دوشنبه 20 مهر 1383   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

مریم کلمه نجات، نقدي بر کتاب "مريم مادر کلمه" نوشته علي طهماسبي، محمد قنادزاده

مریم مادر کلمه در پی نیمه گمشده یا کمرنگ شده وجود هر آدمیست که ذهنیت تاریخی او این بخش وجودیش را به ذهنیت گفتاری و نوشتاری مردسالارانه اش واداده است. از این رو نویسنده در جستجوی این نیمه پنهان به رمزگشائی و گمانه زنی می پردازد، و در این راه به جادو و جنبل متوسل نمی شود بلکه تورات، اناجیل، قرآن، اسطوره، شعر و..... را ابزار خویش می سازد و از عمیقترین لایه های درونی خویش عبور میدهد، اما هنگامی که خویشتن خویش مجرای عبور می شود باید در انتظار محصول تازه ائی بود که دیگر در هیچ کتاب، اسطوره و شعری یافت نمی شود، انگار "خدای درون" و یا"جان جان" (اشاره مولوی به حضور خدا در درونیترین لایه های وجودی هر انسان، که احتمالا" بر گرفته از نهج البلاغه میباشد) پیام نو و بازخوانی شده ای را به انسان الهام می کند و خدائی که دائما" در حال گشایش است آن "کلمه نجات" را از انسان شایسته اش می آفریند. از این رو خدا راه را تا بینهایت بر این گمانه زنی باز گذاشته است، تا انسان بتواند مدام طرحی نو در اندازد و یا به ترمیم آن بخشهای آسیب دیده بپردازد. (رمزوارگی داستان چنان است که برای مخاطب سهمی از تاول را باقی می گذارد. از این جهت نمی توان برای این نوشته نقطه پایانی در نظر گرفت، مگر آغازی دیگر.... ص97). مریم مادر کلمه میخواهد هم به بازسازی آن بخشهای آسیب دیده در کلیتی به نام
"انسان" بپردازد و هم طرحی نو دراندازد.
نگارنده مریم را دوشادوش سایر پیامبران طرح میکند (ای کاش مرا به یاد نمی آوردی، کاش به فراموشی سپرده شده بودم. این گونه واگویه ها، تنها به مریم خلاصه نمی شود. رسولان بزرگ دیگری هم بوده اند که به هنگام برانگیخته شدن، یا در کشاکش رنجهای رسالت، چنین واگویه هائی را داشته اند......ص74) تا "زن" بودن مریم و رسالتی که بر دوش اوست صرفا" در احساسات ظریف ظریف مادرانه گم نشود. از این رو مادر عیسی بودن،بهانه ای برای طرح مریم نیست، بلکه مسئولیتی که بر دوش اوست او را همگام و در کنار سایر پیامبران طرح می کند (در این آیات هیچ سخنی از آن نیست که عیسی مسیح چگونه تولد یافت. اما سخن از بار دار شدن مریم و به موازات آن بارور شدن این درخت هست......ص77) در این روایت، مریم صرفا" مادر کلمه نجات نیست (در اینجا نجات به معنای مسیح و یا عیسی مسیح) بلکه خود پیام آوریست و خود کلمه نجاتی است برای قوم خویش و دنیای پیرامون خویش. از این رو شاید بتوان نام کتاب را در قیاس با محتوای آن به چالش کشید، هر چند که کتاب با ظرافتی که طرح داستان در قرآن دارد، زمان، مکان، و تاریخ را از ابتدا تا به انتها، در هم می آمیزد تا در آن انسان یگانه ای طرح شود که فرا تاریخی است. (آنچه قرآن بیان می کند، روایتی در هم تنیده و نمادین است که در آن بسیاری از اشخاص، زمانها و مکانها در هم تنیده و در هم بافته می شود تا معنای تازه ای را برای مخاطب پدید آورد.....ص36). اما به هر حال عنوان کتاب بر مادری اصرار دارد که عیسی به عنوان کلمه نجات که راه گشای آینده خواهد بود از او زاده خواهد شد و این کمی متفاوت با مفهوم زیبا و بازخوانی شده داستان در کتاب است، که پرده از زنی بر می دارد که رسالت سنگین خویش را به هیچ کس دیگری وا نداده است ( نکته قابل تامل در این داستان این است که در روایت قرآن، همه این ملامتها و دشنامهای قوم به سوی مریم نشانه رفته است و نه به خود عیسی مسیح.....ص 85). هرچند که از پرتو تلاش او "حال" نیز آبستن کلمه نجاتی برای "آینده" خواهد بو د.
نویسنده یادآور می شود که قرآن نیز خداوند را با ضمیر مذکر آورده است (در قرآن بازهم از خداوند بیشتر با صفات مردانه و یا ضمیر مذکر یاد شده است. اما این نوع نگاه سبب نشده که خداوند به عنوان پدر مطرح شود. حتی به شدت با این نظریه برخورد شده است.....ص27). در ارتباط با ضمیر مذکر، قرآن پژوهان دیگری هستند که معتقدند زبان عربی به علت نداشتن ضمیر خنثی، هر چیزی که فارغ از جنسیت باشد را با ضمیر مذکر می آورد. که این شامل زبانهای دیگری، برای مثال زبان فرانسه نیز می شود. با اتکا به گفته این پژوهشگران می توان نتیجه گرفت که آوردن ضمیر مذکر، ربطی به صفات مردانه ندارد. در واقع می توان گفت که قرآن مغلوب نگاه مردسالارانه متداول در فرهنگ زمانه خویش نشده است، بلکه یک ویژگی زبانی است، که گوینده را پایبند به رعایت آن میکند، و یا به قول ابوزید نویسنده مشهور ادبیات عرب در کتاب معنای متن (..... باید گفت خداوند –سبحانه و تعالی- هنگام فرستادن وحی بر پیامبر، نظام زبانی مخصوص همان گیرنده وحی را برگزیده است. ص68) هر چند که ابوزید این مطلب را در چگونگی پیوند زبان با واقعیات و فرهنگ طرح میکند اما ما میتوانیم کاربرد این نظام زبانی را برای مثال در مطلب اشاره شده یعنی ضمایر نیز مشاهده کنیم.
نگارنده در رمزگشائی از حروف مقطعه (حرف ص) در پاورقی صفحه 43 به مطلبی اشاره دارد که میتواند مورد مناقشه قرار گیرد.(ظهور آخرین رسول در سلسله انبیاء ابراهیمی و بیان آخرین پیام در باره فرجام انسان و کامل شدن پیام رسولان پیشین.....ص43) و همینطور ممکن است در خوانندگان احتمالی دیگر ادیان توحیدی، ایجاد سوء تفاهم نماید. از این رو به نظر می رسد در این رابطه باید به چند سوال اساسی پاسخ داد و مسئله را اندکی باز کرد هر چند که نویسنده کتاب، آن را در پاورقی آورده و از این بابت خود را ملزم به توضیح بیشتری ندانسته است.
1- آیا دیگر ادیان توحیدی در هنگام ظهور، ادیان ناقصی بوده اند؟
2- آیا پیامبران پیشین، سوالاتی را بدون پاسخ برای پیروان خویش باقی گذاشته اند تا پیامبران بعدی برای آنها پاسخی بیاورند؟
3- آیا می توان مقطعی از تاریخ را بدون پیامی فرجامین و کامل شده، برای انسان و بطبع، برای قوم و قبیله ای متصور شد؟



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




4- منظور از آیه 3 سوره مائده (امروز دین شما را برایتان به کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم ) چیست. آیا در این آیه، برداشتی نادرست و ناکامل از دیگر ادیان توحیدی که در زمان ظهور اسلام نیز رایج بوده، منظور قرآن نبوده است؟
در ارتباط با آیه ذکر شده شاید منظور قرآن، ادیان تاریخی بوده که به مرور زمان از ادیان ذاتی آن فاصله گرفته و در مواردی حتی در مقابل آن ایستاده است مطلبی که شریعتی آن را در ارتباط با اسلام طرح می کند(هر چند که او نیز اسلام را کامل کننده دیگر ادیان توحیدی می داند). که می تواند گریبانگیر هر دین و اندیشه ای شود. و قرآن می خواهد برداشتهای نادرست و ناکامل از دیگر ادیان توحیدی را ترمیم، بازآفرینی و کامل نماید. از این رو می توان تعبیر دیگری از این آیه ارائه داد که در آن خدا، انسان را در هیچ عصری بدون پیامی فرجامین و کامل شده رها نکرده است. البته با توجه به مفهومی که از جوهره دین استنباط می شود که دین را با احکام، فرمها و شکلهای منطقه ای، زمانی و تاریخی یکی نمی گیرد.
هر چند که پاسخگوئی به سوالاتی که در بالا طرح شد دربضاعت نگارنده این مقاله نیست ولی به هر حال باید به دنبال تفسیرهائی بود که ما را در تناقض با مفهوم کلی دین و جوهره آن قرار ندهد، از طرفی دیگر، در عرصه جهانی شدن که بیش از پیش فرهنگها و طبعا" اندیشه های دینی را، وام دار یکدیگر می سازد، پافشاری بر بعضی نکات(که میتواند حساسیت برانگیز باشد) نه تنها نقطه قوت ما نخواهد بود بلکه ما را آسیب پذیرتر می سازد و راه دوستی و همدلی، که نیاز اولیه برای ورود به ساحتی جدید است را مسدود و یا محدود می کند. ساحتی که در آن اندیشه اسلامی(اسلام ذاتی) می تواند چراغ راهی باشد که ازپرتو نورش این دهکده جهانی نیز بهرمند شود. از این روست که مریم مادر کلمه با طرح داستانی دینی و با اتکا به کتب مقدس، ادیان توحیدی را به " با هم اندیشی" دعوت می کند تا در آن انسانی
فراتاریخی و یگانه ای طرح شود که:
"چو عضوی بدرد آورد روزگار دگر عضوها را نماند قرار".
محمد قنادزاده
16 شهريور 1383





















Copyright: gooya.com 2016