جمعه 7 آبان 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


خواندنی ها و دیدنی ها
در همين زمينه
11 اردیبهشت» مغالطه ظریف در نیویورک، علی‌اصغر رمضان‌پور
پرخواننده ترین ها

چرا خامنه ای خواهان جنگ حقوق بشری است، علی اصغر رمضانپور

سخنگوی قوه قضاییه ایران رسما می گوید در مورد نرگس محمدی از رافت اسلامی خبری نیست. یعنی اجرای عدالت نه حق، که لطفی است که قوه قضاییه می تواند به راحتی از اجرای آن صرف نظر کند. حکم اعدام محمد علی طاهری نقض شد و بنا بر استنادهایی که وکیلان او ابراز کرده اند او باید اردیبهشت ماه امسال ازاد می شد. اما ناگهان اعلام شد که بنا بر یک قرار امنیتی باید در زندان بماند. چند روز بعد اتهام هایی علیه او مطرح شد که در دادگاه قبلی او نیز مطرح بود اما قاضی آن را نپذیرفته بود. کار به اعتضاب غذای آقای طاهری کشید و رفتنش به بیمارستان و افتادن به حالت اغما. هواداران او در تهران و تبریز و اصفهان اعتراض کردند گروهی دستگیر شدند. سازمان عفو بین الملل بیانیه ای منتشر کرد و از تهدید سلامتی آقای طاهری ابراز نگرانی کرد. همزمان ۴ ایرانی به اتهام غیرقانونی دو تابعیتی بودن و سفر به کشورشان به زندان های طولانی مدت ۱۰ ساله محکوم شدند.

همه این پرونده های نقض حقوق بشر نمونه هایی از پرونده هایی است که قوه قضاییه ایران و دستگاه امنیتی حاکم بر آن ترجیح می دهد باز بماند. اگر به جزییات این پرونده ها نگاه کنیم در آن هیچ جرمی رخ نداده و حتی قوه قضاییه نیز پس از بالاگرفتن اعتراض های داخلی و خارجی به جز ابراز کلیاتی بدون سند و مدرک هیچ دلیلی برای این پرونده سازی ها ندارد.

این نوع از پرونده سازی ها که با محکوم شدن غیرقانونی قربانیانی بی گناه همراه است تازگی ندارد. سال هاست که ادامه دارد. پیش از نرگس محمدی، نسرین ستوده در زندان بود و پیش از محمد علی طاهری، نیز گروهی از دراویش به زندان افکنده شدند تا اعتراض های دراویش در سراسر کشور بالا بگیرد.



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


هم این پرونده ها برای کسانی ساخته می شود و بر سر مسایلی است که هیچ ناظری چه مخالف و چه طرفدار جمهوری اسلامی آن را تهدیدی برای امنیت و ثبات حکومت نمی داند.

به تعبیر دیگر پرونده های بی خطری ساخته می شود تا گروه هایی از ناراضیان دست بسته و بی خطر و ناظران حقوق بشر در داخل و خارج کشور ابراز نگرانی و اعتراض کنند. رسانه ها به آن بپردازند و در نهایت رسانه های حکومتی هر روز آن را به مثابه نشانه هایی برای خصومت غرب و دشمنان مورد اشاره آقای خامنه ای با جمهوری اسلامی در تبلیغات خود بازگو کنند و نمایش های تبلیغاتی علیه قربانیان این جنگ حقوق بشری که در اسارت به سر می برند به راه بیندازند. و به این ترتیب نمایش دائمی جنگ حقوق بشری به یکی از ارکان برنامه های تبلیغاتی ای تبدیل می شود که نهادهای امنیتی توسط قوه قضاییه اجرا می کنند. اما هدف از راه اندازی این جنگ حقوق بشری چیست؟ چرا جمهوری اسلامی و آقای خامنه ای حتی در اوج مذاکرات اتمی و نشان دادن نرمش قهرمانانه و رسیدن به توافقی به اهمیت برجام با غرب، باز هم به چنین نمایشی نیازمند است؟

۱ – نمایش هویت ایدئولوژیک: سال هاست که دیگر شعارها و رویابافی های ایدئولوژیک پس از انقلاب درباره برقراری عدالت اجتماعی و رفاه و حاکمیت اخلاق در جامعه در جمهوری اسلامی محلی از اعراب ندارد. دیگر کسی باور نمی کند که حتی خود نخبگان حاکم در جمهوری اسلامی باور ی به اصول اخلاقی و معیارهایی داشته باشند که زمانی از آن دم می زدند. جالب است که همین چند روز پیش محمدتقی مصباح یزدی که سخنگوی عقیدتی آقای خامنه ای به حساب می آید گفت باور ندارد که دیگر کسی در میان سیاستمداران به ولایت فقیه اعتقاد داشته باشد. ممکن است آقای مصباح یزدی برای کوبیدن همه سیاستمداران این حرف را زده باشد و در آن اغراقی نهفته باشد اما مهم تر آن است که در حال حاضر چنان فضای بی اعتقادی به باورهای رسمی عقیدتی و سیاسی و پنهان کردن این بی اعتقادی در جمهوری اسلامی رایج است که آقای مصباح می تواند اطمینان داشته باشد که همه حرف او را باور می کنند.

در هنگامه بی اثر شدن شعارها و باورهای ایدئولوژیک، راه انداختن پرونده هایی به نام دفاع از احکام اسلام و حریم جمهوری اسلامی در قالب اجرای احکام شرعی جنجال برانگیز مانند قصاص و اجرای حکم اعدام و به زندان انداختن مردم به جرم انحراف عقیدتی یا وابستگی به دشمن، روشی است که می توان برای نمایش اهمیت داشتن باورهای عقیدتی و سیاسی رسمی ای به کار گرفت. روشی برای تاکید بر مفاهیمی که سازنده نوعی هویت عقیدتی برای رژیم است.

۲ـ استراتژی جنگ بی هزینه: نمایش جنگ بی خطر با غرب و به ویژه امریکا ( و اخیرا عربستان سعودی ) یکی از استراتژٓی های اصلی جمهوری اسلامی در دوران حکومت آقای خامنه ای است. در این راه، وظیفه سپاه پاسداران این است که همواره نمایش های نظامی بی خطری به راه بیندازد که در عین فراهم ساختن زمینه های قدرت نمایی تبلیغاتی، آنچنان پر خطر نباشد که به جنگ واقعی تبدیل شود. جنگی که روشن است که در آن، به رغم بلوف های نظامی فرماندهان سپاه پاسداران، امکان پیروزی برای نظامیان ایران اندک است. حتی برنامه اتمی پر هزینه ایران نیز چیزی بیش از نمایش توانایی بالقوه نظامی نبود. در چارچوب این استراتژی، راه انداختن همیشگی جنگ حقوق بشری کم هزینه ترین روش برای نمایش تنش دائمی ایران با غرب است.

۳ – گروگان گیری تاکتیکی: سومین دلیل برای اعتیاد جمهوری اسلامی به پرونده سازی حقوق بشری، گرفتن گروگان هایی برای برخورداری از قابلیت های تاکتیکی در جنگ دیپلماتیک با غرب است. آقای خامنه ای نه فقط از گروگان های دو تابعیتی یا قربانیانی با ملیت ها دیگر استفاده می کند. بلکه حتی ایرانیانی را به گروگان می گیرد که می داند در افکار عمومی جهانی به دلیل حمایت از حقوق بشر مورد توجه هستند. آشکار ترین نمونه بهره برداری تاکتیکی از به گروگان گرفتن انسان ها را می توان در جریان معامله زندانیان در جریان مذاکرات اتمی دید. در آخرین مورد، چند هفته پیش دیپلماسی ایران از آزاد کردن هما هودفر مردم شناس ایرانی کانادایی به عنوان وسیله ای برای معامله دیپلماتیک با دولت کانادا استفاده کرد. و در روزهای آینده انتظار می رود، درخواست گروهی از نمایندگان پارلمان بریتانیا از وزیر امورخارجه این کشور برای فشار به ایران در مورد بازداشت چند بریتانیایی دارای ملیت ایرانی، به مذاکره با بریتانیا در این مورد منجر شود.

۴ـ نمایش سرکوب و تهدید داخلی: نهادهای امنیتی از پرونده های حقوق بشری و سر و صدای رسانه ای که بر سر آن به راه می افتد به نفع نمایش قدرت در داخل و به عنوان ابزاری برای تهدید غیر مستقیم منتقدان استفاده می کند. رسانه های حکومتی، به موازات آن که بی اعتنایی مقام های ایران به درخواست ها و اعتراض های حقوق بشری را نشانه ای از اقتدار و استقلال حکومت ایران می دانند. این باور را ترویج می کنند که هیچ کس نباید فکر کند اگر بازداشت شود یا به زندان بیفتد یا مورد ستمی قرار گیرد می تواند از پشتوانه حمایت ناظران حقوق بشر برخوردار باشد.

اتکای آقای خامنه ای به بهره برداری از جنگ حقوق بشری به گشودن پیوسته پرونده هایی برای ایرانیان در داخل کشور و ایرانیانی با تابعیت دوگانه منجر می شود. ایرانیانی که اسیران بی گناهی در دست قوه قضاییه ای هستند که هیچ نشانی از رافت در آن نیست. نه رافت اسلامی و نه رافت انسانی. قوه قضاییه ای که به جای عدالت به بی رحمی افتخار می کند.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016