گفتوگو نباشد، یا خشونت جای آن میآید یا فریبکاری، مصطفی ملکیانما فقط با گفتوگو میتوانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مسالهای از سه راه رفع میشود، یکی گفتوگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفتوگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را میگیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! نوزایی سیاسی و نهضت ملی، ناصر کاخسازوفاق ملی تنها با تجمع گِردِ نوزایی سیاسی و پارلمانی دههی بیست تا مرداد ۳۲ که تداوم دست آوردهای پارلمانی انقلاب مشروطیت است، قابل دست یابی است. تاریخ همواره ادامهکاریِ گذشته است. هیچ چیزی از صفر آغاز نمیشود. برای تدارک وفاق ملی باید به پلورالیستی ترین برهههای اجتماعی در تاریخ یک جامعه مراجعه کرد
چرا تجربهی نهضت ملی در تاریخ معاصر ایرانی غیرقابل چشم پوشی است؟ دههی بیست، به بیانی جامعه شناسانه، تا پایان مرداد ۳۲ به درازا کشید. دههی بیست تمامی تحولات این ۱۲ سال را در بر می گیرد. دو سال و نیم پایانیِ آن، میوه و ثمرهیِ سالیان مبارزات پارلمانی و تجربه کردنِ دموکراسی به مثابه تجربهای ملی بود. با تجربهی نهضت ملی و مبارزات پارلمانی این دوره، دموکراسی در ایران بومی شد. دموکراسی خواهی باحذف این تجربه و این سرمایهی فرهنگ سیاسی در تاریخ ملی پا در هوا خواهد ماند. تنها با این تجربهی معنا بخش است که می توان آلتر ناتیوی نیرومند در برابر نهاد سیاسیِ ایدئولوژی دینی بوجود آورد و از هموطنان مذهبی و روشنگرانی که در شرایطی دشوار در داخل کشور کار دموکراتیک میکنند، انتظار داشت که به شیوه ای متناسب، با آن همراهی کنند. هموطنان باورمند به اسلامی خشونت پرهیز، که داعیهی حاکمیت دینی ندارد تنها در چارچوب چنین برنامه ای، یعنی در چارچوب وحدت تاریخی و ملی و با تکیه به تجربهی نهضت ملی، به همراهیِ دموکراتیک و پلورالیستی تمایل پیدا می کنند. حتا همراهی هموطنان سلطنت گرا، با جهش اخلاقی اخیری که آقای رضا پهلوی از خود نشان دادهاند، تنها در چنین چارچوبی (و نه با ابتکارت فردی و بدون تکیه به تاریخ و فرهنگ ملی که به وحدت ملی زمینه مادی می دهد) زمینه عملی پیدا می کند. سبب این که سازمان های اعتقادی به تجربهی پلورالیستی دههی بیست عنایت نداشتهاند این بود که تشکیلات عمودی در ذاتِ خود با سازماندهی مسطح در تعارض بود. و در تعارض است. تجربهی کار در تشکیلات عمودی یا تشکل گود، در تجربهی کارِ دموکراتیک، که مبتنی برسیاست افقی است، چندان به کار نمیآید. همچنین کارِ دموکراتیک با تفکر عمودی نمی تواند با توفیق چندانی همراه باشد. کارِ دموکراتیک با نگرش افقی همخوان و هماهنگ است. وگرنه کارِدموکراتیکی که روحیهی تشکیلات عمودی در پسِ پشتِ آن نهفته است در دراز مدت به بحران بی اعتمادی نسبت به کار دموکراتیک می انجامد. به سببِ چنین تجربه ای بود که تجربهی نهضت ملی مورد غفلت قرار گرفت. امروز اهمیت بازگشت اخلاقی و معنوی به این رنسانس بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. روشن است که در موقعیت خفقان، امکان کار دموکراتیک محدود است. اما در وهلهی نخست پی بردن به شناخت شناسیِ کارِ دموکراتیک است که اهمیت دارد. بقیهی ماجرا به حکم ضرورت و بر اساس قانونمندی علّی و در تناسب با امکانهای اجتماعی عمل میکند. تجربهی نهضت ملی به ما نه تنها زبانی ارتباطی، که برنامهای روشن و قابل وفاق نیز میدهد. با تکیه به این میراث ملی و تاریخی ما از هزینهی هنگفت کار توضیحی (و اینکه ما که هستیم و چه می خواهیم که چشم انداز توفیقِ آن ناروشن است) معاف می شویم. به این آنتیک، به این رنسانس باید باز گشت. همانگونه که فرهنگ سیاسی و اجتماعی اروپا همچنان به رنسانس و رهایی از جهان تک حقیقتی پیش از آن وابسته است. وفاق ملی تنها با تجمع گِردِ نوزایی سیاسی و پارلمانی دههی بیست تا مرداد ۳۲ که تداومِ دست آوردهای پارلمانی انقلاب مشروطیت است، قابل دست یابی است. تاریخ همواره ادامهکاریِ گذشته است. هیچ چیزی از صفر آغاز نمیشود. برای تدارک وفاق ملی باید به پلورالیستی ترین برهههای اجتماعی در تاریخ یک جامعه مراجعه کرد. آلترناتیو دیگری برای رهایی از جمهوری دینی وجود ندارد. ناصر کاخساز Copyright: gooya.com 2016
|