چهارشنبه 29 دی 1395   صفحه اول | درباره ما | گویا

گفت‌وگو نباشد، یا خشونت جای آن می‌آید یا فریبکاری، مصطفی ملکیان

مصطفی ملکیان
ما فقط با گفت‌وگو می‌توانیم از خشونت و فریبکاری رهایی پیدا کنیم. در جامعه هر مساله‌ای از سه راه رفع می‌شود، یکی گفت‌وگوست، یکی خشونت و دیگر فریبکاری. اگر در جامعه گفت‌وگو تعطیل شود دو رقیبی که جای آن را می‌گیرند، خشونت و فریبکاری هستند ... [ادامه مطلب]


پرخواننده ترین ها

ساختن تاریخ در ظرف اخلاق، حمید آقایی

حمید آقایی
کسانی که در کوچه پس کوچه های تاریخ و زوایای زندگی افراد و شخصیت های موثر در آن، در جستجوی حقیقت هستند، چون خود نیز انسانند و با یک پا در فرهنگ و شرایط سیاسی حال و با پای دیگر به تاریخ گذشته قدم می گذارند، باید به این حقیقت نیز آگاه باشند که خواه نا خواه، معیارهای سنجش آنان نیز از نوع نگاه و طرز فکر و شخصیت کنونی اشان تاثیر می پذیرند

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 


نزدیک به چهار دهه از آغاز انقلاب اسلامی و تاسیس جمهوری اسلامی می گذرد. تحولی بسیار بزرگ در جامعه ایران، که چند روز پیش یکی از بنیانگذاران و موثرترین رهبران خود را از دست داد. فردی که تاریخ زندگی و فراز و نشیب هایش در طول چهار دهه اخیر، می توانند بخش های مهمی از تاریخ این انقلاب را نیز به تصویر بکشانند. کسی که در تمام لحظات مهم و سرنوشت ساز نظام جمهوری از آغاز حیات آن تا کنون، حضور بسیار تعیین کننده داشته است.

در واقع، تاریخ زندگی رفسنجانی از حدود چهار دهه پیش تا کنون، تاریخ انقلاب اسلامی نیز می باشد. گفته می شود که وی نوشته ها و خاطرات بسیاری از خود بجا گذاشته است، امید آنکه این خاطرات زمانی منتشر و رازهای این انقلاب و رهبران آن آشکارتر گردند.

پس از درگذشت رفسنجانی، نوشته ها و تحلیل های بسیاری پیرامون شخصیت و عملکردهای او در فضای مجازی و رسانه های عمومی منتشر شدند. تحلیل هایی که در حقیقت بنوعی ارزیابی و قضاوت مجدد حکومت جمهوری اسلامی در دهه های شصت، هفتاد، هشتاد و نود شمسی نیز بودند. در برخی از این تحلیل ها بیشتر بر مواضع و جایگاه رفسنجانی، پس از آغاز جنبش سبز و حمایت های او از این حرکت تاکید می گردید و در برخی دیگر، وی بعنوان متهم اصلی کشتارها و ترورهای مخالفین جمهوری اسلامی در دهه های شصت و هفتاد معرفی می شد. هنگام بررسی و مطالعه این تحلیل ها اما می توان به آسانی ردپای مواضع سیاسی موافقین و مخالفین و راهبردهای گوناگون نیروهای سیاسی در برخورد با نظام جمهوری اسلامی و طریقه رهنمود شدن جامعه ایران به آزادی و آبادانی را نیز مشاهده و دنبال نمود.

رفسنجانی پس از مرگش، بار دیگر و اینبار بطور بسیار گسترده تر در جایگاه متهم نشست و مورد قضاوت قرار گرفت. که اگرچه دادگاه هایی که در فضای مجازی تشکیل شدند بسیار متنوع و بیشمار بودند، اما از یک منظر اشتراک و مشابهت داشتند. آنهم این واقعیت بود که کسی که در جایگاه متهم قرار گرفته بود، پیش از آغاز محاکمه، حکم و جزایش تعیین گردیده بود؛ محکمه ای که در فرهنگ سیاسی ما ایرانیان به دادگاه مردمی و خلقی معروف است.

به سخن دیگر رفسنجانی پس از مرگش به دادگاه تاریخ کشانده شد، تاریخی که با وجود طول عمر کوتاه آن و با وجودی که هنوز در خاطرات بسیاری زنده است، نقاط ابهام و پر رمز و راز بسیاری دارد. و البته،‌ دادگاهی که اکثر قضات و وکلای آن عمدتا از مهمترین شرط قضاوت که همانا استقلال و بی طرفی نسبت به اعتقادات ایدئولوژیکی و گرایشات سیاسی باشد، برخوردار نبودند.

گفته می شود که قضاوت تاریخ و کشاندن شخصیت های اصلی آن به دادگاه یکی از پیچیده ترین و در بسیاری از مواقع ناممکن ترین قضاوت ها است. بطوریکه گاه گزاره "دادگاه تاریخ" و یا "تاریخ قضاوت خواهد کرد" نیز مورد شک و تردید قرار می گیرد، که آیا اصولا امکان پذیر و شدنی است که بدون پیش داوری و معیارهای اخلاقی، سیاسی و یا ایدئولوژیک به قضاوت تاریخ نشست؟ و اگر امر قضاوت در کادر چنین معیارهایی صورت گیرد، آیا می توان به احکام آن اعتماد کرد؟

فردریش نیچه نظریه ای دارد تحت این عنوان: "دروغ و حقیقت خارج از مضامین و کادر های اخلاقی". بنظر نگارنده یک حقیقت مهم در این نظریه نهفته است، به این معنی که حقیقتِ مطلق و جهان و تاریخ شمول وجود ندارد. دریافت ها، برداشت ها و مواضع ما انسانها بطور کامل متاثر از منظرگاه و زاویه ای هستند که ما بواسطه آنها جهان پیرامون را نظاره می کنیم. حتی اطلاعات و داده هایی که جمع آوری می کنیم نیز تمامی واقعیت را نشان نمی دهند و نماینده همه واقعیت نمی باشند. به این علت ساده که چشم اندازها و نظرگاه هایی که ما انسانها انتخاب می کنیم، همواره متغیر، نسبی و متاثر از شخصیت، منش و طرز فکر امروزی ما هستند.

نگاه کوتاهی به آثار تاریخ شناسان، نویسندگان و محققین این عرصه به خوبی نشان می دهد که تا چه اندازه مطالعه مستقل و همه جانبه یک دوره زمانی مشخص و یا یک شخصیت تاریخی دشوار است. بطوریکه می توان گفت که به اندازه آثار گوناگون در این زمینه، روش های متفاوت برای مطالعه تاریخ نیز وجود دارند. حتی تاریخ نگاران و بیوگرافی نویسان نیز نتوانسته اند یک گزارش کامل از حوادث تاریخی به ثبت برسانند، و در هنگام جوامع آوری داده های تاریخی، به برخی از حوادث بیشتر توجه نشان داده اند و به برخی کمتر؛ بسته به اینکه از چه زاویه و با چه منظوری وارد این مطالعه شده اند.

برای مثال از تاریخ ایران در دوره های جنبش مشروطه خواهی، جنبش ملی دوران مصدق و انقلاب اسلامی تحلیل های بسیار گوناگون و حتی متضاد صورت گرفته اند. برای هریک از تاریخ نگاران یک موضوع و یا زاویه ورود خاص از اهمیت درجه اول برخوردار بوده است. همچنین، در زمینه روش جمع آوری و طبقه بندی اطلاعات اختلافات بسیاری بین محققین دیده می شود.

به سخن دیگر به اندازه اختلافات سیاسی بین رهبران و فعالین دوره های مزبور، تفاوت و چند دستگی های بیشماری نیز بین مطالعات تاریخی وجود دارند. در حالیکه گفته می شود که تاریخ شناسی یک علم است و بنابراین انتظار می رود که تاریخ شناسان نیز مانند دانشمندان علوم دقیقه بدون قضاوت و معیارهای پیش فرض شده، وارد حوزه تحقیقات علمی خود گردند. البته شاید یک علت این باشد که در واقع بسیاری از تاریخ نویسان قبل از اینکه یک متخصص علم تاریخ باشند، یک کنشگر سیاسی و یا فعال اجتماعی بوده اند و بنا به علائق خود به مطالعه تاریخ پرداخته اند. البته این واقعیت نیز نباید نادیده گرفته شود که حتی دانشمندان علوم دقیقه نیز مجبورند برای بالا بردن کیفیت و ارزش مطالعات و آزمایشات خود، یک روش و زاویه ورود خاص را انتخاب نمایند.

اما جدا از این واقعیت ها این نکته مهم را نیز نباید فراموش کرد که یکی از موضوعات مهم در مطالعات تاریخی خود انسان و نقش و عملکرد های او است. از سوی دیگر مطالعات تاریخی بر خلاف مطالعات علوم دقیقه به مطالعات اجتماعی، انسانی و فرهنگی بسیار نزدیک می شود و گاه با آنها تداخل می نماید. از این نظر به آسانی نمی توان از یک محقق تاریخ انتظار داشت که استقلال و بی طرفی کامل خود را نسبت به حوادث و اتفاقات حفظ کند.

واقعیت این است که از دورانهای بسیار دور، از زمان فلاسفه دوران یونان باستان، این سوال مطرح بوده است که انسان چگونه می تواند دنیای پیرامون خود را مورد شناسایی قرار دهد؟ قرنها بعد، امانوئل کانت واقعیت جهان خارج از انسان را به واقعیت خود انسان تعبیر نمود؛ به این معنی که واقعیتی که ما اعلام شناسایی آنرا می نماییم در حقیقت در ذهن ما وجود دارد و به تصویر کشیده شده است. بعدها فردریش نیچه مطرح نمود که واقعیت مورد ادعا رابطه مستقیمی با نظاره گر آن دارد. به این معنی که دریافت های ما، بر اساس نوع نگاه و طرز فکر ما، مستمرا به مفاهیم جدیدی متحول می شوند و سپس بصورت کلام و یا نوشتار ظاهر می گردند. کلامها و نوشتارهایی که خود را نماینده واقعیت معرفی می نمایند. به همین علت، نیچه اعتماد زیادی به این نمایندگان واقعیت که در پوشش کلام و یا نوشتار ظاهر می گردند نداشت.

شک و تردید در مورد دریافت های ما از جهان خارج، در زمینه مطالعه تاریخی نیز، بویژه زمانی که نقش رهبران مورد بررسی قرار می گیرد، به مراتب بیشتر می گردند. به این معنی که هر اندازه از مطالعات علوم دقیقه پا را فراتر می گذاریم و وارد مطالعات تاریخی و انسانی می شویم، اعتماد به نتایج مطالعات و تحقیقات دشوار تر می گردند. البته اگرچه، این دشواری ها نباید موجب آن گردند که از یافتن یک روش مستقل و کمتر متاثر از نوع نگاه، روش و حتی شخصیت محقق، دست برداریم.

برای مثال در بسیاری از مطالعات تاریخی دیده می شود که یک فرد خاص، که نقش مهمی در یک دوره مشخص داشته، ابتدا تبدیل به یک شخصیت تاریخی می گردد و سپس همین شخصیت در زمینه و محیط خاصی (کانتکس) خلق می شود و مورد قضاوت قرار می گیرد. محیط و فضایی که در نهایت توسط محقق و با استفاده از دادهای تاریخیِ تفکیک و انتخاب شده ، ساخته و پرداخته شده است. بسیاری از تحلیل هایی که در مورد هاشمی رفسنجانی، بعنوان یک شخصیت تاریخی، انجام گرفته اند، در این زمره قرار می گیرند. به این معنی که، آنانکه انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را بطور کلی و از اساس یک فاجعه می دانند و در آرزوی سرنگونی آن نشسته اند، رفسنجانی را در همین کانتکس و پیش فرض نقد و ارزیابی می کنند. و دیگرانی که به اصلاح همین نظام و تحولات درونی آن امیدوارند،‌ قطعا از زوایه دیگری رفسنجانی را مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهند. دسته اول کشتارها و ترورهای دهه های اول انقلاب اسلامی را بزرگ نمایی می کند و دسته دوم مواضع سالهای اخیر وی در حمایت از جنبش سبز را مورد توجه بیشتر قرار می دهد.

از این نظر است که می توان گفت که ارائه یک تحلیل و قضاوتِ مستقل و فراتر از تمایلات سیاسیِ کنونی بسیار دشوار و حتی شاید ناممکن باشد. کسانی که در کوچه پس کوچه های تاریخ و زوایای زندگی افراد و شخصیت های موثر در آن، در جستجوی حقیقت هستند، چون خود نیز انسانند و با یک پا در فرهنگ و شرایط سیاسی حال و با پای دیگر به تاریخ گذشته قدم می گذارند، باید به این حقیقت نیز آگاه باشند که خواه نا خواه، معیارهای سنجش آنان نیز از نوع نگاه و طرز فکر و شخصیت کنونی اشان تاثیر می پذیرند.

حال که می بینیم قضاوت مستقل و فراتر از معیارهای ارزشی و اخلاقی که اکنون به آن اعتقاد داریم تا چه اندازه دشوار است، این پرسش مطرح می شود که بنابراین چگونه می توان تا حد ممکن به قضاوت همه جانبه تاریخ و شخصیت های آن پرداخت که مستقل از نوع نگاه، فرهنگ، اخلاقیات وسیاست زمانه باشد؟ و دادگاهی تشکیل داد که کاملا مستقل، بی طرف،‌ خنثی و فقط بر اساس قوانین پذیرفته شده بین المللی عمل می کند؟

در این رابطه حداقل می توان گفت که یک محقق تاریخ در هنگام جمع آوری داده های تاریخی بهتر است به این چند رهنمود توجه داشته باشد:
محقق بهتر است که به نتایج اولیه تحقیقات خود بسنده نکند و همواره با فکر و آغوش باز در جستجوی داده های جدید برخیزد، و هر بار سعی نماید با دید و نگاه متفاوتی به گذشته بنگرد.

قبل از هر کسی، بهتر است خود محقق با دیده نقد و شک و تردید به روشهایی که تا کنون در مطالعه تاریخ بکار می گرفته است نگاه کند.

همچنین محقق بهتر است از مطالعه نتایج تحقیقات دیگر محققین که از زوایای دیگری به همان دوره و شخصیت تاریخی نگریسته اند باز نماند.

haghaei.blogspot.com


ارسال به بالاترین | ارسال به فیس بوک | نسخه قابل چاپ | بازگشت به بالای صفحه | بازگشت به صفحه اول 
Copyright: gooya.com 2016