جمعه 24 دی 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

مرقد"امام راحل" است یا محل دفن"ساکت فتنه " ؟!، بهروز ستوده

بهروز ستوده
رفتارو رویکردی است که "نظام مقدس"اسلامی از فردای تأسیس جمهوری اسلامی با منتقدان ومخالفان خود درپیش گرفته است ودر گذشت زمان دایره انقلاب وضدانقلاب و خودی وناخودی را آنقدرتنگ کرده است تا جائی که امروزه رسیده است به یاران وهمراهان اولیه خمینی از قبیل هاشمی رفسنجانی وخاتمی وموسوی وکروبی و...

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


اگر قرارباشد لیست دشنام ها، القاب زشت وسخنان لغوی که خامنه و پیروان ولایت مطلقه فقیه تا یک روز قبل از مرگ رفسنجانی نثاراو میکردند جمع آوری شود بی تردید کتاب قطوری که نمایشگر دنائت ودوروئی رهبران جمهوری اسلامی است تدوین خواهد شد. کسانیکه تا یک روز قبل از مرگ او، محترمانه صفتی که به هاشمی رفسنجانی میدانند"ساکت فتنه، بی بصیرت ، منحرف ازخط امام ورهبری، جاده صاف کن دشمن و.."بود، پس ازمرگش برای عکس گرفتن با جنازه اش ودستی به تابوت او رساندن سرودست می شکستند! براستی اینهمه رذالت و دو روئی جیره خواران حکومت مطلقه ولایت فقیه راچگونه میتوان تفسیرکرد؟

پس ازکشمکش های داخلی حکومت مداران جمهوری اسلامی برسر تعیین محل دفن هاشمی رفسنجانی، سرانجام اورا درجوار قبرخمینی به خاک سپردند وبدین ترتیب معضلی دیگر بر معضلات حکومت"مقدس" فقاهتی اضافه کردند، یعنی نزاع خطوط گوناگون هوادارحمهوری اسلامی را به سر قبر بنیانگذارحکومت ولایت فقیه نیزکشاندند، ولاجرم فردا است که دروزارت اطلاعات وقوه قضائیه جمهوری اسلامی که هردو تحت فرمان مستقیم رهبراند، بخش دیگری بربخش های این دو وزارتخانه اضاف شوند که کارشان رسیدگی به پرونده های زائران مشکوک مرقد"امام راحل" باشد. ومأموران امنیتی این بخش وظیفه خواهند داشت که زیارت کنندگان مرقد را به دقت زیرنظر بگیرند و تشخیص بدهند که واقعاَ چه کسی به زیارت مرقد"امام راحل" آمده است و چه کسی به زیارت محل دفن"ساکت فتنه"!

ناگفته معلوم است دو چهره شاخص انقلاب و جمهوری اسلامی که به فاصله کمی از یکدیگر به خاک سپرده شده اند، برای مأموران امنیتی و سربازان گمنام امام زمان تشخیص اینکه چه کسی برای بنیانگذار جمهوری اسلامی اشک میریزد وچه کسی برای "ساکت فتنه" آه وناله میکند کارآسانی نیست، چشمها وگوشهای بیت رهبری دراین میان فقط میتوانند به حدس وگمان متوسل شوند و کسانی را به ظن زیارت مزاررفسنجانی ولاجرم هواداری از"ساکت فتنه" شناسائی کرده و درمراحل بعدی برایشان با اتهام"مشکوک"پرونده ای بازکنند و به کنکاش در زندگی شخصی آنان بپردازند تا سرانجام به موردی و بهانه ای برای مجرم بودن آن اشخاص دست یابند وسپس آنان را به قوه قضائیه ای که مسئول آن ماهی دو میلیارد تومان از پول مردم ایران را به جیب زده است تحویل دهند برای محاکمه ومجازات!

مقدمه ظنزآلود فوق، مبالغه وخیالپردازی نیست، رفتارو رویکردی است که "نظام مقدس"اسلامی از فردای تأسیس جمهوری اسلامی با منتقدان ومخالفان خود درپیش گرفته است ودر گذشت زمان دایره انقلاب وضدانقلاب و خودی وناخودی را آنقدرتنگ کرده است تا جائی که امروزه رسیده است به یاران وهمراهان اولیه خمینی از قبیل هاشمی رفسنجانی وخاتمی وموسوی وکروبی و...

نگارنده این سطور به خاطر میاورد که در دهه خونین شصت خورشیدی که هاشمی رفسنجانی دراوج اقتداربود و درمیان سران ومسئولان حکومت نوبنیاد اسلامی بعد ازخمینی او بود که حرف اول را میزد، دردوره ای که ازدل هیولای آدمی خوارجمهوری اسلامی هنوز این همه جناح ودسته بندی وخطوط مختلف نروئیده بود و برخی ازپیروان دوآتشه خط امام هنور لباس اصلاح طلبی واعتدال گرائی به تن نکرده بودند و همگی برسریک یک خوان یغما نشسته بودند، درزمانی که از میان خیل سران ومسئولان جمهوری اسلامی فقط یک نفرآن هم آیت الله منتظری نسبت به شکنجه واعدام دهها هزاران زن ومرد زندانی سیاسی لب به اعتراض گشود وشریک بزرگترین جنایت تاریخ معاصر ایران نشد، آری درآن زمان هزاران تن از شهروندان این آب وخاک را با اتهام واهی "مشکوک" دستگیر میکردندوهفته ها وماهها این افراد را مورد شکنجه وآزار قرار میدادند تا به ارتکاب جرم وجنایتی که مرتکب نشده بودند اعتراف کنند، تا گیلانی ها و نیری ها ورئیسی ها در مقام قضات شرع دادگاههای انقلاب اسلامی، بتوانند با رعایت موازین "شرعی واسلامی" آن جوانان آزایخواه وطن را به مرگ و یا زندانهای طویل مدت محکوم نمایند.

ذکر خاطره ای در این خصوص بی مناسبت نیست. زنده یاد بهمن ارزانی دبیردبیرستانهای شهرستان جهرم که دراوایل دهه شصت به جرم هواداری ازیکی ازگروههای سیاسی ایران دستگیر و اعدام شد، درزندان اوین به هم بندانی که به اتهام"مشکوک" دستگیر شده بودند به شوخی میگفت :«شما کوک بودید ورفتید مشهد شدید مش کوک برای همین شما را دستگیرکردند، اگرهمانطورکوک مانده بودید کارتان به اوین و گذشتن از پیچ توبه کشیده نمیشد". در آن سالهای سیاه بین بازجوهای شکنجه گرزندان اوین که روی هم ابواب جمعی اسدالله لاجوردی را تشکیل میدانند،رقابتی آشکاربرای منتسب ساختن "مشکوک"ها به یکی از گروههای سیاسی درجریان بود و هریک از آنان با افتخار مدعی میشد که زندانیان زیادی را از مشکوکی بیرون آورده وبرای محاکمه تحویل قاضیان شرع داده است.

در دورانی که هاشمی رفسنجانی به عنوان نزدیک ترین کارگزارفرامین خمینی دربالا ترین مناصب و مسئولیت ها قرارداشت دردر زندانها و شکنجه گاههای جمهوری اسلامی محشری برپا بود.رفتاری که با بهمن ارزانی دبیرمحبوب دبیرستان کردندنمونه ای است هزاران آن دوران سیاه. بهمن را آنقدربا شلاق به کف پایش کوبیده بودند که گوشت وپوست کف پایش بکلی ازبین رفته بود بطوریکه برای ترمیم آن مجبور شده بودند سه باراو را دربهداری اوین تحت عمل جراحی پیوند پوست قراردهند و قسمتی ازپوست وگوشت ران اورا بردارند و به کف پایش پیوند زنند. ناگفته نگذارم که درزندان اوین تمام این"خدمات پزشکی" رابرای بهمن انجام میدهند که پایش برای شلاق خوردن مجدد آماده شود نه اینکه بخواهند او را آزاد کنند.بهمن که جوانی شوخ طبع وسرشار ازشوق زندگی بود و یکسال پس ازآن حراحات هنوز براحتی نمیتوانست راه برود به طنزوکنایه میگفت : "برادران در دانشگاه اوین همه علوم و مخصوصاَعلم پزشکی را ارتقا داده و موفق به کشفیات جدید شده اند.مثلاَ اینکه گفته میشود کف دست موندارد درست نیست، دراوین کاری میکنند که کف دست که هیچ کف پا هم مو درمیاورد"جنایاتی از این دست که هزاران هزارش در زندانها وشکنجه گاههای جمهوری اسلامی آنهم در دوران "طلائی" امام ودوران قدرقدرتی هاشمی رفسنجانی بوقوع پیوسته است ازحافظه تاریخ نسل های آینده این سرزمین پاک شدنی نیست، گرچه اصلاح طلبان واعتدال گرایان امروزی که آتش بیاران معرکه آن دوران بودنداین روزها تلاش میکنند که سهم خودشان شان درجنایات هولناک دهه شصت به فراموشی سپرده شود.

به هرحال"ساکت فتنه"درجوارقبر بنیان گذارحکومت اسلامی، کسیکه نامش تداعی کننده جنگ وخونریزی و اعدام است به خاک سپرده شد تا فردائی که دورنخواهد بود خامنه ای نیز به این دو بپیوندد وهرسه قبر، موزه عبرتی شود برای ماندگارشدن درحافظه تاریخ این سرزمین بلادیده. تا نسل های آینده این سرزمین بیاد آورند که این سه شخصیت قدرتمند که به توده ای خاک بدل گشته اند در دوران فرمانروائی خود درتباه ساختن ایران وایرانیان چه نقش مخربی داشته اند.بیاد آورند که این سه تشنه قدرت و تیغ برکفان جاهل وجیره خوارانشان چگونه دست به قتل عام دگراندشان،روشنفکران وگروههای سیاسی و اجتماعی ایران زدند و چشمان میلیون ایرانی را درسوگ عزیزان خود گریان ساختند. و بیاد آورند که وقتی دین فروشان شیاد برمسند قدرت تکیه زنند چه فساد بزرگی تمام ارکان سیاسی و اقتصادی وفرهنگی و نظامی و اخلاقی یک کشور را احاطه میکند.

سیدعلی خامنه ای که تا هاشمی رفسنجانی زنده بودهرفرصتی را برای تحقیر و تضعیف اوغنیمت میشمرد درمرگ اونیزنتوانست خشم خودرا ازاین رقیب قدرت پنهان سازد وبا ناقص خواندن نمازمرسوم مرده برجنازه رفسنجانی، نشان داد که هرکس که بخواهد خدشه ای برقدرت بلامنازع ولی فقیه وارد نماید، ولی فقیه پس ازمرگ هم اورا نخواهد بخشید، حتی اگراین شخص "یارغار" وکسی باشد که لباس رهبری وجانشینی خمینی را برتن او کرده باشد، چراکه این ذات حکومت مطلقه ولایت فقیه است که هستی خود را درنیستی هرکس وهرچیزی که سر بفرمان رهبرمطلق فرود نیاورد جستجو میکند. فرجام زندگی بنی صدر وبازرگان و خاتمی وموسوی و کروبی و آیت الله منتظری ودر رده پائین تر هزاران تن دیگر که کمر به اصلاح جمهوری اسلامی بستند وهرکدام درمقاطعی خدمات شایانی برای دوام وبقای نظام"مقدس"اسلامی انجام دادندجزاین چیزی به ایرانیان نمی آموزد این که اژدهای هفت سر حکومت ولایت فقیه حتی به دل سوزان صادق این نظام نیز رحم نمیکندوآنان را درچشم به هم زدنی می بلعد.

23 دی ماه 1395
12 ژانویه 2017


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016