دوشنبه 29 آذر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

سیدصادق شیرازی؛ رهبر وحشت‌زده و سخنگویان ‌‌ناشی او‎، مجتبی واحدی

مجتبی واحدی
نوع ابراز مخالفت "رهبر وحشت‌زده" و سخنگویان ناشی او، به تنهایی برای درک پشت پرده همه حملات کافی است. اما ماشین پرخرج‌ تبلیغاتی جمهوری اسلامی، چشم‌های بسیاری را بر حقایق بسته و توفیق شنیدن واقعیت‌ها را از ایشان ‌سلب کرده است

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اجازه بدهید بسیار خودمانی و به دور از هر تشریفاتی، سخن‌ خود را با یک‌اعتراف آغاز کنم. حقیقت آنست‌که مانند بسیاری از هم‌ نسلان خود ، طی سال های نسبتا طولانی از نوجوانی و جوانی ، " تفکر" و " اندیشیدن " را فدای علاقه بلکه شیدایی به گفتمان انقلابی آیت اله خمینی کردم. آن شیدایی ابلهانه ، خسران زیادی برای من داشت اما از سوی دیگر یک‌دستاورد بزرگ‌ناشی از آن‌خسارت ، قابل کتمان نیست. حاصل آن‌ علاقه کور کورانه ، یک‌تصمیم‌قاطعانه بود. امروز با افتخار می گویم‌ در نگاه من ، هیچ کس و هیچ‌گفتمانی بی نیاز از انتقاد نیست.‌ هیچکس را خیر مطلق نمی بینم و هیچ‌اندیشه بشری را خالی از اشکال و دارای کفایت برای پاسخگویی به همه نیازهای مادی و معنوی نوع بشر نمی دانم. پس لازم‌به توضیح‌نیست که نگاه من‌به مواضع برادران شیرازی - آیت اله سید صادق و مرحوم‌سید محمد - و گفتمان‌منسوب به آنها ، به دور از هر گونه تعصب است اگر چه علاقه خود به شجاعت و صراحت رهبر فعلی این جریان را مخفی نمی کنم‌ در عین‌حال نمی توانم با همه اقدامات و اظهارات گروهی از حامیان‌ ایشان ، همدلی و موافقت داشته باشم. سابقه آشنایی من با نام سید صادق شیرازی به سال هشتاد و هشت و سخنرانی شجاعانه او علیه کودتاگران انتخاباتی باز می گردد. پس از آن به دلیل دوری از ایران ، اطلاع ویژه ای از فعالیت های این مرجع تقلید ساکن قم نداشتم تا آنکه حدود چهار سال قبل سید علی خامنه ای ، عنوان " تشیع انگلیسی " را جعل و گزافه گوبی همراه با عصبانیت علیه این گفتمان مذهبی را آغاز کرد.‌ شناخت من‌ از بیست و چند سال رهبری خامنه ای ، به من‌آموخته است که دوستی و دشمنی های رهبر جمهوری اسلامی را جدی بگیرم‌و به دنبال کشف دلایل آن‌ باشم.‌بر همین‌اساس، مطمئن‌بودم‌ که شیرازی ها از ویژگی های مثبتی برخوردار هستند که کینه و دشمنی خامنه ای را برانگیخته است.‌ تداوم عصبانیت رهبر جمهوری اسلامی و گسیل لشگر بیسوادان گزافه گو برای تخریب و تهدید شیرازی ها، بر انگیزه من‌برای مطالعه پیرامون این گفتمان افزود که حاصل آن تعدادی مقاله است. بعضی از مقالات ، قبلا منتشر شده و بقیه به تدریج منتشر خواهد شد. اما گاه به نظر می رسد پاسخگویی جداگانه به برخی فعالیت های تخریبی علیه مرجع شجاع ، آیت اله سید صادق شیرازی، اجتناب ناپذیر است. در آخرین نمونه ، توهین به شیرازی را فردی به عهده فردی به نام‌سید افقهی قرار گرفته که ماموریت سازمانی او ، دفاع از جنایت های جمهوری اسلامی و روسیه علیه مردم‌مظلوم‌ سوریه است. چند روز قبل شاهد گفتگوی شبکه اول سیمای جمهوری اسلامی با این فردی بودم که از او به عنوان‌کارشناس مسائل سوریه نام‌برده می شد. او با شعف فراوان از تقویت محور مقاومت در منطقه با حضور دولت روسیه سخن‌می گفت. یک روز پس از آن ، گفتگویی از همین فرد منتشر شد که سراسر توهین و اتهام افکنی علیه سید صادق شیرازی و حامیان او بود. او نیز مانند سایر حقوق بگیران حکومتی که در چهار سال اخیر علیه شیرازی ها لجن پراکنی کرده و می کنند با کمبود شدید سوژه مواجه بود و همچون‌هم‌پالکی های خویش ادعای خرافه گرایی شیرازی ها را تکرار کرد. " مدعیان دست خالی " با تکرار ادعاهای خسته کننده در خصوص قمه زنی، تلاش می کنند همه فعالیت ها و دیدگاههای حامیان‌شیراری را در روش های بعضا نامطلوب عزاداری خلاصه کنند. هدف از این‌اقدام‌، منحرف کردن افکار عمومی و جلوگیری از توجه اقشار مذهبی جامعه به مواضع شجاعانه شیرازی در مقابله با استبدادی است که به نام مذهب ، جریان دارد. البته به مزدبگیران رهبر حق می دهم. آنان جز " قمه زنی " سوژه ای علیه جریان منسوب به شیرازی یا بعضی طرفداران او ندارند . شیرازی و یارانش ، نه در دزدی های " نزدیک ترین‌ دولت به رهبر " مشارکت داشته اند ، نه برای حفظ مقام‌و موقعیت خویش ، تجاوزگاه کهریزک را ساخته اند و قاتلانی همچون مرتضوی را به خدمت گرفته اند. آنها بر خلاف رهبر جمهوری اسلامی ، مبتلا به کینه توزی های مزمن نیستند و دروغ ، سکه رایج محافل و مجالس ایشان نیست. شیرازی برای ارضای شهوات سیاسی خویش ، اموال متعلق به فقیرترین‌اقشار ایرانی را صرف ماجراجویی در عراق و افغانستان نکرده و دارایی های ایرانیان را در حلقوم کسانی که صدام‌حسین را شهید می نامند( گروه فلسطینی حماس) نریخته است. پس جرم شیرازی و حامیان او چیست ؟

کارشناس نمای سیمای جمهوری اسلامی که گویی از حداقل درک و قدرت محاسبه ، محروم‌است در جدیدترین گفتگوی دستوری، ادعایی خنده دار مطرح کرده و‌گفته " خبر دار شدیم که فرقه شیرازی ، دویست هزار قمه از زنجان خریداری کرده تا در میان عزاداران ، توزیع نماید ".!!! این سخن نشان دهنده تهی بودن دست کارشناس نما و ناتوانی جمهوری اسلامی در استخدام‌دروغگویان‌با سواد است. گویا سخنگوی ناشی نظام‌ولایت فقیه نمی داند که قمه ، دارای کاربرد درزندگی روزمره مردم نیست و قطعا حتی یک‌دهم‌تعداد ادعا شده - دویست هزار عدد- قابل دسترسی و خریداری در زنجان نمی باشد . اما چه کند بینوا ؟ بهانه و راه دیگری برای حمله به شیرازی ندارد. اشتباه نشود. من هم با قمه زنی مخالفم و آن را روشی مناسب برای ابراز عشق به امام حسین نمی دانم. اما اولا طرفداران‌شیرازی ، تنها کسانی نیستند که مرتکب قمه زنی می شوند. مثلا ، آیا تاکنون کسی در خصوص نظر آیت اله خمینی پیرامون‌قمه زنی ، تحقیقی انجام‌داده است ؟ در جلد سوم‌استفتائات آیت اله خمینی صفحات پانصد و هشتاد و یک تا پانصد و هشتاد وسه ، می توان پاسخ به این سوال را یافت : " س- آیا قمه زدن در عزاى حضرت إمام حسین علیه السّلام جائز است یا نه؟
ج - اگر موجب ضرر نباشد مانع ندارد، ولى در این زمان این عمل نشود." آنچه از این‌پرسش و پاسخ به دست می آید گویای آنست که دلیل مخالفت آقای خمینی با قمه زنی ، شرایط زمانی و تاثیر احتمالی بر حیثیت جمهوری اسلامی در انظار جهانیان بوده است نه مخالفت اصولی با اصل قمه زنی . ثانیا علاقه برخی حامیان و مقلدان‌آیت اله شیرازی به این موضوع، جدید نیست و سابقه ای قدیمی تر از اختلاف نظام‌جمهوری اسلامی با گفتمان‌شیرازی دارد. پس چرا سخنگویان‌رسمی و غیر رسمی جمهوری اسلامی ، اخیرا قمه زنی را بهانه قرار داده و تا این‌حد با سید صادق شیرازی ، دشمنی می ورزند؟ پاسخ به این سوال را می توان‌در میان اظهارات کارشناس نمای سیمای جمهوری اسلامی - سید افقهی - یافت. او مهم ترین انحراف جریان شیرازی را " مخالفت با تلفیق دین و سیاست از راه اعمال ولایت مطلقه فقیه " دانسته است. سابقه سی و چند ساله جمهوری اسلامی ، نشان‌می دهد " مخالفت با ولایت فقیه " ، جرمی نابخشودنی است که هر کس مرتکب آن‌شود باید خود را برای کینه توزی های جمهوری اسلامی آماده کند. اما مگر شیرازی، تنها مخالف جمهوری اسلامی با قرائت مطلوب خامنه ای است ؟ پاسخ ، روشن‌تر از آنست‌که نیاز به توضیح و توجیه داشته باشد . با‌قاطعیت می گویم هیچ‌انسان‌آزاده - اعم‌از عالم و عامی- نمی تواند با ولایت فقیه از نوع مورد پسند خامنه ای ، موافق باشد. حتی افرادی مانند شیخ مهدی کروبی که متاسفانه هنوز به دوران‌طلایی امام می اندیشند ولایت فقیه با تفسیرموسعی که هم‌اکنون‌پیاده می شود قبول ندارند. کروبی در یکی از آخرین‌ روزهای قبل از حصر خانگی ، در سخنانی طعنه آلود گفت : " اختیاری که آقایان‌برای ولی فقیه قائل هستند حتی خدا هم‌برای خود قائل نیست.". به عبارت دیگر سید صادق شیرازی و حامیان‌او ، تنها مخالفان ولایت فقیه نیستند. اما می توان گفت از معدود گروههای مذهبی ها هستند که مخالفت آنها با استبداد فقیه ، موجب وحشت رهبر شده است. کارشناس نمای مزدبگیر صدا و سیما ، رمز این‌ وحشت و نگرانی را " لو " داده است : استفاده شیرازی و حامیان او از شبکه های متعدد ماهواره ای. عاشورای سال گذشته ، سید صادق شیرازی در سخنانی فتوا گونه ، جوانان حامی خویش را به راه اندازی شبکه های ماهواره ای تشویق کرد . جمهوری اسلامی تلاش می کند گفتمان‌شیرازی را عقب مانده و متحجر ، معرفی کند اما استفاده این‌گروه از جدبدترین‌پدیده های رسانه ای، رمز موفقیت آنها و موجب وحشت استبداد فقیه است. خامنه ای و مزدبگیران‌او می دانند تلفیق شجاعت شیرازی با تاثیر گذاری ماهواره ، می تواند خطر جدی برای نظام‌متحجر و فاسد ولایت‌فقیه باشد و این‌، دلیل اصلی کینه توام‌با وحشت جمهوری اسلامی نسبت به این جریان‌مذهبی است.

برخی سخنگویان‌با جیره یا بی مواجب جمهوری اسلامی ، قیافه حق به‌جانب به خود می گیرند و رفتار برخی حامیان‌شیرازی از جمله قمه زنی را موجب بی آبرویی برای اسلام وتشیع می دانند. با صدای بلند می گویم من‌هم با قمه زنی مخالف هستم. اما ضربه زدن‌یک‌نفر برفرق سر خود، موجب رسوایی برای اسلام و تشیع می شود یا حمله پلیس گرگ‌صفت جمهوری اسلامی به یک‌دختر معترض در میدان‌هفت تیر و بازنشر تصاویر آن‌درسراسر دنیا ؟ قمه زنی داوطلبانه اقلیتی از مقلدان‌شیرازی موجب بدنامی برای اسلام‌است یا قتل ستار بهشتی در زیر شکنجه در اداره پلیس پایتخت‌جمهوری اسلامی ؟ از همه اینها بالاتر اجازه بدهید جمله ای از رهبر فعلی جمهوری اسلامی نقل کنم و سپس رفتار گروهی از پیروان‌شیرازی را با کردار بخشی از حامیان‌خامنه ای مقایسه نمایم. هفده سال و نیم‌پیش ، وحشی صفتان‌حکومتی تحت امر فرهاد نظری فرمانده وقت‌پلیس تهران ، به دانشجویان‌معترض در کوی دانشگاه‌ تهران‌حمله کردند . بخشی از رفتار ماموران‌وحشی را از زبان‌ رهبر جمهوری اسلامی بخوانید : " آن طوری که نقل کرده‌اند، بعضی با آوردن نام مقدّس «یا حسین» و «یا زهرا» وارد اتاق دانشجوی بسیجی یا دانشجوی جانباز شوند و او را از خواب بپرانند، یا آن‌طور حوادثی را به‌وجود آورند". کسانی که به گفته رهبر ، با شعار یا حسین و یا زهرا ، رفتار قوم مغول را در کوی دانشگاه تهران مرتکب شدند " خودی " بودند و همین‌خودی بودن ، آنها را از مجازات ، معاف کرد. اکنون از سخنگویان‌بی سواد و کم حافظه رهبر می پرسم کدام‌رفتار ، موجب هجو اسلام‌است: زدن‌بر قمه بر فرق خود یا کوبیدن‌دشنه و چماق و قمه بر سر و روی دانشجوی معترض؟

نوع ابراز مخالفت "رهبر وحشت زده" و سخنگویان ناشی او، به تنهایی برای درک پشت پرده همه حملات کافی است. اما ماشین پرخرج‌ تبلیغاتی جمهوری اسلامی، چشم‌های بسیاری را بر حقایق بسته و توفیق شنیدن واقعیت ها را از ایشان‌سلب کرده است. پس بر کسانی که دستی در رسانه های آزاد دارند واجب است راز وحشت جمهوری اسلامی را برای افکار عمومی ، افشا نمایند. البته شاید مناسب باشد که آیت اله شیرازی نیز پیروان‌خود را‌ نسبت به پیامدهای قمه زنی و برآیند نتایج‌حاصل از آن‌، آگاه نماید؛ اگر چه ، هر چه باشد قمه زنی یک‌فرد بر فرق سر خود به هیچ‌وجه با اعمال وحشیانه ماموران‌حکومتی علیه معترضان نجیب یا پرت کردن دانشجو از طبقه سوم‌کوی دانشگاه با شعار یا زهرا و یا حسین ، قابل مقایسه نیست.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016