گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نظام الکتورال کالج در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، مسعود عالمیالکتورال کالج وسیلهای بود که پدران بنیانگذار آمریکا ابداع کردند تا جلوی آثار مخرب احساسات عنان گسیخته تودهای گرفته شود. در ۲۴۰ سال گذشته هم موفق بودهاند. آیا شما تصور میکنید آمریکا مثل هر جامعه دیگری هیتلر یا موسولینی یا استالین خود را ندارد؟ اما هرگز هیچکدامشان نتوانستند زمام امور را به دست گیرند. اعتبار این حقیقت را انصافاً باید به هیات انتخاباتی داددر رسانههای فارسی زبان از نظام الکتورال کالج بسیار انتقاد میشود . البته برخی از آمریکائیان نیز به این سیستم انتقاد دارند. الکتورال کالج یا هیات انتخاباتی نهادی کاملاً و صرفاً آمریکایی است که به حکم قانون اساسی آمریکا بوجود آمده. انجمن وکلای آمریکا زمانی آن را «کهنه، غیردمکراتیک، پیچیده، مبهم ، غیرمستقیم و خطرناک» توصیف کرد. برخی، ولی قطعاً نه همه، دانشمندان علوم سیاسی و بسیاری از رایدهندگان آمریکایی با ادامۀ کار این سیستم مخالفند. ولی چون ساز و کاریست که در قانون اساسی آمده، بنابراین فقط با یک متمم اصلاحی میتوان آن را ملغی کرد. آن هم غیرممکن نیست اما راه و روش خودش را دارد. ولی قبل از اینکه دربارۀ سیستم «هیات انتخاباتی» قضاوتی بکنیم، شایسته است آن را نیک بشناسیم. من توضیحات مفصلی در وبلاگم در مورد جنبههای مختلف هیات انتخاباتی دادهام که دعوت میکنم سری به آن بزنید: دو تن از پدران بنیانگذار ایالات متحدۀ آمریکا، الکساندر همیلتون و جیمز مدیسون بارها در «مقالات فدرالیست» در باره هیأت انتخاباتی صحبت کردهاند. بطور فشرده، بنیانگذاران آمریکا میخواستند مقامات بالای حکومتی توسط سرآمدان و نخبگان جامعه انتخاب شوند و نه مستقیماً توسط مردم. چون مردم عامی و اکثراً غیر متخصص آن زمان، بسادگی توسط رهبران کاریزماتیک یا شیاد گول میخوردند. بنیانگذاران آمریکا با این هدف هیأت گزینشگران را بوجود آوردند که جلوی قدرتگیری آدمهای دیکتاتورمنش را بگیرند. میدانیم که هیچ جامعهای از این قماش کم ندارد. منتهی ثابت شده که از سال ۱۸۲۸ میلادی به این طرف، عملاً نمایندگان هر ایالتی در هیات انتخاباتی به نامزدی رای دادهاند که برندۀ رای عمومی ایالت آنها بوده است. پس این صحبت درست نیست که نقش مستقیم مردم بعنوان رایدهندگان در این نظام درنظر گرفته نمی شود. قضاوت در مورد «دمکراتیک» بودن یا نبودن این سازوکار را هم به رای خوانندۀ باسواد این مطلب وامیگذارم، بشرطی که در مورد تعریف «دمکراتیک» بودن با هم به توافق برسیم. در نگرش آمریکایی، دمکراسی موقعی مطلوب است که «محدود» یا به لفظ رجل قدیم ایرانی، «مشروط» باشد. اگر بخواهیم رویش اسم بگذاریم باید بگوئیم که نظام آمریکا یک نظام «دمکراسی نمایندگی» Representative Democracy یا «دمکراسی مشروط» Constitutional Democracy است. گاهی اوقات در وبسایتها میخوانم که هموطنان بستوه آمده از دمکراسی «مذهبی» یا «اسلامی»، نوع «ناب»اش را آرزو میکنند. اما دمکراسی آمریکایی مطلق یا ناب نیست. البته که عمداً و عامدانه چنین نیست. تاریخ روم و یونان باستان بسیار نشان داده که دمکراسی (از هر نوعش) اگر محدود یا مشروط نباشد، ویرانی به بار میآورد. دمکراسی ناب باعث میشود تودهها بدترین و سخیفترین احساسات خود را به نمایش بگذارند. افراد در ظرفیت جمعی کارهایی میکنند که وقتی تنها شدند به احتمال قوی از آن کارها خجالت میکشند. پس این الکتورال کالج وسیلهای بود که پدران بنیانگذار آمریکا ابداع کردند تا جلوی آثار مخربِ احساساتِ عنان گسیخته تودهای گرفته شود. در ۲۴۰ سال گذشته هم موفق بودهاند. آیا شما تصور میکنید آمریکا مثل هر جامعه دیگری هیتلر یا موسولینی یا استالین خود را ندارد؟ اینجا هم افراد و گروههایی همیشه بوده و هستند که از نظر فکری قرابتهایی با ژاکوبنها، بلشویکها، نازیها، حزبالله و تفکرات داعشی دارند. اما هرگز هیچکدامشان نتوانستند زمام امور را به دست گیرند. اعتبار این حقیقت را انصافاً باید به هیات انتخاباتی داد. پس با این مقدمه، اتفاقی که روز ۸ نوامبر در آمریکا روی داد، انتخابات رئیسجمهوری نبود. در آن روز، درواقع، اعضای الکتورال کالجهایی که قرار است رئیسجمهوری و معاونش را انتخاب کنند، از طرف مردم انتخاب شدند. این عده که تعدادشان ۵۳۸ تاست، تازه قرار است روز دوشنبۀ بعد از دومین چهارشنبۀ ماه دسامبر، یعنی روز دوشنبه ۱۹ دسامبر (۲۹ آذر)، آرای خودشان را به یکی از طرفین بدهند. قوانین هر ایالت در مورد چگونگی انتخاب اعضای الکتورال کالجِ آن ایالت با دیگری فرق میکند. قانون اساسی آمریکا، در این مورد دخالتی ندارد. بطور کلی احزاب سیاسی در کنوانسیون ملی حزب، این افراد را انتخاب میکنند. گاهی اوقات کمیتۀ مرکزی حزب افراد مورد نظر خودش را از میان رهبران و فعالان حزبی برمیگزیند. صرفنظر از چگونگی این انتخابها، هر کاندید ریاستجمهوری در روز انتخابات (سه شنبۀ بعد از اولین دوشنبۀ ماه نوامبر) فهرستی از اعضای الکتورال کالج خودش را دارد و این فهرست است که مردم با آرای خود به آن رای میدهند. اسامی افراد این فهرست در برخی از ایالتها در زیر نام کاندید ریاستجمهوری ذکر میشود ولی در بیشتر ایالتها این فهرست نشان داده نمیشود. قانون اساسی ایالات متحده، اداره و تنظیم این امور را به ایالتها واگذار کرده و قانون یکدستی ناظر این امر نیست. هر گونه اختلافنظر یا بگومگوی احتمالی در مورد تعیین اعضای این هیأت تا شش روز پیش از تشکیل جلسۀ هیأت انتخابگران (الکتورها)، که امسال ۱۳ دسامبر است، باید حل و فصل شده باشد چون در این روز تصمیم نهایی مقامات ایالتی، در این مورد باید معلوم شده باشد که چه کسی عضو هیأت الکتورال آن ایالت است. همانطور که گفته شد، در اولین دوشنبۀ پس از دومین چهارشنبۀ ماه دسامبر، هیأتهای انتخاباتی هر ایالت بطور مجزا (در مرکز ایالت) تشکیل جلسه میدهند تا آرای خودشان را برای رئیسجمهوری و معاون وی بیاندازند. بیشتر ایالتها تابع نظام نمایندگی مطلق هستند، یا آنچه که در آمریکا به آن winner-take-all گفته میشود. بنا به اصل، در چنین نظامی، هر کاندیدی که اکثریت آرای انتخابگران را کسب کند، صاحب همۀ آرای آن ایالت خواهد شد. البته در این مورد دو استثنا وجود دارد. دو ایالت مین و نبراسکا، از نظام نسبی proportional system پیروی میکنند که مطابق آن همۀ آرای آن ایالت به برنده تعلق نمیگیرد بلکه هر انتخابگری رای خود را در شش «گواهی رای» certificates of vote ثبت میکند. این شش گواهی رای با شش «گواهی دستیابی» certificates of attainment جفت میشوند. انتخابگران آنگاه بستههای آرای انتخاباتی را مهر و موم کرده و به مقامات ذیربط ایالتی و فدرال ارسال میکنند. رئیس مجلس سنا (یعنی معاونت ریاست جمهوری ایالات متحده، جو بایدن) و سایر مقامات ایالتی و جکومت فدرال، باید گواهیهای آرای ایالتها را تا نُه (۹) روز پس از جلسۀ هیأت انتخابگران در ایالتها، (که امسال میافتد به ۸ دیماه مطابق با ۲۷ دسامبر) دریافت کرده باشند. در روز ۶ ژانویه (۱۷ دیماه) آرای رسیده در جلسۀ مشترک کنگره (نمایندگان مجلس نمایندگان و سناتورها) مورد شمارش قرار میگیرد. معاون ریاستجمهوری، جوبایدن، ریاست این جلسه را بر عهده دارد. آرای رسیده از ایالتها به ترتیب حروف الفبا ثبت میگردد. آقای جو بایدن نتیجۀ آرا را اعلام داشته و نام رئیسجمهوری جدید و معاون وی را میخواند. (در ژانویۀ ۲۰۰۹ دیک چینی نام باراک اوباما را اعلام کرده بود.) در روز بیستم ژانویه، مراسم تحلیف رئیسجمهوری جدید در مقابل ساختمان کنگره برگزار میشود. در زمانی که قانون اساسی مورد بحث قرار گرفت، ایالات متحده متشکل از صرفاً ۱۳ ایالت در اندازههای مختلف بود که هر یک از نظر تعداد جمعیت با دیگری متفاوت بود. مشاهده میشود که بنیانگذاران آمریکا نگران این بودند که مبادا هر یک از ایالتها بتواند تاثیری نامنصفانه بر انتخابات بگذارد. ایالتهای کوچکتر میترسیدند که ایالتهای بزرگتر با جمعیتهای بسیار بیشتر بر آنها غلبه کنند. ایالتهای جنوبی که بیشتر جمعیتشان را بردگان تشکیل میدادند (بردههایی که حق رای نداشتند) نگران این بودند که ایالتهای شمالی (که بردهداری را ملغی کرده بودند یا در حال الغای آن بودند) همواره بتوانند بر آنان چیرگی یابند. در همۀ ایالتها نیز این دغدغه وجود داشت که مردم ایالتهای دیگر شناختی نسبت به نامزدهای شایستۀ ایالتهای دیگر پیدا نکنند. به این ترتیب، برگزاری یک انتخابات عمومی و سراسری چالشهای بسیاری در برداشت. تفکر پشت سازوکار هیأتهای انتخاباتی این بود که نامزدهای انتخاباتی به این ترتیب مجبور خواهند بود برای پیروزی در کسب آرای رهبران چندین ایالت سعی بیشتری کنند و صرفاً به آرای عمومی مردم اکتفا نشود. به این ترتیب، رئیسجمهوری علاوه بر کسب آرای مردمی، آرای نخبگان ایالتها را نیز با خود خواهد داشت. مورخین، حقوقدانان و متخصصین علوم سیاسى معاصر عموما در این نکته اتفاقنظر دارند که مقالات فدرالیست مهمترین اثر فلسفه سیاسى و واقعیگرایى حکومتی است که تاکنون نوشته شده است. این اثر با «جمهورى» افلاطون، «سیاست» ارسطو، و «لویاتان» توماس هابس مقایسه شده است. مقالات فدرالیست را [از اینجا] میتوانید تهیه کنید. Copyright: gooya.com 2016
|