دوشنبه 29 آذر 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

منتظری و تأسیس فقه حقوق بشر، عمادالدین باقی

عمادالدین باقی
این نکته مهمی است که مبنای همین مواضع آیت الله منتظری که امروزه ستوده می شود "فقه" او بوده است. فقهی که اصل احتیاط در آن حکومت دارد و فقهی که برای دادرسی، ضوابط و تشریفاتی دارد که اگر یکی از آنها رعایت نشود دادرسی را باطل و غیر شرعی می داند. گرچه صرف دیدگاه فقهی کافی نیست و شجاعت و درایت نیز می خواهد

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 



شرق(روزنامه)، شماره ۲۷۵۴ - دوشنبه ۲۹ آذر۱۳۹۵ ص۱و۶
http://www.sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=1183&PageNO=6
در روزنامه شرق به دلیل پاره ای از مصلحت ها، برخی عبارات حذف یا کلماتی تغییر یافته اند و اکنون متن اصلی در اینجا منتشر می شود.
عمادالدین باقی

درآمد: برخلاف کسانی که تا وقتی در مقام شاگردی هستند احترام استاد را پاس دارند و حتی دست او را می بوسند و اگر آن استاد دارای جایگاهی باشد شاگردی اش را از افتخارات خویش می شمارند اما هنگامی که خود به منزلتی دست یافتند شاگردی دیگران را وهن خویش می پندارند، اما آیت الله منتظری به این سخن منسوب به امام علی(ع) بسیار پایبند بود که «من علّمني حرفاً فقد صيّرني عبداً». سخنی که انتسابش به امام علی درست باشد یا نادرست، مبالغه در تکریم استاد است لذا آیت الله منتظری حتی در اوج اختلافاتش با امام خمینی از وی به عنوان استاد خویش یاد کرده و احترامش را پاس می داشت و تا واپسین روز حیات نیز چنین بود. این صفت اخلاقی فقیه آزاده و عالیقدر، البته منشاء یک اشتباه نیز گردیده است به گونه ای که در کتاب ها و مقالات مختلف وی را شاگرد، دست پرورده و حاصل عمر امام خمینی دانسته اند در حالی که اسناد نشان می دهند که او بیش از آنکه متاثر از آیت الله خمینی باشد شاگرد و متاثر از آیت الله بروجردی بوده است.

بروجردی یا خمینی
منتظری در اصفهان سطوح را تمام کرده و تا پیش از آمدن آیت الله بروجردی به قم در سال۱۳۲۳ش، در درس آیت الله داماد، حاج آقا رضا بهاء الدینی وآیت الله حاج سید احمد خوانساری شرکت می کرد. خود او می گوید:«قبل از اینکه آیت الله آقای بروجردی به قم بیایند با مرحوم آقای مطهری در درس آیت الله حجت، آیت الله صدر و آیت الله شاهرودی شرکت می کردیم»(ص۹۸) «ما حدود ده ماه در درس آقای حجت شرکت کردیم، بعد وقتی که مرحوم آقای بروجردی به قم آمد رفتیم درس آقای بروجردی»(ص۱۰۱). همچنین مدتی هم در درس آیت الله یثربی کاشانی شرکت کردند که خود ایشان می گوید: مرحوم امام و آیت الله داماد از شاگردان خوب ایشان بوده اند(ص۱۰۲). وقتی آیت الله بروجردی به قم می آید آیت الله منتظری در درس او نیز شرکت می کند.

نحوه آشنایی وی با آیت الله بروجردی و چگونگی دعوت وی به قم نیز خود حکایت جالبی دارد(خاطرات: ۱۱۰-۱۱۱ و ۱۱۶). آیت الله منتظری می گوید: وقتی اقای بروجردی به قم آمد «قبل از درس ایشان می‎رفتیم درس اسفار آیت الله خمینی، بعد از درس با خود آقای خمینی می‎آمدیم درس آقای بروجردی»(ص۱۰۹).

پیش از آمدن آیت الله بروجردی به قم و پس آن، که آیت الله خمینی هنوز به عنوان فقیه شناخته شده نبود و به اخلاق و عرفان و فلسفه شهرت داشت درنیمه نخست دهه سی در درس های اخلاق وی شرکت می کنند و قسمتی از منظومه را نیز (بعد از سال ۱۳۲۵) نزد وی می خوانند. چنانکه آیت الله منتظری می گوید درس های اخلاق ایشان شلوغ می شد چون عمومی بود و بازاری ها ومنبری ها هم شرکت می کردند اما شاگردهای درس منظومه وی ده تا بیست نفر می‎شدند(ج۱: ص۹۱). آیت الله خمینی یک درس اسفار هم می‎گفتند که هفت هشت نفر از بزرگان از جمله حاج شیخ عبدالجواد (جبل عاملی خمینی شهری) و حاج آقا رضا صدر و حاج آقا عزالدین زنجانی و چند نفر دیگر در آن شرکت می‎کردند، من و مرحوم مطهری به آقای خمینی گفتیم ما هم بیاییم در آن درس شرکت کنیم چون معمولا می‎بایست از ایشان اجازه گرفت، به بعضی افراد می‎گفتند نه صلاح تان نیست، آن وقت ما اجازه گرفتیم مبحث نفس اسفار و معاد جسمانی را شرکت کردیم(ص۹۳) البته تقریبا ده بیست صفحه شفای بوعلی سینا را هم با مرحوم مطهری نزد مرحوم علامه طباطبایی خواندیم(ص۹۳). آیت الله منتظری گزارشی هم از جلسه مباحثه او و مطهری با علامه طباطبایی درباره اصول فلسفه وروش رئالیسم ارائه می دهد که بعدها کتابی به همین نام از سوی استاد مطهری با بهره مندی از این مباحثات منتشر شده است.

در واقع شاگردی آیت الله خمینی در فقه و اصول هم به این موضوع بازمی گردد که او و شهید مطهری با خود اندیشیده اند که پس از فوت آیت الله بروجردی، حوزه نیاز به مرجعی سیاسی و جسور دارد لذا در فکر می افتند آیت الله خمینی را وارد درس فقه و اصول کنند تا بتواند در آینده از مراجع تقلید شود. تا آن زمان، آیت الله خمینی در حوزه به عنوان استاد اخلاق شناخته می شد و شهرت فقهی نداشت لذا وقتی با اصرار مطهری و منتظری می خواهد درس را شروع کند، نگران است که مبادا از حوزه درسی اش استقبال نشود. آقای منتظری می گوید من و آقای مطهری می آییم. آمدن آنها از این جهت اهمیت داشت که خود منتظری از استادان برجسته حوزه و همزمان با علامه طباطبایی فلسفه تدریس می کرد که در آن زمان چهارصد نفر در آن شرکت می کرده اند و وقتی آیت الله بروجردی، علامه طباطبایی را از تدریس فلسفه منع می کند و به آیت الله منتظری پیام می فرستد که درس فلسفه را تعطیل کند، منتظری به دلیل نفوذی که نزد آیت الله بروجردی داشته نزد وی می رود، با او بحث کرده و ایشان را متقاعد به ادامه درس های فلسفه به شیوه تازه ای می کند(نک: منتظری: ۱۳۹-۱۳۶). نفوذ او نزد بروجردی چنان بود که وقتی آیت الله خمینی که از برجستگان حوزه بودو در درس آیت الله بروجردی هم شرکت می کرد و جزو کسانی بود که خواستار حضور وی در قم شده بودند بر اثر اختلاف نظرهایی در اصلاح امور حوزه و مسئله فداییان اسلام از سوی آیت الله بروجردی طرد می شود آیت الله منتظری نزد بروجردی رفته و در طرفداری از آقای خمینی با وی محاجه می کند. حضور شخصی که در حوزه چنین جایگاهی داشت تاثیر مهمی در جا افتادن درس آیت الله خمینی داشت. به قول آیت الله امینی مرحوم مطهری و منتظری، موسس درس خارج امام خمینی می شوند و بزرگترین نقش را در مطرح کردن درس فقه و اصول او داشتند(ص۸۷). ابتدا ۱۰-۱۱ نفر شرکت می کردند(امینی: ۸۶) ولی بعدا که تعداد افراد زیاد شدند منتظری و مطهری دیگر خودشان شرکت نکردند(همان،۸۸). حضور این دو عامل مهمی در جلب و جذب دیگران به کلاس های درس آیت الله خمینی می شود. آیت الله ابراهیم امینی که خود یکی از اینان بوده و می گوید به تشویق و راهنمایی آیت الله منتظری در این درس شرکت جسته است(امینی:۸۶ و ۸۷) در خاطراتش اظهار داشته: خودم از بعضی مخالفان (آقای خمینی) شنیدم که می گفت مطهری و منتظری در فقه و اصول بهتر از حاج آقا روح الله هستند نمی دانم با چه هدفی در درس او شرکت می کنند(همان:۸۷). آقای مطهری می گفت باید دشواری ها را تحمل کنیم و برای رضای خدا از آقای خمینی حمایت و ترویج کنیم. من برای ایشان آینده درخشانی را پیش بینی می کنم(امینی: ۸۷).

از طرفی منتظری تقریرات درس خارج بروجردی را چاپ کرده که آذری قمی می گوید آقای بروجردی اجازه نمی داد دیگران تقریراتش را چاپ کنند(ایزدی، فقیه عالیقدر، ج۲: ‏۳۲۲) ولی سر درس خود به تقریرات منتظری ارجاع هم می دهد(خاطرات، ج۱ ص۱۰۸ و ۱۰۹). آیت الله منتظری ماجرای مخالفت آیت الله بروجردی با چاپ کتاب هایش از ترس حوزه نجف را (علیرغم اینکه خود بروجردی تمایل داشت شاگردانش تقریرات بنویسند) بیان می کند و اینکه چگونه با او بحث کرده و متقاعدش کرده که باید این کتاب ها چاپ شوند و وقتی موفق می شود، چندی بعد آقای فاضل لنکرانی (که شرح لمعه را نزد آیت الله منتظری خوانده بود) وی را دیده و گفت شما خوب راه را برای ما باز کردی، ما می‎خواستیم" صلات " را چاپ کنیم ولی ایشان قبول نمی کرد (خاطرات، ص۱۱۹-۱۲۰)
بیشترین تقریرات اصول و فقه توسط آیت الله منتظری که بعضا منتشر شده اند مربوط به درس های آیت الله بروجردی است. کتاب های فقهی "اجاره"، " غصب"،"وصیت"،" صلات" و "مبحث نماز جمعه" و "نماز مسافر" که تحت عنوان "البدرالزاهر فی صلات الجمعه و المسافر" منتشر شد،" خمس" و از درس های"اصول " ایشان تقریراتی که تحت عنوان "نهایه الاصول " چاپ شده و خودآیت الله بروجردی هم خیلی اصرار داشتند که چاپ بشود(ص۱۱۷) ولیچاپ کتاب، بانی می‎خواست، «تا اینکه آقای حاج آقا مهدی حائری تهرانی که سرمایه مختصری داشتند و با علامه طباطبایی در چاپ کتاب همکاری می‎کردند وگفتند ما یک مقدار از هزینه آن را تامین می‎کنیم، من هم نیم دانگ خانه در نجف آباد داشتم فروخته بودم پولش دستم بود، بالاخره بنا شد در هزار نسخه "نهایه الاصول " را چاپ کنیم، مقداری از سرمایه اش مال من بود مقداری از علامه طباطبایی مقداری هم از آقای حائری، کتاب را برای چاپ دادیم و جزوه به جزوه که چاپ می‎شد می‎آوردم ایشان می‎خواندند، خوشحال بودند که اولین کتابشان چاپ می‎شود»(منتظری، ج۱: ص۱۱۹). شاگردی آیت الله بروجردی به مرحله همکاری تحقیقاتی هم می رسد به گونه ای که در نوشتن رجال هم به ایشان کمک می‎کرد (همان: ۱۱۶ و۱۲۶-۱۲۹). رفته رفته روابط آقای منتظری و بروجردی بسیار نزدیک می شود به طوری که از طرف آیت الله بروجردی جزو ممتحنین درس خارج می شود.آقای بروجردی برای حوزه درس خارج پنج نفر را مشخص کرده بودند(همان: ۱۶۵). به گونه ای که حتی در امور سیاسی با وی مشورت می کرد: «مردم نجف آباد به ما فشار آوردند که خود شما یا مرحوم مطهری این کار را قبول کنید، می‎گفتند بالاخره یک روحانی هم به مجلس برود. من برای اینکه مساله ای در ذهن آیت الله بروجردی ایجاد نشود خدمت ایشان رسیدم و همه مسائل را به ایشان گفتم، آیت الله بروجردی فرمود: نه شما حیف است در این مسائل وارد شوید آقای مطهری هم حیف است(همان: ۱۵۴). منتظری تنها شخصیتی است که آیت الله بروجردی چندبار در درس های خود از او و علمش تجلیل کرده یا او را امید آینده حوزه خوانده است.


آیت الله حسینعلی منتظری

جالب اینکه دانشنامه اسلامی در مدخل بروجردی در زمره شاگردان برجسته آیت الله بروجردی نام آیت الله منتظری را حذف کرده است(wiki.ahlolbait.com).
پس از در گذشت آیت الله بروجردی(۱۰فروردین۱۳۴۰) تشتت مرجعیت پیش می آید و شاه هم با تلگرام تسلیت درگذشت وی به آیت الله حکیم در نجف در صدد انتقال مرکزیت حوزه به نجف و نیز در تلاش برای سلطه بر حوزه قم بود. در قم «با وجود اینکه عده ای از خواص فضلا و طلبه ها به آیت الله خمینی نظر داشتند اما جو موجود در حوزه با آیت الله گلپایگانی و آیت الله شریعتمداری بود و جمعی از مردم قم نیز به آیت الله مرعشی نظر داشتند، ولی آیت الله حکیم و آیت الله خوئی و آیت الله شاهرودی هم کم و بیش در جامعه مطرح بودند، مرحوم آسیدعبدالهادی زیاد مطرح بود».و آیت الله منتظری بنا به دلایلی که داشت در پی مرجعیت آیت الله خمینی برآمد.:«پس از فوت آیت الله بروجردی از روزنامه ها آمده بودند با طلبه ها راجع به مراجع مصاحبه می‎کردند. ما آیت الله خمینی را هم مطرح کردیم و روزنامه ها نام ایشان را هم جزو مراجع نوشتند. رساله ایشان هم با اصرار و پیگیری ما به چاپ رسید.(ص۱۸۹-۱۸۸). اقدام مهم وی زمانی انجام می شود که حکومت شاه قصد داشت حکم اعدام برای ایت الله خمینی صادر کند و چون مراجع از مجازات اعدام معاف بودند آیت الله منتظری با همکاری عده ای توانست نامه ای برای تایید مرجعیت وی از مراجع تهیه کند. جز نقش منتظری در تثبیت مرجعیت خمینی(نک: باقی، بررسی انقلاب ایران:۱۸۲-۱۸۰) که حاج احمدخمینی هم بدان تصریح کرده است(رنجنامه:صفحه نخست) و (خاطرات،ج۱: ۱۸۹-۱۸۸ و ۱۹۱ و ۲۰۰ -۲۰۲) آیت الله خمینی نیز با عنایت به همه این سوابق بود که پس از انقلاب بخشی از امور کشور را به آیت الله منتظری واگذار کرد.

با توجه به آنچه گذشت، آیت الله منتظری نزد اساتید بزرگی تحصیل کرده بود و برخی اساتید وی و آیت الله خمینی مشترک بودند. او بیش از آنکه شاگرد آیت الله خمینی باشد، شاگرد آیت الله بروجردی بود. روش و سبک فقهی آیت الله منتظری نیز شباهت زیادی به بروجردی دارد. منش او نیز بیشتر شبیه بروجردی بود به ویژه در التزام به اصل مهم احتیاط که جایگاه رفیعی در فقه دارد، نیز توجه به فقه اهل سنت، و همگرایی با اهل تسنن. منتظری در مقطعی از عمر خود به رادیکالیسم انقلابی کشیده شد اما چون ریشه این گرایش، عدالتخواهی و مبارزه با ظلم و مشرب او مشرب فقهی و حقوقی بود، او دوباره به منش مشابه بروجردی بازگشت کرد. در مطالعه شخصیت و افکار امام خمینی و آیت الله منتظری یک تفاوت باریک اما بسیار مهم نادیده انگاشته شده است و آن اینکه مشرب کلی امام خمینی، «عارفانه» بود و مشرب کلی منتظری، «فقیهانه» یا حقوقی. اگر در این مجال کوتاه بیان تفاوت های این دو رویکرد و آثار فکری آن میسر بود دستیابی به یکی از ریشه های معرفتی تفاوت دیدگاه و عملکرد این دو شخصیت برجسته جهان تشیع سهل تر بود. در واقع هرجا آیت الله خمینی بر اساس نگرش فقهی، موضعی اتخاذ کرده، محصولش آثاری چون بیانیه ۸ماده ای و نظایر آن است و هر جا بر اساس مشرب دیگر خویش سخنی یا کنشی، عرضه کرده است مضمون متفاوتی مشاهده می شود. اما آنچه درباره آیت الله منتظری می توان گفت این است که وجود دو رویکرد «انقلابی» و «فقهی» در دهه نخست انقلاب، منظومه ای دوگانه از اندیشه های وی ساخته است به گونه ای که در کتاب دراسات (یا: مبانی فقهی حکومت اسلامی) این دو به موازات هم پیش می رفت. در یکسو نظریه هایی که با معیارهای دموکراتیک همخوانی بایسته ندارند و در سوی دیگر علاوه بر موضعگیری های عملی شهروندمدارانه و حقوق محور؛ در عرصه اندیشه نیز حتی در زمانی که حقوق بشر فراموش شده ترین موضوع در ادبیات سیاسی و مطبوعاتی بود، او یک سند جهانی حقوق بشری درباره حقوق زندانیان را بطور کامل در یک متن فقهی نقل کرده و مورد تایید قرار می دهد اما به مرور، یکی از این دو اندیشه که با شخصیت او هم تطابق بیشتری داشت چیرگی یافت ومنتظری متأخر را پدید آورد. پس از آن بود که مباحث حقوق بشری در اندیشه وی جایگاه برجسته تر و شاخصی یافت.

فقیه مؤسس
آیت الله منتظری نوآوری های فقهی چندی داشت که در این یادداشت کوتاه نمی توان به نحو مستوفی از آن سخن گفت. برخی نوآوری های وی عبارتند از: سلسله مباحث ولایت فقیه از ابداع تا تطور- اهتمام به فقه تطبیقی- حرام بودن سب خلفا و علمای اهل سنت.( دو مورد اخیر مبنای تاسیس هفته وحدت شیعه وسنی از سوی آیت الله منتظری گردید که اکنون در آن بسر می بریم و اگر پشتوانه ها و الزامات هفته وحدت هم پذیرفته شده و به یک نمایش تنزل نیافته بود امروز منطقه شاهد این خشونت ها نبود) - احتکار و عدم انحصار آن به غلات اربعه - عدم استقلال افساد از محاربه پس از عدول از نظریه استقلال عناوین افساد و محاربه- فتوای جدید و استدلالی درخصوص دست دادن با نامحرم و مصافحه با اجنبیه - ضرورت احصای تاریخ به عنوان منبع فقه و فتوا - برابر کردن دیه مسلم و غیر مسلم و زن و مرد از طریق تامین مابه التفاوت دیه از سوی بیت المال- ضرورت توجه خاص به اينكه احكام فرعى فقهى نبايد موجب وهن دين گردد و اگر چنين باشد انجام آن جايز نيست مانند فتوا به لزوم ترك قمه زدن.- تفکیک حقوق از اعتقادات که ثمره آن قایل شدن به حقوق شهروندی فرق مختلف بود. - وجوب تحزب- تبدیل مجازات شلاق به جریمه مالی( که امام خمینی در این مورد خواستار عمل به فتوای ایشان شد)
هر کدام از این موضوعات در جای خود درخور بررسی تفصیلی و توضیح و تحلیل است اما آنچه از همه مهم تر به نظر می آید اینکه او نخستین فقیهی است که حقوق بشر را وارد فقه کرد. تفصیل این موضوع ابتدا در سال ۱۳۸۲ در روزنامه شرق، سپس در کتاب «فلسفه سیاسی اجتماعی آیت الله منتظری» تبیین شده که در این مقال محدود بازگو کردن آن میسر نیست و ناگزیر از ارجاع دادن است.

برخی از حقوق بشر هراس داشته اند که این هراس ریشه در ناتوانی اندیشگی یا نگرانی از منافع و یا مصلحت گرایی داشته و برانگیزاننده واکنشی انفعالی بوده است. ریشه این هراس در برخی افراد، این تصور نادرست بود که گویی حقوق بشر «غربی» است. صرفنظر از اینکه بر فرض غربی بودن حقوق بشر نیز، طبق آموزه های عقلی و نقلی نمی شود آن را تخطئه کرد، چگونه می شود از همه محصولات غربی از ماشین، هواپیما، بیمارستان و تجهیزات بیمارستانی، دارو، خوراک، لباس، وسایل برقی و تصویری و صدها محصول و تکنولوژی دیگر غربی استفاده کنیم که هر کدام خواص فرهنگی خود را دارند، اما به حقوق بشر که می رسیم دچار وسواس شویم؟. در عین حال حقوق بشر، یک پدیده غربی نیست بلکه یک دستاورد بشری است و درختی است که در فرهنگ شرق و غرب ریشه دارد. منتظری اما از حقوق بشر نه هراس عملی داشت نه هراس نظری به همین دلیل بدان التفات داشت. با یادآوری این نکته که قایل شدن به نظریه منتظری متقدم و متاخر به مثابه دو منتظری متعارض، نارواست، می توان گفت گرچه شخصیت هایی چون استاد مطهری از نخستین فقهایی بوده اند که در دهه های ۳۰و۴۰ به مباحث حقوق بشر توجه ویژه داشتند اما آیت الله منتظری نخستین فقیهی بود که در دوره متأخر زندگی خویش مبحث حقوق بشر را وارد فقه کرد. او در میانه دهه ۶۰ با استناد به اسناد بین المللی حقوق بشر درباره حقوق زندانیان به نحو محدود این کار را انجام داد و در واپسین درس خارج خویش در سال ۱۳۸۲ به نحو گسترده ای به مقوله حقوق ذاتی انسان و کرامت انسان به ما هو انسان پرداخت(نک: فلسفه سیاسی اجتماعی...) و پیش و پس از آن در استفتائات، مصاحبه ها و بیانیه های مختلف به بهانه های گوناگون متذکر آن گردید(نک: دیدگاه ها، جلدهای ۱،۲و۳).

پروژه ناتمام منتظری
اما این راه ناتمام ماند.آیت الله منتظری در کتاب انتقاد از خود می گوید: «در بعد علمی یکی از مهم ترین اشتباهات ما این بود که حقوق انسان به ما هو انسان را در تحقیقات فقهی خود مورد عنایت قرار ندادیم و از سنت سلف صالح خود پیروی کردیم و برخی از بحث ها درباره کرامت و حقوق ذاتی بشر را سوغات غرب دانستیم در حالی که بسیاری از این مسائل مأخوذ از شرع و بلکه مورد تاکید آیات و روایات است و برخی دیگر لازم است مورد تحقیق و بررسی دقیق قرار گیرد و من در آخرین درس های خارج خود بطور گذرا به این مهم اشاره کردم(انتقاد از خود: ۱۶۵-۱۶۴). او امیدوار است که شاگردانش این راه ناتمام تحقیق وی را ادامه دهند. آیت الله منتظری که موضوع حقوق ذاتی بشر و فراتر از آن کرامت ذاتی را به موضوع و مبنایی برای اجتهاد بدل کرد. آیت الله منتظری در واپسین درس های خارج فقهی خود گفته اند: «اين مسأله را در فقه جايى مطرح نكرده‌اند ولى بين روشنفكران خيلى مطرح است كه آيا اسلام براى انسان با قطع نظر از اينكه هر دينى داشته باشد ارزشى قايل است؟ نوعآ فقها مى‌گويند نه و اگر كافر ذمى باشد مال و خون او محترم است، ولى اگر كافر حربى باشد حرمت ندارد. سپس كافر حربى را چنان معنى مى‌كنند كه كسى اهل ذمه نمى‌ماند ولو اينكه جنگى وجود نداشته باشد. ما مطلب را مطرح كرديم و تتبع آن را به فضلا وامى‌گذاريم». در پایان می گویند: «من تقاضا دارم كه چون فرصت تتبع پيدا نكردم اين سؤال كه انسان كرامت ذاتى دارد يا نه را تتبّع كنند. اينكه انسان گل سرسبد خلقت است، البته مؤمن به جاى خود احترام دارد اما احترام انسان هم جاى خود.»(باقی، فلسفه سیاسی...: ۱۶۵ و ۱۷۴).

بیت ایشان و شاگردان زبده وی که برخی از آنان، اکنون در مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم حضور دارند و از فقهای صاحب اثر و کرسی تدریس اند به ادامه این راه اهتمام دارند و برخی چون مرحوم احمد قابل که به تازگی سالگشت رحلت وی را سپری کردیم از این جهان خاکی رخت بربسته اند اما فضای کنونی و پاره ای از محدودیت ها اجازه نداده است شاگردان وی این راه سترگ را به نحو شایسته و بایسته بپیمایند. همایش کرامت انسان که سال گذشته(۱۳۹۴) در ششمین سالگشت کوچ او در قم برگزار شد و بزودی در مدرسه اجتهاد(۲) بروندادش در معرض بهره برداری همگانی قرار می گیرد از نادر تلاش های انجام شده است. اگر فقه حقوق بشر توسعه یابد آبشخور معرفتی و مذهبی داعش و داعشیگری تنگ می شود. نتیجه تلاش سیستماتیک برای انزوای سنت فقهی منتظری و شاگردان وی، فربه شدن موج تحجر در برخی از حوزه ها گردیده است که به هشدارهای اسفند۱۳۹۴ رهبری در دیدار با طلاب انجامید.

بحث فقه حقوق بشر اما از جنبه دیگری نیز مهم و به رخدادهای امروز مرتبط است و نشان می دهد که خاستگاه مواضع سیاسی آیت الله منتظری نیز دیدگاه فقهی و حقوقی وی بوده است. برای مثال در مسئله جنجالی فایل صوتی، فارغ از اینکه با محتوا یا انتشار یا شیوه انتشار آن موافق باشیم یا مخالف و فارغ از بحث های سیاسی که درباره اش راه افتاده است و من دیدگاهم را گفته ام (اعتماد، شنبه ۲۲ آبان۱۳۹۵و ایسنا و ایران آنلاینِ روزنامه ایران هم بازنشر کرده اند) مسئله بنیادی و مغفول مانده این است که محتویات فایل صوتی برخاسته از دیدگاه فقهی ایشان است که در لابلای مطالب همان فایل صوتی آشکار است اما هیاهوی سیاست مجال توجه به آن را نمی دهد. این روزها مُد شده است که جمعی از اهالی قبیله روشنفکری مذهبی و لاییک، به فقه بسیار می تازند حال آنکه فقه از جنس ایدئولوژی نیست از جنس فرهنگ است. یک منظومه ایدئولوژیک نیست که با آن به صورت یا همه یا هیچ برخورد شود بلکه یک مجموعه فرهنگی یا Codex & Legal literature است که دربرگیرنده آراء و اقوال گوناگون است اما با وجود همه نقدهایی که به فقه وارد است و نه تنها آیت الله منتظری که آیت الله خمینی هم کم و بیش قبول داشت و می گفت اجتهاد مصطلح در حوزه ها کافی نیست و نیاز به عنصر زمان و مکان در اجتهاد را مطرح کرد، بلکه بسیاری از فقهای کنونی هم این نقدها را قبول دارند اما این نکته مهمی است که مبنای همین مواضع آیت الله منتظری که امروزه ستوده می شود «فقه» او بوده است. فقهی که اصل احتیاط در آن حکومت دارد و فقهی که برای دادرسی، ضوابط و تشریفاتی دارد که اگر یکی از آنها رعایت نشود دادرسی را باطل و غیر شرعی می داند. گرچه صرف دیدگاه فقهی کافی نیست و شجاعت و درایت نیز می خواهد. بجز فقیهی چون آیت الله احمدی شاهرودی که نظر قضایی و فقهی خویش را مکتوب کرده بود، فقهای دیگری هم بودند که رای دیگری داشتند اما سکوت کردند. مرحوم آیت الله مرعشی از فقهای برجسته که در مقطعی معاونت قوه قضاییه را نیز برعهده داشت، دیدگاه انتقادی خود را درباره اعدام های ۶۷ صریحا با نگارنده در میان گذاشته بود اما مجال فاش گفتنش را نیافت. به همین دلیل گمان می کنم با وجود اهمیت ابعاد انسانی مسئله، اما تقلیل دادن آن به یک موضوع صرفا سیاسی و این نوع مباحثات، فرصت یک بحث عمیق تر برای پیشگیری را سلب می کند.
http://www.emadbaghi.com/archives/001357.php

منابع:
امینی، ابراهیم(آیت الله)، خاطرات آیت الله ابراهیم امینی، تهران، مرکزاسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲
ایزدی، مصطفی، فقیه عالیقدر، ج۲، تهران انتشارات سروش، چاپ اول ۱۳۶۶
باقی، عمادالدین، فلسفه سیاسی اجتماعی آیت الله منتظری، تهران، سرایی،۱۳۹۴
باقی، عمادالدین، بررسی انقلاب ایران، تهران، سرایی، ۱۳۸۳
خمینی، احمد، رنجنامه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ های مکرر
منتظری، حسینعلی(آیت الله)، بخشی از خاطرات آیت الله منتظری، قم، دفتر آیت الله منتظری، چاپ های مکرر اینترنتی و کاغذی
منتظری، حسینعلی(آیت الله)، انتقاد از خود(عبرت و وصیت): گفتگوی بی پرده با پدر، استاد و مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی منتظری، گفتگو و تهیه: سعید منتظری، سایت Amontazeri.com
http://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D8%AA_%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%A8%D8%B1%D9%88%D8%AC%D8%B1%D8%AF%DB%8C


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016