پیروزی ترامپ در آمریکا از دیدگاه جامعهشناسی سیاسی (بخش دوم و پایانی)، کورش عرفانی
[بخش نخست مقاله]
شروع حکومت سرمایه داران
به باور نگارنده، این چرخش در روابط ساختاری قدرت سیاسی و قدرت اقتصادی در آمریکا نه اتفاقی یا ناگهانی و نه بدون کسب آمادگی قبلی است. دونالد ترامپ، بر خلاف آن چه بسیاری فکر می کنند، به صفت فردی وارد این کارزار نشده است. او نماد یک جریانی است که وی را حمایت کرده و به ریاست جمهوری رسانده است. نگاهی به یکی از محورهای اصلی کارزار انتخاباتی ترامپ که همانا حمله به هسته ی مرکزی قدرت سیاسی ۱ در آمریکا و بی اعتبار کردن همان کسانی که زمانی با حمایت و تشویق و دلارهای ترامپ و میلیاردرهای امثال وی به نمایندگی، سناتوری و وزارت و ریاست جمهوری می رسیدند، نشان می دهد که وی با تمام هوش و ذکاوت کاسبکارانه اش، نماینده ی مشخص صاحبان ثروت در آمریکاست که برای اجرایی کردن چرخش ساختاری سیاست و مدیریت جدید نظم اجتماعی به صحنه آمده است.
نگاهی به پیشینه ی کاری و جایگاه طبقاتی افرادی که رئیس جمهور منتخب آمریکا یک به یک برای اشغال سمت های کلیدی و پر اهمیت مدیریتی معرفی می کند کافیست تا دریابیم، -که به جز چند پست و مقام نمادین برای کهنه سیاستمداران سنتی پادو و کارگزار-، ترامپ تمامی پست های اصلی و درجه یک مانند وزارت، مشاورت مخصوص رئیس جمهور، مدیریت ارشد مؤسسات حساس مانند سازمان سیا و غیره، را به افرادی از میان اربابان اقتصادی آمریکا واگذارمی کند. او باید چهار هزار پست دولتی را پر کند. یعنی فرصت دارد که چهار هزار ارباب اقتصادی را سوار بر ساختار مدیریت کشور کند. به چند تن از این افراد برگزیده بپردازیم:
• وزارت خزانه داری آمریکا: وزیر پیشنهادی ترامپ برای این پست، مسئول بخش مالی کمپین انتخاباتی دونالد ترامپ، آقای استیو مانچن است که از مدیران مالی عالی رتبه مؤسسه ی مالی-بانکی گلدمن ساکس (۱۴) محسوب می شود. وی که کمابیش جوان است علاوه بر آن که توانایی های خود در مدیریت کردن میلیاردها سرمایه را همزمان با داشتن این دو منصب مهم ثابت کرده است، خود نیز فردی میلیونر به شمار می آید.
• وزارت تجارت و بازرگانی: شخصی که ترامپ برای اشغال این پست برگزیده، کسی نیست جز آقای ویلبر راس، که جدا از آن که ۱۷ سال تجربه ی کاری در مؤسسه گلدمن-ساکس دارد، با نزدیک به به ۳ میلیارد دلار ثروت شخصی، دویست و سی و نهمین فرد ثروتمند آمریکا به شمار می آید.
• معاونت وزارت تجارت و بازرگانی: برای این سمت آقای تد ریکتز، در مقام شصت و ششمین فرد ثروتمند آمریکا و همزمان فرزند بنیانگذار یکی از بزرگترین مؤسسات مالی ایالات متحده به نام شیگاکوکلوب انتخاب شده است. این کلوب یکی از مراکز تربیت و تقویت روابط نخبگان اقتصادی و سیاسی آمریکاست
• مسئول خدمات درمانی: دکتر جراح میلیونری به نام تام پرایس با ثروتی معادل ۱۴میلیون دلار به این سمت برگزیده شده است.
• وزارت حمل و نقل: برای این پست، خانم اِلن چائو، همسر آقای میچ مک کانل رئیس جناح جمهوریخواهِ اکثریت در سنای آمریکاست که علاوه بر دارا بودن ۲۲-۲۳ میلیون دلار ثروت شخصی، در دولت های ریگان و بوش نیز وزیر بوده است.
• وزارت آموزش و پرورش: برای اشغال این پست خانم بِتسی دِوُوس انتخاب شده که ثروت خانوادگی ۵ میلیارد دلاری وی، از ثرونت خود دونالد ترامپ هم بیشتر است. وی یکی از سرسخت ترین مخالفان مدرسه دولتی و تخصیص بودجه ی دولتی آموزش و پرورش است.
• وزارت انرژی: آقای هّرولد هّم که قرار است به وزارت انرژی از جانب ترامپ گمارده شود، خود شخصأ بر رأس یکی از بزرگترین غول های نفتی قرار دارد و ثروت وی معادل چهارده و نیم میلیارد دلار است.
• رئیس سازمان تأمین اجتماعی آمریکا: آقای مایکل مک کوول، نماینده ی میلیونر تگزاس با ۱۱۷ میلیون دلار ثروت به این سمت برگزیده شده است.
• وزارت خارجه ی آمریکا: برای این پست میت رامنی میلیونر معروف آمریکایی در نظر گرفته شده است که ثروتی نزدیک به ۳۰۰ میلیون دلار در اختیار دارد
• به این لیست همچنان افراد کلان سرمایه دار و پرنفوذ دیگری که هیچ نوع تجربه خاصی ندارند اضافه می شوند، مانند: آقای گٌری کُوهِن، یکی از غول های وال استریت که زمانی ماهانه ۲۰ میلیون دلار حقوق دریافت می کرده، از آقای ترامپ قول پست مهمی را گرفته است. (۱۵)
به این ترتیب می توانیم تصور کنیم که چگونه قرار است ساختار سیاسی-حکومتی آمریکا از دست سیاستمداران سنتی به تدریج خارج شده و به طور مستقیم در اختیار ثروتمندان و اربابان مالی و مدیران شرکت های بزرگ قرار گیرد. این به خوبی خبر از تغییری مهم در سازوکارهای سنتی دمکراسی در جوامع سرمایه داری دارد که از آمریکا آغاز شده است و به سایر کشورهای سرمایه داری غربی نیز سرایت خواهد کرد. پاره ای از اقداماتی که چنین دولت متشکل از سرمایه داران در نظر خواهد گرفت از حالا آشکار است:
• کاهش مالیاتی قابل توجه: که به طور عمده شامل کاهش چشمگیر مالیات ده درصد بالای ساختار اقتصادی خواهد بود. امری که برای آنها به مثابه تحقق یک خواست همیشگی می باشد.
• از میان برداشتن مقررات دست و پا گیر برای شرکت ها و مؤسسات بزرگ مالی، بانکی، صنایع آلوده ساز، شرکت های بزرگ ساختمانی ، سازمان های خرید و فروش سهام و ..
• کاهش چشم گیر خدمات دولتی که همزمان با کاهش درآمدهای دولت به دلیل کاهش مالیات ها خواهد بود. بسیاری از بیمه های درمانی و پوشش تامین اجتماعی حذف و افراد شامل به حال خود رها می شوند تا با مراجعه به بخش خصوصی این خدمات را خریداری کنند.
• از بین بردن قوانین حمایتی کار برای کارفرمایان و تضعیف شدید سندیکاها و حقوق صنفی مزدبگیران
• فشار بر خارجی ها و مهاجرین به ویژه کارگران مهاجر غیر قانونی که از این پس باید در شرایط استثمار مطلق نیروی کار خود را به کارفرمایان بفروشند.
• سخت گیری های جدید برای فعالیت های مدنی، برخورداری محدودتر از آزادی های مدنی و سیاسی
• افزایش بی سابقه ی قدرت و امکانات نیروهای انتظامی، پلیس، ارتش، نیروهای امنیتی و بازگذاشتن دست آنها در سرکوب وحشیانه. تبدیل پلیس به ارتش شهری از جمله طرح های آنهاست.
• سخت گیری نسبت به سازمان های غیر دولتی، انجمن های دفاع از آزادی و یا حقوق اقلیت ها و مهاجرین
• تقویت نهادهای مذهبی در خدمت سیستم از جمله کلیسای سفیدپوستان و گسترش خرافات و باورهای مذهبی و محدودکردن فضا و شرایط برای مخالفین مذهب.
این لیست را می توان بازهم گسترش داد، اما در یک کلام آن چه جامعه ی آمریکا در طول دوران چهارساله ی دانلد ترامپ تجربه خواهد کرد چهره ی تازه ای از سرمایه داری آمریکاست. چهره ای که در آن تعارف ها و محدودیت ها به مرور و با تضعیف جامعه ی مدنی و مقاومت اجتماعی وجه وحشی و بی رحم خود را به صورت عریان به نمایش خواهد گذاشت. از این پس جامعه ی آمریکا نمادی خواهد بود از ثروت سالاری و فقیرستیزی. این پدیده ی آخر را با فقرستیزی اشتباه نکنیم. فقر سکه پررونق آمریکای سال های آینده خواهد بود. میلیون ها نفر که به حال خود واگذاشته شده و بدون کار و بیمه ی بیکاری و تامین اجتماعی کارشان به خیابان ها کشیده خواهد شد. دولت ترامپ برنامه ریزی های گسترده ای برای سرکوب اجتماعی در دستور کار خواهد داشت که ساختن زندان های جدید با ظرفیت میلیونی و تحت نظر شرکت های خصوصی سازنده و مدیریت زندان ها خواهند بود.
خاتمه ی کلام
آری، عصر ستم آشکار سرمایه داری و کنار گذاشتن دوره ی یک قرنه ی تعارف های دمکراسی حافظ نظم اجتماعی ستمگرانه به پایان رسیده است. از این پس سرمایه داری چهره ی حقیقی خود را آشکار خواهد ساخت. این امر با خود میلیون ها قربانی، به حال خود واگذاشته و ناراضی خواهد ساخت.
این چشم انداز هشداری است برای همه ی آنها که ثروت را در خدمت انسان و نه انسان را در خدمت ثروت می خواهند. باید به طور جدی در پی تضعیف «اگاهی طبقاتی کاذب» محرومین و تقویت «آگاهی طبقاتی واقع گرا»ی آنها باشیم. برای این منظور از همین حالا خودسازماندهی اجتماعی مردم و سازماندهی سیاسی فعالان و کنشگران ضرورت دو چندان می یابد. یک مقاومت اجتماعی هدفمند باید سازماندهی شود تا بتواند این مرحله ی جدید توحش سرمایه داری به تله ای بر آن تبدیل کند. پیش بینی ها همیشه این بوده که سرمایه داری با دست خود گور خویش را می کند. آن چه در آمریکا می گذرد گامی است در این راستا. محصول مستقیم تناقض ذاتی مندرج در منطق ساختاری سرمایه داری. این خبر خوبی برای همه ی بشریت و کره ی زمین و محیط زیست است که سرمایه داری برداشتن از نقاب دمکراسی دروغین خود را آغاز کرده است و این به میلیاردها نفر از جامعه ی بشری اجازه می دهد که ببینند، بفهمند، آگاه شوند، سازماندهی کنند، تغییر دهند و جهانی بهتر را بسازند. امید مبتنی بر درک و عمل راز پیروزی پیشرفت انسانی بر توحش سرمایه است.
* نگارنده توضیح اثرات تغییرات درونی آمریکا در صحنه ی جهانی و از جمله بر خاورمیانه و ایران را به فرصتی دیگر موکول می کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- Event Approach
۲- Structural Analysis
۳- Macro-sociology
۴- در سال ۲۰۱۲ از میان ۵۳۴ نماینده ی کنگره ی آمریکا ۲۳۸ نفر دارای ثروت یک میلیون دلار به بالا بوده اند.
۵- American Dream
۶- Occupy Wall Street (OWS)
۷- Obamacare
۸- Antipropaganda) (عملیات روانی تأثیرگذاری بر روی اذهان عمومی از طریق اشائه ی تبلیغات گسترده با تکیه بر نقاط ضعف دشمن یا رقیب.
۹- Tea Party movement
۱۰- تی پارتی در اصل نام جنبشی است که در پایان قرن هجدهم میلادی در آمریکا مستعمره ی بریتانیا شکل گرفته بود، زمانی که به دلیل مخالفت لندن با حضور نمایندگان آمریکا در پارلمان این کشور، مردم بوستون از پرداختن مالیات کشت و واردات چای به این قدرت استعمارگر سرباز زدند. در پی این حرکت مجموعه ای از جنبش های اجتماعی شکل می گیرد که در نهایت به انقلاب و سپس استقلال آمریکا می انجامد. اما زمانی که پس از بیش از دو قرن، در سال ۲۰۰۹، «جنبش تی پارتی» جدید نضج می گیرد، با استفاده ای ابزاری از وجهه ی تاریخی «ضدقدرت» و «مقاومت مردمی در برابر حکومت مرکزی» جنبش اصیل مردم آمریکا را تبدیل به دستمایه ی سیاست های ضدتبلیغات عوام پسندانه ی خود می کند.
۱۱- Katherine J. Cramer, The Politics of Resentment: Rural Consciousness in Wisconsin and the Rise of Scott Walker (Chicago Studies in American Politics), March 2016.
۱۲- کو کلاکس کلان (به انگلیسی: Ku Klux Klan) یا به شکل کوتاهشدهاش (KKK) نام یک جریان نژاد پرست است که به برتری نژاد سفید و کهتری سایر نژادها باور دارد.
۱۳- Antichrist اشاره به مسیح نجات بخش است که مؤمنین بی صبرانه در انتظار آمدن او هستند، اما از نوع قلابی آن.
۱۴- Goldman Sachs
۱۵- برای اطلاع از بافت تیم کابینه ی احتمالی آینده ی دانلد ترامپ به این منبع مراجعه کنید: www.washingtonpost.com/graphics/politics/trump-administration-appointee-tracker