اعضای پانل "خشونت علیه زنان" در گفت و گو با سینا /خشونت علیه زنان در ایران به یک رفتار تبدیل شده است، شبنم آذر، خبرگزاری سینا
پانل "زنان و حقوق بشر" به عنوان یکی از دو پانل اصلی همایش "تحلیل وضعیت زنان ایران، 10 سال پس از پکن" به بررسی مسأله "خشونت علیه زنان" به عنوان یکی از محورهای اساسی مبحث حقوق بشر پرداخت.
در این همایش که روز چهارشنبه هفته گذشته برگزار شد ،شهلا اعزازی، جامعه شناس و رئیس گروه مرکز مطالعات زنان دانشگاه علامه طباطبائی،ابوالقاسم پوررضا ،جامعه شناس و استاد دانشگاه و شهلا لاهیجی فعال حوزه زنان، به بررسی و تحلیل خشونت علیه زنان در ایران پرداختند.
شهلا اعزازی یکی از برگزار کنندگان این همایش درباره "خشونت علیه زنان" به خبرنگار سینا گفت: نابرابری جنسیتی قدرت و اقتدار در توزیع قدرت جامعه، بستر اصلی خشونت علیه زنان را فراهم آورده است و تا زمانی که در ایران تاکید ما در زمینه خشونت علیه زنان مبتنی بر خشونت های جنسی و بدنی باشد به آسیب شناسی جامعی از وضعیت زنان ایران نخواهیم رسید.
این جامعه شناس در ادامه تصریح کرد: در زمینه خشونت علیه زنان آنچه بارز است، خشونت های روانی است که مهمترین عامل ایجاد آن به قدرت نرسیدن زنان در عرصه های خانوادگی و اجتماعی است .بازتاب این بی تعادلی کسب قدرت های کاذب و پیشبرد امیال مردان به طروق مختلف از جمله اعمال خشونت است.
وی افزود: خشونت مردان نسبت به زنان به ویژه از نوع خشونت خانگی به واسطه قدمتی که از لحاظ عرف و قانون در ایران دارد ، زنان را در موقعیتی قرار داده است که خشونت را تحمل می کنند، چرا که هیچ یک از ساختارهای ایدئولوژیک، فرهنگی و قوانین ایران از زن به عنوان جنسی برابر با مرد حمایت نمی کند و به عبارت دیگر حقوق زنان را از مردان مجزا می داند.
اعزازی در ادامه با اشاره به این که "راهکارهای مشخصی در تمامی جوامع برای تغییر قوانین براساس نیاز روز جامعه وجود دارد ولی به کارگیری این راهکارها در ایران به کندی صورت می گیرد"،در ادامه گفت: اولین گام در جهت تدوین قوانینی که حمایت از زنان به طور خاص در آن لحاظ شده باشد بزرگ نمایی قباحت خشونت در محیط کار ، خیابان و خانه علیه زنان در سطح جامعه است.
اعزازی خاطرنشان کرد: این هدف در زمینه خشونت در محل کار به دست نمی آید، مگر آن که توجه دستگاهها و سازمان ها را به مسائل زنان معطوف کرده و خشونت هایی که در محیط کار بر آنان اعمال می شود را نمایان کنیم.
به گفته اعزازی، این نوع خشونت به شکل های مختلفی بروز می کند که مهمترین آنها توقعات نامشروع جنسی از زنان است که از سوی مردانی که در مقام بالاتر شغلی هستند به زنان اعمال می شود.
این جامعه شناس در زمینه خشونت در خیابان که از رایج ترین نوع خشونت علیه زنان است، گفت: آزارهای روانی و جنسی از بارزترین نمودهای خشونت علیه زنان در خیابان است. این آزارها به شکل های مختلفی چون تهمت های ناموسی و آزارهای فیزیکی و پیشنهادات غیر اخلاقی جنسی از سوی مردان به زنان اعمال می شود.
این فعال عرصه زنان ادامه داد: در چنین وضعیتی زن در شرایطی بحرانی تر قرار می گیرد و آن ،نگاه اتهام آمیز بیرونی به زن قربانی خشونت است. چرا که در ایران زنان قربانی خشونت خود قربانی نگاههای تحقیر آمیز هستند و دائما" نگاه جامعه آنان را زیر سوال می برد.
وی در راستای بحث "خشونت علیه زنان در خیابان" به قتل های زنجیره ای زنان روسپی از جمله قتل های عنکبوتی اشاره کرد و اظهار داشت: در فاصله 4 سال گذشته 40 زن به صورت زنجیره ای کشته شده اند و این در حالی است که به واسطه روسپی بودن این زنان نیروی انتظامی در پی گیری پرونده های قتل یا یافتن قاتلین که همگی مرد بوده اند اغماض کرده است. چنین رویکردی از سوی یک سازمان دولتی مسوول ، ناامنی برای زنان را در جامعه دو چندان کرده است.
اعزای با اشاره به این نکته که "این نگاه به گونه های مختلف خشونت ، جامعه را از دید مردان برای وابسته خود ناامن تشخیص داده و به این ترتیب مردان زنان را بیش از پیش زیر نظارت خود قرار می دهند"،افزود: مردان در چنین وضعیتی زنان را قربانی بی چون و چرای خطرات می دانند واین در حالی ست که خود مردان پدید آوردندگان اصلی ناامنی در اجتماع هستند.
ابوالقاسم پور رضا ،جامعه شناس و استاد دانشگاه،نیز معتقد است که کالبد شکافی مفهوم "خشونت" اهمیت بررسی جنبه های خشونت را برای ما آشکار کرده و در نتیجه این تحول، بررسی خشونت از سوی ابعاد جسمانی به سمت ابعاد روانی حرکت کرده است.
پور رضا با اشاره به این که "آنچه در قوانین ایران در زمینه روابط زن و مرد وجود دارد، همواره در وضعیت محاق است"،به خبرنگار سینا گفت: نابرابری در توزیع قدرت و اقتدار یکی از ابعاد ساختار معیوب جامعه ایران است و علاوه بر ریشه های آن به واسطه عمقی که در طول تاریخ در باورها و عرف مردم دارد، در قوانین ما نیز نمود پیدا است.
وی تصریح کرد: خشونت علیه زنان در جامعه ما به یک "رفتار" در آمده است؛ به همین دلیل مردان این دسته از رفتارها را به عنوان نمادی از خشونت انکار می کنند. از سوی دیگر این قبیل رفتارها از سوی خود زنان نیز توجیه پذیر شده است به گونه ای که زنان همواره دست به استدلال و توجیه دلایل ابراز خشونت مردان می زنند.
این جامعه شناس به نوع خشونت علیه زنان در دیگر کشورها اشاره کرد و افزود: به عنوان مثال از خشونت های متعارف در هندوستان و افغانستان سوزاندن عروس تحت عنوان "عروس سوزان" است؛ این در حالی است که در قانون اساسی هندوستان قوانین حقوقی قابل توجهی در جهت حمایت از زنان تدوین شده است.
هنگام وقوع مواردی چون "عروس سوزان" قانون در مقابل عرف به ناچار تسلیم است ، چرا که در حرکت های قبیله ای و هنجارهای گروهی شاکیان این واقعه تحت فرمان هنجارهای قبیله ای از حل مسئله توسط قانون پرهیز می کنند و برای حل بحران دست به توجیه می زنند.
شهلا لاهیجی، فعال حوزه زنان نیز در این باره گفت: توجه به خشونت روانی در ابعاد گوناگون در عرصه خانواده و اجتماع از ملزومات تحلیل های آسیب شناسی است؛ چرا که سر آغاز آفت های روانی دختران جوان در برخوردهای جنسی، از همان نخستین شب ازدواج آغاز می شود.
وی افزود: طی سالهای اخیر زنان رشد قابل توجهی در تحلیل معضلات خود داشته اند و در بسیاری موارد مردان نیز از کتمان خشونت دست برداشته اند و در حال حاضر بیشتر به اعمال خشونت های ناخود آگاه اذعان دارند.
لاهیجی نتیجه گرفت: چنین شرایطی در ایران نشان می دهد که قانون اساسی در زمینه خشونت علیه زنان و حمایت از حقوق زنان نیاز به بازنویسی دارد.
وی در پایان خاطرنشان ساخت: تمامی قوانینی که تبعیض جنسی را مبنا قرار می دهد قابل تغییر است.قوانین ما همزمان با جامعه رشد نکرده و از این روی برای اداره جامعه ایران دچار نقصان است.