدید حکم جدیدی صادر و اجرا شود۰» در این خصوص باید گفت آری این امر در باره «دولتی» که به مجموعه ای از هنجارها و قوانین پایبند باشد درست است٬ اما در باره جمهوری اسلامی که طبق «قوانین» خودش زیر پا گذاشتن قانون برای مصلحت نظام نه تنها جائز بلکه واجب است و به همین دلیل هم شرط حداقلی یک دولت را دارا نیست، این جنایت نیز بر بنیاد همین قاعده مصلحت نظام صورت گرفته است۰ نکته این است که تاج زاده از منظر درون حکومتی نمی تواند این جنایت را محکوم کند۰ از این گذشته از نوشته تاج زاده چنین بر می آید که گویا زندانیان دوباره مورد محاکمه قرار گرفته و احکام تازه ای برای شان صادر شد ۰ این ادعا نیز راست نیست و پرسش و پاسخ کوتاه از زندانیان در خصوص عقاید شان در حضور یک هیئت، حتی طبق موازین قضایی جمهوری اسلامی، مصداق تشکیل دادگاه و محاکمه نیست۰
تاج زاده در ادامه کیفر خواستی سنگین علیه قربانیان و سازمان متبوع شان تنظیم می کند:«من اندیشه و راهبرد و روش های تشکیلاتی فرقه رجوی را چنان فاشیستی و غیر انسانی می بینم که فقط با داعش قابل مقایسه است۰» در ابتدا لازم می دانم به این نقد رایج پاسخ دهم که این سخنان تاج زاده مربوط به سازمان مجاهدین و رهبران آن است نه زندانیان مجاهد۰ باید گفت مگر سازمان مجاهدین موجودی فرازمینی است و امورش توسط نیروهای ماورائی انجام می شود؟ نه، البته که این گونه نیست و سازمان مجاهدین همچون بدنی است که هر جزء و عضو آن در رابطه ای ارگانیک با دیگر اجزأ و اعضأ قرار دارد، و اساسأ هیچ یک از سیاست ها و برنامه های این سازمان از مقاومت در داخل کشور تا جنگ رو در رو در مرزها بدون هماهنگی اجزأ گوناگون تشکیلات انجام شدنی نبود۰ خلاصه این که توصیف «فاشیستی و غیر انسانی» در سخن تاج زاده شامل همه مجاهدین است و زندانی بودن یا نبودن ملاک اطلاق آن نیست۰ جدای از این که معلوم نیست کجای روش و راهبرد مجاهدین «فاشیستی و غیر انسانی» است، تاج زاده که چند دهه خدمت در نهادهای سرکوبگر جمهوری اسلامی را در سابقه خود دارد، نمی گوید که مخالفت با فاشیسم و روش های غیر انسانی را از کدام یک از آن نهادها آموخته است؟ در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که اساسأ برای سرکوب گروه های مخالف در فردای سر کار آمدن آخوندها تشکیل شد و اعضای آن بعدها از مسئولین نهادهای اطلاعاتی بودند؟ یا هنگام کار به عنوان مدیر کل مطبوعات و نشریات وزارت ارشاد که ممیزی و سانسور و سرکوب آرأ نه تنها مخالفان و منتقدان بلکه غیر خودیها به طور عام کار اصلی اش بود؟ از هر کجا که باشد، مهم این است که او روش های تشکیلاتی قربانیان را با داعش قابل قیاس می داند۰



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


تاج زاده در ادامه می افزاید:«من همچنین نقش و سهم سازمان مجاهدین خلق را در سوق دادن جمهوری اسلامی به کاربرد خشونت استراتژیک می دانم۰» بار دیگر تاج زاده قربانیان و سازمان متبوع شان را دارای نقش کلیدی در جنایت های انجام شده توسط جمهوری اسلامی می انگارد۰ تا اینجای کار تاج زاده مجاهدین را شریک جرم جمهوری اسلامی در جنایت های آن علیه اعضای مجاهدین معرفی می کند۰ کمی حوصله به خرج دهید! این پایان اتهامات وارده به قربانیان توسط تاج زاده نیست۰

در ادامه و در توضیح این که چگونه باید مجاهدین را شریک جنایت های جمهوری اسلامی در مورد خود مجاهدین دانست، می نویسد:«رجوی با توهم کسب انحصاری و خشونت بار قدرت، تروریسم گسترده و بی سابقه ای بر میهن و مردم تحمیل کرد و با قتل هزاران انسان بی گناه، از دولتمردان آزادی خواه و قانون گرا مانند دکتر بهشتی و باهنر تا شهروندان عادی در حد کاسبان محل، آن هم تنها به دلیل اعتقاد به جمهوری اسلامی و رهبری فقید آن، سیاست ورزی قانونی را تا حدود زیادی به محاق برد۰» نخست باید گفت که روشن است که مقصود تاج زاده از مجموعه آنچه در عبارت فوق به رجوی نسبت می دهد باز هم همه مجاهدین است چرا که رجوی موجود ماورایی نبود که به تنهایی و از غیب همه آن کارهای نسبت داده شده را انجام داده باشد۰ در اینجا نیز اتهامات برشمرده توسط تاج زاده متوجه همه مجاهدین است و قربانیان را نیز در بر می گیرد۰

جدای از ادعای خنده دار آزادگی و قانون گرایی کسانی همچون بهشتی که نیاز به پاسخ ندارد، تاج زاده مجاهدین را به کشتن افراد بی گناه «تنها به دلیل اعتقاد به جمهوری اسلامی و رهبری فقید آن» متهم می کند۰ این ادعا نیز راست نیست و اساسأ برای کسی که آن سال ها را تجربه کرده باشد باورکردنی نیست که یک هسته مقاومت با پذیرش همه خطر های احتمالی و در شرایطی که آن همه عوامل سرکوب و کشتار در ایران بودند، حتی به این فکر کند که عملیاتی علیه کسی «تنها به دلیل اعتقادش» به جمهوری اسلامی انجام دهد۰به نظر می رسد دلیل جعل چنین ادعایی از سوی تاج زاده جور کردن قرینه ای برای جنایت قتل عام زندانیان در رفتار و منش خود مجاهدین باشد۰ تاج زاده می کوشد تا بگوید قتل عام زندانیان که تنها بر اساس پرسش از اعتقادات قربانیان صورت گرفته در رفتار خود مجاهدین هم سابقه دارد و اصلأ مجاهدین آغازگر این رویه خشونت بار هستند، همان گونه که خشونت های اعمال شده توسط نظام را نیز به واکنش جمهوری اسلامی به اقدامات مجاهدین فرو می کاهد۰

جدای از ملاحظات فوق و ادعاهای ناراست تاج زاده در خصوص اقدامات مجاهدین، از جمله این ادعای تاریخی دروغ که مجاهدین محرک سرکوبگری ها و جنایت های نظام بودند، نکته مهم در این بخش از نامه، «خشونت بار» و «تروریستی» نامیدن مقاومت علیه جمهوری اسلامی است۰

این یعنی قربانیان خشونت رژیم خود آغازگر خشونت بوده، یا اقلأ به همان اندازه رژیم در خشونت دست داشته اند۰ خشونت به معنایی که امروزه در فارسی رایج است ترجمه واژه ای در فلسفه سیاسی است که معنی دقیق آن زیر پا گذاشتن حقوق و هنجارهای شناخته شده است۰ در این معنی، اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در زیر پا گذاشتن همه حقوق و هنجارها ، حتی قوانین خود نظام، که تا کنون نیز ادامه داشته است از مصادیق بارز خشونت در معنای دقیق آن است۰ در مقابل، حق مقاومت در برابر استبداد حکومتی حقی است که هیچ مرجعی نمی تواند آن را از توده مردم سلب کند۰ این حق آن چنان محترم و به رسمیت شناخته شده است که پدران بنیانگذار ایالات متحده هنگام تأسیس دولت فدرال آن را به صورت حق حمل و نگهداری سلاح توسط شهروندان و تحت عنوان «متمم دوم قانون اساسی ایالات متحده» تدوین و تصویب کردند۰آنها نگران این بودند که ممکن است زمانی دولت فدرال استبدادی شده و بخواهد به مردم زور بگوید و اگر مردم حق دسترسی به سلاح نداشته باشند نخواهند توانست از حقوق و آزادی های خود در برابر دست درازی حکومت صیانت کنند۰ این متمم برای جلوگیری از چنین احتمالی وضع شده است۰ اگر دفاع از آزادی ها و حقوق مردم در برابر حکومتی همچون ایالات متحده حق مردم است، آیا این حق مردم ایران نبوده و نیست که در برابر وضعیت هرج و مرج و بی قانونی که نامش جمهوری اسلامی است و بنایش بر زیر پا گذاشتن همه قوانین و هنجارهاست، بتوانند در برابر این حکومت نامشروع که همه حقوق را از آنان دریغ داشته بایستند و مقاومت کنند؟ اگر داشتن سلاح برای پیشگیری از تجاوز احتمالی حکومتی دموکراتیک حق مردم است پس به طریق اولی مقاومت در برابر نظامی که به تصریح رهبرانش ملزم به رعایت هیچ حق، قانون، یا هنجاری نیست حق مشروع و خدشه ناپذیر مردم است و نامش خشونت نیست۰ به عبارت دیگر خشونت معیاری محتوایی دارد که همان زیر پا گذاشتن هنجارها و پیمان های شناخته شده است۰ خشونت معیار و ملاک شکلی ندارد که با دیدن مثلأ کاربرد سلاح بتوان به عمل یا فرآیندی اطلاق کرد۰

با این توضیحات اکنون بهتر می توانیم مغالطه موجود در نوشته تاج زاده را ببینیم۰ تاج زاده همچون بسیاری دیگر از مأموران جمهوری اسلامی اقدامات سرکوبگرانه جمهوری اسلامی و تلاش های مقاومت را همسنگ و قرینه می انگارد۰سرکوب مردم و مخالفان و ناراضیان و زیر پاگذاشتن همه حقوق آن توسط جمهوری اسلامی نه تنها مصداق بارز خشونت است و حکومت را به لحاظ سیاسی نامشروع می کند، بلکه این امر مقاومت مردم ایران در برابر آن را برای استیفای حقوق پایمال شده مشروع و موجه می سازد۰کوتاه سخن، مقاومت مردم ایران تروریستی و خشونت بار نیست بلکه تبلور حق طبیعی مردم ایران در جهت خلاصی از حکومت استبدادی و ناهنجاری است که صراحتأ خود را ملزم به رعایت هیچ حق، قانون، پیمان، یا هنجاری نمی داند۰

تاج زاده در ادامه موارد متعدد دیگری از «جنایت های» مجاهدین را برشمرده است که پاسخ به آنها را ضروری نمی بینم چرا که این «جنایت»ها موارد مقاومت مشروع در برابر حکومت مستبد است و محتاج جواز از تاج زاده یا غیر او نیست۰ آن چه مهم است این است که تاج زاده که مثلأ قرار بود از خانواده های مجاهدین عذرخواهی کند تا اینجای کار تنها به مجاهدین تاخته است!

در پایان فهرست بلند بالای «جنایات» مجاهدین، تاج زاده به موضوع قتل عام زندانیان مجاهد برمی گردد و می گوید:«با وجود همه این مسائل محاکمه مجدد زندانیان را در سال ۶۷ و اعدام گروهی آنان را نقض موازین حقوقی و قانونی کشور به شمار می آورم۰» همان گونه که در فوق اشاره شد، پرسش از اعتقادات شخصی زندانیان توسط هیئت مرگ را نمی توان محاکمه نامید۰ همچنین بر طبق قاعده مصلحت نظام ولی فقیه و کارگزارانش مجازند قوانین و نیز احکام دادگاه های خود را نیز زیر پا بگذارند ۰ این بدان معناست که «موازین حقوقی و قانونی کشور» زورشان به مصلحت نظام نمی رسد و نمی توانند حقی را حفاظت و تضمین کنند۰ اتفاقأ به همین دلیل نیز هست که مقاومت در برابر چنین حکومتی مجاز و مشروع است۰

تاج زاده سپس در دروغی دیگر مدعی می شود که میر حسین موسوی و علی خامنه ای با آن اعدام ها «به شدت مخالفت کردند اگرچه وقتی متوجه ابعاد فاجعه شدند که کار از کار گذشته بود۰» شواهد بسیاری در رد این دروغ مشمئز کننده وجود دارد، از جمله اظهارات موسوی و خامنه ای در همان زمان، و در اینجا نیازی به پاسخ دادن به این ادعا هم نمی بینم۰

بخش مهم نامه تاج زاده اما آنجاست که پس از فهرست کردن همه «جنایات» قربانیان و سازمان متبوع شان، از حاکمیت می خواهد که با عذر خواهی از بازماندگان «زخم ناشی از این اعدامها را التیام بخشد۰» اگرچه ایده عذرخواهی حاکمیت از بازماندگان ظاهرأ اشکالی ندارد اما پرسش های بسیاری هست که پیش از آن باید پاسخ داده شوند تا پوزش خواهی امری معنادار و جدی تلقی شود۰

از آنجا که عذرخواهی برای اموری است که در آن کسی یا کسانی مرتکب کار ناپسندی می شوند، در این مورد نخست باید جزئیات آن اعدام ها روشن شود۰ پیش از پوزش خواهی باید دانست چه کسانی در این جریان اعدام شده اند؟ شمار دقیق آنها چند نفر است؟ چه کسانی در هیئت های مرگ کار می کردند یا به قول تاج زاده زندانیان را مورد «محاکمه مجدد» قرار دادند؟ گور اعدام شدگان کجاست؟ نشانی گورهای جمعی در تهران و شهرستان ها کجاست؟ چه کسانی این اعدام های «غیر قانونی» را در شهرهای کشور به اجرا در آوردند؟ و بسیاری پرسش های مهم دیگر که یکایک بازماندگان آن اعدام شدگان سالهاست در جست و جوی پاسخ آنهایند و بسیاری شان نیز از سنگینی بار این سؤالات بی پاسخ سالهاست که روی در نقاب خاک کشیده اند و سالهای آخر حیات شان را زیر فشارهای گوناگون آن واقعه سپری کردند۰ گام نخست در هر عذرخواهی آشکار کردن وجوه زشتی عمل است۰ از آنجا که پرسش های یاد شده همگی ناظر به روشن کردن وجوه آن فاجعه است، پاسخ به آنها نیز در حقیقت مقدمه ضروری برای ابراز پوزش است.

نکته جالب اینجاست که تاج زاده می گوید به سهم خود از خانواده های بازماندگان عذرخواهی می کند۰ حال پرسش اینجاست که «سهم» و نقش تاج زاده در این اعدام ها چه بود؟ این پوزش خواستن باید قاعدتأ به خاطر نقشی و سهمی باشد که خود او در این واقعه داشته چرا که آدمی از بابت کار زشتی که در آن نقشی نداشته عذرخواهی نمی کند۰ این هم از آن پرسش های بی پاسخ در خصوص این نامه است۰ اما نکته جالب تر این است که تاج زاده عذرخواهی کذایی خود را مقدمه ای می کند برای اندرز دادن به خانواده های داغ دیدگان آن جنایت و می گوید:«و متواضعانه آنان را فرا می خوانم تا با تأسی به ماندلا 'ببخشند اما فراموش نکنند ' تا ایران و ایرانی از چرخه شوم کینه و نفرت و انتقام رها شوند۰» در اینجا باز هم باید تکرار کرد که نخست باید بدانی چه روی داده است تا بعد ببینی آیا می توانی ببخشی یا نه۰ وانگهی، اگر کسی از اوضاع باخبر نباشد فکر می کند جمهوری اسلامی سرنگون شده و خانواده های اعدام شدگان در حال انتقام گیری و کشتن عاملان آن جنایت بزرگ هستند که این ماندلای وطنی سر رسیده و برای شان در باب فواید گذشت و مضرات انتقام و کینه داد سخن می دهد! یکی نیست به این مأمور جمهوری اسلامی بگوید اگر خیلی علاقه داری کاری برای بهبود اوضاع انجام دهی بیا و نشانی یک گور جمعی و نام سربداران آرمیده در آن را از دوستانت بخواه تا بازماندگان بدانند مزار عزیزان شان کجاست و خاک کجای ایرانشهر را باید در سوگ یلان شان به سر و روی بکشند۰ عذرخواهی رهبرت پیشکش!

فراز اصلی سخن تاج زاده اما بند پایانی نامه اش است که در آن با اشاره به انتشار نوار سخنان منتظری با هیئت مرگ می گوید:« آنان[ایرانیان] نه تنها نباید اجازه دهند هیچ فرد یا گروهی با استناد به سخنان آیه الله منتظری به ایجاد دوگانه سازی های غیر ضرور، تفرقه افکن و فرصت سوز بپردازد و آگاه یا نا آگاه جبهه بزرگ دموکراسی خواهان و عدالت طلبان را در مصاف با انسداد طلبان داخلی و سلطه جویان خارجی تضعیف یا خدای ناکرده دوپاره کند۰۰۰» در اینجا دیگر تاج زاده هر شک و شبهه ای در مورد انگیزه نوشتن این نامه را برطرف می کند و صراحتأ می گوید که نگران عواقب انتشار نوار سخنان منتظری خطاب به هیئت مرگ در میان توده ایرانیان است۰ او بدون تردید به عنوان یک مأمور رده بالای حکومت از ۲۸ سال پیش از فاجعه آگاه بوده است اما اکنون که این فایل صوتی واکنش گسترده مردم خصوصأ جوانان را در پی داشته است ، بیم آن دارد که این امر سرآغاز اقبال گسترده تر عموم ایرانیان به مسیر سرنگونی این حکومت سراپا جنایت و تباهی و فاصله گرفتن شان از مدعیان اصلاحات باشد۰ از همین روست که هشدار می دهد که مبادا سخنان منتظری به سود سرنگونی طلبان و به زیان اصلاحاتچی های نظام، که آنها را «جبهه بزرگ دموکراسی خواهان و عدالت طلبان» می نامد، تمام شود.

در مقابل چنین چشم انداز ناگواری برای خود و دوستانش است که تاج زاده توصیه می کند:«به عکس باید از توجه عمومی به این سخنان کمال استفاده را به سود استقرار دموکراسی، نفی خشونت ورزی و حاکمیت قانون در ایران ببریم» نکته کلیدی در این توصیه البته همان ترجیع بند «نفی خشونت» است وگرنه روشن است که «استقرار دموکراسی» و «حاکمیت قانون» در چارچوب حکومت ولایت فقیه معنایی ندارد چرا که با حاکمیت ولی فقیهی که باید تنها به مصلحت نظامش ملتزم باشد، نه قانون قوْتی دارد و نه رأی مردم۰ می ماند همان برحذر داشتن مردم از استفاده از حق طبیعی دفاع از حقوق و آزادی های شناخته شده در برابر حکومتی که صراحتأ هیچ حقی برای مردم به رسمیت نمی شناسد و در مورد فاجعه مذکور نیز حتی قوانین و احکام دادگاه های خودش را نیز زیر پا گذاشت و هزاران زندانی را با یک پرسش ساده در خصوص عقیده شان بر دار کرد۰چکیده سخن تاج زاده این است که مردم و خانواده های قربانیان این فاجعه بزرگ فکر ایستادن و مقاومت در برابر این رژیم بی قانون و تلاش برای استیفای حق و عدالت برای بازماندگان را از سر دور کنند چرا که از نظر اصلاحاتچی های نظام این کار یعنی «خشونت ورزی»۰

اهمیت و معنای عذرخواهی مأموران نظام

همان گونه که با مرور نامه تاج زاده نشان داده شد، روند تازه عذرخواهی و دعوت به پوزش خواهی در میان مأموران نظام بابت جنایت های جمهوری اسلامی خصوصأ قتل عام زندانیان مجاهد و مبارز در سال ۱۳۶۷ مبتنی بر صداقت و از سر احساس دین و برای استیفای حق و عدالت برای بازماندگان آن جنایت هولناک نیست۰ به جای آن، نوشته هایی از نوع نامه تاج زاده بیشتر به دنبال احساس نگرانی از تبعات گسترده آگاهی عمومی نسبت به جنایت بزرگ قتل عام زندانیان پس از انتشار نوار سخنان منتظری خطاب به اعضای هیئت مرگ منتشر می شوند۰ دلشوره به جای اصلاحاتچی های نظام این است که موج بزرگ اجتماعی برخاسته از این افشاگری به گرویدن روزافزون مردم و جوانان به اردوی مقاومت در برابر این حکومت سرکوبگر و بی قانون منجر شود۰ برای همین است که در سراسر این نامه به اصطلاح «عذرخواهی»، این مقاومت ایران و نیروی اصلی آن یعنی سازمان مجاهدین خلق است که مقصر و مجرم معرفی می شود۰ ابتدا در یک دروغ تاریخی آشکار جنایات جمهوری اسلامی به حد واکنش هایی در پاسخ به «خشونت » اعمال شده توسط مجاهدین و مقاومت ایران فرو کاسته می شود۰ سپس در یک مغالطه آشکار استفاده مردم و مقاومت ایران از حق طبیعی دفاع از حقوق و آزادی های انسانی در برابر حکومتی که اساسأ هیچ حقی برای مردم قائل نیست به «خشونت» تعبیر می شود و همسنگ جنایت های جمهوری اسلامی۰ این گونه و با این مقدمات خطاست که اصلاحاتچی نظام در نقش برادر بزرگتر مردم و نظام ظاهر شده و میانجی دعوای «طرفین» می شود: خانواده های قربانیان را به بخشش فرا می خواند، تو گویی در باب این جنایت همه چیز روشن است و اکنون دادگاه متهمان تشکیل شده و مجرمان منتظر صدور حکمند۰ آن چیز که روشن نیست دلیل عذرخواهی نظام است۰ مگر تاج زاده خود در کیفر خواست بالا بلندش مجاهدین و مقاومت ایران را مقصر اصلی معرفی نکرد، حال چرا باید جمهوری اسلامی عذرخواهی کند؟ نتیجه منطقی متن نامه می بایست علی القاعده این باشد که مجاهدین و مسعود رجوی که مسئول همه «خشونت ها» بودند باید بابت آن جنایت هولناک عذرخواهی کنند، نه جمهوری اسلامی! این را دیگر باید به حساب حجب و حیای ذاتی مأمور نظام گذاشت


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016