چهارشنبه 2 شهریور 1384   صفحه اول | درباره ما | گویا


بخوانید!
پرخواننده ترین ها

تاسفی بر سخنان يک دوست، محمدسعيد بهمن‌پور، بازتاب

دوست دیرینه، جناب آقای دکتر سروش!

بعد از یاد خدا کلام را با بیتی از استادتان مولانا آغاز میکنم که فرمود:

خواجه پندارد که خدمت میکند بیخبر از معصیت جان میکند

سخنرانی جنابعالی پیرامون "رابطه مردم سالاری و تشیع" که در آن کوشیده اید این دو را با هم غیر قابل جمع جلوه دهید موجب تاثر و درعین حال شگفتی گردید، چرا که نه خدمتی به مردم سالاری بود، نه حقیقتی در باره تشیع را بازگو نمود، و نه گره ای از کار سیاست در ایران گشود.
الحق غیرت وتعصب شما نسبت به دموکراسی در این سخنرانی قابل تقدیر است؛ اما هدف شما از حمله به عقاید ریشه ای تشیع در این رهگذر اصلا و ابدا مفهوم و قابل درک نیست. بالاخره و در آخر کلام بر شنونده سخنان شما معلوم نمی شود که جنابعالی میخواهید به مردم ایران خدمت کنید یا خیانت؟ می خواهید دموکراسی در ایران مستقر شود یا نشود؟ و می خواهید از کار این مملکت گره ای بگشایید یا در آن گره ای بیفکنید؟
بی تردید حضرتعالی که به خوبی به روند و قانون و قضایای تحولات فکری و دینی و اجتماعی واقفید انتظار ندارید که ملت ایران به خاطر سخنان شما یا برای استقرار دموکراسی و یا هر چیزی نظیر آن دست از تشیع بردارد؛ لاجرم می خواهید با این سخنان به آنان بگویید که چون شیعه هستید باید فکر مردم سالاری را از سر بیرون کنید که آن آرمان با این اعتقاد سامان نمی گیرد و آن متاع مغبوط اگر هم برای دیگر مسلمانان میسر شود، برای شیعیان دست نمی دهد؛ و اگر هم در جایی نوعی از مردم سالاری برای مسلمین دست داده است به یمن پیروی از ابوحنیفه و ابن خلدون و اقبال لاهوری بوده است! پس دست فرو کشید و بیهوده نکوشید که این متاع از آن دیگران است و نه برای شما.
نمیدانم باید بر این سخنان شما بخندیم یا گریه کنیم؟ وعجب است که گاه تعصبات و تمایلات سیاسی تا کجا می تواند بر ذهن یک اندیشمند، هر چند هم که بزرگ، سایه افکند که از لوازم کلام خویش غافل بماند و نداند که رشته سخن به کجا می راند.
در باب خاتمیت پیامبر و ولایت ائمه و تعارض آنان با یکدیگر سخنانی گفته اید که این مقال مختصر را گنجایش بحث از آن نیست و در کتب کلامی و حدیثی به تفصیل مورد سنجش و مداقه گرفته است. از نظر این منابع ولایت ائمه هیچ تعارضی با خاتمیت پیامبر ندارد و امامان شیعه تشریع نمی کنند بلکه تفسیر و تبیین می کنند. اما عجیب آن است که جنابعالی که معتقد به "بسط تجربه نبوی" هستید چگونه اینقدر سنگ خاتمیت را به سینه می زنید و ولایتی را که حتی برای امثال مولای رومی قائلید اینک در پیامبر اکرم منحصر فرموده اید. لابد آیات سوره مائده هم از ذکر مبارک رفته است که "انما ولیکم الله ورسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون، و من یتول الله ورسوله والذین آمنوا فانّ حزب الله هم الغالبون."



تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 




دوست عزیز، آقای سروش! آیا برای کوبیدن اندیشه ولایت فقیه اینقدر معونه لازم است که آن را جز با نفی ولایت و معصومیت امامان شیعه نمیتوان محکوم کرد، و به راستی اگر ولایت فقیه تا این حد در عمق اعتقادات تشیع ریشه و دامنه دارد آیا می توان در ایران شیعه مذهب حکومتی دینی ورای آن را ترسیم نمود؟
اما از همه حیرت آورترسخنان جنابعالی در باب اعتقاد به مهدویت و تعارض آن با مصلحت عامه و مردم سالاری است. البته حضرتعالی مستحضرید که اعتقاد به مهدویت منحصر به شیعیان نیست و اکثریت اهل سنت نیز به آن معتقدند و اشخاصی چون ابن خلدون که احادیث آن را مخدوش میدانند در اقلیت اند، هر چند در میان اهل سنت نیز کسی به قضاوتهای حدیثی ابن خلدون اعتنا نمی کند. به گمانم برای نشان دادن عمق بیزاری تان از نظام موجود در ایران تشبیه آن به حکومت اسرائیل به خوبی کفایت می کرد و دیگر لازم نبود برای این منظور ریشه ای ترین اعتقاد شیعیان را غیرقابل جمع با مردم سالاری بینگارید، و اعتقاد به وجود مهدی علیه السلام را که یک واقعیت است با یک حکم ارزشی که مطلوبیت دموکراسی است منافی بدانید. از شما که کتاب "دانش و ارزش" را نوشته اید در عجبم که چگونه چنین حکمی می کنید؛ شاید آن هم باز به دلیل گرایشات سیاسی است.
لاجرم بعد از چندین سال زندگی در آمریکا مستحضرید که ایالات متحده که مهد مردم سالاری است و تحفه های آن را نیز بی وقفه در جهان پخش می کند یکی از مذهبی ترین کشورهای غربی است و اکثریت قریب به اتفاق مسیحیان آن کشور خود را زمینه ساز بازگشت مسیح و استقرار ملکوت الهی در زمین می دانند. و از قضا لابد می دانید که علی رغم فلسفه انتظار یهودی که به آن اشاره فرموده اید اسرائیل تنها کشوری است که در غرب به عنوان نمونه دموکراسی در خاور میانه از آن نام می برند. گذشته از این فرموده اید که حکومت ایران به جای آنکه به مصلحت عامه بیندیشد خود را "زمینه ساز برای یک موجود تاریخی" می داند. مایلم یکی از سیاستهای حکومت ایران را نام ببرید که برای زمینه سازی حکومت مهدی علیه السلام وضع و طرح شده باشد و نه برای مصلحت دینی یا دنیایی عامه.
البته نه آن سخنرانی جنابعالی و نه این مقال حقیرجای بحث و نظر و جدال و استدلال در باب اندیشه هایی هزار و چند صد ساله نظیر ولایت و مهدویت نیست. تنها می خواهم اشاره کنم که اگر این مفاهیم حقیقت و واقعیت داشته باشند، می بایست مردم سالاری را که حتی به اذعان خود شما تنها یک روش است و نه یک ارزش، با آن منطبق نمود و نه بر عکس؛ مگر آنکه این ها را هم از همان دروغ هایی بپنداریم که علمای شیعه که همگی از نظر شما عوام هستند ساخته و پرداخته اند و ما نیز بعضی از باب عوامزدگی وبعضی از باب عوامفریبی نام آنها را می بریم.
خداوند به همه ما حسن عاقبت عطا بفرماید.
والسلام.

دوست شما
محمد سعید بهمن پور


- پاسخ عبدالکريم سروش: از مهدويت سياسي تا ولايت مطلقه فقيه





















Copyright: gooya.com 2016