در همين زمينه
20 بهمن» تفکیک جنسیتی کتب درسی: آماده کردن دختران برای ازدواج، دویچه وله8 آذر» رابطه عشق و ازدواج در ايران، گزارشی از شکوفه آذر، سرمايه 5 آذر» جستجوی عشق واقعی در فضای مجازی، بررسی پديده ازدواج های اينترنتی، فريده غائب، همشهری عصر 1 آذر» ازدواج نيمه مستقل؛ طرح جديد رئيس سازمان ملی جوانان، شهرزاد نيوز 27 آبان» مشاور امور جوانان استاندار اصفهان: روابط دختر و پسر در جريان كاري و تحصيلي مخل ازدواج آنان است، ايلنا
بخوانید!
4 اسفند » دولت و پلیس بر سر طرح امنیت اجتماعی اختلاف ندارند، مهر
4 اسفند » شیطان به روایت امیر تاجیک، خبر آنلاین 2 اسفند » قفل شدگی در گذشته، جمعه گردی های اسماعيل نوری علا 2 اسفند » ديدگاه هنرمندان براي رفع كمبود تالارها، جام جم 2 اسفند » آذر نفیسی نویسنده و استاد دانشگاه جانز هاپکینز در مورد تازه ترین اثر خود صحبت می کند (ویدئو)، صدای آمریکا
پرخواننده ترین ها
» دلیل کینه جویی های رهبری نسبت به خاتمی چیست؟
» 'دارندگان گرین کارت هم مشمول ممنوعیت سفر به آمریکا میشوند' » فرهادی بزودی تصمیماش را برای حضور در مراسم اسکار اعلام میکند » گیتار و آواز گلشیفته فراهانی همراه با رقص بهروز وثوقی » چگونگی انفجار ساختمان پلاسکو را بهتر بشناسیم » گزارشهایی از "دیپورت" مسافران ایرانی در فرودگاههای آمریکا پس از دستور ترامپ » مشاور رفسنجانی: عکس هاشمی را دستکاری کردهاند » تصویری: مانکن های پلاسکو! » تصویری: سرمای 35 درجه زیر صفر در مسکو! از صدام تا ديكتاتورهای ازدواج، ترانه جوانبختهمه ما از واژه ديکتاتور در محاوره و نوشته هايمان استفاده می کنيم. آيا واژه ديکتاتور را فقط برای افرادی مثل صدام که بيرحمانه زندگی زيردستان خود را می گيرند به کار می برند يا اين واژه موارد استفاده ديگری هم غير از اين دارد و اگر دارد اين موارد استفاده کدام ها هستند؟ اگر واقع بينانه درباره اين واژه فکر کنيم می بينيم که درون هر کدام از ما ديکتاتوری به نام غرور وجود دارد و صدق کردن اين واژه به رفتارهايمان بستگی به تاثيرات منفی دارد که ما در زندگی ديگران داريم. واژه ديکتاتور را می توان به عموم رفتارهای بشر که اين تاثيرات منفی را در زندگی هم نوعانش سبب می شود ربط داد. يعنی واژه ديکتاتور به معنای کسی ست که زندگی ديگری يا ديگران را به زور می گيرد و اين معنا گسترده تر از محدود شدن به کسی ست که جان ديگری يا ديگران را می گيرد. به نظر من می توان زندگی ديگری را بدون گرفتن جانش از او گرفت و اين کار سختی نيست. با دقيق شدن در نوع زندگی سنتی که در کشور ما ايران رايج است می توانيم نمونه های زيادی در اين باره بيابيم. در نقد ازدواج سنتی لازم می دانم ارتباط واژه ديکتاتور را با اين مقوله بررسی کنم. متاسفانه در ايران دختران بيشتر از پسران قربانی ديکتاتور منشی والدين خود در امر ازدواج می شوند. اگر چه من با مشورت کردن با والدين جهت ازدواج مناسب مخالفتی ندارم اما با اعمال زور توسط آنان در ازدواج فرزندان مخالفم. از سوی ديگر با کنجکاوی موجود در ايران که متاسفانه در ذهن مردم رخنه کرده موافق نيستم. بعد از مدت ده سال زندگی در غرب و مقايسه آن با زندگی در ايران به اين نتيجه رسيده ام که ريشه بسياری از مشکلات مردم در ايران از کنجکاوی ست که در زندگی ديگران دارند. اغلب مردم در ايران با ازدواج کردن همديگر کار دارند. اگر ازدواج نکرده باشی فورا دنبال علت می گردند و اگر ازدواج کرده باشی می پرسند چند وقت است که ازدواج کرده ای؟ فرزند داری يا نداری؟ اگر داری سالم هستند يا نه؟ سنشان چقدر است؟ خوش قيافه هستند يا نه؟ دانشگاه رفته اند يا نه؟ ازدواج کرده اند يا نه؟ نوه داری يا نداری؟ و صدها پرسش ديگر که جواب دادن به هر کدام صدها پرسش ديگر برايشان ايجاد می کند. متاسفانه خواستگاری سنتی در ايران هنوز رايج است و همسايه برای همسايه خواستگار پيدا می کند. جای پرسش است که در زمان ما که دختران ۶۰ در صد از قبولی های کنکور سراسری را تشکيل می دهند و در عرصه های مختلف حضور دارند چه نيازی به اين خواستگاری های سنتی دارند؟ اگر دختری زيبا باشد برايش صدها خواستگار که بتواند مورد مناسب را خودش انتخاب کند به راحتی پيدا می شود و اگر دختری زشت باشد هم با مهربانی و داشتن صفات نيک ديگر باز هم می تواند خودش برای خودش همسر مناسب انتخاب کند و ديگر نيازی به بده بستان های همسايه ها نيست.
Copyright: gooya.com 2016
|