پنجشنبه 23 دی 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

آیا رفسنجانی از گذشته‌ی خود نادم شد و به سوی مردم بازگشت؟

17065779_303.jpg

بهزاد مهرانی - عضو دانشجویان و دانش آموختگان لیبرال دانشگاههای ایران

این‌روزها تا صحبت از گذشته‌ی نه چندان دور رفسنجانی می‌شود برخی با این عبارت که آدمیان تغییرپذیرند و هاشمی نیز تغییر کرده است سعی در تطهیر گذشته‌ی تا حدود بسیار سیاه رفسنجانی دارند.

من بر این امر واقفم که عرصه‌ی سیاست، عرصه‌ی اخلاق به معنای مصطلح آن نیست. یا شاید بهتر باشد که گفته شود که سیاست بیش از این‌که عرصه‌ی اخلاق فضیلت‌گرایانه باشد، جایگاه اخلاق فایده‌گرایانه است. اما این‌گونه نیست که بپنداریم هیچ‌گونه اخلاقی بر این عرصه حاکم نیست و یا نباید باشد.

فرض بفرمایید کسی سی سال پیش برادر شخصی دیگر را کشته باشد. پلیس نتوانسته باشد او را دستگیر کند. بعد از سی سال پلیس کشف می‌کند که این فرد سال‌ها پیش مرتکب قتل شده است. فرد قاتل در گذر زمان از قتل پشیمان شده باشد. آیا صرف این پشیمانی موجب می‌شود که اخلاقا او را منزه بدانیم و قانونا او را مبرا از پیگیری و محاکمه و مجازات؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


از این که بگذریم آیا گذشت از خطای دیگران عملی است که در تخیل و ذهن ما صورت می‌گیرد و فرد خطاکار نباید کاری انجام داده باشد که موجب بخشش قرار بگیرد؟

اولین شرط بخشش این است که فرد خطاکار بر خطای خود اذعان کند و دقیقا بگوید چه خطایی مرتکب شده است که بابت آن عذرخواه است. وقتی کسی هیچ سخنی از گذشته‌ی خود بر زبان نیاورد و ابعاد خطاهای خود را آشکار نسازد اساسا بخشش نمی‌تواند معنایی داشته باشد. بخشیدن شرایط دیگری هم دارد و آن این‌که فردی که می‌خواهد ببخشد راه دیگری جز بخشیدن هم داشته باشد و برای مثال توانایی نبخشیدن هم داشته باشد. کسی که در نقطه ضعف است و دست‌بسته، چگونه می‌تواند سخن از بخشیدن بگوید.

بعد از سال ۸۸ عده‌ای گمان کردند که هاشمی به سوی مردم چرخیده است. رفسنجانی بارها گفته است که من تغییری نکرده‌ام بلکه این مخالفان من بودند که تغییر کردند و به سوی من آمدند.

پس از سال ۸۸ مردم و رفسنجانی دشمنان مشترکی پیدا کردند که هر کدام به دلایل خودشان دشمنی می‌کردند. این را نمی‌شود چرخش رفسنجانی به سوی مردم دانست هر چند که بسیار عاقلانه بود و است که مردم از این دشمنی مشترک نهایت استفاده را ببرند و از هاشمی دفاع کنند. آنچه بی‌نهایت مذموم است و به مصلحت سیاسی هم نیست این است که عده‌ای شیفته‌وار و عاشقانه به دنبال هاشمی راه بیفتند و تلاش کنند از او مصلحی در ردیف مصلحان بزرگ تاریخ بسازند. این کار نه اخلاقی است و نه منطبق بر واقعیت و نه به سود مصلحت سیاسی.


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016